موضوع: آیا میتوان دوست پسر خود را بعد از اینکه رفت با کسی آشنا شد بخشید؟ یا کلا این آدم تعادل روحی نداره؟

غرور خودت رو حفظ کن ، حتی اگه دوست داری برا خودت لنز رنگی طبی بگیر بگو برا دل خودم میخوام و اجازه نده بقیه روت تاثیر بزارن ...


من که اولین بارمه میشنوم طرف ملاکش برای ازدواج " رنگی بودن چشم " ـه ،

نوشته اصلی توسط sarasara

لنز چیه النا جان من مگه قراره برای این خودم را رنگ کنم من از روز اول همین بودم که بودم حالا شازده فیلش یاد هندوستان کرده بمن ربطی نداره!
بمن میگه چرا چشمت رنگی نیست؟اجزای صورتت زیباست اما چرا مدل صورت فلان بازیگر نیست من رنگ چشم رنگی دوست دارم با کلاس میشه طرف! از یک تحصیلکرده جامعه بعیده!
من از روز اول رو بازی کردم و خیلی رک و ساده و با صداقت پیش رفتم کلا تو ذاتم بدذاتی نیست!

لطف دارن دوستان ببینید من چون میانه بهم خورده لغت دوست پسر را بکار بردم چون تا 1ماه پیش اسم دوست پسر دختری در کار نبوده است. تمام برنامه های ما بعد از ازدواج ظاهرا ریخه شده بود. ما از همان ماههای اول خانواده هامون میدونستند. ببینید اصل بر ازدواج بوده است و کلا ایشان از در ازدواج وارد شده ولی بنا به شرایطی عقب افتاده. حالا قصد باز کردن کاملشو ندارم اما بدونید دلیلهای منطقی هم پشت این قضیه وجود داشته است. بعدش مشکلاتی بوجود آمد که قضیه عقب رفت.من دختر تحصیلکرده جدی باهوشیم هرچندالان به نظر می آید گول کسی را خوردم که احمق ساده بود و ضربه ای که از یک احمق میخوری بیش از ضربه ای هست که از زبلها میخوری (اینکه من که به هوشمندی مشهور بودم به این وضعیت دچار شدم شاید برخورد به یک آدم ساده بود .ساده ای که من سادگیشو دیدم و حماقتشو ندیدم. )ترجیح میدادم با یک آدم زبل هوشیار باشم تا یک ساده احمق! مطمین حالا نمیخوام دلایل را کامل باز کنم اما بدانید در 1سال اول من کاملا مخالف این قضیه بودم (با شناختی که ازش داشتم به حماقتش شک داشتم بعد که از نزدیکتر شناختم جملات عاقلانه میگفت و گفتم نه اونقدرم احمق نیست)! هر کسی اون را ببینه فکر میکنه خیلی ساده و خالص و بعبارتی خل است اما ببینید الان وضعی مه با این آدم ساده دارم !یک مثال سادگیش و ناپخته بودنشم کامروا اشاره کردن!
الانم دیدمش باز هم حرفهای عاقلانه زدو قبول داشت اشتباه میکنه! جالبه کسی اشتباهشو اعتراف کنه عیبهاشو ببینه اما باز اصرار بر اشتباه کنه! در واقع یک آدم متضاد مواجهم.
حرفهای الانشم همین روال را در پیش داره
به عبارتی این آدم بیشتر از هر چیزی از عدم تعادل روحی فکری عدم قابلیت در تصمیم گیری رنج میبره و من باید این ویژگیشو بیشتر دقت میکردم که اینگونه اسیر نشوم
ببینید از نظر خودم و از نظر افرادی که من و اون را میشناسند به اون سرم (دلیلی که لجم میگیره همینه ایکاش بالاتر ازمن بود اونوقت اینقدر اذیت نمیشدم یا دختری بالاتر از من رفته بود باز آدم اینقدر دلش نمی سوخت) کسی که کاملا از تو پایینتر بوده حالا کمکش کردی 1 جای کارش 1قدم از تو جلوتر نرفته هنوز برام شاخ شده
و البته این ذات طرف را میرسونه که بعد این همه سال خودشو نشون داده! واقعا من اینقدر ابله بودم؟
ثانیا مورد دیگر اینکه تو باهوشی دورم میزنید را چه برداشتی دوستان دارند؟ چرا از باهوش بودنم الان میترسه؟

