این انجمن فقط مخصوص مقالات هست لطفا به هیچ وجه سئوال خود را در این انجمن قرار ندهید.!
لطفاً قبل از قرار دادن پست و ایجاد تاپیک محل و شرایط آن را مطالعه کنید .
تشکرشده 2,912 در 637 پست
این انجمن فقط مخصوص مقالات هست لطفا به هیچ وجه سئوال خود را در این انجمن قرار ندهید.!
لطفاً قبل از قرار دادن پست و ایجاد تاپیک محل و شرایط آن را مطالعه کنید .
نمی دانم چه کرده ام
اما
می دانم به تو نیاز مندم
تشکرشده 16 در 9 پست
باسلام
از اینکه می بینم این همه دوست دارم که اینجا می تونم درد دلمو بگم خیلی خوشحالم ولی اسمانی جان خیلی دلم گرفته از این دنیا خیلی!!! نمی دونم چرا نمی تونم نسبت بهش متنفر باشم؟! حتی تو سرنمازم برای خودش که جای خود دارد برا پدر مادرش هم دعا می کنم نمی دونم چرا اینهمه بهش محبت دارم؟! دعا کنید خدا مهرشو از تو دلم پاک کنه
این روزها می گذره اما وجود منو داره از بین می بره همه امیدم رو از دست دادم
دوستان برام دعا کنید لطفا خیلی داغونم
تشکرشده 1,881 در 749 پست
ما برات دعا می کنیم سهند عزیز :)
اگه ارتباطت رو باهاش قطع کنی می بینی که اون مهر و محبت هم کم کم از بین میره . نیازی نیست احساس تنفر داشته باشی. باید بی تفاوت باشی تا بتونی اونو فراموش کنی. احساس تنفر اول از همه به خودت آسیب می زنه . به آینده ات آسیب می زنه . نمیذاره رندگی نرمال و طبیعی رو داشته باشی . نمی ذاره بعدا کسی رو دوس بداری
پس تا همینجاشم موفقی.
ارتباطت رو کاملا قطع کن. دو سه ماه بعد بی تفاوت میشی بهش
این روزا می گذرن و تو سالم و قوی و با افتخار و سر بلندی از این روزا بیرون میای
چون سخت هاش گذشتن و تو دووم آوردی. شک ندارم که یه روزی خوب خوب خوب میشی . شاد شاد
roze sepid (چهارشنبه 05 تیر 92), sahand745 (شنبه 31 فروردین 92), شیدا. (شنبه 31 فروردین 92)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
سهندعزیز،
این که با توجه به مساله خواستگاری و قول و قرارها بهتر بود که به شما در مورد ازدواجش اطلاع می داد درسته.
اما شاید خانواده اش چیزی از شرایط پدرشما نمی دونستند. خواستگار بعدی می آد. دختر می گه منتظر شماست.
پدر و مادر و اطرافیان سرزنشش می کنند که کسی که دو ماه هست پیداش نیست و حتی یک زنگ نزده حال شما را بپرسه منتظر چی هستی.
بعد اینقدر این موضوع را می گن و تکرار می کنند که دختر فراموش می کنه اصل موضوع چی بود.
باورش می شه که شما فراموشش کردی. که سرکار بوده. که با آبروش پیش خانواده اش بازی کردی و ...
شاید زمانی که اون هم به خواستگارش جواب مثبت داد داشت همین فکر را می کرد که شما هم 4 سال رابطه را ندیده گرفتی.
اگر شما خواستگاری رسمی رفتی و تا این حد نزدیک بودید بهتر بود بعد از فوت پدر تماسی می گرفتید.
حتی اگر اولش فرصت نشد و شرایط نبود حداقل بعد از دو سه هفته امکانش بود.
همانطور که برای شما قابل قبول نیست که نگفته ازدواج کرد و رفت،
خودم را که جای ایشون می گذارم برام قابل قبول نیست که یک دفعه بعد از چهارسال رابطه شما دو ماه نباشی و بی خبر بری.
اون هم به خیلی چراها فکر کرده و روزهای سختی داشته. به هر حال و به هر دلیلی نشد.
