به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    کبود،

    مشاوره ازدواج رفتید که ببینی مناسب هم هستید یا نه؟
    این مرد همون چیزهایی را داره که تو نداشتی یا نتونستی خودت به دست بیاری.
    و خیلی از ضعف هایی که داره برات مهم نیست.

    هنوز عقد نکردید. برای همین می گم. شاید به دردت بخوره.
    دوازده سال ازت بزرگتره. شاید یک جور پدر از نظر سنی.
    مرد با محبت و عاطفی ای هست و محبتش را ابراز می کنه. محبتی که به خاطر شرایط خانوادگی از تو دریغ شده.
    اما شم اقتصادی نداره. یادگیریش ضعیف هست. خیلی مرد زندگی نیست
    (ببخشید که اینطور می گم. ولی کسی که تا 38 سالگی نتونسته امکان ازدواجش را فراهم کنه، خیلی نباید روی تواناییهاش حساب کرد)
    20 سال بعد از دیپلم چیکار می کرده؟ درس خونده؟ تخصصی داره؟ کار کرده؟ سرمایه ای داره؟

    38 سالگی خودت را تصور کن.
    به نظرت به عنوان یک مرد 38 ساله خیلی عقب نیست؟

    گفتم من نمی دونم که این مرد مناسب تو هست یا نه.
    شاید تو دختر خودساخته و قوی باشی که بخواهی بار این نتوانستن هاش را به دوش بکشی.
    کما این که گفتی در مورد مسایل اقتصادی و ... تویی که تصمیم می گیری و راه حل می دی.
    شاید ترکیب شما ترکیب خوبی بشه. شاید هم نه.
    نمی دونم.
    با مشاور صحبت کن. بی گدار به آب نزن.

    - - - Updated - - -

    و البته که مهربون بودنش، چشم پاک بودنش و صبور بودنش حسن های بزرگی است.

  2. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 13 فروردین 92), میشل (سه شنبه 13 فروردین 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    [quote=کبـود;261352]
    اما این چیو در من ترمیم میکرد؟ 6 ماه تموم شکنجه روحی شدنم رو چی تسکین میتونست بده؟ عشقی که به خیانت آلوده شده بود...


    میشه بگید ایشون چه خیانتی کردن ؟ اینکه خواستن شما رو از خودشون برونن که خیانت حساب نمیشه.

    دوست عزیز عشقی که به قول خودتون ده سال براش انتظار کشیدین ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاست به عشقتون ایمان داشته باشید و سعی کنید شادی رو به زندگیتون برگردونید

    - - - Updated - - -

    شما اگر حتی بخوایید به غیر از ایشون با کس دیگه ای شروع کنید به مشکل برخورد خواهید کرد پس اون همه نکات مثبتی که از ایشون گفتید ارزش اینو دارن که بهش توی یک زندگی مشترک تکیه کنید . خستگی روانیتونو باید با راهش درمان کنید اما نباید به رابطه ای که این همه مدت باعث وصل شدن شما به این دنیا شده پشت پا بزنید . شاد باشید
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  4. 4 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    gelareh (سه شنبه 13 فروردین 92), فرشته مهربان (شنبه 24 فروردین 92), میشل (سه شنبه 13 فروردین 92), باران بهاری11 (سه شنبه 13 فروردین 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1391-4-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,048
    سطح
    17
    Points: 1,048, Level: 17
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 569 در 163 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    کبود،

    مشاوره ازدواج رفتید که ببینی مناسب هم هستید یا نه؟
    این مرد همون چیزهایی را داره که تو نداشتی یا نتونستی خودت به دست بیاری.
    و خیلی از ضعف هایی که داره برات مهم نیست.