- - - Updated - - -

به عنوان یه پسر به شما می گم ، بهانه ها همش الکی و دروغ هست
خودتون هم می دونید ولی نمی تونید قبول کنید ، حق هم دارید رابطه طولانی بوده و شما با صداقت جلو رفتید
ولی این آقا داره مثلا زرنگ بازی در می یاره
هیچ بهانه ایی پیدا نکرده این رو گفته.
باید با خودتون کنار بیایید

عزیزم با تعریف هایی کردی به نظرم این آقا اصلا قدر شما رو نمیدونه و فکر میکنه شاید گزینه های خیلی بهتری هست که داره از دستشون میده .

خیلی جالبه که گفته من با اون دختر حرف احساسی نمیزنیم ...خندم گرفت ...مهم حرف احساسی نیست ، مهم نیت این آقا هست که اگر یک نفر بهتر بیاد شما رو از زندگیش پرت میکنه بیرون ، خوب این یعنی عشق ؟؟؟؟؟؟ کجای این دوست داشتنه ؟؟؟؟؟ حتما باید بره سرش به سنگ بخوره تا بعد قدر شما رو بدونه ؟ خوب دست بالای دست زیاده ... یعنی اگر یکی بهتر از شما پیدا شد تکلیف شما که چند سال از عمر و احساست رو به پای این آقا گذاشتی چی میشه ؟

شما باید انقدر برای خودت ارزش قایل میشدی که اگر کسی بخواد جواب بله بده شما باشید نه اون آقا ؟ زمونه بر عکس شده
عزیزم این آقا اصلا آمادگی ازدواج با شما رو نداره ، اگر الان هم برگرده و پشیمون شه شما دیگه خودت رو کم ارزش ندون ..اون کاری که نباید با شما می کرده رو کرده
مهم چشم رنگی نیست ، چون اگر اون شما رو دوست داشته باشه باید با تمام وجودش شما رو بخواد
اگر شما با این آقا ازدواج کردی خدایی نکرده دو روز دیگه توی زندگی اتفافی واسه شما بیفته یک ذره از زیبایی شما کم شه دیگه پرتت میکنه بیرون ؟

این آقا به ظاهر خیلی اهمیت میده ، یعنی اونقدر که به ظاهر اهمیت میده به باطن نمیده .
عزیزم خودت و زندگی و جوونیت رو تباه نکن .
با کسی ازدواج کن که با تمام عیب هات تو رو بخواد نه فقط به خاطر خوبی هات ...هم خوبی هات و هم عیب هات رو بخواد

سلام

ملاک ها و حرفاتون با هم یه جوریه ! من اولش ک خوندم احساس کردم خیلی باید جوون باشین می خواستم بگم هنوز زوده کمی صبر کنین :)

من دارم سعی میکنم از ذهنم بیرونش کنم و الانم دارم جمع بندی میکنم. ببینید من فکر میکنم این آقا به اندازه سنش رشد نکرده و فقط درس خونده و بقیه ابعاد را ندیده و همچنان در حماقت خودش مونده!حالا من فقط سادگیشو دیدم و حماقتشو ندیدم نشان از اشتباه من میدهد!

