موضوع: برای زندگیم انگیزه ندارم

:) خدا پسرتون رو بهتون ببخشه و سایتون همیشه بالای سرش باشه... چهره پسر شما منو یاد یکی از هم بازی های دوران کودکیم انداخت. اونا اهل شیراز بودن و از شهر ما رفتن.... آخی چه زود گذشت....


برادر عزیزم. از اینکه برای زندگیتون تلاش میکنید واقعاً لذت میبرم. شما واقعاً شایسته آرامش در زندگی هستید. میدونم خیلی صبورید و کاملا در رفتارتون با همسرتون مشخصه. اما حل شدن مساله شما احتیاج به آرامش و صبر بیشتری داره. رفتار همسرتون هم نشون دهنده اینه که ایشون هم آرامش درونی ندارن ( می تونه دلایل مخلتفی داشته باشه) و بسیار ناآگاهانه روزهاشون رو سپری میکنن یا به قول خودتون ایشون هم اگوی رفتاری درستی ندارن.

من هم با نظر دوستان موافقم که اول از خودتون شروع کنید و به مرحله رضایت بخشی که رسیدید به موازات اون روی همسر و زندگیتون هم کارکنید... دوم اینکه این سایت و نوشته هاتون رو به خانمتون معرفی نکنید....

بردار عزیز پژمان خان

میدونی به نظر من هم شما اول تنها مشاوره برو و روی ذهن و فکر و اخلاق و رفتار خودتون بیشتر متمرکز شید عمه و برادر و پدر بزارید کنار فعلا بعد به حساب اونها هم خواهید رسید ... یا نه بهتره از همین حالا تکلیفشون رو مشخص کنیم نظرت چیه؟

اولین قدم فکر کنم در کنار رفتن به مشاوره و کار کردن رو خودت اینه که بخشش رو تو زندگیت شروع کنی میدونم خیلی سخته و یا شاید الان بگی نه من میبخشم ولی این بخشش با اون بخشندگی هایئ که تا حالا انجام دادیم فرق داره .... سعی کن تا امروز تا همین لحظه هرکسی رو که فکر میکنی بهت بد کرده در حقت کوتاهی کرده ظلم کرده بهت بی احترامی کرده رو ببخشی

اصلا چطوره که یه لیست در بیاری اسم تمام کسانی که از اول زندگیت فکر میکنی در حقت بدی کردن بنویس از پدر و مادر (خدا رحمتشون کنه) برادر فامیلها دوستان دوران مدرسه ات معلم هات همکارهات همکلاسی های دانشگاهت استادهات و .... حتی بغال و ... سر کوچتون هم اگه ناراحتت کردن بنویس من خودم یکبار اینکار رو کردم اولش برام سخت بود که فکر کنم من بخوام پدر مادرم هم تواین لیست بذارم ولی وقتی شروع کردم دیدم از یه چیزهائی من ناراحت میشدم که باعثش حتی پدر و مادرم بود و حتی من تو اون لیستم هم اسم خدا هم نوشته بودم و چیزی حدود 100 -120 نفر (کمتر یا بیشترش رو یادم نمیاد چون این قضیه مال 8 سال پیشه ولی میدونم که خیلی زیاد بودن) لیستت رو در بیار ببین چند نفر میشن یواش یواش شروع کن به بخشیدنشون سعی کن یاد بگیری و بخواهی که ببخشیدشون چون کسی که از بخشیدنت راحت میشه و به آرامش میرسه خود تو هستی آره خود خودت ...

کتاب 4 اثر از اسکاول شین رو بگیر بخون محشره کلی واسه رسیدن به آرامش کمکت میکنه کلی در مورد بخشش و حتی چیزهائی دیگه که ایده آلت هست تو زندگی بهت میده مطمئن باش میتونه راهنمای خوبی واست باشه برای زندگیت میتونی به عنوان یه مرجع ازش استفاده کنی

پسر خوب هر وقت تونستی اونها رو ببخشی اون وقت میتونی به اون چیزی که میخواهی به اون آرامشی که میگی برسی چون میبینی چرا الکی ذهنت رو درگیر اطرافیانت بکنی ...

