به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 اردیبهشت 92 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1392-2-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    129
    سطح
    2
    Points: 129, Level: 2
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    آقا محسن لطفا به این سوالات جواب بدید؟
    آیا واقعا تصمیم گرفتید اگر این خانم موافقت کنند با ایشون ازدواج کنید ؟
    ترم چندم دانشگاه هستید ؟
    شغلتون چیه ؟
    خدمت سربازی رفتید یا خیر ؟
    خانواده شما با ازدواج شما در این سن موافق هستن یا خیر ؟

    متاسفانه شما خیلی بچگانه برخورد می کنید . از تجزیه و تحلیل کردن رفتار ایشون واقعا چه نتیجه ای می گیرید ؟ شما یا ایشون رو دوست دارید و قصد ازدواج با ایشون رو دارید (که در این صورت خیلی راحت و جدی برخورد کنید و بهشون بگید و اجازه بدید که خودشون بگن که شما رو قبول دارند یا خیر ؟ ) ، یا ایشون رو به عنوان یه گزینه برای آینده تون قبول ندارید که در این صورت واقعا رفتارای ایشون چه اهمیتی می تونه داشته باشه !!!!

    ضمنا حتی اگه ایشون رو به عنوان یه گزینه در نظر گرفته باشید ، اما شرایطش رو نداشتید (همین سوالاتی که پرسیدم و موارد بیشتر ) ، با عرض معذرت تجربه ثابت کرده باید جلوی احساساتتون رو بگیرید.

    موفق باشید.


    سلام
    1- ترم 4 دانشگاه هستم

    2- یه جورایی بله تصمیم گرفتم باهاشون ازدواج کنم

    3-کارم کنافه(سقف کاذب )میزنم تزیینات داخلی ساختمان

    4- من معافیت از خدمت گرفتم

    5-اصلا حرفی با خونواده در مورد ازدواج نزدم

    - - - Updated - - -

    راستش رو بخواین من یه فکری کرده بودم اونم اینکه به این خانوم بگم که ازشون خوشم اومده و قصد ازدواج دارم و یه جورایی منتظرم بمونن و من واس 2 سال دیگه که فارق التحصیل میشم خودم رو آماده کنم ::: مثل شرایط مالی روحی اجتماعی خونوادگی

    بعدش اینکه میگید توجه نکنم من این کار رو کردم و همین باعث شد که ایشون تو کلاس هی اسمم رو صدا کنن و بهم بگن بچه و ......


    درضمن من با این خانوم تو یه کلاسم و خوب وقتی شما از یکی خوشتون بیاد حتما بهش توجه میکنید و رفتاراش رو زیر نظر میگیرید

    - - - Updated - - -

    راستی تصمیم گرفتم برم باهاشون صحبت کنم و بگم چرا بهم میگین بچه؟؟؟ من کجام بچه اس آخه؟؟؟؟

