به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 22 , از مجموع 22
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 بهمن 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1391-1-02
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبان دخت نمایش پست ها
    سلام آرا جان

    1. خیلی خوشحالم که بهترین تصمیم رو گرفتی و رابطتت رو با ایشون ضابطه مند کردی... یادت باشه دوست عزیزم این آقا حتی اگر هم نیت خیری نسبت به شما داشته باشن باید از طریق خانواده اقدام کنن چون توی صحبت های شما مشخصه که اگه منطقت تصمیم بگیره اهل دوستی و گرفتاری نیستی...

    2. شما به ایشون وابستگی پیدا کردی،در حال حاضر در دانشگاه هستی و به درس خوندن علاقه داری، تنهایی، فشار پایان نامه روی دوشته و در این میان هم یه نفر پیدا شده که کمکت کرده تا پروژه ات رو به نقطه مثبتی برسونی و از بد روزگار و در نتیجه رفتار غیرمقتدرانه خودت، بازی با کلمات این آقا همراه با کمک های درسیشون روی شما تاثیر عاطفی گذاشته تا جاییکه از ایشون به عنوان مشوق نام میبری...ببین دوست گلم ایشون نه تنها مشوقت نیست بلکه الان دیگه داره مانع تمرکزت هم میشه. زمان که بگذره متوجه میشی چه زمان هایی رو بی خود صرف فکر کردن به ایشون کردی که میتونستی به جاش مثلا یه مقاله علمی بخونی که به کارت هم بیاد...تصویری که از ایشون توی ذهنت ساختی یا شاید هم خودشون ساختن(شاید هم با هم ساختین) زیادی مثبته (البته من قصد توهین به این آقا رو ندارم) و در جهت خواسته ها و تمایلات، مخصوصاً تمایلات درسیته و در کنارش حتماً مودب و خوش مشرب و با کلاس هم بوده حتماً. اما مساله ای که الان هست درگیری عاطفی شما است که باید به خودت زمان بدی. باید اراده داشته باشی که هر وقت فکرت به طرف ایشون و کارهاشون رفت سریع فکرت رو متوجه چیز دیگه ای کنی(آسون نیست اما میشه)، فضایی که درش هستی رو ترک کنی و در جمع خانواده قرار بگیری و از فرصت های جدیدت استفاده کنی...

    اگر رابطه شما در همین حدی که گفتی باشه و شما هم منطقی و با اراده باشی زود همه چیز درست میشه...

    بی خیال دوستی و درگیری عاطفی بی هدف شو، بچسب به پایان نامت تموش کن تا درک کنی راحتی یعنی چی... آخ که چه قدر میچسبه خواب شب بعد از دفاع پایان نامه....

    دفاعت کی هست؟
    خیلی ممنونم دوست عزیز. راهنمایی هات خیلی خوبه و آرومم میکنه. درسته من زیادی همه رو خوب میبینم و بدی هاشون به چشمم نمیاد. به زودی برمیگردم خونه امیدوارم اونجا راحت تر با این موضوع کنار بیام. دفاعم انشالله آخر شهریوره.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar.shadi نمایش پست ها
    سلام آرا خانم گل

    چقدر آبان دخت عزیز خوشگل راهنماییت کرده :)

    10 روزه از خودت چه توقعاتی داری...

    به این فکر کن که برای خلا زندگیت یه جایگزین خوب پیدا کنی.

    مثل دوستی با یک دختر خوب...

    انقدر از این سو استفاده ها تو دوه ارشد دیدم که تا یه هم کلاسی پسر میخواد یکم بیشتر حرف بزنه باهام میزنم تو پرش

    دنبال دلیل نباش عزیزم. دل دنبال دلیله برای موجه کردن خودش پیش عقل.

    میدونم نیاز به همدم و محبت و حمایت یک مرد توی زندگیت داری و این طبیعیه.

    اما فکر کن به اینکه وقتی همه چی یه توهم باشه بعدش چقدر اذیت میشی.

    بذار دلت بی قراره کنه ولی بهش بها بده... به دلت دلداری بده...به دلت بگو که میفهمی چقدر تنهاست...

    اما شرافت تنهایی بیشتر از حقارت یک شکست تلخ عاطفیه

    زیاد با دوستات سرگرم باش و تنها نمون.

    درست میشه عزیزم.
    ممنونم دوست عزیزم. منم تا قبل از این هیچ پسری جرات نداشت بیشتر از حد لازم باهام هم صحبت بشه. باید برگردم به روال قبلیم خیلی راحت تر بودم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید آرا تشکرکرده است .

    آبان دخت (دوشنبه 13 خرداد 92)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 07:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-30
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    301
    سطح
    6
    Points: 301, Level: 6
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    125

    تشکرشده 84 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    :)سلام

    چشم به هم بزنی شهریور هم اومده و جلسه دفاع هم تموم شده و میرسی به قسمت خوشمزش که همون خوابه

    زندگی دور از خانواده آدم رو دچار خلاء عاطفی میکنه. من شرایطت رو خلیلی می فهمم چون خودم هم کارشناسی ارشد رو دور از خانواده ام بودم. با اینکه اصلا آدم مذهبی ای نیستم ولی هر وقت احساس تنهایی میکردم میرفتم امامزاده ای که اونجا بود و چند ساعتی رو توی آرامش می نشستم و با خدا حرف میزدم، به آینه کاری ها و شیشه های رنگی رنگی اونجا نگاه میکردم!!!!!همش با خودم میگفتم خدایا این لوستره اگه روی سر کسی بیفته چی میشه؟ خدا کنه نیفته!!! خلاصه دوست گلم همه اینا رو گفتم که بگم اگه بخواهیم میتونیم زندگیمون رو در جهت درست هدایت کنیم...

    مطمئن باش پیش خانوادت که برگردی اوضاع خیلی خیلی خوب میشه چون خیلی دختره فهمیده ای هستی.... یادت باشه اول و آخر محبت ناب خدا است... ولی ما به محبت بندگانش هم نیاز داریم،اما از نوع سازندش...:)
    ویرایش توسط آبان دخت : دوشنبه 13 خرداد 92 در ساعت 10:00


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.