به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    لیلا جان،

    اول بگم که نگران نباش. زندگیت به فنا نمی ره. اگه حوصله کنی اینجا دوستان خوبی هستند که راهنماییت می کنند تا بتونی مهارت ارتباطیت با همسرت را بالا ببری.
    یه مقدارش هم فکر کنم به خاطر سن شماست. در 20 سالگی عقد کردی و 21 سالگی عروسی. انشالله یک کم تجربه و سنت هم بیشتر بشه زندگیت بهتر می شه.

    اما در مورد تاپیکت،
    بی دل راست می گه. من چند بار می خونم تا بفهمم چی نوشتی. اگه فکرت و زندگیت هم به آشفتگی نوشته هات باشه که مرتب کردنش خیلی سخته.
    برای مثال این سه خط را از نوشته خودت مثال می زنم. پشت سر هم نوشتی. دریغ از یک فاصله بین جمله ها، چه برسه به پارگراف و ...


    نقل قول نوشته اصلی توسط leyla.M90 نمایش پست ها
    اصلا من و از خوش لباسی در اورده منم برام مهم همش که نمی شه مانتو اپولی پوشید دختر جوون مانتو هر چقدر گشاد باشه جلو بسته تا زیر زانوم بازم فشن.بعد پاتوق جوون ا تو نیاوران وپاسداران و ایران زمینو...کار هر روزه ما بود بریم نگاه کنیم منم با چادر رو بگیرم از مهمونیم می اومدیم باید می رفتیم قضا نشه یوقت بعد با عصبانیت می گفت رو بگر وقتی آرایش داری ااا خوب مرد مومن خسته میشم مدام رو اصلا چه کاریه ما که هر شب میریم امشب نریم اصلا حرف میزدم اعتراض کنم که یاا علی با رفتارم بفهم زشته من تو ماشین سر پایین که 10 بار مرد ا برام معذرت میخوام ولی بوس می فرستادن و نگاه و چرا ؟چون همسرم تا گردن بیرون حواسش تو ماشینای دیگه بود.از این هم بی خیال شد
    بعد آخرش من نفهمیدم شما قرتی هستی، شوهرت قرتیه؟ مانتو اپولی یعنی چی؟ قضیه اش چیه؟ بده؟ خوبه؟
    البته شوهرت را متوجه شدم که گفتی ادعای مومن بودن کرده، اما الان یقه اش را باز می ذاره و به خانمها نگاه می کنه.

    نقاط ضعف خودت را نوشتی و قوت شوهرت.
    نقاط قوت خودت چی می شه؟ ضعف همسرت؟
    کاش مشکلات و سوالاتت را با شماره بندی و جدا بنویسی دقیقا مشخص بشه مشکل چیه.
    یا اصلا از مهم ترین مشکلت شروع کن و یکی یکی سعی کن رفعشون کنی.
    راستی شوهرت اگه می خواست بره دخترهای ایران زمین را دید بزنه که دیگه تو را دنبالش نمی برد. خودش تنها یا با دوستاش می رفت.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    leyla.M90 (سه شنبه 31 اردیبهشت 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 خرداد 92 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1392-2-26
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شیدا جان ممنون از پاسختون بازم ببخشید از تو هم نوشتنم.راست میگین همه...
    1)نه قرتی نیستم:) ولی مهم برام خوش تیپ باشم و انظباط داشته باشم.مانتو اپولی قضیه ای نداره به نظر من مال خانم های جا افتاده مناسب تا جوون.یه جاهایی خوبه نه همیشه آدم احساس راحتی نداره باهاش.

    2) روحیات دیگرمون و در پاسخ قبلیم ویرایش میکنم.

    3)مشکلم اینه که نمی دونم چی کار کنم وقتی می خواد آزاد باشه ولی من بهش اطمینان ندارم . برای همین هم سرد شده و منم دیگه تحمل این آزادی رو ندارم وقتی اعتمادی نیست. بلد نیستم تاثیر بذارم.

    4)با دوستاش متاسفانه میرن شوخی خنده میکنند با من فقط رفع کنجکاوی میکنه شاید , نمیدونم چی می خواد از این کار کسب کنه؟!!!