    هنوز عقد نکردید. برای همین می گم. شاید به دردت بخوره.
    دوازده سال ازت بزرگتره. شاید یک جور پدر از نظر سنی.
    مرد با محبت و عاطفی ای هست و محبتش را ابراز می کنه. محبتی که به خاطر شرایط خانوادگی از تو دریغ شده.
    اما شم اقتصادی نداره. یادگیریش ضعیف هست. خیلی مرد زندگی نیست
    (ببخشید که اینطور می گم. ولی کسی که تا 38 سالگی نتونسته امکان ازدواجش را فراهم کنه، خیلی نباید روی تواناییهاش حساب کرد)
    20 سال بعد از دیپلم چیکار می کرده؟ درس خونده؟ تخصصی داره؟ کار کرده؟ سرمایه ای داره؟

    38 سالگی خودت را تصور کن.
    به نظرت به عنوان یک مرد 38 ساله خیلی عقب نیست؟

    گفتم من نمی دونم که این مرد مناسب تو هست یا نه.
    شاید تو دختر خودساخته و قوی باشی که بخواهی بار این نتوانستن هاش را به دوش بکشی.
    کما این که گفتی در مورد مسایل اقتصادی و ... تویی که تصمیم می گیری و راه حل می دی.
    شاید ترکیب شما ترکیب خوبی بشه. شاید هم نه.
    نمی دونم.
    با مشاور صحبت کن. بی گدار به آب نزن.

    - - - Updated - - -

    و البته که مهربون بودنش، چشم پاک بودنش و صبور بودنش حسن های بزرگی است.
    شیداجان نه مشاوره اصلا نرفتیم ، من با اختلاف سنیمون مشکلی ندارم ، روحیات خودم هم نسبت به سنم بالاتره و با افرادی که از خودم بزرگتر هستند بهتر ارتباط برقرار میکنم.
    نگرانیم بیشتر بابت همین تفاوت روحیاتمونه .. من دوست نداشتم که اینقدر مهربون و نرم و صبور باشه، دلم میخواست ازین مردهای سختگیر و خشن و سلطه جو باشه که اونهم ابدا اینطور نیست.
    شاید خصوصیات مورد نیاز من غیرمنطقی هستند، شاید بخاطر وضعیت آنرمال روحیم چنین چیزهایی میخوام. یا شاید ریشش دوران حاد و پرتنش کودکیمه که حالا اینطوری تبلور میکنه...

    اما نمیدونم با این مشکل چیکار کنم؟؟؟؟؟؟ در حال حاضر آزاردهنده ترین موردمون همینه

    از لحاظ اقتصادی بله،، در این سن زیادی عقبه.. البته این رو هم باید در نظر گرفت که ایشون مثل بقیه پدر و مادری نداشته که بهشون تکیه کنه و خودشو بالا بکشه ، از نوجوانی رو پای خودش ایستاده و علاوه بر اون درگیر مشکلات خانوادش هم بوده و ساپورتشون میکرده به همین دلیل هم ازدواج نکرده، و تا اون مشکلات تموم شدند من از راه رسیدم! اما در این مدت به چشم خودم دیدم که میتونست چقدر پیشرفت کنه و نکرد.
    حرفه و مهارتش خوبه و موقعیت های کاری خوبی هم براش فراهم شدند ، اما اصلا متوجه نیست! انگار که سلول های قسمت اقتصادی مغزش ازکار افتادند! گاهی به حدی فکرهای پرت و پلا میکنه و طبق همون افکارش سرمایه گذاری میکنه که می خوام سرمو بکوبم به دیوار که این چطور یه همچین کاری کرده؟
    با خودم فکر میکنم این نظریه احمقانه چطور به ذهنش رسید و بهش عمل هم کرد؟ گاهی باهاش بدجور دعوام میشه سر این چیزها اما به این نتیجه رسیدم که ذاتا در این زمینه ضعیفه و کاریش نمیشه کرد.
    حالا قرار شده که در این موارد من تصمیم بگیرم، خودش هم اینو قبول داره. خودم هم کار میکنم و وضعیت شغلیم بد نیست شکر خدا ، بالاخره کمک میکنیم با دست هم چرخ زندگی رو میچرخونیم.

