به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array
    با سلام

    به تالار همدردی خوش آمدید

    خوشحالم که در پی حل مشکل و مشاوره هستید لطفا برای راهنمایی به سوالات زیر پاسخ دهید.

    چطور با همسرتون آشنا شدید؟

    نکات مثبت همسرتون چی بود؟

    نکات مثبت شما از دید همسرتون چیست؟

    چه انتظاراتی همسرتون از شما داره؟

    چه کارهایی برای رضایت شما انجام میده؟

    منتظر پاسختون هستیم و نگران نباشید

    مشکلات با درایت و حوصله قابل حله.....
    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  2. 2 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    maryam1363 (پنجشنبه 05 اردیبهشت 92), meinoush (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 خرداد 92 [ 01:30]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    خوشحالم ;iکه دوستان انقدر دلسوزانه پیگیر هستن کاش خیلی زودتر از اینها می آمدم!درجواب عزیزانی که فرمودن چند موضوع را در یک موضوع قرار دادم بگم که سرمنشا تمام مشکلاتم خامی ونپختگی همسرم هست،چطوری کمکش کنم؟

    1-چطور با همسرتون آشنا شدید؟
    ازدواج من ازنوع سنتی بود،مثل بعضی از پسرها به مادرم اعتماد کردم(کاش ...)


    نکات مثبت همسرتون چی بود؟
    ماخانواده مذهبی هستیم لذا مهمترین ملاک رو حجاب واعتقادات گذاشتم.که ایشون این امتیاز رودارن.اضافه کنم که تا موقع خواستگاری طبقه بالای پدر شوهر زندگی میکردند(از نظرمالی متوسط هستن)،نشون میده که خانواده نجیبی هستن.
    نکات مثبت شما از دید همسرتون چیست؟
    تعریف نمی خوام بکنم ولی شما فکر کن همجوره ازش بهترم.ودیدگاه ایشون خوش اخلاق ،خنده رو،با ایمان،از نظرمالی هم که خدا روشکرتامینم.خانواده اصیل وسرشناس شهر(من قدم190 واون155)(من سفید اون گندمی)
    چه انتظاراتی همسرتون از شما داره؟
    ایشون میگن تو روی پدر ومادرت بایست (اصطلاح خودشون=کوه من باش)مثلا میبینی خواسته نابجا دارن از من بیا از من دفاع کن.منم بش میگم مشکلاتت بامادرم رو خودت حل کن من دخالت نمیکنم
    چه کارهایی برای رضایت شما انجام میده؟
    بهتر بود اول کارهای بدش رومی پرسیدین،
    1-بینظمی 2-عدم ارایش 3-شلخته گشتن 4-اخم کردن 5-جون جون گفتنای تصنعی(چاپلوس بودن) 6-وکاری که خیلی خیلی عذابم می ده ختم گرفتنای جور واجورش 7-در کل تنبلی(3ترم مشروط شده باتوجه به اینکه هنوز خانه پدری هستن)8-اجتماعی نبودن(با هیچکس رفت وامد ندار ن میگم چرا میگه دینمونو ازمون میدزدن!(عجب استدلالی)9-تا حالا کادو به من نداده(با اینکه خونه بابا هست و من هربرج500تومن میریزم بحسابش-10-دستوری حرف زدن(خیلی زور داره10سال کچکتر باشه).
    واما خوبیها:
    حسابگروپول جمع کن-با من وبرای من خیلی خوبه ولی باخانواده من فاحش ،دشمنه!

    الان هم حدود یک هفته قهر هستن چرا؟
    چون خواهرم اینا از تهران امدن شاهرود(ایشون شدیداازشون بدشون میاد،من فکر میکنم خواهرم فخرفروشی میکنه)یهو بی دلیل بعد شستن ظرفها گفت میرسونیم یا به بابام زنگ بزنم؟(حالا خونشون کوچه بغلیه!)رسوندمش ولی کاش حرمت شکنی نمیکرد!ابروم جلو همه رفت(کار عجیب غریب میکرد...به قول معروف خودشو کج وکوله میکرد ..تند تند راه میرفت رو برمی گردوند بش میگم چته میگه هیچی)

