برای زندگیم انگیزه ندارم

**چنار** · چهارشنبه 08 خرداد 92 14:40

سلام پژمان جان. به نظر روز بدی داشتی اونم خ بد. ولی هیچ طوفانی ابدی نیست :)
می تونی تاپیکت رو داشته باشی pdf کن یا هر جور خودت بلدی. ولی حذفش کنی بهتر.

امروز و دیروز خودتو خوب ابراز کردی خواسته هاتم گفتی فقط خودت می دونی که می تونستی آرومتر هم این کارو کنی. خودت بهتر از من می دونی وقتی دلی بشکنه کم پیش می اد التیام پیدا کنه. می دونم که می دونی. شما که اولین بارت نیست با همجین ادمایی بحثت میشه پس با آمادگی قبلی ای که داری می دونی در قبال حرفاشون زود تحریک می شی. خب اگر ادمای غ منطقی باشن شما از عصبانیت خودتم بکشی اتفاقی نمی افته تازه همه حق رو به اونها می دن و گناهکار معرکه شما میشی. لااقل با آرامش برو جلو بتونی از حقت خوشکل دفاع کنی. اصلا خودتو درگیر این دعواهای پیامکی نکن.

جوری رفتار کن نخای عذرخاهی کنی. و خاهرانه می گم نزارین حرمتهای بینتون بیش از این از بین بره اخه اونوقت با چی قرار زندگی تداوم داشته باشه. می دونم انقدر خسته ای که شاید حوصله نداشته باشی ولی اوضاع همیشه اینجوری نخاهد ماند دوست من

**nosh nosh** · چهارشنبه 08 خرداد 92 14:41

شما کاملا درست میگید چرا خانواده ها واقعا متوجه نیستن نمیدونم که نباید دخالت بکنن به نظرم یکم سفت و سخت بگیرید بزارید یکم ازتون حساب ببرن کسی جز خودتون نمیتونه این مسئله دخالت مادرزن و گوش دادن همسرتون به حرف شما را حل بکنه و بایدخیلی جدی رو حرفتون وایسید و ازش بخواید که این مشکلاتو با هم حل بکنید بدون دخالت کس دیگه ای

**پژمان** · چهارشنبه 08 خرداد 92 14:50

چنار
نمیخوام تایپیکم رو حذف کنم اجبارم نکنید. چرا باید حذفش کنم چرا باید حرفهام رو چیزی که این همه سال تو دلم مونده رو حذف کنم.
مبخوام تایپیکم باشه شاید هر از چندگاهی بخوام بخونم ببینم چی به روزم گذشته و چی شدم و بعدا به کجا رسیدم. من هنوز منتظر پاسخ فرشته مهربان هستم. میخوام بدونم از نقاطی که گفتن و نوشتم چه برداشتی کردن و من چکار باید انجام بدم.
گیزیم هم خانمم بخونه خوب بیاد بخونه دیگه چی قراره بشه بدتر از این که نمیشه.

nosh nosh
من دیگه کاسه صبرم لبریز شده یا درستش میکنم یا تمامش میکنم

**چنار** · چهارشنبه 08 خرداد 92 15:05

نوشته اصلی توسط پژمان

داداشم تلفن زد رو گوشیم پژمان کجایی مادر فولاد زره رفتش بیا.
گل آرا
اصل مطلب این هست که خاک تو سر من شده. خودم کردم که لعنت بر خودم باد.

پژمان جان در پاسخ به این حرفت( که البته می دونم الان خ خ عبصاااانی هستی )میگم

اینا حرفای استیوجابزن حتما خوندی بد نیس یه نگاه دوباره بندازی
… خب مي بينيد آدم وقتي آينده را نگاه ميکند شايد تأثير اتفاقات مشخص نباشد ولي وقتي گذشته را نگاه مي کند متوجه ارتباط اين اتفا قها مي شود. اين يادتان نرود شما بايد به يک چيز ايمان داشته باشيد، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگي تان يا هر چيز ديگري. اين چيزي است که هيچ وقت مرا نا اميد نکرده است و خيلي تغييرات در زندگي من ايجاد کرده است….
احساس مي کردم که کل دستاورد زندگي ام را از دست داده ام. حدود چند ماهي نمي دانستم که چه کار بايد بکنم. من رسمًا شکست خورده بودماين اتفاق مثل داروي تلخي بود که به يک مريض مي دهند ولي مريض واقعًا به آن احتياج دارد. …
بعضي وقت ها زندگي مثل سنگ توي سر شما مي کوبد ولي شما ايمانتان را از دست ندهيد. من مطمئن هستم تنها چيزي که باعث شد من در زندگي ام هميشه در حرکت باشم اين بود که من کاري را انجام مي دادم که واقعًا دوستش داشتم.
دوباره چنار می گه" قاطعیت همراه با آرامش"