    بزرگترین حسنش وفادار و متعهد بودنش هست ، یعنی تو این ده سال حتی یکبار نشده یه نگاه کج بکنه یا نوک سوزن خطای اخلاقی ازش ببینم، البته غیر از وجود من بخاطر ایمانش هم هست.
    وقتی تو این سایت تاپیک های خیانت رو می خونم خیلی وحشت میکنم و خدارو شکر میکنم که ازین لحاظ هیچ مشکلی نخواهم داشت و از خودم هم بیشتر بهش اعتماد دارم. برام حسن بزرگیه که اینهمه سال با وجود تمام دوری ها ، کمبودها ، دعواها و اختلافات اینهمه به هم پایبند و وفادار بودیم قدمی کج نذاشتیم ، ازین لحاظ تو اطرافیان زبانزد شدیم!

    [QUOTE=roozaneh;261810]
    نقل قول نوشته اصلی توسط کبـود نمایش پست ها
    اما این چیو در من ترمیم میکرد؟ 6 ماه تموم شکنجه روحی شدنم رو چی تسکین میتونست بده؟ عشقی که به خیانت آلوده شده بود...


    میشه بگید ایشون چه خیانتی کردن ؟ اینکه خواستن شما رو از خودشون برونن که خیانت حساب نمیشه.

    دوست عزیز عشقی که به قول خودتون ده سال براش انتظار کشیدین ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاست به عشقتون ایمان داشته باشید و سعی کنید شادی رو به زندگیتون برگردونید

    - - - Updated - - -

    شما اگر حتی بخوایید به غیر از ایشون با کس دیگه ای شروع کنید به مشکل برخورد خواهید کرد پس اون همه نکات مثبتی که از ایشون گفتید ارزش اینو دارن که بهش توی یک زندگی مشترک تکیه کنید . خستگی روانیتونو باید با راهش درمان کنید اما نباید به رابطه ای که این همه مدت باعث وصل شدن شما به این دنیا شده پشت پا بزنید . شاد باشید
    بله در حقیقت هیچ خیانتی درکار نبوده و همش خیالبافی های یک مشاور ... بوده اما این خیال 3 سال و نیم مثل خوره تمام وجود منو خورد و زخم عمیقی رو قلبم بجا گذاشت
    درسته که وقتی فهمیدم همش یه دروغ ساختگی بوده آرومتر شدم اما عذابی که تو اون مدت کشیدم از بین نرفت ، یادم نرفت که کارم به بیمارستان هم کشید و تا مدتها مریض بودم. اینها احساستی رو در من از بین بردند که هرگز ترمیم نشد ، در واقع رابطه ما به دو دوره تقسیم میشه ، قبل اون جریان و بعد اون جریان، که بعدش دیگه هیچوقت مثل سابق نشدم.

    فکور و سرافراز عزیز ، از راهنمایی و همدلیتون ممنونم. نوشته های شما همیشه راهنما و آرامبخشه.

    - - - Updated - - -

    مدیریت گرامی چرا من اصلا نمیتونم پستهامو ویرایش کنم؟؟؟ هیچ دکمه ای براش ویرایش نیست ، حتی بلافاصله پس از ارسال.

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام دوست عزیز.

    دیدگاه من به مشکلی که مطرح کردی، بیشتر با دیدگاه فکور همخوانی داره. نمی نویسم که تکراری نشه، به نیابت از طرف من هم یکبار دیگه پست فکور رو آروم و با لبخند بخون.:)

    اما در عین حال لازمه بهت یادآوری کنم نقش رابطه جنسی خییییییلی بیشتر از چیزیه که فکر میکنی. انسان نیازهایی داره که اغلب اونها توسط بیش از یک نفر تامین میشن، توسط ترکیبی از خودش و دیگران. اما یک نیاز هست که فقط و فقط یک نفر میتونه برآورده کنه، و اون نیاز جنسیه. و این چیزیه که نقش رابطه جنسی در موفقیت یه زندگی رو حیاتی می کنه.

    چون اگه تو نتونی این نیاز همسرت رو برطرف کنی اون از هیچ طریقی نمیتونه این نیاز رو برآورده کنه و درمانده میشه. و همینطور اگه همسرت نتونه نیاز تو رو برآورده کنه درمانده و کلافه و ناامید میشی، چون هیچ راه دیگه ای برای جبرانش نداری.

    و در همین احساس درماندگی ها چه اتفاقات و انحرافاتی که پیش نمیان!!