    من فکر میکردم بخاطر نگرفتن تالاره.بخدا فرداش رفتم بهترین تالار رو برای نیمه شعبان گرفتم.ولی نمیدونه.میترسم بش بگم دیگه این قهرکردنش بشه حربه برای رسیدن به خواسته هاش.من بش گفتم عروسی می گیرم ولی صبر کن ما عزاداریم(تا نوعید اولی تموم میشه بعدی میمیره)بعد از ماکسی نمیاد ها!
    منتظرم تا اون تماس بگیره!من که قهر نیستم!
    فکر کنم هرچی سرم میاد از بی سیاستیه خودمه!!!!!!!شایدم بخاطر اینه که با رفتار خانوما اشنا نبودم.مقایسه میکردم با خواهر خودم.
    خیلی خیلی ممنون که برام وقت گذاشتین....
    یا علی

  4. 2 کاربر از پست مفید ehsan1390 تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 06 اردیبهشت 92), ویدا@ (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    لطفا واژه به واژه درست و دقیق بخونید .

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1390 نمایش پست ها
    با سلام
    خوشحالم ;iکه دوستان انقدر دلسوزانه پیگیر هستن کاش خیلی زودتر از اینها می آمدم!درجواب عزیزانی که فرمودن چند موضوع را در یک موضوع قرار دادم بگم که

    سرمنشا تمام مشکلاتم خامی ونپختگی همسرم هست،چطوری کمکش کنم؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1390 نمایش پست ها
    معذرت می خوام ، اما سرمنشا تمام مشکلات تفکرات خودخواهانه شماست
    1-چطور با همسرتون آشنا شدید؟
    ازدواج من ازنوع سنتی بود،مثل بعضی از پسرها به مادرم اعتماد کردم(کاش ...)
    انداختن بار مشکلات خودتون به دوش دیگران و نپذیرفتن اشتباهات خودتون . مسلما اگه از نوع به اصطلاح مدرن هم بود الان به گردن دختر خانم می انداختید که ایشون منو اغفال کرد ، وگرنه من ازدواج سنتی می خواستم !!!


    نکات مثبت همسرتون چی بود؟
    ماخانواده مذهبی هستیم لذا مهمترین ملاک رو حجاب واعتقادات گذاشتم.که ایشون این امتیاز رودارن.
    اینجا رو داشته باشین !!

    اضافه کنم که تا موقع خواستگاری طبقه بالای پدر شوهر زندگی میکردند(از نظرمالی متوسط هستن)،نشون میده که خانواده نجیبی هستن.

    نکات مثبت شما از دید همسرتون چیست؟
    تعریف نمی خوام بکنم ولی شما فکر کن همجوره ازش بهترم.
    نشانه هایی از خودخواهی !!! ملاک های خوبی از نظر شما چیه ؟؟؟


    ودیدگاه ایشون خوش اخلاق ،خنده رو،با ایمان،از نظرمالی هم که خدا روشکرتامینم.خانواده اصیل وسرشناس شهر(من قدم190 واون155)(من سفید اون گندمی)
    روز خواستگاری قد ایشون رو ندیدید ؟؟؟ که حالا این رو ملاکی برای بالاتر دونستن خودتون می دونید ؟ سفید بودن و گندمی بودن !!! قراره همه یه رنگ باشن ؟؟؟ اگر مورد پسندتون نبود چرا همون روز خواستگاری نفرمودین ؟؟؟


    چه انتظاراتی همسرتون از شما داره؟
    ایشون میگن تو روی پدر ومادرت بایست (اصطلاح خودشون=کوه من باش)
    توجیه و تفسیر اشتباه !!! همسرتون انتظار داره شما مثل کوه پشت سرشون باشید !! شما این طور تفسیر می کنید ؟؟؟ خانمهای تالار چند بار این حرف رو به همسرتون می زنید که مثل کوه باشه براتون . آیا در مورد همسر احساسی جز این میشه داشت ؟ اگه حمایت از شما رو نببینن از کی ببینن ؟؟؟؟؟

    مثلا میبینی خواسته نابجا دارن از من بیا از من دفاع کن.منم بش میگم مشکلاتت بامادرم رو خودت حل کن من دخالت نمیکنم
    خواسته نابجا . بله که باید از همسرتون دفاع کنید !! شما نقش چی دارید تو این زندگی !! همسرتون رو با کوهی از مشکلات تنها میذارید ! نه دلداری ، نه راهنمایی ، نه کمک برای رفع اختلافات !!