دنبال چرا نباش.
گاهی باید آرام گذشت ...
roze sepid (چهارشنبه 05 تیر 92), sahand745 (شنبه 31 فروردین 92), sanjab (چهارشنبه 05 تیر 92), کامران (دوشنبه 02 اردیبهشت 92)
تشکرشده 16 در 9 پست
سلام
شيداي عزيز اگه خونوادش نمي دونستن خودش كه مي دونست من درست 3 روز قبل از فوت پدرم بهش گفتم كه پدرم داره مي ميره ، به هر حال اگه من خبر ندادم شايد اينقدر تاثيري در باهم بودنمون نداشته ولي تصميم اون هردومونو نابود كرده!
خدايا تو مي داني چه زجري مي كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار:(
من هر كاري مي كنم نمي تونم ازش بگذرم من اگه همين الان برگرده حاضرم جونمو هم بهش بدم
به نظر شما اون الان از زندگي اش راضيه ؟ اگه راضي نيست چرا برنمي گرده ؟ البته بهم گفته كه راضي نيست و خونوادشون طوري هست كه طلاق بي مفهومه!!!!
من قبلا بهش گفتم اگه برگرده من بخاطرش مي ميرم حتي بهش گفتم بهت قول مي دم هيچ وقت اين اتفاق افتاده را به روي خود نخواهم اورد يه قول محكم اونم يه جاي محكم به خدا دادم قبلن
من ميگم نميشه بخاطر يه اشتباه تمام خوبي هاي يه نفرو ناديده گرفت اون اونقدر پيش من خوبي داره كه من هنوز هم دوسش دارم و ميدونم كه اونم منو همين الان خيلي دوست داره
نمي دونم خدا كه از دلهاي ما اگاهه پس چرا كاري نمي كنه؟!!!!
خدا ميشه كمكم كني خدااااااااااااااااا
نمي دونم چرا منتظرم خدا نمي دونم !!!!
كاش گلم مي فهميد كه من بدون اون نمي تونم زنده بمونم و چقدر دوستش دارم
ویرایش توسط sahand745 : شنبه 31 فروردین 92 در ساعت 18:05
تشکرشده 1,881 در 749 پست
ببین سهند عزیز
من خیلی باهاتون صحبت کردم. بهتون میگم که فکرتون رو آزاد کنید. بهش فکر نکنید. بی خیال جواب تمام چراهاتون بشید !!!
البته این روند و پرسیدن این سوالات طبیعیه و به مرور زمان بهتر میشین . اینو شک ندارم که میگم.
اما ..... لطفا از جاتون بلند شید و چشماتونو خوب باز کنید .
دختری که مدت ها با شما بود ، به راحتی در سخت ترین شرایط زندگی شما ، شما رو تنها گذاشت .
حتی ارزشی براتون قائل نشد که یه تماس بگیره و موضوع به این مهمی رو بهتون اطلاع بده .
اون قدر براش ارزش نداشتید که حال عزیزترین فرد زندگی شما رو بپرسه و مرگ اون رو بهتون تسلیت بگه. خ
یلی راحت در روزهایی که شما غمگین و سوگوار بودین شاد بود و ازدواج کرد .
چرا ؟؟؟؟
چون مسلما تو اون زمان ارزیابی کرده که شرایط اون خواستگار بهتر از شماست که اگر این ارزیابی رو نمی کرد شک نداشته باشید .... شک نداشته باشید که قبولش نمی کرد و حالا ازدواج کرده ، انتخابش اشتباه بوده و یا هر چیز دیگه . زندگیش خوب نیست و پشیمونه .
بازهم چه کسی بهتر از شما ؟؟؟ شما (با عرض معذرت) در آب نمک خوابونده میشید .
یا وضع زندگیش بهتر میشه که به همین راحتی دوباره از شما می گذره یا وضع زندگیش خوب نیست و جدا میشه . اگه شخص بهتری از شما پیدا کرد میره سراغ اون وگرنه ممکنه منت گذاشته و شما رو قبول کنه ....