    اگه نیازها رو رتبه بندی کنیم، من این نیاز رو بعد از نیاز به اکسیژن و آب و غذا قرار میدم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کبـود نمایش پست ها
    درسته که از لحاظ روابط بین جنس مخالف باهم مشکل داریم اما این چیزی از احساسی که بینمون هست کم نکرده چون از روز اول هم بخاطر چیزایی فراتر از مسائل زناشویی به هم علاقمند شدیم.

    خوبه که بخاطر مسائل جنسی به سمت هم نیومدید، اما بعد از ازدواج یکی از اساسی ترین فاکتورهایی که شما رو به هم علاقمند نگه میداره، همین رابطه جنسی هست. و نقش اساسی ای در جلوگیری از تنش ها و اختلافات و ... خواهد داشت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کبـود نمایش پست ها
    من دوست نداشتم که اینقدر مهربون و نرم و صبور باشه، دلم میخواست ازین مردهای سختگیر و خشن و سلطه جو باشه که اونهم ابدا اینطور نیست.
    این میتونه نشونه دو چیز باشه. یکی عدم رسیدن به بلوغ لازم برای ازدواج (چون چیزهایی رو دوست نداری که باعث پایداری زندگیت میشن)، و یکی تمایلات جنسی خاص. شرایط زندگیت برای ایجاد یک نوع اثر منفی خاص در تمایلات جنسی مساعد بوده.

    در مورد اختلافات جنسیتون صحبت نکردی، بنابراین نمیشه نظری داد. اما اکیدا توصیه میکنم این مورد رو با دقت زیاد بررسی کنی. که اولا با آگاهی وارد زندگی بشی. و ثانیا اگه تمایلات جنسیت تخریب شدن، در پی درمان باشی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کبـود نمایش پست ها
    وقتی تو این سایت تاپیک های خیانت رو می خونم خیلی وحشت میکنم و خدارو شکر میکنم که ازین لحاظ هیچ مشکلی نخواهم داشت
    عزیز دلم، توی همین تاپیک ها نخوندی که چه عشقی بینشون بوده؟ عشق نهالیه که باید هر روز آبیاری بشه. وگرنه میگنده و یه روز آدم از بوی تعفنش شوکه میشه! تو باید مطمئن باشی که از هر لحاظ به این نهال رسیدگی خواهی کرد. این چیزیه که می تونه یه اعتماد نسبی در مورد آینده ایجاد کنه، نه روزهای قشنگی که با هم گذروندید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  7. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    rozaneh (سه شنبه 13 فروردین 92), باران بهاری11 (سه شنبه 13 فروردین 92)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 فروردین 92 [ 02:57]
    تاریخ عضویت
    1392-1-13
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل اصلی تو اینه که بلد نیستی فکر کنی بلد نیستی زندگی کنی بلد نیستی از زندگی لذت ببری تو میخاهی محیط کاملا به نفع تو تغییر کنه ولی خودت کوچکترین تغییری نکنی تو فقط قلبت کار میکنه وگرنه با مرده هیچ فرقی نداری تو بلد نیستی درهای زندگیت رو روی هیولای گذشته و آینده ببندی و از امروز لذت ببری فقط فکر میکنی 10 سال دیگه چی میشه 20 سال دیگه چی میشه 10 سال پیش چی شد متاسفم برات. اگه نتونی تو جنگ با این دو تا هیولا پیروز بشی باید زجرکش بشی .برای یک آدم عاقل هر روز آغاز زندگی جدیدیه .راستی کتاب آیین زندگی دیل کارنگی چاپ انتشارات اردیبهشت بدردت تو فقط میخوره.