    چه کارهایی برای رضایت شما انجام میده؟
    بهتر بود اول کارهای بدش رومی پرسیدین،
    چه پر کینه !! دریغ از ذره ای محبت !! اصلا دوستش دارید ؟ یا همه اینها بهانه ایه برای از سر باز کردنتون ؟

    1-بینظمی
    امیدوارم این هم زاییده تخیلاتتون نباشه ، هرچند دلیلی برای به هم زدن یه زندگی نیست
    2-عدم ارایش
    همونجایی که گفتین مذهبیه باید می دونستین این موضوع تقریبا کنار گذاشته شد ! ایشون هنوز وارد خونه خودشون نشدن ! انتظار ندارید که یه دختر مذهبی جلوی دیگران آرایش کنه ؟

    3-شلخته گشتن
    منظورتون رو واضح بفرمایید

    4-اخم کردن
    5-جون جون گفتنای تصنعی(چاپلوس بودن)
    این دو مورد اصلا با هم تناسب دارن ؟؟؟؟
    عینک بدبینی رو از چشماتون بردارید . محبتشون رو به پای چاپلوسی می ذارید ؟؟؟؟؟ دلم براش سوخت واقعا !


    6-وکاری که خیلی خیلی عذابم می ده ختم گرفتنای جور واجورش
    ختم گرفتن یعنی چی ؟؟؟
    اگه منظورتون مراسمه ! یادتون باشه این همون مذهبی بودنیه که ازش به عنوان نکته مثبت نام بردید
    قبلا اشاره به فوت های زیادی که رخ داده کردید !! اگر مذهبی هم نبود ، برای احترام به رفتگان باید مراسم می گرفت


    7-در کل تنبلی(3ترم مشروط شده باتوجه به اینکه هنوز خانه پدری هستن
    دانشجوهایی که نامزد می کنن افت در نمرات تحصیلی دارن. شما چقدر تو این موضوع کمکش کردید ؟

    8-اجتماعی نبودن(با هیچکس رفت وامد ندار ن میگم چرا میگه دینمونو ازمون میدزدن!(عجب استدلالی)
    با هیچ کسی ؟ ازش خواستید با چه کسانی رفت و آمد داشته باشه ؟ در مورد ویژگی اون آدمها برامون بگید
    ولی مراسم متعددی که گفتید می گیره ، عکس این موضوع رو ثابت می کنه
    کسی که اجتماعی نباشه ، خودش هم وارد جمع نمیشه ، چه برسه به اینکه مراسم بگیره و عده ای رو دور هم جمع کنه


    9-تا حالا کادو به من نداده(با اینکه خونه بابا هست و من هربرج500تومن میریزم بحسابش
    وظیفه های خودتون رو فراموش کردید ؟ از لحظه ای که عقد کردید خرج و مخارجش به عهده شماست . فکر می کنید لطف کردید که بهش پول می دید ؟

    -10-دستوری حرف زدن(خیلی زور داره10سال کچکتر باشه).
    پس کوچکتر گرفتین که شما زور بگین. جالبه
    ببخشید زن اون زندگی هستن و حق اظهار نظر دارن . چه ده سال کوچکتر ، چه پنجاه سال کوچکتر !!

    واما خوبیها:
    حسابگروپول جمع کن-با من وبرای من خیلی خوبه ولی باخانواده من فاحش ،دشمنه!
    خیلی خوش انصاف هستین !! ده مورد بدی !!! دو مورد خوبی که نصف یکیش هم بدیه !!! اون لااقل با شما خوبه . شما چقدر باهاش خوبین ؟ مشخصه !!
    از کجا بدونیم مقصر خانواده شما نیستن ؟؟
    الان هم حدود یک هفته قهر هستن چرا؟
    چون خواهرم اینا از تهران امدن شاهرود(ایشون شدیداازشون بدشون میاد،من فکر میکنم خواهرم فخرفروشی میکنه)
    یه مورد از بدی ای که گفتم خانواده تون ممکنه داشته باشن
    چرا بهش فخر فروشی می کنه ؟ شما چه اقدامی کردین ؟ با خواهرتون صحبت کردید که رفتارشو اصلاح کنه
    ؟

    یهو بی دلیل
    دلیلش رو پرسیدین ؟ به زبون خوب پرسیدین ؟ مگه دیوانه است که بی دلیل ! عجب !!