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کلا ممکنه دخترخانم مسخره بازی و دست انداختن شما را پیشه کرده!
    ی مدت اصلا محلش نذارید و ببینید کلافه میشه و سعی در ایجاد ارتباط(نه فقط نگاه!) میکنه یا نه؟
    اگه علاقه مند باشه اونوقت نشون میده! فقط ی مدت سختیشو تحمل کنید و اصلا توجهی بهش نکنید!! جواب میده توپ
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  3. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    com_eng (جمعه 06 اردیبهشت 92), palazgolakh (چهارشنبه 11 اردیبهشت 92)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 اردیبهشت 92 [ 01:35]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    140
    سطح
    2
    Points: 140, Level: 2
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen321 نمایش پست ها
    سلام من 22 سالمه و دانشجو هستم به یکی از خانم های کلاس علاقه مند شدم و ایشون هم با من همسن هستندمن تقریبا یک سال ونیم هست که به این خانم علاقه مند شدم (( نکته: تو کلاس یه پسره هم به این دختره علاقه مند بود و تقریبا همه بچه های کلاس خبر داشتن اما چون خیلی از پسرا علاقه داشتن به این خانوم واسه همین برا من عادی بود)) و تو کلاس زیاد بهشون توجه میکردم البته از طریق نگاه کردن و میشه گفت که ایشونم زیاد منو نگاه میکرد گاهی اوقات که اصلا حواسم نبود میدیدم که این دختر داره به من نگاه میکنه و با متوجه شدن من خودشو میزد به یه کوچه دیگه و میدیدم که ایشون واقعا بهم توجه میکنن همین ماجراها ادامه داشت نگاه ها و توجه ها تا اینکه من یه روز تو کلاس به انگشتر ایشون نگاه کردم و خواستم خودشون هم متوجه بشن که من به حلقه ای که تو دستشونه مشکوکم و ایشون متوجه نگاه من شدند و انگشتر رو از انگشتشون بیرون آوردن و بالا و پایین انداختن و از دستشون افتاد زمین (فک کنم منظورشون از این کار بی ارزش بودن انگشتر بودش)خلاصه من فرداش تصمیم گرفتم که با ایشون صحبت کنم اما چون میخواستم که کسی از بچه ها اصلا متوجه نشه واسه همین ته کلاس پشت سر ایشون نشستم و ٥ دقیقه مونده به تموم شدن کلاس یه کاغذی دادم بهش که ازش خواستم یه ساعتی بیاد تا با هم دیگه صحبت کنیم ایشون کاغذ رو گرفتن و به بغلدستی شون لبخندی زدن و چند بار اون کاغذ رو خوندن اما سر قرار وای نستادن وبه طر خونه رفتن و منم دنبالشون کردم وقتی ازشون خواستم که با هم صحبت کنیم ایشون قبول نکردن و گفتن که نه اینجا داخل شهر هستش و کسی می بیننشون و نمیشه و منم قبول کردم و موند برا فردا که باهاشون صحبت کنم فرداش وقتی تو کلاس رفتم ایشون پشتشون رو به من کردن و یه جورایی بی محلی کردن اما باز فهمیدم که ایشون بازم هر از گاهی بهم نگاه میکنه وقتی کلاس تموم شد و داشت میرفت خونه و قتی ازشون خواستم که باهام صحبت کنه یه سری تکون دادن و گفتن که نه اگه میشه صحبت نکنیم و اصلا حاضر به صحبت کردن نمیشدن و من گفتم که قصدم مزاحمت نیست ادامه.....


    اونم گفت میدونم ولی و من مجال نددم و پرسیدم شما ازدواج کردین و ایشون گفتن که نه ولی قصدشو دارم و منم خداحافظی کردم و از اینکه مزاحمشون شدم معذرت خواستم حالا به نظر شما چیکار کنم ماجرا چیه نه به اون کارا و نه به این طرز جواب دادنش

    حالا بعد یک ماه که از عید گذشته تو کلاس دوباره نگاه میکنه اما من بهشون توجهی نمیکنم و یه مشکل دیگه هم پیش اومده و اونم اینه که بچه های کلاس فهمیدن اون پسره هم که گفتم به این دختره علاقه منده ازم ناراحت شده و دلخوره حالا من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟


    نکته من تو کلاس با هیشکی از دخترا صحبت نمیکنم حتی یه کلمه اصلا اصلا و تو کلاس فعالیت کمی دارم



    اما ایشون با پسرا صحبت میکنن البته در محدوده درس و ... ولی در کل اهل بگو بخندن

    اما موردی ازشون ندیدم در ضمن دختر محجبه ای هم هستن ومنم تقریبا یه جورایی بچه مذهبی هستم

    آقا من یادم رفت یه چیزی رو بنویسم من واسطه فرستادم به یه پسری که اعتماد داشتم و میدونستم که با دخترا صحبت میکنه (رفاقت نه ها....... کلا میونش خوبه و عادی)

    اما پسره گفت که دختره همه جی رو به مسخره گرفت و گفته که خیلی بچه است و از این حرفا یعنی کلا به مسخره گرفته

    اما در عوض نگاه میکنه توجه داره بهم و بعد تموم شدن کلاس بیرون کلاس وای میسته و تا من میرم بیرون پشت سر من میاد بیرون ولی حرفاش با کاراش تناقض داره شایدم من دارم اشتباه فک میکنم
    اگه عقلت کامل شده
    اگه واقعا دختره رو میخوای
    اگه فکر میکنی با اخلاقش میتونی کنار بیای
    شمارشو بگیر با مادرت برو خواستگاری . بعدش شش ماه تا یه سال رفت و آمد کنین تا بیشتر آشنا شین
    اگه دیدی تفاهم بود
    اگه دیدی میتونی خرج یه زندگی رو پیش ببری
    اونوقت ازدواج کن
    این بچه بازیا چیه . اون من رو نگاه کرد من نگاهش کردم اون نگاهش رو برگردوند....