  4. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    به نظرم مشکلت
    1- نحوه لباس پوشیدن خودت و همسرت است.
    2- عدم اعتماد شما به همسرت

    شما چرا قصاص قبل از جنایت می کنی؟ همسرت هنوز کاری نکرده شما می گی نگرانم که شاید کاری کنه؟
    یک مقدار به شوهرت آزادی بده. بهش سخت نگیر. غر نزن. دورا دور و بدون صحبت کردن در این مورد حواست باشه.
    شوهرت هم ببینه کنترلش نمی کنی و بهش اعتماد داری رفتارش بهتر می شه.

    در مورد لباس پوشیدن خودت هم با توجه به این که چادر می پوشی فکر نمی کنم مانتوی زیر چادر خیلی مهم باشه. چرا همسرت سخت می گیره؟
    باز هم فکر می کنم با سیاست و آرومی مساله را حل کنی، بهتر از لجبازی و من نمی خوام و نمی پوشم هست.

  5. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    leyla.M90 (سه شنبه 31 اردیبهشت 92), tamanaye man (یکشنبه 29 اردیبهشت 92)

  6. #14
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید ولی خیلی بد مینویسی
    برات یک مثال میزنم .....
    من می خوام زندگیمو بسازم هنوز زود بگم این کله خر نمیتونم ادامه بدم.

    مثلا این و این طور مینوشتی قابل فهم تر نبود ؟
    من میخوام زندگیم رو بسازم ، هنوز زود هست که بگم این کله خر هست و نمیتونم ادامه بدم . ( حالا به ادبیات جملت کاری ندارم )
    حرف های ربط و فعل ها رو شخص کن تا متنت قابل فهم باشه .

    نکنه با شوهرت هم همین طوری صحبت میکنی ؟آره ؟

    منظورت از این که یقه لباسش باز هست چقدره ؟ یعنی فقط دکمه بالایی رو نمیبنده ؟ که اکثر آقایون نمیبندن و مشکلی هم نداره .

    عزیزم وقتی همسرت بهت میگه رو بگیر وقتی آرایش داری و شما خسته میشی ....خوب شما وقتی میری بیرون آرایش نکن ، تا خسته نشی

    من تو ماشین سر پایین که 10 بار مرد ا برام معذرت میخوام ولی بوس می فرستادن و نگاه و چرا ؟چون همسرم تا گردن بیرون حواسش تو ماشینای دیگه بود.از این هم بی خیال شد
    شما که سرت پایین بود از کجا میدیدی که مردا بهت نگاه میکنن و بوس میفرس؟ اصلا مگه وقتی شوهرت کنارته کسی جرات داره این کارا رو کنه ؟ خیلی عجیب بود این موضوع

    قاط ضعف من: قبلا زود عصبانی میشدم که خیلی لطمه به زندگیم میزد حذفش کردم ولی تاثیرش رو همسرم مونده حق هم داره
    - نمی دونم هر کاری می کنم بعد سه تا دعوا یهو به اصطلاح شاخ بازی در میارم- غد ام- جدیدا که افسرده شده ام بد دهنم شدم- تمرکزم رو از دست دادم و بی برنامه شده ام
    -

    عزیزم سعی کن روی نقاط ضعف خودت بیشتر کار کنی تا با تغییرات تو همسرت هم تغییر کنه . بد دهنی نکن و به جاش به همسرت محبت کن . غد بازی رو به طور کل بزارش کنار و سعی کن نرم و انعطاف پذیر باشی .
    انقدر خوب و مهربون باش که همسرت به جای بیرون رفتن دلش بخواد همه وقتش رو توی خونه با شما سپری کنه . غذاهایی که دوست داره براش درست کن و لباس های خوشکل براش بپوش .
    وقتی میری بیرون آرایش نکن به اطرافت زیاد نگاه نکن که همسرت بخواد بهت گیر بده ، یعنی طوری باش که اون اصلا نتونه چیزی بهت بگه .
    اصلا قهر نکن و اصلا به همسرت یا کس دیگه ای بی احترامی نکن .اگر میخوای خودت قابل احترام باشی اول خودت باید به خودت و دیگران احترام بزاری وبد دهنی رو بزار کنار .