    بعد شستن ظرفها

    پس چرا گفتید ظرف نمی شوره و کار نمی کنه !!!! ؟؟؟ در حالی که تو دوره عقد مهمون شماست و وظیفه ای از این بابت نداره !

    گفت میرسونیم یا به بابام زنگ بزنم؟(حالا خونشون کوچه بغلیه!)
    کوچه بغلی نباشه ، سر کوچه باشه ! اصلا همسایه بغلی باشه !! وظیفه شما به عنوان شوهر اینه که دختر رو برسونید و صحیح و سالم تحویل خانواده اش بدید . وظایف شوهری تون رو فراموش کردید ؟؟؟ خوبه که گفتید شب هم بوده !!

    رسوندمش ولی کاش حرمت شکنی نمیکرد!ابروم جلو همه رفت(کار عجیب غریب میکرد...به قول معروف خودشو کج وکوله میکرد ..تند تند راه میرفت رو برمی گردوند بش میگم چته میگه هیچی)
    برای اینکه ناراحت بود ، چرا ازش نپرسیدید چی شده بوده ؟

    من فکر میکردم بخاطر نگرفتن تالاره.
    چرا با افکارتون کار می کنید ؟ برا ذهن اونو می خونید ؟ درست و حسابی بپرسید چه غصه ای تو دلشه

    بخدا فرداش رفتم بهترین تالار رو برای نیمه شعبان گرفتم.
    حتما باید کلی غصه بخوره تا این کار رو کنید ؟ خودتون رفتید گرفتید ؟؟؟؟؟؟؟ پس نظر ایشون چی میشه ؟؟؟؟؟ حق نداره در انتخاب محل عروسیش نظر بده ؟ آیا نباید با هم می رفتید و خوشحالش می کردید ؟ چرا این شادی رو ازش گرفتید ؟؟

    ولی نمیدونه.
    تازه همونم بهش نگفتید !! براتون متاسفم . دخترک بیچاره !!

    میترسم بش بگم دیگه این قهرکردنش بشه حربه برای رسیدن به خواسته هاش.
    پس خودتون هم قبول دارید که وقتی قهر کرد رفتید و تالار گرفتید !!

    من بش گفتم عروسی می گیرم ولی صبر کن ما عزاداریم(تا نوعید اولی تموم میشه بعدی میمیره)بعد از ماکسی نمیاد ها!
    خیلی خوب دارید در مورد عروسی و روزای رنگینش صحبت می کنید !!! از ما کسی نمیاد !!! این روزای شادیه که براش ساختید !! ضمنا عمر و زندگی دست خداست

    منتظرم تا اون تماس بگیره!من که قهر نیستم!
    تاسفم برانگیزه !!!!

    فکر کنم هرچی سرم میاد از بی سیاستیه خودمه!!!!!!!
    از خودخواهیتونه ،، خودخواهی !!!

    شایدم بخاطر اینه که با رفتار خانوما اشنا نبودم.مقایسه میکردم با خواهر خودم.

    مقایسه !!!! قرار بود همسرتون شبیه خواهرتون باشه ؟؟ همون خواهری که فخر فروشی می کنه ؟؟

    خیلی خیلی ممنون که برام وقت گذاشتین....
    من به شخصه برای اون خانم وقت گذاشتم. وگرنه با افراد خودخواه حتی حاضر به صحبت هم نیستم .

    یا علی
    علی نگفته این طور همسر داری کنید. راه و رسم همسر داری رو از علی (ع) یاد بگیرید


    دختری رو با هزار امید و آرزو وارد زندگیتون کردید . مسئولیت خوشبختیش رو به عهده گرفتید. تمام موقعیت های خوبش رو ازش گرفتید . این رسم مردانگیه ؟؟؟
    من خودخواه بودن شما رو در جزء جزء حرفاتون دیدم . شک ندارم با این رفتار با هیییییییییییییییییییییییی ییچ زنی خوشبخت نمیشید .
    برای دختر خانم آرزوی خوشبختی دارم.