چقدر از این شکلک پیامم خوشم اومد. نکن بابا جان حذف نکن عزیز. به قولا دیگه بدتر از حرفای امروزت که نیس. من اصلا شما رو مجبور نمی کنم دوس جان :)

**meinoush** · چهارشنبه 08 خرداد 92 17:59

پژمان جان نمی دونم چی شده و چی گفتی چی شنیدی. اما احتمالا رفتارت اولش جراتمندانه بوده که با رفتار پرخاشگر خانمت احتمالا و مادر خانمت قطعا روبرو شدی و شاید اخرش از دستت در رفته و رفتارت شده پرخاشگر. ببین رفتار جراتمندانه رو خوندی دیگه باید ادم ارامش داشته باشه با اعتماد به نفس باشه و دقیق و واضح و کاملا محترمانه خواسته هاشو بگه. حتی مثلا مادر خانمت داد زد بیجا نباید بذاری اذیت شی و اعصابت خورد شه که تو هم سرش داد بزنی. نیازی هم نیست سکوت کنی که بشی منفعل. حداقل کاری که می تونی بکنی اینه که اروم و محکم و در کمال احترام خواسته هاتو تکرار کنی! مثلا اگه حرفی که داری یه جمله است گوش می دی صبورانه به جیغ یا حرف طرف مقابلت بعد هم همون یه جمله رو باز تکرار می کنی :) این خیلی ساده است اما کارایی خودشو داره. بی اینکه بذاری آب توی دلت تکون بخوره. به نظرم با خانمت که میتونی جراتمندانه رفتار کنی چون وظیفه ی جیغ زدن رو مادرش به عهده داره ظاهرا و احتمالا خود خانمت معقول تر رفتار کنه. خانمت هم کم کم یاد میگیره که جراتمندانه رفتار کنه.
جراتمندانه رفتار کردن تا جایی که یادمه یعنی بی اینکه ادم به کسی بی احترامی کنه خواسته هاشو بگه.

**sare jo0on** · چهارشنبه 08 خرداد 92 18:08

پژمان خیلی عصبانی هستی یکم آروم باش
اما بازم میگم این دفعه خواسته هات رو لیست کن البته با توجه داشتن انصاف و بعد به خانمت اعلام کن

**فرشته مهربان** · چهارشنبه 08 خرداد 92 18:20

چون تاپیک خیلی طولانی شده . و حرفهای بنده هم کاربردی هست و نیاز به دقت و توجه و عملگرایی شما دارد . به نظرم بهتر هست تاپیک جدیدی باز کنی و خلاصه ای از

مسائلت را بگویی و نقل قول پست بنده و جواب خودتان را هم بیاوری تا در آن تاپیک ادامه دهیم البته از دوستان می خواهم صعه صدر داشته باشند و اجازه دهند تاپیک روند

کارشناسی و کارگاهی را در پیش بگیرد .

لطفاً در این تاپیک دیگر دوستان پستی ارسال نکنند

**پژمان** · چهارشنبه 08 خرداد 92 19:04

چنار
ممنونم خانم چنار

meinoush
بله همین بوده سعی کردم رفتارم حراتمندانه باشه. کلا فکر میکنن با جیغ و فریاد میتونن حرفشون رو به کرسی بنشوننند.نیست که تا الان این فرمی بوده.
با عرض معذرت رسما کولی تشریف دارن

sare joon
باشه مرسی

فرشته مهربان
سلام مرسی تشریف آوردید من خیلی منتظر بودم . چشم بک تایپیک دیگه ایجاد میکنم.
از شما و همه دوستان ممنونم

**جوانه؟؟؟** · چهارشنبه 08 خرداد 92 22:24

وای پژمان حسابی گرد و خاک کردی
اما به نظرم واسه قدم اول خیلی خوبه
و به نظرم به این راحتی ها نباید کوتاه بیای و حتما حتما مشاوره رفتن رو از همسر پدر و عمت بخواه و شرط بزار
فرشته مهربون البته راهنماییاش بهتره
موفق و شاد باشی

**zendegiye movafagh** · چهارشنبه 08 خرداد 92 23:05

فرض کن یه عده از بزرگای فامیل بیان پادرمیونی یا اصلا پدر و عمت بیان بگن حرف حسابت چیه خب اگه با آرامش و منطقی حرف بزنی همه بهت حق می دن اما با توهین و ... متاسفانه همه چی بدتر میشه
اصلا خودت به پدرت بگو یا به عمت بگو حرفای منو بشنوید

موضوع: برای زندگیم انگیزه ندارم

ابزارهای موضوع

جستجو موضوع

نحوه نمایش موضوع

3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

موضوعات مشابه

پسری که هر وقت بهش زنگ میزنی میگه واسا بعد خودم بهت زنگ میزنم واقعا گرفتاره؟یا اینکه واست اهمیت قائل نیست؟توروخدا بگید!!

من نفرت انگیزم

هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟

خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم

مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)