به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    وقتی اون این برخوردو کرد و تو رو زد برادرت چه برخوردی داشت؟
    اون با زنش و خانوادش درگیر نشد؟
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  2. کاربر روبرو از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده است .

    salma82 (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اول جواب سوالات جوانه جونو بده تا بتونیم بهتر راهنماییت کنیم سوال خوبی پرسیده

  4. کاربر روبرو از پست مفید دریا72 تشکرکرده است .

    salma82 (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 خرداد 92 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1392-2-21
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون اهل تلافی کردن نیست و با خانومش بدرفتاری نکرد. حتی با اینکه از کار همسر من ناراحت بود ولی چون ازش خواسته بودم دخالتی نکرد . با خانواده زنش چون به خانواده ما بی احترامی کرده بودن مثل من رفتار کرد و بهشون زنگ نزد و خونشون نمیره اما مانع رفتن خانومشم نمیشه.
    ما تا جایی که شده منطقی عمل کردیم اما اونا دریغ از یکم منطقی بودن.

  6. کاربر روبرو از پست مفید salma82 تشکرکرده است .

    جوانه؟؟؟ (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خب عزیزم برادر شما هم ظاهرا ناخواسته مثل شوهرتون رفتار می کنه اگر این طور نبود زنگ می زد به خانوادخ خانومش
    شما با برادرت هم صحبت کن و ازش بخوا که جلوی شما بحث نکنن و مسائلشون رو بین خودشون حل کنن
    بعد هم اگر واقعا دنبال زندگی کردن هستی از دادگاه رفتن دست بکش که فکر نمی کنم تو پله های دادگاه خوشبختی تقسیم کنن
    مطمئن باش هر چی کمتر به دادگاه برین بهتره سعی کنین خودتون راجع به مسائلتون صحبت کنید و زندگی هاتونو به هم ربط ندید
    شما هم یه مقدار بیشتر گذشت کن اگه اون به شما بی احترامی کرده مادرش چه گناهی کرده که بهش زنگ نزنی ؟
    گذشت یعنی همین
    حیفه زندگیتونو بسازید

  8. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    salma82 (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), شیدا. (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  9. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مهم ترین مشکل شما اینه که زندگیهاتون را کردید میدان تلافی رفتار دیگری با خواهر یا برادرتون.
    الان هم سوال شما اینه که اگه من مهرم را بذارم اجرا و طلاق بگیرم، اونها هم ممکنه با مهر دخترشون همون کار را بکنند.

    اگر بتونید زندگیهاتون و مسایلتون را از هم جدا کنید، بعد می تونید برید سراغ حل مشکلاتتون.

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    salma82 (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 خرداد 92 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1392-2-21
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم نمی خوام دفاع کنم فقط حقیقتو میگم : داداشم تلافی نمی کنه اگه زنگ نزد به این دلیل بود که برادر خانومش که برادرشوهر منه و پدر شوهرم مثلا برای حل مشکلشون رفتن خونه اون و هر چی از دهنشون در اومد و لایق خودشون بود و گفتن . اونم واسه همین رفتار زشت این عکس العملو کرد.
    من پیگیری شکایتمو کنسل کردم ولی فکر نمیکنم اون بدونه.
    اونا جلوی ما بحث نمی کنن، خانومش با دروغاش مغز اونارو شستشو میده و اونا هم از طریق من فشار میارن.
    واسه دودلیم تو تصمیمم که باهاش راجع به خاتمه صحبت کنم بگید چیکار کنم؟
    دودلیم واسه اینه که نه امیدی به خوب زندگی کردنمون دارم و نه لجبازی نکردن اون واسه جدایی.
    راستشو بگم اصل نیتم واسه اینکه باهاش راجع به این موضوع صحبت کنم اینه که تحریکش کنم که به خودش بیاد و به فکر زندگیش بیفته و یکم از اون محیط پر از کینه و غرور و بدور از منطق خونوادش دورش کنم و هم اینکه زودتر تکلیفمون روشن بشه.
    به نظرتون منتظر بمونم و هیچ کاری نکم یا اینکه این اقدامو بکنم؟
    خدایا نه تحمل انتظارو دارم و نه دودلیم رهام میکنه.....