    -
    ویرایش توسط asemani : جمعه 06 اردیبهشت 92 در ساعت 14:45

  6. 8 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    Ayeh (جمعه 06 اردیبهشت 92), maryam1363 (شنبه 07 اردیبهشت 92), sara.s (دوشنبه 09 اردیبهشت 92), فرهنگ 27 (شنبه 07 اردیبهشت 92), ویدا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92), مصباح الهدی (یکشنبه 08 اردیبهشت 92), yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 خرداد 92 [ 01:30]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم شاید شاید حق با شما باشه!چون من دیر ازدواج کردم،بخدا من خودخواه نیستم.ولی وقتی رفتار اطرافیانم رو می بینم خیلی عصبی میشم.شاید برم سر خونه زندگی خودم این مشکلات حل بشه!
    اینجوری شما گفتین متهم اصلی و100%جریان منم.چه مرد ستیز!
    خوب بخواهم از الان خودمو پهن کنم زیرش که دیگه هیچی!چون پتانسیل قدر نشناسیش زیاده!
    شما میگید برو التماسش کن هیچ مردی این کار رو نمیکنه(غرور داره!)
    من نیامدم اینجا که محکوم بشم یا مقصر پیدا کنم!هی نوک فلش رو میگیرین رو به من!
    اصلا شما متاهلین؟
    من خواستم راه زندگیم درست بشه !اگه من تو خاکیم یا اون فرق نداره بیایم تو اتوبان!البته با منت کشی نه بااصول!(سوءاستفاده نکنه!)
    بعد منظور از ختم همون ذکرهای قرآنی هست که مامان بزرگا میگیرن!
    بخدا من یک کدوم از این رفتارا رو ندیدم!
    امروز رفتیم خواستگاری 2روز بعد رفتیم برای اشنایی بیشتر!(نه تحقیقی!نه.... یعنی وقت نشد)که یهو پدر بزرگشون که روحانی هم بودند عقدمون کردند(منم رو حرف بزرگترا چیزی نگفتم)عین عقد دختر پسرا تو کلانتری)
    ماحصل مجموع راه کارهای روانشناسی بصورت تیتر وار بدین برا بهبود بخشیدن به اوضاع!ناسلامتی50 رو دیگه می خوایم بریم سر زندگی!
    کابر عزیز آسمانی!خیلی از من عصبی تری شما!خدا بداد همسرت برسه همین! باز من یه صبری خدا بهم داده!
    بازهم ممنون!

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1390 نمایش پست ها
    نمیدونم شاید شاید حق با شما باشه!چون من دیر ازدواج کردم،بخدا من خودخواه نیستم.ولی وقتی رفتار اطرافیانم رو می بینم خیلی عصبی میشم.شاید برم سر خونه زندگی خودم این مشکلات حل بشه!
    اینجوری شما گفتین متهم اصلی و100%جریان منم.چه مرد ستیز!
    خوب بخواهم از الان خودمو پهن کنم زیرش که دیگه هیچی!چون پتانسیل قدر نشناسیش زیاده!
    شما میگید برو التماسش کن هیچ مردی این کار رو نمیکنه(غرور داره!)
    من نیامدم اینجا که محکوم بشم یا مقصر پیدا کنم!هی نوک فلش رو میگیرین رو به من!
    اصلا شما متاهلین؟
    من خواستم راه زندگیم درست بشه !اگه من تو خاکیم یا اون فرق نداره بیایم تو اتوبان!البته با منت کشی نه بااصول!(سوءاستفاده نکنه!)
    بعد منظور از ختم همون ذکرهای قرآنی هست که مامان بزرگا میگیرن!
    بخدا من یک کدوم از این رفتارا رو ندیدم!
    امروز رفتیم خواستگاری 2روز بعد رفتیم برای اشنایی بیشتر!(نه تحقیقی!نه.... یعنی وقت نشد)که یهو پدر بزرگشون که روحانی هم بودند عقدمون کردند(منم رو حرف بزرگترا چیزی نگفتم)عین عقد دختر پسرا تو کلانتری)
    ماحصل مجموع راه کارهای روانشناسی بصورت تیتر وار بدین برا بهبود بخشیدن به اوضاع!ناسلامتی50 رو دیگه می خوایم بریم سر زندگی!
    کابر عزیز آسمانی!خیلی از من عصبی تری شما!خدا بداد همسرت برسه همین! باز من یه صبری خدا بهم داده!
    بازهم ممنون!
    خب وضعیت خیلی بهتر شد.
    اول اینکه من اصلا عصبی نبستم و زندگیم به شکر خدا سراسر آرامشه. این آرامشیه که در وجودم ساختم. مشکلات زیادی در زندگیم دارم که حتی هنوز فرصت نشده در این تالار ازشون صحبت کنم. چون هربار به این جا میام اون قدر مشکلات دوستان رو می بینم و در موزدشون صحبت می کنم که بیان مشکل خودم رو به تعویق می اندازم.
    اگر با شما این طور صحبت کردم به این علت بود که به خودتون بیاید که خوشبختانه تا حد زیادی موفق شدم. لحن من رو تو خیلی از تاپیک ها می تونید مشاهده کنید. گاهی بر سر مردی فریاد کشیدم که ذره ای غرور رو در شخصیتت ایجاد کن. چون دیدم اون هم منحرف شده . حالا به شما میگم که ذره ای مهربانی رو در رفتارتون ایجاد کنید. من مرد ستیز نیستم. من ناحق ستیزم.