و یک نکته دیگه اینکه چه بهتر که این کتاب رو در کنار همسرت شبها قبل از خواب بخونید و با هم تمرین کنید سعی کن همسرت هم بیاری تو بازی غیر مستقیم اصلا این کتاب رو واسش هدیه بخر کادوش کن بهش بده بعد باهم بخونیدش

میدونی من فکر میکنم همسر شما با افراد مثبت اندیشی در ارتباط نیست و همه دارن بهش خط میدن که در زندگیت این کار رو بکن و اون کار رو نکن در صورتی که باید به یه شناختی برسه همسرتون که راه مادرش در زندگیش راه اون نمیتونه باشه چون آدمها با هم خیلی متفاوتن همونطور که گفتی ببین دو تا برادر چقدر میتونن با هم متفاوت باشن بعدش هم دنیای امروزی زندگی های امروزی رو نمیتوان با روشهای حتی 5 سال پیش، پیش برد چه برسه به زمان مادرها و مادربزرگهای ما

نه با دعوا نه با نیش و کنایه نه با فحاشی نه با قهر و دلگیری بلکه با یه صمیمیت با یه حالت خوب (میدونم که خیلی سخته) ولی تو میتونی چون نشون دادی که واقعا مردی میدونی کتاب رازهائی در باره زنان و رازهائی در باره مردان نوشته باربارا دین انجلس رو هم بخرید و دو نفری بخونید یه سری صحبتهاش شاید به فرهنگ ما ایرانی ها نخوره ولی باز یه چیزهائی به آدم نشون میده این هم کتاب خوبیه واسه شناخت شما دو نفر از هم

حتما این سه تا کتاب رو بخر کادو کن حتی میتونی تو صفحه اولش یه یادداشت خوشگل هم واسه خانمت بنویسی و بهش بدی میدونی نمیخوام خیلی فکر کنی رمانتیکه میخوام بدونی که میتونی تو به همسرت هم آموزش بدی به اون یاد بده تو معلم اون باش اگه مخالفت کرد ناراحت نشو نا امید هم نشو تو شروع کن و چیزهائی رو کسب کن که چند ماه دیگه شاید زود باشه 1 سال یا 2 سال دیگه همسرت ازت بخواد که کمکش کنی که از این فضائی که هست خارج بشه پس نا امیدی بی نا امیدی تو میتونی

ببخش یادت نره

همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

همه را میبخشم و همه مرا میبخشن

اگر گناهانم به سرخی آتش باشند از برف سفید تر خواهم شد

سلام.

خیلی خوبه که اون تاپیکارو خوندین.میدونستم موثره.و با توجه با شناختی کمی که ازتون پیدا کردم میدونستم که میتونید.
امیدوارم کامل بخونیدشون و نتایجشو بگید.

تو رفتار جرات مندانه قانون اول دوست داشتن خود هست.در واقع این قانون میگه من خوبم،تو خوبی...ضمن اینکه بر اساس این قانون ما حرفمونو جرات مندانه میزنیم و عواقبشو میپذیریم.
بگذریم...تو خود تاپیکها بهتر توضیح داده.

1-میخواستم یه تاپیک جالب رو بهتون معرفی کنم.بازیها.یه توضیح بدم قبلش.خیلی از رفتارای انسانها یه جور بازیه که تو این تاپیک این بازیها رو توضیح داده و آنتی تز مربوط بهش رو هم گفته.به مشکل ارتباط جنسیتون هم یه اشاره ای کرده.
لینک اول بازیهای ازدواجه.لینک دوم صفحه اول تاپیکه.

http://www.hamdardi.net/thread9560-2.html

http://www.hamdardi.net/thread-9560.html

2-بعضی از رفتارای خانومتون نوازشگیری منفیه.یعنی با انجام کارای منفی قصد نوازشگیری داره.مثلاً ممکنه زن به مرد بگه من حالم خوب نیست.چرا پدر تو به اون عروسش کادو داد؟حتماً اونا رو بیشتر میخوان.
مرد ممکنه عصبانی بشه و از کوره در بره.در حالیکه زن در پی نوازشگیری از شوهرشه و اگه همسرش بهش نوازش مثبت بده و قاعده بازی رو بهم بزنه عملاً نه بحثی پیش میاد و نه بازی کش میاد.

