به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 45
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 فروردین 93 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Arvana نمایش پست ها
    با تشکر از She عزیز

    یعنی این که میگید زوده تو شرایط بنده زوده ؟ یا نه کلا زوده ؟

    یعنی مثلا اگه طرف مقابلم مثلا ۲۰ سالش بوده و یا کلا کوچکتر از من بود باز هم زود بود ؟

    یعنی به نظر شما جایگاه تکیه گاهی بودن مرد در منزل در صورت کوچکتر بودن دچار تزلزل میشه ؟


    من خودم تا اون جا که باشه سعی میکنم افسار را عقل در دست بگیره تا احساسات
    واسه همین اومدم و از دوستان خوبی چون شما راهنمایی میگیرم تا این که این حس که شما میفرمایید زود گذر هست افسارمون را دستش نگیره

    منتظر پاسخ هایتان خواهم بود
    نقل قول نوشته اصلی توسط روژان20 نمایش پست ها
    اگر فکر میکنی شرایط ازدواج داری خیلی هم اینکار پسندیده است. هر کسی از تجربه خودشه که قضاوت میکنه اما در واقع این شما هستی که قراره با اون شرایط کنار بیاد اگه فکر میکنی شرایطتت محیاست و طرف مقابلت قبول داره باهات راه بیاد بهتر ازین نمیشه. در مورد سن دختر هم بیشتر عرفه نه قانونه و نه شرع. حضرت محمد هم با زنی بزرگتر از خودش ازدواج کرد .مهم اینه که اونقدر دوسش دارید که اقدام کنید یانه؟ و بعد از خواستگاری نظر ایشون مثبت هست یا نه؟؟ در مورد مسایلی که مطرح کردی(تاثیر زایمان بروی چهره و...) هیچ چیز طعی نیست. بیشتر اعصابه که روی پوستو چهره تاثیر میذاره اگه قراره با ایشون ازدواج کنی و خودتون یا خانوادتون هر روز بخواد متلک بندازن یا طعنه بزنن بله حتما ایشون زود شکسته میشن اما اگه از لحاظ شما و خانوادتون قضیه حل شدست هیچ فرقی نداره
    با تشکر از روژان عزیز که در بحث شرکت کردند

    شخصیت بنده به گونه ای هست که اپسیلونی کارهای دیگران روی من تاثیر ندارند یعنی متلک و تیکه اینها که کلا هیچ چی ( طرف مقابلم را نمیدونم )

    و صد البته انسانی اگر واقعا عاشق واقعی باشه هیچ گاه نمی زاره که ذره ای طرف مقابلش دچار اذیت و یا اعصاب خوردی بشه

    ( اگر کسی به من غر نزه من حاضرم جونم را واسش بدم :D)

    البته قضیه ما طبق مقاله ای که داشتم دیشب میخوندم الان Limberence و LO هست و هنوز عشق نیست

    نظرتون را میخواستم در مورد سوال های بالا که نقل قول کردم بدونم

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    زوده چون 21 ساله هستی.
    زوده چون زندگی بعد از ازدواج وارد مرحله دیگه ای میشه. تعهدی که تا آخر عمرت باید پاش وایسی.
    زوده چون در 21 سالگی هنوز در مورد احساساتت به قطعیت نرسیدی. چون هنوز باید به خودت فرصت بدی. فرصتی برای تجربه. فرصتی برای تلاش های کاری بیشتر.
    برای پس انداز. برای ثبات کاری. برای شناخت خودت. برای عاشق شدن. برای شکست خوردن. برای شناختن زن ها و دنیای اون ها.
    برای شناختن خودت باید به خودت وقت بدی.
    برای ساختن شخصیت خودت باید به خودت وقت بدی.
    چرا داری عجله می کنی؟
    نترس، چیزی رو از دست نمی دی.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Arvana نمایش پست ها

    شخصیت بنده به گونه ای هست که اپسیلونی کارهای دیگران روی من تاثیر ندارند یعنی متلک و تیکه اینها که کلا هیچ چی ( طرف مقابلم را نمیدونم )