    مسلما هیچ انسانی کامل نیست و همسر شما هم ایراداتی دارند. اگر قرار باشه که این همه ایده آل گرا فکر کنید مسلما تا هزاران سال دیگه هم زنی رو پیدا نخواهید کرد که مطابق میل شما باشه . اما........... در این تالار شمادر مقابل ما قرار دارید و نه همسرتون. ما می تونیم کاملا مثل خاله زنک ها بشینیم و با هم پشت سر همسر شما صحبت کنیم. تا جایی که می تونیم بهش برچسب بزنیم و تا جایی که ممکنه به شما بگیم که حیف از شما . اما ما به دو دلیل این کار رو نمی کنیم .
    1. خداوند شاهد و ناظر ماست. غیبت پشت کسی که وجود نداره چیزیه که ما ازش منع شدیم. متهم کردن شخصی در حالی که وجود نداره بزرگترین بی انصافی ما در حق اونه . فرقی نداره از راه دور باشه یا نزدیک.
    2. زندگی شما با طرفداری ما از شما هرگز بهبود پیدا نخواهد کرد. می تونیم تا صبح بشینیم و بدگویی همسر شما رو کنیم. دردی از شما دوا خواهد شد ؟؟


    اما راه حل شما
    1. ایرادات رفتاری خودتون رو بپذیرید . ایراداتی که در صحبت کوتاهتون از رفتارتون گفتم نشون میده راه درازی در پیش خواهید داشت

    2. ایرادات رفتاری خانواده خودتون رو بپذیرید و از همسرتون در مقابل اون ها دفاع کنید. نه با بی محرمتی. بلکه به عنوان یه مدیر و مدبر و با رعایت احترام روابط صلح آمیز بین اون ها برقرار کنید. در این راستا هم از حربه محبت می تونید استفاده کنید. خوبی های همسرتون رو به مادرتون بگید و خوبی های مادرتون رو به همسرتون.

    3. صحبت کنید. اون همسر شماست . خیلی دوستانه صحبت کنید. وقتی ناراحته علتش رو بپرسید نه اینکه پیش خودتون توجیه و تفسیر کنید.

    4. همسرتون رو در تمامی تصمیمات زندگیتون دخیل کنید. به خصوص مراسمی که برای هر دختری آرزوست.

    5. تمام وظایف همسری رو به دوش بگیرید . از زیر بار مسئولیت هاتون شونه خالی نکنید. و مثل یک کوه از همسرتون محافظت و مراقبت کنید.

    6. احساس می کنم از خانواده اش دل خوشی ندارید. سعی کنید روابط بین خودتون رو اصلاح کنید.

    7. هنوز قویا اعتقاد به خودخواهی شما دارم. با وجود این همه مشکلات رفتاری که بهتون گوشزد کردم باز هم آشتی کردن با همسرتون رو التماس و منت کشی می دونید و احساس می کنید که چون مرد !!!!! هستید باید غرور بیجای خودتون رو بشکنید.

    جایی زیبا نوشته بود :
    " می دونی چرا باختی ؟ چون وقتی خواستی من ببازم فراموش کردی که من یارت هستم ، نه حریفت " باخت اون باخت شماست برادر عزیز. پس هشیار باشید.
    تنها و تنها محبت و مهربانی شما و دست برداشتن از منم منم هاتون می تونه پایه های این زندگی رو قوی کنه.
    موفق باشید.


