عزیزم این روز 2 نفر که فامیل هم هستن و کلی همو میشناسن بعد یه مدت طلاق میگیرن.خانمه میگه من اینو اشتباهی شناختم آقاهه میگه نشناختمت
حالا فکر کن ازدواج اینترنتی باشه دیگه چی میشه؟به نظرت این مساله در خانواده خای ایرانی فرهنگ سازی شده؟
تشکرشده 406 در 140 پست
عزیزم این روز 2 نفر که فامیل هم هستن و کلی همو میشناسن بعد یه مدت طلاق میگیرن.خانمه میگه من اینو اشتباهی شناختم آقاهه میگه نشناختمت
حالا فکر کن ازدواج اینترنتی باشه دیگه چی میشه؟به نظرت این مساله در خانواده خای ایرانی فرهنگ سازی شده؟
تشکرشده 3,560 در 934 پست
سلام مریم جون
خوش به حالت شغل ثابت داری کلاس های خوشگلی هم میری
حالا این آقا از کجا میدونه 6 ماه دیگه مزدوج میشه مگر ثبت نام کرده؟
The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts
[SIGPIC][/SIGPIC]
تشکرشده 491 در 147 پست
سلام، روز تون به خیر.
دختر کردستان چه اسم زیبایی داری عزیزم بله همینطوره ولی این آقا اصلاً بحثی از ازدواج نزده که بخوایم راجع به درست و غلط بودنش بحث کنیم.
نیلای عزیزم مرسی از ابراز لطفت، بله من شغل خوبی دارم،ورزشکارم ،خونواده خوبی دارم، ظاهر زیبایی دارم، تحصیلات خوبی دارم، خیلی هم مهربون و خوش صحبت و شیطونم ولی نمیدونم چرا در رابطه با مسئله ازدواج اینطوری شدم، مدام از خودم میپرسم چرا؟چرا؟چرا؟ میدونم غلط ترین کار دنیا رو انجام میدم و نباید بپرسم چرا، ولی نمیدون چطوره که نمیتونم این قضیه رو رها کنم به حال خودش.دلم گاهی خیلی میسوزه راجع به اینکه اون آقا واسه 7 ماهه دیگه ثبت نام کرده واسه ازدواج خیلی با حال بود خوب نمیدونم راستش چون اعلام کرد که رابطه مون در راستای ازدواج نیست منم غرورم بهم اجازه نداد که پرس و جوی بیشتری بکنم. ولی هنوزم احوالم رو میپرسه و کلی ازم تعریف میکنه و میگه شرایطی که تو داری آرزوی هر پسریه و انامزد سابقت چقد بی لیاقت بوده که ماهی مثل تو رو از دست داده، ولی اینکه خودش چرا اقدام نمیکنه من فکر میکنم به خاطر شرایط خاص فرهنگی منطقه سکونتشه که با خودشون فقط ازدواج میکنن.
- - - Updated - - -
سلام، روز تون به خیر.
دختر کردستان چه اسم زیبایی داری عزیزم بله همینطوره ولی این آقا اصلاً بحثی از ازدواج نزده که بخوایم راجع به درست و غلط بودنش بحث کنیم.
نیلای عزیزم مرسی از ابراز لطفت، بله من شغل خوبی دارم،ورزشکارم ،خونواده خوبی دارم، ظاهر زیبایی دارم، تحصیلات خوبی دارم، خیلی هم مهربون و خوش صحبت و شیطونم ولی نمیدونم چرا در رابطه با مسئله ازدواج اینطوری شدم، مدام از خودم میپرسم چرا؟چرا؟چرا؟ میدونم غلط ترین کار دنیا رو انجام میدم و نباید بپرسم چرا، ولی نمیدون چطوره که نمیتونم این قضیه رو رها کنم به حال خودش.دلم گاهی خیلی میسوزه راجع به اینکه اون آقا واسه 7 ماهه دیگه ثبت نام کرده واسه ازدواج خیلی با حال بود خوب نمیدونم راستش چون اعلام کرد که رابطه مون در راستای ازدواج نیست منم غرورم بهم اجازه نداد که پرس و جوی بیشتری بکنم. ولی هنوزم احوالم رو میپرسه و کلی ازم تعریف میکنه و میگه شرایطی که تو داری آرزوی هر پسریه و انامزد سابقت چقد بی لیاقت بوده که ماهی مثل تو رو از دست داده، ولی اینکه خودش چرا اقدام نمیکنه من فکر میکنم به خاطر شرایط خاص فرهنگی منطقه سکونتشه که با خودشون فقط ازدواج میکنن.