    و صد البته انسانی اگر واقعا عاشق واقعی باشه هیچ گاه نمی زاره که ذره ای طرف مقابلش دچار اذیت و یا اعصاب خوردی بشه

    اگر کسی به من غر نزه من حاضرم جونم را واسش بدم :D
    خیلی چیزها هست به غیر از غر زدن که ممکنه شما تحملش رو نداشته باشی!!!!
    خیلی از خودت مطمئن نباش. در سنی هستی که خیلی از عقاید و احساساتت متغیر هستند.

  3. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    Arvana (شنبه 17 فروردین 92)

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Arvana نمایش پست ها
    با تشکر از روژان عزیز که در بحث شرکت کردند
    شخصیت بنده به گونه ای هست که اپسیلونی کارهای دیگران روی من تاثیر ندارند یعنی متلک و تیکه اینها که کلا هیچ چی ( طرف مقابلم را نمیدونم )

    و صد البته انسانی اگر واقعا عاشق واقعی باشه هیچ گاه نمی زاره که ذره ای طرف مقابلش دچار اذیت و یا اعصاب خوردی بشه

    ( اگر کسی به من غر نزه من حاضرم جونم را واسش بدم :D)

    البته قضیه ما طبق مقاله ای که داشتم دیشب میخوندم الان Limberence و LO هست و هنوز عشق نیست

    نظرتون را میخواستم در مورد سوال های بالا که نقل قول کردم بدونم
    به نظر من با این شناختی که از بیان دیدگاه شما پیدا کردم ازدواج براتون زود نیست. این بالا رفتن سن ازدواج در جامعه هیچ نفعی جز ژست روشنفکرانه ای که بعضیها میگیرن نداره صدالبته مشکلات جوونا برای ازدواج و توقعات بی جا باعث شده سن ازدواج تو کشور ما اینقدر بالا بره. اینقدر جوونها رو بی دستو پا میبینیم که روزگارمون جوری شده که هنوز جوون 30ساله تو خونه ننه باباش داره زندگی میکنه و تنها شغلش درس خوندنه بگذریم...
    همه اینایی که گفتی بستگی به شخصیت طرف مقابل و خودتون داره. اصلا قطعی نیست. اگر هر دفعه که ایشونو میبینی بزرگتر بودنشون در ذهنتون تداعی میشه نشونه خوبی نیست اما اگه فقط برای پیشگیری مشکلات بعدی نگرانی و مشکلی نداری مهم نیست.
    در مورد ایشون باید بگم معمولا خانمها بیشتر از اقایون رو سن حساسن و اگه پای عشق و عاشقی وسط نباشه احتمال کمی وجود داره با مردی کوچکتر از خودشون ازدواج کنن
    ویرایش توسط روژان20 : شنبه 17 فروردین 92 در ساعت 13:16

  5. 2 کاربر از پست مفید روژان20 تشکرکرده اند .

    Arvana (شنبه 17 فروردین 92), Ayeh (شنبه 17 فروردین 92)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 14:01]
    تاریخ عضویت
    1391-10-19
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    105

    تشکرشده 25 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Arvana ی عزیز
    امیدوارم راه درست را تشخیص بدی و با تلاش بسیار زندگی خوبی داشته باشی.
    حرفهایی که می نویسم فقط تجربه خودمه و کارشناسی نیست.
    امیدوارم براتون مفید باشه

    من 2 سالی از نامزدم بزرگتر هستم و در زمان آشنایی با ایشان، من 29 و ایشان 27سال داشتند.
    سن و سال برای من خیلی مهم بود و به گفته روژان 20 عزیز، عاشق شدم و این مسئله را پذیرفتم (نظر مثبت پدرم در مورد سن و سال کمتر ایشان، در تصمیم گیری من بسیار موثر بود).
    من هم مثل شما، شعور و منطق و هم فکر بودن بسیار مهمتر از مسائل مادی بود و در درجه بعدی به پشتکار و توانایی کاری ایشان در تامین زندگی ساده ایمان داشتم.
    از لحاظ مالی انسان قانعی هستم و در این مورد سخت گیری نکردم، من برای ایشان هم بسیار ساده گرفتم.
    اما مسائل فقط مالی نیست، رضایت خانواده ها، فرهنگ خانواده ها، رضایت کامل طرفین و همفکری (نه الزاما فکر یکسان) در تمام مسائل باعث آرامش و بقای زندگی است.