  12. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    اگه پیشنهاد بدی محل زندگیتونو عوض کنید چی مثلا برید یه شهر دیگه
    عزیزم اصلا ناراحت نباش ماه همیشه پشت ابر نمی مونه و دروغ دروغگو برملا می شه

  13. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    salma82 (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  14. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم به نظر من هم برو و بشین با شوهرت صحبت کن اونم جدی بدون اینکه واسطه ای چیزی باشه نمیشه که هروقت دعواتون بشه واسطه بیاد و مشکلتون رو حل کنه همیشه که این واسطه ها نیستنفپس خودتون باید روو پای خودتون وایستید و سعی کنید که حرفاتون روو هم تاثیر بزاره و از همدیگه حرف شنوی داشته باشید،بهش زنگ بزن و ازش بخواه که یه وقتی رو تعیین کنه تا برید و با هم حرف بزنید،و بعد بهش بگو این بار خیلی جدی میخوام باهات حرف بزنم ،ولی با مهربونی و احترام اهش حرف بزن و اصلا تهدیدش نکن،و بهش بگو
    اگه مثلا به جای داداش من هر کس دیگه ای شوهرخواهرت بود بازم سر اینکه اونو بحثشون بشه با من بحث میکردی یا زندگی اونارو به خودمون ربط میدادی،مسلما نه ربط نمیدادی، باید سعی کنی که دیگه زندگی اونا رو به زندگی خودمون ربط ندی،گو مثلا همین خواهر تو و داداش خودم اگه یه روز خوشحال و شاد باشن خبر مارو میگیرن نه مسلما ،یا اگه خدا نکرده واسه زندگی ما اتفاقی بیافته اونا زندگیشونو واسه ما خراب میکنن؟مسلما نه ،بگو باید از این به بعد تو درباره شوهرخواهرت فکرکنی که اون یه غریبه است نه داداش من و من هم درباره زنداداشم فکرمیکنم که غریبه است نه خواهرشوهرم ،بگو من دیگه واقعا خسته شدم از این همه دعوا و ناراحتی اونم بنه به خاطر خودمون فقط به خاطر اونا،و هر دوتاتون باید به برادر و خواهرتون بگید دیگه مشکلات خودشونو به شما به هیچ وجه نگن ،واگه خدا نکرده دوباره قهرشون شد و از شما خواستن که آشتیشون بدید به هیچ وجه شما پادرمیونی نکنید چون باز این چیزا پیش میاد و به یه بزرگتر و به خونواده هاتون بگید تا پادرمیونی کنن.و درباره زنگ نزدن به خونواده شوهرت هم زنگ زن نزار همین موضوع زنگ نزدن تو اعث شه که خدانکرده اونا سوء اسفاده کنن و و زمینه دعواهای بدتر شه.منتظر نتیجه کارت هستیم عزیزم
    ،اگه خواستی باهاش صحبت کنی فقط از قبل بهش بگو که بزاره تو حرفاتو بگی و آخر هر نظری داشت بگه و تو هم دقت کن خیلی که با مربونی و آرامش و احترام باهش حرف بزنی.

  15. کاربر روبرو از پست مفید دریا72 تشکرکرده است .

    salma82 (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ویژگی های یک همسر مناسب
    توسط azade1992 در انجمن معیارهای ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 14 فروردین 95, 23:50
  2. کی بچه دار شویم؟
    توسط ترگل1 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 مرداد 90, 11:36
  3. ویژگی های افراد خود شکوفا
    توسط ani در انجمن شخصیت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 دی 88, 14:45
  4. مـلـکـا ذکـر تـو گـویـم
    توسط baran.68 در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 آذر 88, 15:25
  5. کی بچه‌دار شویم و کی نشویم؟
    توسط parnian1 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 آذر 88, 17:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.