خانم عزیز اگه طلایی داری خوب بفروش پولشو بده خانواده همسرت لطف کردن تا اینجا بهتون کمک کردن که بیشتر لطفه نه وظیفه. به نظرم انتظارات شما از اطرافیانت زیاده.
تشکرشده 100 در 40 پست
خانم عزیز اگه طلایی داری خوب بفروش پولشو بده خانواده همسرت لطف کردن تا اینجا بهتون کمک کردن که بیشتر لطفه نه وظیفه. به نظرم انتظارات شما از اطرافیانت زیاده.
تشکرشده 383 در 145 پست
ببخشید من درست متوجه نشدم
پدر و مادر همسر شما توی این اوضاع اقتصادی واسه شما خونه خریدن که انقدر لطف بزرگی بوده که حتی حسادت خواهرای ایشون رو هم برانگیخته بعد خواهراش_ درست یا غلط_ ناراحت شدن یه کم واسه شما قیافه گرفتن(در حد سلام ندادن که خودتون گفتید)
بعد شما اقدام به خودکشی کردید بعدم در حال احتضار(دور از جون البته) اونارو نفرین کردید و احساسات شوهرتون رو هم جریحه دار کردین و کاری کردین که اون هم تو روی پدر و مادرش وایسه و اونارو نفرین کنه الانم ناراحتید که چرا 15 میلیون از پولش مونده پرداخت نکردن؟!!!!!!!!
asemani (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), maryam240 (چهارشنبه 26 خرداد 95), shabe niloofari (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), جوانه؟؟؟ (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), شیدا. (یکشنبه 29 اردیبهشت 92)
تشکرشده 378 در 207 پست
نه همچين چيزي نيست من به دليل فشار عصبي كه اين مدت بهم اومده بود اون كار رو كردم
در ضمن خونواده شوهرم به خيلي از قولهايي كه بهم دادن عمل نكردن
و از وقتي عقد كردم فقط اذيتم كردن
تشکرشده 74 در 34 پست
پریا جان اجازه نده خانواده شوهر زندگیتو خراب کنن و چیزهایی رو که داری ازت بگیرن.منم خیلی باهاشون مشکل دارم حتی در موردشون نوشتم ولی واقعا هیچ وقت به خودکشی یا طلاق فکر نکردم فقط دلم شکست و ناراحت بودم چون شوهرمو دوست دارم نه خواهر و مادرش.اولویت اصلی برات شوهرت باشه..انشاالله بره سر کار و مشکلات مالی شما حل بشه
تشکرشده 378 در 207 پست
دلیل این حرمتهایی که شکسته اینه که مادر شوهرم نتونست روابط رو مدیریت کنه -میدونست کار دختراش اشتباهه ولی نمیتونست حزفی به دختراش بزنه. خیلی مراعاتشون رو میکرد. سعی میکرد به زورم که شده ما رو کنار هم قرار بده حتی با وجود اینکه از همدیگه بدمون میاد. اونا فقط خودشو ن رو از چشم شوهرم انداختن. بهش زنگ زده بودن شوهرم اونا رو تحویل نگرفت .و گوشی رو قطع کرد بهشون گفت خیلی دیگه دیره دلتنگ برا درتون بشین.چون از ذات پلیدشون خبر داره -شوهرم عاشقمه منو میپرسته. شکر خدا رفته سرکار هرچند که ازم دوره. خیلی دلتنگشم ولی خدا رو شکر دیگه محتاج کسی نیستیم و اون رو پای خودش داره وایمیسه.
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
پریا جان این خیلی خوبه که شوهرت همراه شماست و اینقدر به شما علاقه داره.
بهت تبریک می گم بابت داشتن همچین همسری.
اما عزیزم، سعی کن خانواده اش را هم درک کنی.
شما با شوهرت ازدواج کردی، نه با خانواده اش. شوهر شما مسئول تامین زندگیتونه.
الان هم ممکنه بحث و کدورتی پیش بیاد، اما بدون در بلند مدت هیچ کس نمی تونه از خانواده اش ببره.
شوهرت برمی گرده سمت خواهرهاش و اونها هم راحت همدیگه رو می بخشن، فقط شما این وسط خراب می شید.
نشنیدی می گن برادرها ممکنه گوشت تن هم را بخورند، اما استخون هم را دور نمی ندازند؟
نذار فاصله ها بیشتر از این بشه که فقط خودت ضرر می کنی.
یک عمر که نمی شه با کینه و حسد و دعوا زندگی کرد.
اون خانمها عمه و مادربزرگ بچه ات هستند. نمی تونی که بچه را با دشمنی تربیت کنی.
عاقلانه تر زندگی کن.
asemani (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), shabe niloofari (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), دریا72 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)
تشکرشده 378 در 207 پست
اگه اونا رفتارشون درست باشه منم کوتاه میام
من الان نه قهرم نه /اشتی
نه حرف میزنم نه نمیزنمم
فقط سکوت
الانم شوهرم اینجا نیست و من برگشتم خونه بابام
فقط باهاشون روبرو نمیشم
این آدمهایی که من دیدم هیچوقت درست نمیشن و بدتر هم میشن
شوهرم منو درک میکنه
خودشم گفت اگه رفتارشون درست شد و احترامت روبگیرن رفت و آمد میکنیم
خودش میگه شان و مقام تو بالاتر از اوناس. هروقت یاد گرفتن حرمتتو بگیرن رفت وآمد میکنیم اونم محدود.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)