    حتما " خانواده ها و رضایت والدین را هم در نظر بگیرید"
    متاسفانه مشکلی که من و نامزدم در حال حاضر داریم این هست که ایشان با خانواده من مشکل داره!!!


    با توجه به صحبت های شما، مطمئنا شما در آینده می تونید زندگی را از نظر اقتصادی به خوبی اداره کنید.
    به عنوان یه دوست، برای شما چند تا پیشنهاد دارم:

    1. اصلا عجله نکنید و معیارهای خودتان درباره همسر آینده تون را کاملا مشخص کنید( به ثبات نتیجه برسید)
    2. ابتدا خودتان را محک بزنید که در آینده ایشان را به خاطر 3سال بزرگتر بودنشان به سخره نمی گیرید. (نامزد محترم من آنقدر به من این قضه را گوشزد کرده که اوائل تمام اعتماد به نفسم را از من گرفته بود، از شدت ناراحتی ساعتها گریه می کردم ولی من دختر محکمی هستم و زیر این مسائل کوچک از پا در نمی آیم، و دیگه برام مهم نیست. آخه من خیلی جوان و شاداب هستم حتی از ایشان کوچکتر به نظر میرسم :rolleyes: - این مرحله مهمترین و سخترین مرحه هست اگه موفق شدید ادامه بدید تا دختر آسیب نبیند )
    3. بعد از اینکه با خودتان کنار آمدید، کم کم با خانواده خودتان صحبت کنید . تا اگر خانواده خودتان آمادگی پذیرش این موضوع(عروس بزرگتر) را ندارند با منطق پذیرا باشند
    4. انشا... بعد از موافقت خانواده خودتان برای خواستگاری اقدام خواهید کرد. (آخه اگر مادرتان را راضی کنید بقیش تا حدودی حله )
    5. در کنار تمامی مراحل به درس هات برس ...

  7. 2 کاربر از پست مفید Ayeh تشکرکرده اند .

    Arvana (شنبه 17 فروردین 92), فرهنگ 27 (شنبه 17 فروردین 92)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 فروردین 93 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط she نمایش پست ها

    خیلی چیزها هست به غیر از غر زدن که ممکنه شما تحملش رو نداشته باشی!!!!
    خیلی از خودت مطمئن نباش. در سنی هستی که خیلی از عقاید و احساساتت متغیر هستند.
    من اون جمله را من باب مزاح عرض کردم ........

    اما گذشته از این صحبت ها من الان نزدیک به 2 سال هست که به فکر ازدواج هستم

    منظورم از فکر هم نه این موردی مد نظرم باشه خیر

    به فکر تشکیل چهارچوب های ذهنی برای خودم بودم

    حال من سوالم از دوست عزیز اینه که

    به نظر شما انسان در چه مقطعی به این ثبات افکار و عقاید میرسه ؟

    از کجا میشه این را متوجه شد ؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ayeh نمایش پست ها
    Arvana ی عزیز
    امیدوارم راه درست را تشخیص بدی و با تلاش بسیار زندگی خوبی داشته باشی.
    حرفهایی که می نویسم فقط تجربه خودمه و کارشناسی نیست.
    امیدوارم براتون مفید باشه