    ویرایش توسط tamanaye man : یکشنبه 29 اردیبهشت 92 در ساعت 09:55

  7. 3 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    leyla.M90 (سه شنبه 31 اردیبهشت 92), محجو (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (یکشنبه 29 اردیبهشت 92)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    حقیقتا ناراحت شدم و یاد هشت ماه پیش افتادم شروع مشکلاتم با همین جمله ها بود ... شوهرم به من گفت : دیگه برام مهم نیستی ... دیگه از دستت عصبانی نمی شم ...تو برام مردی ...دیگه دوست ندارم ....وشروع همه کابوس های من
    بی توجهی و قطع ارتباط کامل با خانوادم در صورتی که با خانوادم هیچ مشکلی نداشت
    خیانت
    مشروب
    و زندگی زیبای من برای چند ماه ویران شد و حالا با کمک دوستای همدردی و مشاوره دارم از صفر نه از منفی شروع می کنم به ساختنش توصیه من به شما :
    1-به هیچ عنوان با لحن تند و عصبانی باهاش حرف نزن تا آروم شه
    2- تا یه مدت اصلا انتقاد نکن
    3- سعی کن جو شادی رو تو خونه ایجاد کنی
    4- حتما یه مشاور خوب برو و به توصیه هاش گوش بده
    5 - اصلا از مشکلاتت به خانواده ها چیزی نگو
    6 - به خودت و خونه برس
    7- مطابق میلش لباس بپوش و مخالفت نکن .. اخم نکن

    خودت هم دوست داشتی با آدم مذهبی ازدواج کنی پس باید سخت گیری هاشو راحت انجام بدی ...
    برات آرزوی موفقیت می کنم

  9. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    leyla.M90 (سه شنبه 31 اردیبهشت 92), tamanaye man (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), پاکان باران (پنجشنبه 09 خرداد 92), محجو (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 خرداد 92 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1392-2-26
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام واقعا ممنون از همه برای راهنمایی هاشون. سعیم بر اینکه خوب بنویسم ولی انگار انشای قابل تعریف ندارم . هیچ وقت هم خوب نبوده.واقعا ببخشید :D

    شیدا جان
    1) من که" پیام "رو هیچ وقت چک نکردم هزار تا دروغ و شیطنت و پنهانکاری کرد.اگرم چیزی فهمیدم خودش سوتی داد من پیگیرش نبودم.
    شما خودت بودی اعتماد می کردی به این فرد؟ (چت کردن و وب گرفتنش رو فهمیدم , از کجا بفهمم با کسی رابطه داره یا نه ؟یا اس ام اس میده یا...) من بدم میاد چکش کنم , بقیه از چک کردن میفهمن همسرشون چی کار میکنه دیگه , خودش که نمی گه .

    2) من خیلی چادر رو دوست داشتم ولی پیام کاری کرد دیگه دوست نداشته باشم و خودش هم اصراری برای چادر سر کردن من نداره , زمانی که با خانواده ایشونم و با خودشم ودانشگاه با چادر هستم, بقیه جاها با مانتو هستم. پیام با این مشکلی نداره .از اول من مانتویی بودم .

    tamanaye man :
    بیشتر لحنم شوخی بود (درباره ی واژه ی کله خر بودن همسرم) منظورم از اینکه بد دهنم شدن , بهتر بگم بد لحن شده ام . واقعا نمیدونم چی کار کنم؟ پیام خیلی اذیتم کرده

    1) نه دو تا دکمه ی بالاشو باز میذاشت .

    2) وقتی داریم از مهمونی میایم, آرایش دارم ,می تونه گیر نده ,من و اون شب ببره دور دور .

    قبلا 4 روز هفته میرفتیم ,یه دوری میزدیم . همیشه میرفتیم نیاوران و... گیر میداد اون شب هم بریم ناراحت میشدم باید با چادر عربی رو می گرفتم , از خنده دار بودنم , مرد ها نگاه می کنند و بوس میفرستادند.
    (من کاری نمی کردم که مردها این کارو کنند, اگر با شما این کارو کنند بعدش خجالت نمی کشی سرت و بندازی پایین؟) اصلا ما خانوادگی اهل پاساژ رفتن بی هدف و تو دور دور ا بریم , نبودیم .