  5. 7 کاربر از پست مفید arashmm تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 06 اردیبهشت 92), com_eng (جمعه 06 اردیبهشت 92), hanie_66 (جمعه 06 اردیبهشت 92), roze sepid (جمعه 06 اردیبهشت 92), toojih (جمعه 06 اردیبهشت 92), فرشته مهربان (شنبه 07 اردیبهشت 92), کامران (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,383 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array
    من هر چی پست هاتون رو خوندم چیزی جز رد و بدل کردن چهارتا نگاه و خیال بافی و ذهن خوانی شما ندیدم!
    رفتار این خانم هم نشون میده همش فکر و خیال های خودته
    یعنی چی هی نگام کرد؟؟؟!!!
    اصلا یکی از مسائل معمول تو دانشگاه همین نگاه هاست!دقیقا وقتی بری بپرسی هم بهت میگن دچار توهم شدی وضایع میشی!شما هم که مبنات کلا رو نگاه ایشونه نه چیز دیگه!
    همین پست هات و طرز فکرت نشون میده پختگی لازم واسه ازدواج رو نداری
    به نگاهشون کاری نداشته باشه و تو فکر و خیالات خودت سیر نکن!نظر ایشون همونیه که بهت گفته,حالا اگر واقعا مایلی این رفتارهای بچه گانه رو کنار بذار و مسئله رو با خانوادت مطرح کن
    موفق باشی

  7. 5 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 06 اردیبهشت 92), roze sepid (جمعه 06 اردیبهشت 92), toojih (جمعه 06 اردیبهشت 92), کامران (جمعه 06 اردیبهشت 92), بی دل (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    فقط یه خاطره در مورد این نگاهها میگم :
    دوستی داشتم در دوران تحصیل که پسری از ترم اول از صبح که می اومد دانشگاه تا وقتی بریم خیره میشد به این خانم.
    این خانم هم کم کم نشست و پیش خودش فکر کرد که لابد عاشقم شده ، احساسات اینم بیشتر درگیر شد ،
    حالا از صبح تا وقتی تو دانشگاه بودیم می نشستن بر و بر همدیگه رو نگاه می کردن
    خیلی سعی کردم از این کار برحذرش کنم ، بهش گفتم اگه قصدی داشته باشه ، کاری جز این نگاه می کنه
    اما تنها دلیلش این بود که اولا خجالت می کشه ، ثانیا شرایط ازدواج رو نداره و داره جورش می کنه !!! و نمیخواد تا اون موقع بهم ابراز کنه
    می بینید خیالبافی تا چه حد !!!
    خلاصه ترم اول و دوم و سوم گذشت
    اواخر ترم سوم این خانم خسته از این وضعیت یه روز پا پیش گذاشتن
    گفتن ببخشید آقای .... شما از ترم اول تا الان دارید به من نگاه می کنید ، قصدتون چیه ، من احساس می کنم میخواید چیزی به من بگید و روتون نمیشه
    جواب ایشون این بود : ببخشید نمی دونستم برای نگاه کردن باید از شما اجازه بگیرم ، چشمام رو نمی تونم بدوزم که !! خب شما هم نگاه می کنید !!!!
    خلاصه اینکه حواستون باشه . بعضی ها عادتشون نگاه کردنه .
    همین که گفتم رو تکرار می کنم
    اگه قصدتون جدیه با خانواده مطرح کنید ، اصلا ببینید نظرشون در مورد ازدواج شما چیه ، اگر مثبت بود و دوستشون داشتید اقدام کنید .
    موفق باشید.