    من 2 سالی از نامزدم بزرگتر هستم و در زمان آشنایی با ایشان، من 29 و ایشان 27سال داشتند.
    سن و سال برای من خیلی مهم بود و به گفته روژان 20 عزیز، عاشق شدم و این مسئله را پذیرفتم (نظر مثبت پدرم در مورد سن و سال کمتر ایشان، در تصمیم گیری من بسیار موثر بود).
    من هم مثل شما، شعور و منطق و هم فکر بودن بسیار مهمتر از مسائل مادی بود و در درجه بعدی به پشتکار و توانایی کاری ایشان در تامین زندگی ساده ایمان داشتم.
    از لحاظ مالی انسان قانعی هستم و در این مورد سخت گیری نکردم، من برای ایشان هم بسیار ساده گرفتم.
    اما مسائل فقط مالی نیست، رضایت خانواده ها، فرهنگ خانواده ها، رضایت کامل طرفین و همفکری (نه الزاما فکر یکسان) در تمام مسائل باعث آرامش و بقای زندگی است.

    حتما " خانواده ها و رضایت والدین را هم در نظر بگیرید"
    متاسفانه مشکلی که من و نامزدم در حال حاضر داریم این هست که ایشان با خانواده من مشکل داره!!!


    با توجه به صحبت های شما، مطمئنا شما در آینده می تونید زندگی را از نظر اقتصادی به خوبی اداره کنید.
    به عنوان یه دوست، برای شما چند تا پیشنهاد دارم:

    1. اصلا عجله نکنید و معیارهای خودتان درباره همسر آینده تون را کاملا مشخص کنید( به ثبات نتیجه برسید)
    2. ابتدا خودتان را محک بزنید که در آینده ایشان را به خاطر 3سال بزرگتر بودنشان به سخره نمی گیرید. (نامزد محترم من آنقدر به من این قضه را گوشزد کرده که اوائل تمام اعتماد به نفسم را از من گرفته بود، از شدت ناراحتی ساعتها گریه می کردم ولی من دختر محکمی هستم و زیر این مسائل کوچک از پا در نمی آیم، و دیگه برام مهم نیست. آخه من خیلی جوان و شاداب هستم حتی از ایشان کوچکتر به نظر میرسم :rolleyes: - این مرحله مهمترین و سخترین مرحه هست اگه موفق شدید ادامه بدید تا دختر آسیب نبیند )
    3. بعد از اینکه با خودتان کنار آمدید، کم کم با خانواده خودتان صحبت کنید . تا اگر خانواده خودتان آمادگی پذیرش این موضوع(عروس بزرگتر) را ندارند با منطق پذیرا باشند
    4. انشا... بعد از موافقت خانواده خودتان برای خواستگاری اقدام خواهید کرد. (آخه اگر مادرتان را راضی کنید بقیش تا حدودی حله )
    5. در کنار تمامی مراحل به درس هات برس ...
    با تشکر از Ayeh عزیز

    واقعا لطف خیلی بزرگی کردید که تجربیاتتون را در اختیار برادر کوچکترتون قرار دادید

    میخواستم چند تا سوال از شما بپرسم

    مگر نامزدتان شما را با توجه به شرایط سنی تان انتخاب نکرد پس چرا سن شما را مدام به شما گوشزد میکند؟

    دقیقا یک مسئله ای هم که داریم این است که من با توجه به این که 3 سال کوچک تر هستم ولی هم از نظر قیافه و هم از نظر جثه ای از ایشان بزرگتر نشان میدهم

    میخواستم اگر امکانش براتون هست بیشتر در مورد اتفاقات و علی الخصوص پاشنه آشیل های این قضیه که باهاش برخورد کردید برام بنویسید

  9. کاربر روبرو از پست مفید Arvana تشکرکرده است .