  9. کاربر روبرو از پست مفید esse تشکرکرده است .

    rozaneh (سه شنبه 13 فروردین 92)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    منظورم اینه که زیر نظر یه متخصص تمایلات جنسیتون رو به هم نزدیک کنید، چون سلیقه جنسی قابل تعدیل هست ( و اگه احیانا هر کدوم اختلالی در این مورد دارید، تحت درمان قرار بگیرید) نه اینکه صرفا به این دلیل از ازدواج منصرف بشید. موفق باشید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  11. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    rozaneh (سه شنبه 13 فروردین 92), she (چهارشنبه 21 فروردین 92), باران بهاری11 (سه شنبه 13 فروردین 92), صبا_2009 (سه شنبه 13 فروردین 92)

  12. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    کبود عزیز،

    پست جدیدتون را که می خوندم، نقل قولی از خودم دیدم که با "کبود" شروع شده.
    همیشه بدون هیچ تصمیم قبلی اسامی افراد را با رعایت ادب و احترام همراه با گرامی، محترم، جان، عزیز و ... می نویسم.
    نمی دونم چرا اینقدر احساس صمیمیت کردم که بدون هیچ پسوندی نوشتم "کبود".

    مطمئنا این صمیمیت من را حمل بر بی احترامی نمی کنید.

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:52]
    تاریخ عضویت
    1391-7-04
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    689
    سطح
    13
    Points: 689, Level: 13
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 25 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام کبود عزیز
    ، شما خسته شدین، همین....
    ظرف انرژیت خالی شده.... حدس می زنم، انرژی زیادی گذاشتی تا خواستنی بشی، دوست داشته بشی.... و حالا که به گذشته فکر می کنی بخاطر اونهمه تلاش و اذیتی که شدی تا بهش برسی، داشتنش حس شادی رو بهت نمیده و احساس سردی می کنی... البته کلا آدمها همینطورن... بالاخره تلاش هرکسی اندازه داره..... البته همین 10سال تحمل و ادامه پشتکار شما رو ممکن بود یکی دیگه نداشته باشه و همون سالهای اول بی خیال بشه .... پشتکارت و مداومت برای رسیدنت به اهدافت قابل تحسینه دوست خوبم....
    اصلا نگران نباش عزیزم..... یه مدت دست از تلاش بردار... به خودت استراحت بده.... بذار یه مدتی فقط بهت محبت بشه... دوست داشته بشی..... حالا که نامزدت دلبسته توئه فقط بذار اون بهت علاقه نشون بده و تو فقط دریافت کن .... لازم نیس خیلی برای دوست داشته شدن انرژی بذاری ... فعلا انرژی بگیر... در جواب محبت نامزدت تلاش برای محبت کردن نکن..... فقط لبخند بزن و تشکر کن... انرژی خودت رو هم برای خودت بذار... خودتو دوست داشته باش ... از خودت ممنون باش ... با خودت مهربون باش.... یه مدتی اینطوری زندگی کن.... تا دوباره ظرف انرژیت پر شه
    فعلا گذشته رو فراموش کن..... لازم هم نیس به آینده فکر کنی.... فقط در زمان حال باش.... به کارهای امروزت و مراسم عقد و عروسیت فکر کن..... همین

  14. 2 کاربر از پست مفید شکوفه* تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 13 فروردین 92), میشل (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  15. #19
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    کبود جان دوستان نظرات خوبی گذاشتن. همونطوری که گفتن دوستان هیچوقت نمیشه یکی کامل باشه. یه مرد سختگیر و خشن و سلطه جو هیچوقت نمیاد واست ماهها وقت بذاره که روحیه ات بهتر بشه و به خود کشی فکر نکنی. دو دفعه بهت می گه نکن بعدشم میگه هر غلطی میخوای بکن. خیلی هم خوبه که مهربون و باعاطفه است. اتفاقا تو که خیلی فرصت نشده توی کودکیت محبت ببینی ادم بامحبت برات خوبه. رابطه جنسی هم خودت که خوندی اینجا می گن سکسوتراپیست باید رفت. روانشناسیه که تخصصش اینه. خستگیت هم طبیعیه. یه عمره داری سختی تحمل می کنی. به قول یلدا تو حقت خوشبختیه. ببین اگه کلی سال بد رفتار شده باهات اونم از ادمایی که باید بهت نزدیک می بودن مثل پدر و مادر معنیش این نیست که باید عادت کنی به تلخی و سختی. همه حقشون ارامشه و خوشبختی. روانشناس رفتی گفتی که دلت یه مرد خشن می خواد؟ اگه بتونی دلیلشو پیدا کنی خوبه. ادم خشن و بی مرام که زیاده. ادم مهربون متعهد و با عاطفه کم پیدا میشه.
    البته همونطوری که شیدا گفت می تونی به اینکه وضعیت اقتصادیش خوب نیستو این چیزا هم توجه کنی. نمی دونم. زندگی خودته. تصمیم خودته. اما می خواستم همین دو موردو بهت بگم. 1- هیچکسی کامل نمیشه. اگه یکی اون ویژگی ای که می خوایو داشته باشه ویژگی دیگه ای رو نداره. مثلا دوستت نداره. 2- به بدبختی به تلخی به سختی عادت نکن. سعی کن به دلت بفهمونی که حالا بزرگ شدی. دیگه می تونی از خودت مراقبت کنی. دیگه می خوای خوشحال و خوشبخت بشی.
    3- مشاوره ازدواج هم اگه مشاور خوب پیدا کنی بد نباید باشه. بری فکر کنم خوبه.
    موفق باشی.