تشکرشده 491 در 147 پست
سلام وروز به خیر.
نیلای عزیزم نمیدونستم که تو همون سابینای خودمونی خیلی خوشحالم که برام پست گذاشتی، این آقایی که من باهاش اشنا شدم همشهری شماست ، چند روزه ادعا میکنه که من به تو علاقه دارم و همه چیزت رو میپسندم ولی نمیدونم با خونواده م چیکار کنم که اجازه نمیدن من با دختری خارج از این شهر ازدواج کنم و ابراز میکنه که غالب مردم این شهر همینطوری هستن و متعصب روی مردم خودشون و فقط با خودشون ازدواج میکنن. میخواستم ازت بپرسم درسته همچین چیزی یا داره بهونه میاره
نیلا (یکشنبه 03 شهریور 92)
تشکرشده 1,508 در 444 پست
مریم خانم، هرچند میدونم اسم منرو هم که پایین تاپیکت میبینی ناراحت میشی ولی بهرحال من وظیفه خودم میدونم که تا جاییکه به ذهنم میرسه
کمکت کنم. اگر یه چیزی توی این تالار باشه که در موردش تقریبا مطمئنم همینه که این آقا داره دروغ میگه. مردی که زنی رو بخواد نمیگم براش هرکاری
میکنه ولی دیگه در این حدی هست که این قبیل رسم و رسومات دیگه رویش تاثیری نذاره.
تشکرشده 3,560 در 934 پست
سلام مریم جون
راستش منم هنوز با اسم جدیدم اخت نشدم شاید باز از مدیر خواستم اسم سابقم را بگذاره ، با کمال شرمندگی البته خخخ
***
یه تمایلی بین ماها هست که فرد مورد نظر همشهری باشه، ولی این فقط در حد تمایل هست در بعضی از خانواده ها و اصلا مانع ازدواج با شهرهای دیگه نیست
یعنی یه رسم و رسوم نیست و انقدر که این آقا میگن سخت گیرانه نیست
من فکر نمی کنم مشکل این آقا این باشه
***
تازه مریم جان
شما زیبا ، تحصیلکرده، شاغل، سنی هم نداری
یه عقد چیزی نیست که سرنوشت شما رو انقدر تحت الشعاع قرار بده مطمئن باش
عجله نکن و صبور باش
امیدوار باش و آروم
مطمئنم کیس خوب برات پیش میاد شک نکن
فقط رو اعتماد به نفست کار کن و نگذار یه عقد انقدر اعتماد به نفست را کم کنه
The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts
[SIGPIC][/SIGPIC]
maryam1363 (دوشنبه 04 شهریور 92), sanjab (یکشنبه 03 شهریور 92)
تشکرشده 4 در 2 پست
اشتباه ما خانما این هست که همه چیز رو میدونیم و حالیمون هست ولی خودمون رو گول میزنیم.
ناراحت نشو مریم جون از حرفم من میدونم تنهایی سخته ولی واسه فرار از تنهایی هر کاری نباید کرد.
مردی که زنی رو بخاد.بهانه نمیاره.البته درسته الان دیگه در جامعه ما خواستنها همه منافع شخصی شده.
maryam1363 (دوشنبه 04 شهریور 92), sanjab (یکشنبه 03 شهریور 92)
تشکرشده 491 در 147 پست
سلام، صبحتون به خیر.
آقای توجیه جسارتاً من از دیدن اسم شما ناراحت میشم و خوبه که خودتون هم میدونین(چون من تا به حال به این قضیه اشاره نکرده بودم)شما من رو یاد نامردی و نامردا میندازین.یاد آدمای متزلزلی که تزلزل و بی ثباتیشون زندگی آرام دیگران رو دچار تلاطم میکنه. آدمایی که به هر نحو ممکن ثابت میکنن که لیاقت همسر خوب از یه خونواه خوب رو ندارن.هر چند مطمئنم طبقه من و امثال من هم خدایی دارند.ممنون از نظرتون به هرحال این آقا الان دروغ بگه و این ازدواج سر نگیره بهتر از بعضیا هستن که با دروغ جلو میان و زندگی دختر مردم رو بازیچه میکنن .