به قول کامروا این خیلی ناپخته و ساده است و این نوع رفتارش به حماقتش بیشتر میخوره تا به ذات زبلش! الان که فکر میکنم نوع تضاد درونیش چقدر آسیب بهم زد و منو از کلی برنامه هام بازداشت و من همه این حرکات ناپختشو به حساب سادگیش گذاشتم ولی به احمق بودنش توجهی نداشتم! اما با خودم مرور میکنم میگم اگه جدا احمق بود پس چرا همیشه اعتراف میکرد و میکنه؟ ببینید اونقدر سیاست نداره که بخواهد فیلم بازی کنه همه چی را رک می آید می گوید اینو دیگه کامل میشناسم!!!!!؟هرفکری هرچند مزخرف به ذهنش بیاید می گوید! بعد هم همیشه از گفتش پشیمان میشود و همیشه میگه از درونش نیست! اما بسی به تجربه کردن معتقده و بسی غد تشریف داره همین پریروز برایم میگفت که کجاها به حرفهایم گوش نداده و چون خواسته تجربه کنه و ضرر کرده و حتی سر این موضوع هم گفت تا حد خیلی زیادی ضررشو دیده!حالا اینبار دروغ گفته سر بقیه مسایل چی؟ اونموقع هم هر بار لج میکرد و کاری که میگفتم انجام نمیداد و سرش به سنگ میخورد برمیگشت و معذرت خواهی!حالا خودش ضرر میکرد سر کارهایش! الانم خودش میدونه که بازنده اصلی خودشه و باز هم اعتراف کرد!اما مغرور و غده و نمیخواد آنچه من گفتم بشود!!!!!!!!

به قول خودش، نه تنها من، بلکه کل آشنایانش برای اینکه در کلام حریم را رعایت نمیکند و ملاحظه طرف را نمیکند و به عبارتی حرف را مزه مزه نمیکند شاکیند. آدمی احمق ساده که راحت گول میخوره و برای ایمن کردن خودش از گول خوردن به طرف مقابلش تهمت میزند عین کاری که خودش میخواهد انجام بدهد!

نوشته اصلی توسط kamrava

اینم بگم آقایون ممکنه یکی را تو کیسه (به قول شما) یا تو آب نمک(به قول ما) نگه دارن و به گزینه های دیگه هم فکر کنن ولی اینو به نفر اول معمولا نمیگن! بررسی هاشون را میکنن(چون در مقام انتخاب هستند) اگه کیس بهتری پیدا کردن با قبلی کات میکنن نه اینکه جلو جلو خودشون را خراب کنن! این طرف شما خیلی هم ناپخته عمل کرده! سر هیچی شما را رنجونده!!

آدمی که ظاهرا تحمل کوچکترین مشکلشو نداشت و به من همین پریروز گفت خیلی خیلی جذابی هر پسری همه جوزه جذبت میشه و بررسی میکرد نرفتم با کس دیگه یانه؟ شاید اشتباه کردم صادقانه گفتم من رفتن سراغ دیگری را الان برای خودم جایز نمیدونستم، پررو تر شد!
(جدا از اینکه کامل فکرم از این آدم پاک نشده، باید با خودم کنار بیام و این بدبینی به مردها از توی فکرم بره تا بتونم کس دیگری را ببینم وگرنه احتمالا کاملا به آنها با بدبینی برخورد میکنم چون آسیب دیده ام)

کلا در بررسی آدمها برخورد با آدم این مدلی کم است باید با 1 آدم ناپخته مواجه میشدید می فهمیدید چی کشیدم! و از بد حادثه به پست من خورده و من چرا این سادگی را تنها دیدم و حماقت را ندیدیم، سوالیه که از خودم دارم؟

- - - Updated - - -

توجیه شاهکار این آقا: باید خودت همه را ببینی همه را آشنا بشوی بعد به این نتیجه برسی فلانی بهترینه! پس در آن زمان ازدواجت پایداره!

حالا بخندید به این نوع فکر!
جوابیه من: همه را دیدی باز هم آدم هست ببینی و همه دنیا را نمیشه دید! باید آزمند نبود!


دوست خوبم !تمنای من!منم این حرفها را قبول دارم و برای همین گفته بودم بری سراغ دیگری دیگه قابل بخشش نیست و بهش محل ندادم. اگه اینجا اومدم بپرسم برای این بود که برای صحت نظرم مهر تایید بیشتری بگیرم! بالهای خیس را میبینید آخر فیلم چیه پسره میره به دختره میگه غلط کردم بعد همه چی مبارک میشود! اگه پسرها اینقدر پررو شدن به خاطر جو روانی جامعه است!
بهش هم گفتم مهم فکرته نه عملی که انجام میدهی فکرت معیوبه! اما فکر میکنه من برای ازدواج خودمون دارم این را میگویم!
از نظرم، این آدم بسی رویایی و مونده در دوران کودکی هست روزی که باهاش قهر کردم اینو بهش گفتم
آدمی که به قول خودش باید همه چیز راتجربه کنه و به نتیجه خودش برسه به تجربه دیگران اهمیت نمیدهد خیلی هم با سرعت کم در تصمیم گیریها عمل میکنه! فرض محال من سر این قضیه بخشیدمش! بعد سر موضوعات دیگه زندگی چی؟ باز بخواد تجربه کنه! اینبار تجربه داشتن رابطه کلامی تصویری با دختر چشم رنگی است شاید 1 زمانی آرزوی تجربه مرگ باشه:rolleyes: ! بعد چه کنم!