    3)واقعا خیلی سخته , چه جوری به خودش اجازه میده , مدام به من تیکه بندازه و شخصیتم رو با حرف هاش خورد کنه. من این طوری نبودم .الانبد لحن شده ام .بهم بگین چه جوری رفتار کنم ؟ نگاهش هم آزارم میده , پر از تمسخره...

    4)مدام می گه تو خیلی تو خونه خوش لباسی و آرایشت قشنگه . تنوع داری و ....
    ولی هیچ جذب نمی شه!!! همش دوست داره بریم بیرون , من خودم هم بیرون رفتن و دوست دارم ولی نه فقط دور دور و پاساژ. رفتارش عادی نیست نا خود آگاه کم حرف میشم وقتی صد بار یه چیزی و می گم می گه چی می گفتیم ؟
    دیگه با هم بیرونم نمی ریم , مگه اینکه جاریم اینا باشن که بریم.
    - سینماو بولینگ رو فقط با خانواده خودمون دوست داره بریم.
    - می گه حوصله پارک هم ندارم.پیاده روی رو دوست نداره.
    - وقتی بیرونیم اون که می گه این مرد رو, این زن رو , خیلی تو فاز این چیزا نیستم .

    دیروز تو کوچه, یه دختری سوار ماشین یه پسری شده , تو ماشین باهم لفظی دعوا می کردن انگار , یهو حواسش نبود برای من تو قیافه است , صدام کرد بیا اینا دعواشون شده .
    منم تا دیدم بهتر شده طبق عادتش گفتم نزدیک آیفن هستن ا . دویید سمت آیفن دقیقا یک ساعت و 45 , من و مچل اینا کرد .
    منم چون می خواستم با هم خوب باشیم پیشش بودم ولی تو دلم از کاراش رو زمین بودم از خنده !
    برام این روحیاتش عجیبه. تا کمر هم دولا شده بود از پنجره بیرون هی میرفت سمت آیفن و بعد پنجره:D آبرو نمونده برام تو کوچه . هر مهمونی ای شه یا یکی تو کوچه بلند بخنده پنجره رو باز میکنه تابلو نگاه می کنه. بعدم همه تو خانواده شون اطلاعات تو روز کوچه رو share میکنند که مال ایشون از همه کاملتره :D

    zendegiye movafagh :
    ممنون چشم فقط یه مورد سوال دارم : پیام نمی گه , من هر کار کنم , این بازم بهم می خنده؟
    نمی گه, یه عمر لیلا گفته , من خط قرمزم پنهان کاریه. الانم بهش گفتم , هر کار می خوای کن , من بهت هیچ چیز و نمی گم( از مسائل مالی تا هر چی که بگین) مثل قبل تازه بهتر هم شد اخلاقش؟

    خیلی روم فشاره نمیدونین چقدر رو مخمه!

    با کمال میل می پذیرفتم , اگه خودشم آدم مذهبی ای بود ,ولی الان فقط فشار و محدودیت بی هیچ دعوا و اخمی برای من هست. من فقط الان دیگه لجم گرفته که کوتاه اومدم اون کار خودش رو می کنه.



    با نظر من موافق هستین یکم بهش بی تفاوت شم(نه اینکه بی محلی کنم) تا بتونه بهتر منم ببینه؟
    چطور اینکار و کنم که برخورنده هم نباشه؟
    و چطور تاثیر مثبت بذارم نه اینکه انتقاد کنم وقتی سازنده نیست؟

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ولی بی توجهی اصلا روش خوبی نیست متاسفانه یکی از اشتباهات من بعد از دعوا کم محلی و بی توجهی بود که وقتی می خواست سمت من برگرده سرد می شد.. البته اینو چند ماه بعد به من گفت و من تازه یادم افتاد اون موقع به حرفای آدمای به اصطلاح با سیاست گوش می دادم و بی محلی می کردم البته یه کم
    ولی برای شوهر من که همیشه بهش توجه کرده بودم این قابل هضم نبود
    من فکر می کنم شوهر شما آدم کنجکاوی هست و شما باید با خونسردی برخورد کنید و باا تدبیر بیشتر تا یه کم بهتر شه ... مثلا اون لحظه که دعوا شده بود بهتر بود حرفو عوض می کردین بعدا تو یه فرصت مناسب می گفتید من اصلا خوشم نمی یاد یکی به حرفامون گوش بده اینو کاملا نامحسوس بگو که فکر نکنه به خاطر اون روز می گی ... مثلا حرف بنداز که چقدر خونه هایی که بدون عایق صوتی ساخته می شن بد هست