  9. 4 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    toojih (جمعه 06 اردیبهشت 92), فرشته مهربان (شنبه 07 اردیبهشت 92), کامران (جمعه 06 اردیبهشت 92), بی دل (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  10. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شاید من از فضای دانشگاه امروزی خیلی دور شدم! شایدم پیر شدم شما جوونها را درک نمی کنم!

    یعنی چی؟
    دختری که شما را کرده مسخره کلاس و دایم تحقیرتون می کنه و ... می گی عاشقمه؟ عاشقشم؟
    حتی اگر این رفتارها نشانه عشق باشه ( تمسخر شما و ... )، من به عنوان یک زن نگاه این عاشق هم نمی کنم، چه برسه به این که من هم عاشقش بشم!!

    عاشق چی شدی؟
    تحقیر و توهین؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    asemani (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 اردیبهشت 92 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1392-2-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    129
    سطح
    2
    Points: 129, Level: 2
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    شاید من از فضای دانشگاه امروزی خیلی دور شدم! شایدم پیر شدم شما جوونها را درک نمی کنم!

    یعنی چی؟
    دختری که شما را کرده مسخره کلاس و دایم تحقیرتون می کنه و ... می گی عاشقمه؟ عاشقشم؟
    حتی اگر این رفتارها نشانه عشق باشه ( تمسخر شما و ... )، من به عنوان یک زن نگاه این عاشق هم نمی کنم، چه برسه به این که من هم عاشقش بشم!!

    عاشق چی شدی؟
    تحقیر و توهین؟
    ببخشید ولی من کی گفتم بهم توهین کردن
    اگه ماجرای بچه رو میگید اون و به شوخی گفت تازه به زبان مادری گفت و کاملا شوخی بود

    ولی اگه واسطه رو میگید که فرستادم نمیدونم چی بگم

    - - - Updated - - -

    ببخشید آقا یا خانوم آسمانی(asemani) من جواب شما رو که ازم پرسیدین رو دادم نظرتون چیه در موردش

    سلام
    1- ترم 4 دانشگاه هستم

    2- یه جورایی بله تصمیم گرفتم باهاشون ازدواج کنم

    3-کارم کنافه(سقف کاذب )میزنم تزیینات داخلی ساختمان

    4- من معافیت از خدمت گرفتم

    5-اصلا حرفی با خونواده در مورد ازدواج نزدم

    - - - Updated - - -

    ببخشید آقا یا خانوم آسمانی(asemani) من جواب شما رو که ازم پرسیدین رو دادم نظرتون چیه در موردش

    سلام
    1- ترم 4 دانشگاه هستم

    2- یه جورایی بله تصمیم گرفتم باهاشون ازدواج کنم

    3-کارم کنافه(سقف کاذب )میزنم تزیینات داخلی ساختمان

    4- من معافیت از خدمت گرفتم

    5-اصلا حرفی با خونواده در مورد ازدواج نزدم

  13. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen321 نمایش پست ها

    راستش رو بخواین من یه فکری کرده بودم اونم اینکه به این خانوم بگم که ازشون خوشم اومده و قصد ازدواج دارم و یه جورایی منتظرم بمونن و من واس 2 سال دیگه که فارق التحصیل میشم خودم رو آماده کنم ::: مثل شرایط مالی روحی اجتماعی خونوادگی


    راستی تصمیم گرفتم برم باهاشون صحبت کنم و بگم چرا بهم میگین بچه؟؟؟ من کجام بچه اس آخه؟؟؟؟
    ازدواجت هم که نسیه است برادر!
    برم بهش بگم تا دو سال دیگه صبر کنه؟!!! ازدواج نکنه ببینه من آماده میشم یا نه؟!!!