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1390 نمایش پست ها
    نمیدونم شاید شاید حق با شما باشه!چون من دیر ازدواج کردم،بخدا من خودخواه نیستم.ولی وقتی رفتار اطرافیانم رو می بینم خیلی عصبی میشم.شاید برم سر خونه زندگی خودم این مشکلات حل بشه!
    !
    لطفا با شاید !! زندگی رو شروع نکنید. به یه مشاور مراجعه کنید و در صدد رفع اشکالات رفتاری خودتون و اصلاح رابطه بین خودتون دو نفر باشید.
    بعد از اصلاح رفتارهای خودتون و ایشون اگر مشکلات به قوه خودش باقی بودن ، شروع زندگی مشترک توصیه نمیشه .
    به قول دکتر هلاکویی حتی اگر شب عروسی هم فهمیدی که اشتباه کردی برگرد.
    اما تمام تلاشتون رو بکنید. هم شما و هم همسرتون
    این تاپیک رو هم بخونید تا ببینید یک مرد از ناراحت کردن همسرش دچار عذاب وجدان میشه ، ولو اینکه دوستش نداشته باشه .
    http://www.hamdardi.net/thread-28015.html

  9. 5 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 06 اردیبهشت 92), sara.s (دوشنبه 09 اردیبهشت 92), ویدا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92), مصباح الهدی (یکشنبه 08 اردیبهشت 92), yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)

  10. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    در مورد اینکه خودتونو از همه نظر سر می دونین به همسرتون با اسمانی موافقم. یه مقدار غرور بیش از حد در این نوشته هست. مخصوصا قسمت سفید و گندمی :) خوبه حالا گندمی هم سفیده. حالا سبزه بود چی؟!!
    در مورد مشاوره رفتن هم با اسمانی موافقم. خیلی خوبه که برین مشاوره و مشکلاتو قبل از زندگی مشترک حل کنین.
    اون سیاستی که می گین شما ندارین در واقع خانمتون نداره! اونم چون بنده خدا سنش کمه. اونه که باید به قول شما خودش مشکلاتشو با خونواده اتون حل کنه. خودش بفهمه که کی چه جوری رفتار کنه. خودش بدونه به چه نحوی باید ناراحتی و عصبانیتشو نشون بده که هم نشون داده باشه و هم شما رو ناراحت نکرده باشه و هم به خونواده اتون بی احترامی نکرده باشه و ... خلاصه کارش سخته. سنشم کمه. ادم 30 ساله هم ممکنه نتونه اینهمه تعادلو بی سرو صدا برقرار کنه. اما با اینکه یه سری از رفتارای ایشون یه مقدار ناپخته است موافقم. اینطور وقتا قطعا راهی هم هست که نه شما رو در روی خونواده اتون بشین و نه ایشون حس کنن تک و تنها رها شدن. مثلا شما که خونواده اتونو می شناسین خوب می تونین توی نحوه ی رفتار کردن خانمتون با خونواده اتون یه مقدار راهنماییش کنین. اصلا هم نگین که دارین راهنماییش می کنین. یه جورایی شبیه به همفکری باشه رفتارتون. وقتی ازتون کمک می خواد دقیق و با حوصله به حرفاش گوش بدین. منظورم اینه که دقت کنین به حرفاش. (البته لزومی هم نداره که مثلا یکی دو ساعت حرف زدن ایشون در مورد مشکلات طول بکشه. ایشون می تونن سریع تر و خلاصه بگن مشکلو. شما هم می تونین راهنمایی کنین.) بعد از اینکه با دقت گوش کردین می تونین بر اساس شناختی که از همسر و از خانواده اتون دارین راه حلی پیدا کنین. مثلا ممکنه گل دوست داشته باشه مادرتون. خوب هر دوتون با هم گل بخرین برین دیدن مادرتون. گلو هم همسرتون بدن. رفتارهاتونم صمیمی و عادی باشه. این یه مثاله فقط. یعنی به جز اینکه بخواین طرف همسرتونو یا خونواده اتونو بگیرین می تونین راه سومی پیدا کنین که همه و شما حالتون خوب بمونه. به طور خلاصه شما توقع دارین ایشون که 20 سالن به اندازه ی یه ادم احتمالا 35 ساله پخته باشن. در حالی که شما که خودتون 31 ساله این نمی تونین اون تعادل و پختگی رو که از ایشون توقع دارین ایجاد کنین و به نظرتون سخته. چه برسه به اون.
    ختم و مراسمای مذهبی رو که خودش نمی گیره می گیره؟ مادرش می گیره دیگه.
    مشروط شدنو نظری ندارم.
    در مورد رفتار تصنعی و جونم گفتنای مصنوعی. چرا فکر می کنین مصنوعیه؟ ممکنه مصنوعی باشه. ممکنه هم نباشه و به خاطر اینکه سنش کمه بلد نباشه درست ابراز علاقه کنه و نتونه درست رفتار کنه.
    شما دوستش ندارین به اندازه کافی؟
    منم پیشنهاد می کنم برین مشاوره. مشاور خوب اگه پیدا کنین برین بهتون کمک می شه. چون هر دوتونو می بینه تجربه هم داره و می تونه راهنماییتون کنه.
    موفق باشید.
    ویرایش توسط meinoush : جمعه 06 اردیبهشت 92 در ساعت 19:35