    Ayeh (یکشنبه 18 فروردین 92)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 فروردین 93 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منتظر نظرات و تجربیات دیگر دوستان نیز هستم

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان راهنمایی کافی کردن
    سن شما کم هست و برای ازدواج باید بیشتر صبر کنید
    سعی کنید دختری با سن کمتر از خودتون ازدواج کنید ( به دلیل رشد فکری که زن زودتر بهش میرسه )

  12. 2 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    Arvana (شنبه 17 فروردین 92), فرهنگ 27 (شنبه 17 فروردین 92)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 فروردین 93 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط هدف نمایش پست ها
    دوستان راهنمایی کافی کردن
    سن شما کم هست و برای ازدواج باید بیشتر صبر کنید
    سعی کنید دختری با سن کمتر از خودتون ازدواج کنید ( به دلیل رشد فکری که زن زودتر بهش میرسه )
    یعنی مثلا تا چند ؟ ۳۰ ؟

    اگر امکانش هست کمی بیشتر توضیح دهید

    1- یعنی حتما پسر باید ۲۵ را رد کنه و بعد به فکر ازدواج بیفته ؟

    2-آیا به نظر شما اصلا نباید مطرح بشه این قضیه با طرف مقابلم ؟

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 92 [ 02:49]
    تاریخ عضویت
    1391-6-27
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 140 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.من هم از شوهرم 3 سال بزرگترم...تو زندگیم هم مشکلات متفاوتی دارم ولی هیچ کدومش مربوط به کوچکتر بودن سن شوهرم از من نیست..یعنی تا حالا احساس نکردم که فلان مشکلم بخاطر کوچکتر بودن شوهرمه....البته شرایط آدمها خیلی مهمه مثلا تو فامیلمون پسرهای 30 ساله و بالاتر داریم که از والدینشون پول تو جیبی میگیرن اما شوهر من از 15 سالگی خودش خرجشو در می اورد و برای ازدواجمون کاملا رو پای خودش بود..استقلال مالی استقلال فکری رو به دنبال خودش میاره....اگرچه شما هنوز سن کمی دارید اما میشه گفت سن یه رقم و منش و درایت آدم میتونه خیلی بالاتر یا پائینتر از سن آدم باشه....به هر حال عجله نکنین.....این نظر شخصی من بود و مسلما از جنبه کارشناسی خیلی دوره اما اگه مطمئن شدید این خانم از همه لحاظ براتون مناسبه فاکتور سن کمرنگ میشه(راستی اینو هم بهتون بگم که چند ساله پیش یه مصاحبه از دکتر افروز تو مجله موفقیت خوندم (دکترای روانشناسی هستن ایشون)که طی تحقیقات شخصیه خودشون به این نتیجه رسیده بودن که تو ازدواجهایی که خانم 2 سال از اقا بزرگتر بوده ازدواجهای موفقی رخ داده)...موفق باشید

  15. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Arvana نمایش پست ها
    یعنی مثلا تا چند ؟ ۳۰ ؟

    اگر امکانش هست کمی بیشتر توضیح دهید

    1- یعنی حتما پسر باید ۲۵ را رد کنه و بعد به فکر ازدواج بیفته ؟

    2-آیا به نظر شما اصلا نباید مطرح بشه این قضیه با طرف مقابلم ؟
    ببینید ما نمی گیم دقیقا 25 ساله بشید و بعدش ازدواج کنید
    میگیم با توجه به اینکه معیاراتون تغییر میکنه در آینده ( احتمالا ) ، برای همین سن 24-25 سالگی میتونه بهترین موقعیت ممکن باشه
    از طرفی چون دختر زودتر به بلوغ فکری میرسه ، پیشهاد میشه پسر 2-3 سال بزرگتر باشه تا توازن برقرار بشه


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس و لجبازی کودک 3ساله من
    توسط شیدا1392 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 فروردین 95, 15:26
  2. من و دختری که 3ساله میخامش اما همش میگه قصد ازدواج ندارم
    توسط sadafdarya در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 آبان 94, 21:34
  3. ترديد بعد از 3سال عقد
    توسط saminaz در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 14 مهر 91, 14:13
  4. شوهرم 3سال بهم خیانت کرده
    توسط s.p در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 39
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 آبان 90, 15:02
  5. تردید.من 3سال بزرگترم
    توسط sarjon در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 مرداد 90, 13:33

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.