3-لینک زیر مقالات و تاپیکهایی داره که درمورد انتظارات زن و شوهرهاست و میتونه کمکتون کنه.خصوصاً اونایی که توسط مدیر همدردی نوشته شدن.

شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند

بچتونم خیلی نازه.خدا حفظش کنه.

موفق باشید

نوشته اصلی توسط پژمان

گل آرا
لحن شما خیلی تلخه متاسفم !

پژمان جان من نظر شما ندارم. اینکه آدمها نظرشون رو یه سری واضح به آدم می گن بسیار آدمهای دوست داشتنی ای هستن چون علی رغم اینکه می دونن دیگران رو از خودشون می رنجونن اما این رو به دل می خرن. در گفته های ایشون نکات مهمی هست. خ از اینها چکیده سالها تجربه ادم. من حس می کنم شما خ مهربووونی ولی وقتی عصباااانییییی می شی ترسناک می شی ب خدااااااا. بعد یه جایی ازحرفات شنیدم " گفتی این دفعه مثل دفعات قبل جلوی رفتن همسرم رو نگرفتم" یعنی همیشه می گرفتی مهربووووووون !!!!!!!!

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط پژمان

بهار.زندگی
مرسی از شما
امروز میخواستم جراتمندانه رفتارکنم فکر کنم خرابکاری شد.میخواستم به خانمم بفهمونم اگر نخواد مشکلاتمون حل شه من دیگه تحمل این زندگی رو ندارم و همه چیز تمام میشه.
بسیار خوب من این دو سه تا مطلب رو میخونم و نتیجه اش رو مینویسم.

چنار
تو رو خدا می بینید من چی میکشم. اونوقت بعضی از دوستان مینویسن همه تقصیرها از توئه.
گیریم هم خونه خریدم و از خانواده خودم جدا شدم مادرخانمم که همیشه هستن خانمم که همون آدم هست. با عوض کردن خانه که اونها عوض نمیشن.

نه دیگه وقتی خونت مستقل میشه معمولا مثل سابق وقت نمی کنین همو ببینین میشه دوری و دوستی. البته این فقط کافی نیس. این بعلاوه یه سری مهارتهای دیگه میشه مشکلت رو حل می کنه.نه کم لطفی نکنین. در حرفهای دوستمون نکته کم نبووود. دوستان نگفتن همش مقصر شمایین. دیدن یه موضوع از جوانب مختلف لطف خودش رو داره

من معتقدم آدم وقتی از چیزی ناراحته باید بگه تا طرف مقابل خودش اصلاح کنه
اگه نگه انگار داره یه بادکنک رو باد میکنه که نهایتا یه روز اون بادکنک می ترکه
مثل امروز شما
این رفتار خیلی برای خانومتون ناراحت کننده هست و مطمئنا الان حال خوشی نداره ...
یه جورایی یاد خودم افتادم شوهرم همیشه می گفت من از زندگیم کاملا راضی هستم و اگه 100 بار دیگه به دنیا بیام باز تو رو انتخاب می کنم
اما 8 ماه پیش سر یه موضوعی دعوامون شد و من برای اولین بار حرفای بدی زدم و منت گذاشتم سرش ... و اون کاملا از من سرد شد و تازه گفت که این 5 سال همه چیزو تحمل می کرده و من با ناراحتی ازش پرسیدم پس چرا هر وقت ازت می پرسیدم می گفتی راضیم و اون گفت می خواستم تشویقت کنم یا اینکه می گفت فلان روز تو دعوامون گفتم . در صورتی که آدم حرفای تو دعوا رو زود فراموش می کنه
به نظرم وقتی آشتی هستین مشکلاتتونو مطرح کنید و با آرامش ازش بخوایید که این کارا رو تکرار نکنه

پژمان جان رفتار جراتمندانه تمرین کردن اولش که شروع کنی همش درست در نمیاد. نوشتی خواستی جراتمندانه رفتار کنی خراب کاری شد. عیبی نداره. داری تمرین می کنی. کم کم بهتر و بهتر میشه. بازم بخون دو تا تاپیکو. موفق باشی.