    ببینم چون این دختر بقیه روش دست گذاشتن و احتمالا حرفش پیچیده تو پسرا، شما هم فکر کردی چه تیکه ایه، هر چی زودتر رقیبان را بزنی کنار و زودتر بدستش بیاری؟ اینطوری حس خوب پیروزی بهت دست میده و اعتماد بنفست میره بالا؟

    بعدم کل حساب کتابت راجع به این دختر روی همون چند تا نگاه اه؟

    کلا تا جایی که من از دوران دانشگاه یادم میاد، تنها کسانی که سر کلاس به دخترها میخ میشدن، پسرایی بودن که از جاهایی میومدن که یا اونجا سطح فرهنگی پایینی داشت یا این پسرها کلا در فقر فرهنگی بسر می بردن.
    یک آدمی که بچه نباشه! و به بلوغ فکری و ذهنی و شناختی و فرهنگی و...رسیده باشه، در قرن بیست و یکم سر کلاس دانشگاه چند ترم میخ یک دختر نمیشه!
    اصلا برای چند لحظه کل موضوعات شناخت و تفاهم و تحقیق و... را بگذاریم کنار! و فکر کنیم همه مسئله این است که چطوری خواستگاری کنیم یا علاقه مشروعمان را نشان دهیم، ابدا اینکارهایی که شما کردی و داری میکنی راهش نیست.

    قبلش یه خورده بگرد تو اجتماع، از یکی دو تا بزرگتر هم بپرس، یاد میگیری.

    اینقدر هم نه مخ ما رو نه مخ اون دختر رو با اینکه من نگاه کردم اون نگاه کرد تلیط نکن!

    حالا که اینقدر دوست داری فرضیه بدی و وقتش رو داری، فرض رو بر این هم بذار اون دختر دلش میخواد توجه پسرها رو به خودش جلب کنه! تایید بگیره! یا مثلا دیده شما میخش شدی، اونم میخواسته با نگاه مستقیم ببینه شما از رو میری یا نه!

    حالا خوبه بهت سلام نکرده! و گرنه دیگه این یکی رو به حساب خواستگاری رسمی از خودت میگذاشتی!

    بی دلی در همه احوال خدا با او بود
    او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد


  14. 6 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 06 اردیبهشت 92), hanie_66 (جمعه 06 اردیبهشت 92), toojih (جمعه 06 اردیبهشت 92), فرهنگ 27 (جمعه 06 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 07 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  15. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen321 نمایش پست ها

    ببخشید آقا یا خانوم آسمانی(asemani) من جواب شما رو که ازم پرسیدین رو دادم نظرتون چیه در موردش

    سلام
    1- ترم 4 دانشگاه هستم

    2- یه جورایی بله تصمیم گرفتم باهاشون ازدواج کنم

    3-کارم کنافه(سقف کاذب )میزنم تزیینات داخلی ساختمان

    4- من معافیت از خدمت گرفتم

    5-اصلا حرفی با خونواده در مورد ازدواج نزدم
    من خانم هستم. پاسخ رو هم به شما دادم. تا حدی شرایط ازدواج رو دارید البته اگه میزان حقوقتون کفاف یه زندگی مشترک رو بده. و البته اگه خانواده با این کار راضی باشند.
    بر اساس ظن و گمان تصمیم نگیرید. اگه واقعا خواهانش هستید به همراه خانواده اقدام رسمی کنید.
    ضمن اینکه هیچ دختری حاضر نمیشه دو سال تمام بدون هیچ تعهدی به پای کسی بمونه. شاید اگر دوستتون داشته باشن ، نامزدی رو قبول کنند.
    باز هم سوالی بود بپرسید.

  16. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 اردیبهشت 92 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1392-2-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    129
    سطح
    2
    Points: 129, Level: 2
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    کلا به نظر شما من پختگی لازم رو واسه ازدواج ندارم درسته؟؟؟؟؟؟


    خوب چیکار کنم؟؟؟؟؟ با چند تا دختر حرف بزنم یاد بگیرم خوبه؟؟؟ الان اکثر قرن 21 ایا اینطورین دیگه

    من دو هفته دیگه میرم نمایشگاه کتاب تهران اگه کتابی چیزی سراغ دارید بگید که بخریم و استفاده کنیم بعدشم راه های لازم واسه افزایش شرایط ازدواج آماده کردن خودمن و خونوادمون و ..... رو هم بگید


    - - - Updated - - -

    کلا چیکار کنم که پختگی لازم رو واسه ازدواج پیدا کنم اونم با شرایطی که دارم


    پختگی از هر لحاظ مالی روحی فکری اجتماعی دست همتونم درد نکنه

  18. کاربر روبرو از پست مفید mohsen321 تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.