و شما !!!! چقدر ساده لوحانه بهش گفتید که اگر برگرده براش می میرید !!!! قبولش می کنید و هرگز به روش نمیارید !!!!
عزت نفس شما کجاست آقای سهند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دختری با شما کاری رو که توضیح دادم کرده و شما !!!!
آیا به این فکر نمی کنید که انتخابتون از اول هم اشتباه بوده و خدا چه کمک بزرگی در حق شما کرده و دست خدا !!! اجازه نداده شما به هم برسید . دقیقا به این دلیل که این دختر در حالی که متاهله خیلی راحت با شما ارتباط داره !!! این انتخابیه که شما کردید ؟؟؟؟
برای ما تضمین کنید که اگه فردا روزی این دختر با شما ازدواج کرد و از زندگیش ناراضی بود با نامزد قبلیش یا شخص دیگه ای ارتباط برقرار نکرده و درددل نخواهد کرد!!!!
متاسفانه دختری که شما انتخاب کردید فاقد یک سری ضروریات اخلاقیه .
امیدوارم از لحن تند من ناراحت نشید. اما لازمه ضربه ای به خودتون بزنید و چشماتونو باز کنید و حقیقت رو ببینید . لازمه مغرور باشید . لازمه عزت نفس رو در خودتون تقویت کنید.
لطفا از روی زمین برخیزید و مثل خورشید بدرخشید.
maryam1363 (دوشنبه 02 اردیبهشت 92), roze sepid (چهارشنبه 05 تیر 92), sahand745 (دوشنبه 02 اردیبهشت 92), کامران (دوشنبه 02 اردیبهشت 92), شیدا. (دوشنبه 02 اردیبهشت 92)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
شما کار غیراخلاقی و بسیار ناپسندی کردید که به خانم متاهل پیشنهاد جدایی و ... دادید.
اون خانم هم اشتباه می کنه که داره این رابطه را ادامه می ده.
لطفا و حتما این بازی را تمامش کنید.
باور کنید حتی در صورت محال اگر طلاق بگیره و ... باز هم شما آرامش نخواهید داشت.
عذاب وجدان به هم زدن یک زندگی خیلی دردناک تر از نرسیدن به معشوقی است که به هر دلیلی نخواسته که منتظر شما بمونه یا خبر ازدواجش را به شما بده یا ...
وارد این بازی خطرناک نشید.
این لینک را هم دوست داشتی بخون.
تشکرشده 2,440 در 754 پست
من تقریبا مطمئنم هم زمان هم با شما بوده هم با اون آقا!
به این دلایل
اولا بشما فشار میاورده که تا فلان موقع باید ازدواج کنیم! معلومه تحت فشار از طرف خانوادش و اون آقا بوده
ثانیا تو اون وقت کم یهو دیدید که ازدواج کرد!!پس کسی از قبل در آب نمک بوده
ثالثا بدون هشدار قبلی و تماسی جهت اطلاع شما اینکار را خنجام داده(یعنی مقدمات و صحبت خانواده ها و خرید عروسی و....) همه و همه آماده بوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی با سیاست بوده و بمحض اینکه دیده شما نسیه شدی سریع نقدو قاپیده! چنین دختری اصلا ارزش اینقدر فکر کردن داره!؟!؟!؟
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
asemani (دوشنبه 02 اردیبهشت 92), maryam1363 (دوشنبه 02 اردیبهشت 92), sahand745 (دوشنبه 02 اردیبهشت 92)
تشکرشده 16 در 9 پست
سلام به همه دوستان
حقیقت گرچه تلخ است ولی باید پذیرفت قربون خدا برم که هنوز هوای بندگان ساده اشو داره
از همه نکاتی که ریز برام گفتید متشکرم دوستان
لازمه از اسمانی ،شیدا و کمراوی عزیز تشکر ویژه بکنم
شیدای عزیز خودم هم عذاب وجدان دارم بخاطر این پیشنهاد مزخرفم ولی قبول کنید دوره سختی را دارم طی می کنم
تشکرشده 1,881 در 749 پست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)