  12. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    leyla.M90 (سه شنبه 31 اردیبهشت 92)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 خرداد 92 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1392-2-26
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    ولی بی توجهی اصلا روش خوبی نیست متاسفانه یکی از اشتباهات من بعد از دعوا کم محلی و بی توجهی بود که وقتی می خواست سمت من برگرده سرد می شد.. البته اینو چند ماه بعد به من گفت و من تازه یادم افتاد اون موقع به حرفای آدمای به اصطلاح با سیاست گوش می دادم و بی محلی می کردم البته یه کم
    ولی برای شوهر من که همیشه بهش توجه کرده بودم این قابل هضم نبود
    من فکر می کنم شوهر شما آدم کنجکاوی هست و شما باید با خونسردی برخورد کنید و باا تدبیر بیشتر تا یه کم بهتر شه ... مثلا اون لحظه که دعوا شده بود بهتر بود حرفو عوض می کردین بعدا تو یه فرصت مناسب می گفتید من اصلا خوشم نمی یاد یکی به حرفامون گوش بده اینو کاملا نامحسوس بگو که فکر نکنه به خاطر اون روز می گی ... مثلا حرف بنداز که چقدر خونه هایی که بدون عایق صوتی ساخته می شن بد هست

    ممنون عزیزم از توجه تون

    نمی خوام بهش بی توجهی کنم . می خوام انقدر نچسبم بهش , یه ذره دورتر بایستم . شاید توانمندی های من رو دید و شاید دوباره بتونه دوستم داشته باشه و بخواد بازم با هم باشیم .

    ولی واقعا بلد نیستم چه جوری روش تاثیر بگذارم ؟ و نمی دونم چه جوری جذبش کنم ؟ و بدتر اینکه خودم ازش کشیده شده ام , ولی برای زندگیم باید خودم قدمی بردارم.

    پیام می خواد آزاد باشه و شیطنت قدیمش رو داشته باشه , ولی در آخرین لحظات وفادار به من باشه , این و چی کار کنم؟


    دیروز اومد دونبالم . تو سکوت تو خیابون ها دور میزدیم (البته خدارو شکر من و نبرد تو دور دور ها ). دلم سوخت برای این همه , تفاوت فکریمون که باید ملاحظه من رو بکنه , من و جاهایی که دوست داره ببره , نبره .در حالی که این باعث سردیش می شه.

    امشب با دوستای مجردیش( هر باری با این ها میره بیرون من تا یه ماه داستان دارم , دوباره مثل مجردیاش شیطنتش گل می کنه) میرن بیرون.
    منم غصه بخورم , که فکر نمیکنه , یکی ببینش تو خیابون , دارن با ماشین دختری حرف میزنند, چی پشت همسرم می گن و جدا از حرف بقیه چه احساسی به من دست میده؟!

  14. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    شما از کجا می دونید که با ماشین شیطنت می کنند با دخترا؟
    سعی کن به این چیزا فکر نکنی
    جذاب باش شاد باش بگو بخند تا به سمت خودت جذب شه

  15. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    leyla.M90 (سه شنبه 31 اردیبهشت 92)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 خرداد 92 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1392-2-26
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    شما از کجا می دونید که با ماشین شیطنت می کنند با دخترا؟
    سعی کن به این چیزا فکر نکنی
    جذاب باش شاد باش بگو بخند تا به سمت خودت جذب شه
    خودش گفت , با دوستاش رفتند ,این کارو کردند .بعدم اعتراض کردم , گفت : به تو ربطی نداره , من که کاری نمی کنم دوستام باهاشون حرف میزنند و ...


    هنوز نفهمیدم چه جوری روش تاثیر بگذارم و بتونم براش جذاب باشم ؟!


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل با خانواده همسر مخصوصا خواهرشوهرم2
    توسط mmaryamm در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 مرداد 97, 09:46
  2. وسواس دست شستن بعد از طهارت(دستشویی)
    توسط اسناء در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 96, 17:49
  3. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 02 اسفند 93, 12:21
  4. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 خرداد 93, 00:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.