  11. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 06 اردیبهشت 92), ویدا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاملا طبیعی هست رفتار شما و خانوم
    شما 30 سالتون و سعی دارید مدبرانه به زندگی نگاه کنید و اداره زندگی و مسائل زندگی رو جور دیگه میبینید
    دلیلش هم اینه که شما سنی ازتون گذشته و شوق و ذوق خاصی در این مورد ندارید
    اما همسر شما 20 سالشه و نقطه مقابل شماست و برای لحظه لحظه زندگیش از عقد تا بعد از عروسی تدارکات چیده و دلیلش شور جوانی هست
    شما باید خواسته های خودتون و همسرتون رو مدیریت کنید طوری که هم به خواسته خودتون برسید و هم همسرتون راضی باشه

  13. 3 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 07 اردیبهشت 92), ویدا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شما باید از همین الان مشکلات و اتفاق ها اختلافات سنی تونو در نظر داشتهباشین و در پی راه حل هایی برای این اتفاقایی که هنوز واضح اشکار نشده باشین
    من شاید نتونم راه حلی بدم ولی تو این زمینه تجربه دارم اخه منم از همسرم10سال کوچیکترم
    و لباس عروس ایشون حقشه این لباس رو تو تنش و به عنوان عروس ببینه(من ندیدم)
    اما نه حتما با مجلسی خیلی مجلل چون شما برای عقدتون کلی خرج کردین ولی
    باید ازش خواسته بشه با رضایت و خواسته دلش نه خواهش و زور و یا ناراحتیچون بعد ها کلی شکایت و گله گذاری میکنه که ممکن تا آخر عمرتون سرکوفتی باشه براتون
    باید خودش به این نتیجه برسه که لباس عروس بپوشه جشن بگیره ولی خیلی خرجنکنه(البته خودتون میگید حاضرید این جشن و خیلی بهتر براش بگیرید
    )
    یه مطلبی که از نظر من خیلی مهم هستش:شما باید همیشه روحیات سنی ایشون رودر نظر بگیرید ممکن 5 سال دیگه که شما وارد 36 سالگی شدین و ایشون تازه 26 سالههنوزم خیلی حالات پر جنب و جوش داشته باشه که شما شاید حوصله اون حالات و خواستههارو نداشته باشید
    خدا کنه حرفام به دردتون بخوره ولی در کل کم کمک هم شما هم خانومتون به اینتفاوت ها عادت کرده و حتی همو درک میکنین

  15. 2 کاربر از پست مفید nahale1 تشکرکرده اند .

    yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    آشتی کردین برادر ؟

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 خرداد 92 [ 01:30]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به همه دوستان

    بله!با یه شاخه رز بلند!
    یکمی سخت بود ولی شد.
    بقول دوستان در بستر زمان میشه با خوبی اونو بسمت خود کشید واز رفتارهای گذشته شرمنده کرد.
    خیلی سخته ولی میشه!...
    با آرزوی خوشبختی برای تمام زوجهای جوان
    ممنون از آسمانی عزیز(اجرتون با سید الشهدا)

  18. 2 کاربر از پست مفید ehsan1390 تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 07 اردیبهشت 92), ویدا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.