نوشته اصلی توسط tamanaye man

عزیزم با تعریف هایی کردی به نظرم این آقا اصلا قدر شما رو نمیدونه و فکر میکنه شاید گزینه های خیلی بهتری هست که داره از دستشون میده .

خیلی جالبه که گفته من با اون دختر حرف احساسی نمیزنیم ...خندم گرفت ...مهم حرف احساسی نیست ، مهم نیت این آقا هست که اگر یک نفر بهتر بیاد شما رو از زندگیش پرت میکنه بیرون ، خوب این یعنی عشق ؟؟؟؟؟؟ کجای این دوست داشتنه ؟؟؟؟؟ حتما باید بره سرش به سنگ بخوره تا بعد قدر شما رو بدونه ؟ خوب دست بالای دست زیاده ... یعنی اگر یکی بهتر از شما پیدا شد تکلیف شما که چند سال از عمر و احساست رو به پای این آقا گذاشتی چی میشه ؟

شما باید انقدر برای خودت ارزش قایل میشدی که اگر کسی بخواد جواب بله بده شما باشید نه اون آقا ؟ زمونه بر عکس شده
عزیزم این آقا اصلا آمادگی ازدواج با شما رو نداره ، اگر الان هم برگرده و پشیمون شه شما دیگه خودت رو کم ارزش ندون ..اون کاری که نباید با شما می کرده رو کرده
مهم چشم رنگی نیست ، چون اگر اون شما رو دوست داشته باشه باید با تمام وجودش شما رو بخواد
اگر شما با این آقا ازدواج کردی خدایی نکرده دو روز دیگه توی زندگی اتفافی واسه شما بیفته یک ذره از زیبایی شما کم شه دیگه پرتت میکنه بیرون ؟

این آقا به ظاهر خیلی اهمیت میده ، یعنی اونقدر که به ظاهر اهمیت میده به باطن نمیده .
عزیزم خودت و زندگی و جوونیت رو تباه نکن .
با کسی ازدواج کن که با تمام عیب هات تو رو بخواد نه فقط به خاطر خوبی هات ...هم خوبی هات و هم عیب هات رو بخواد

یه جمله ای امروز خوندم برای این تاپیک جالب بود به نظرم
اگر بیش از حد وقت خود را صرف بودن با کسی کنید که با شما مانند یک گزینه رفتار می کند شانس یافتن کسی که با شما مانند یک اولویت رفتار کند را از دست خواهید داد

می دونی چرا برگشت؟
چون دختره محلش نذاشته بود.

می دونی چرا دوباره رفت؟
چون دختره دوباره تماس گرفت و چراغ سبز نشون داد.

دوست پسر شما زیادی هم عجول است. ( آقای کامروا اشاره کردند )
هنوز کاری نکرده به شما گفت، بعد که دختره کمی ناز کرد، سریع برگشت به شما، تا دختره زنگ زد دوباره رفت سراغ اون.

سلام شیدا حالا این چه توفیقی به کار من میکنه؟ جواب سوال تاپیکم چیه از نظرت؟

نوشته اصلی توسط شیدا.

می دونی چرا برگشت؟
چون دختره محلش نذاشته بود.

می دونی چرا دوباره رفت؟
چون دختره دوباره تماس گرفت و چراغ سبز نشون داد.

دوست پسر شما زیادی هم عجول است. ( آقای کامروا اشاره کردند )
هنوز کاری نکرده به شما گفت، بعد که دختره کمی ناز کرد، سریع برگشت به شما، تا دختره زنگ زد دوباره رفت سراغ اون.