سابینای عزیزم بازم ممنون خانوم خوب واقعاً نمیتونم نشخیص بدم که آیا مشکلش همینه یا داره بهونه میاره ، نمیدونم خونواده ش در چه سطحی از آگاهی و فرهنگ هستن، برای خود من غیر قابل هضمه ولی شایدم واقعاً وجود داشته باشن چنین خونواده هایی!!!!!!!! خوب چه دلیلی داره دروغ بگه؟ صادقانه دلیلش رو عنوان بکنه من که ناراحت نمیشم.
مهرسای عزیزم مرسی که بهم یادآوری کردی که به خودم بیام ، منم دیروز عصر همین حرف شما رو بهش گفتم، گفتم یه پسر اگه کسی رو بخواد میتونه هر کاری واسه ش بکنه که گفت بله ولی من اون پسر نیستم که احترام خونواده رو نگه ندارم و حمایتشون رو از دست بدم، میخوای بیای اینجا و منفور خونواده من باشی؟ والا به خدا مغزم قفل کرده ، خدا قدرت تشخیص رو ازم گرفته نه میدونم کی راست میگه نه میدونم کی دروغ میگه .
ولی خوب خواستگارای زیادی دارم که هرکدوم یه جوری باعث میشه رد بشن، اکثراً هم به همین دلیل که بعد مسافت داریم و منم به خاطر اینکه رسمی شدم شاید نتونم انتقالی بگیرم. به هر حال ازتون میخوام برام دعا کنید،گاهی حس میکنم زندگیم مثل کلاف در هم و برهم شده که سررشته ش از دستم در رفته....
toojih (دوشنبه 04 شهریور 92)
تشکرشده 1,508 در 444 پست
سلام مریم خانم، اگر به نوشته های من دقت کنید می بینین که من هیچ وقت خودم رو آدم خوبی معرفی نکردم. خیلی از مشکلاتم و بدی هام
رو قبول دارم. من تا اینها رو قبول نکنم نمیتونم در زندگی جلو برم و همیشه این ضعفها باهام خواهد بود.
راستش این نوشته های من در این تاپیک شما هم به خاطر همسر قبلیمه به همین خاطر نحوه برخورد شما باهام زیاد برام مهم نیست.
من و امثال من گرگ، دروغ گو، آشغال، ... هرچیزی که شما میگین ولی چرا این آشغال دروغگو میتونه زندگی شما رو خراب کنه؟ چرا به
همچین آدمایی اجازه میدین همچین کاری بکنند؟ شما تا اینرو نپذیرین که بجز آدمی مثل من کثافت دروغگو، خودتون هم در زندگی فعلی تون
مقصر بودین هیچ وقت از این مرحله رد نمیشین. باز هم یه کس دیگه پیدا میشه دویاره زندگی تون رو از اینی که هست بدتر میکنه.
دلیل واضحش همین موضع گیری شما در مقابل این دوست اینترنتی تون هست و استدلال ها و صحبتهایی که در موردش میکنین. همین
قسمتی که من این پایین مشخص کردم رو لطفا خودتون دوباره بخونید. این نحوه درست مواجهه با این موضوعه؟ اونهم از سمت دختری که
تجربه کسب کرده.
تشکرشده 491 در 147 پست
دوست ندارم با شما بحث بکنم. آره راست میگی من و امثال من مقصر بودیم چون آدمی که عددی نبود رو به توان رسوندیم ، شدیم لقمه بزرگتر از دهن که داشت یارو رو خفه میکرد. شنیدی میگن نشاید که گدا معتبر شود ؟ بعضی آدما ظرفیت بعضی دارایی ها رو ندارن (صرفاً پول منظورم نیست ) وقتی صاحبش میشن بدبختا خودشونم باورشون نمیشه انقد گنده دیده شدن پس در نتیجه چیکار میکنن؟ لگد میزنن به بخت خودشون. به هر حال خلایق هرچه لایق.........
ممنونم که کسب تجربه م رو بهم یادآور شدین.داشت یادم میرفت....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)