  16. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 21 فروردین 92), میشل (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1391-4-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,048
    سطح
    17
    Points: 1,048, Level: 17
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 569 در 163 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از همگی ولی فکر کنم یه سوء تفاهمی شده. منظور من از عدم تفاهم جنسی مسائل مربوط به رختخواب نبود، منظورم رفتارهایی هست که در روابط روزمره دو جنس مخالف نسبت به همدیگه دارند که توضیحش دادم ،
    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    کبود جان دوستان نظرات خوبی گذاشتن. همونطوری که گفتن دوستان هیچوقت نمیشه یکی کامل باشه. یه مرد سختگیر و خشن و سلطه جو هیچوقت نمیاد واست ماهها وقت بذاره که روحیه ات بهتر بشه و به خود کشی فکر نکنی. دو دفعه بهت می گه نکن بعدشم میگه هر غلطی میخوای بکن. خیلی هم خوبه که مهربون و باعاطفه است.
    ممنونم مینوش جان ٰ درسته وقتی فکر میکنم میبینم که واقعیت همینه ٰ چیزی که دلم می خواد با معیار های اصلی و عقلانیم مغایرت داره، اما خوب حس آدم دست خودش نیست و نمیدونم چکارش کنم؟؟
    شاید الان جوونم و این حس رو دارم اما وقتی 40 سالم شد دیگه نیاز به یک همدم و امنیت عاطفی دارم ، نه این هیجاناتی که ریشه جنسی دارند. اما الان رو نمیدونم باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    روانشناس رفتی گفتی که دلت یه مرد خشن می خواد؟ اگه بتونی دلیلشو پیدا کنی خوبه. ادم خشن و بی مرام که زیاده. ادم مهربون متعهد و با عاطفه کم پیدا میشه.
    1- هیچکسی کامل نمیشه. اگه یکی اون ویژگی ای که می خوایو داشته باشه ویژگی دیگه ای رو نداره. مثلا دوستت نداره.
    رفتم که اینو بهش بگم اما در جلسه اول ٰکه افسردیگمو مطرح کردم اونقدر پرت و پلا تحویلم داد که دیگه ادامه ندادم ، ضمنا خیلی هم گرون بود. خیلی دلم می خواد این یه مورد حل بشه ٰ اگه این حل بشه انگار هفتاد درصد مشکلاتمون حل شده.
    راستش مشکل از طرف منه ، همونطور که از خیلی زوایا تعادل روحی و عصبی ندارم ، تو این مورد هم ندارم ، اون تقصیری نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوفه* نمایش پست ها
    سلام کبود عزیز
    ، شما خسته شدین، همین....
    ظرف انرژیت خالی شده.... حدس می زنم، انرژی زیادی گذاشتی تا خواستنی بشی، دوست داشته بشی.... و حالا که به گذشته فکر می کنی بخاطر اونهمه تلاش و اذیتی که شدی تا بهش برسی، داشتنش حس شادی رو بهت نمیده و احساس سردی می کنی... البته کلا آدمها همینطورن... بالاخره تلاش هرکسی اندازه داره..... البته همین 10سال تحمل و ادامه پشتکار شما رو ممکن بود یکی دیگه نداشته باشه و همون سالهای اول بی خیال بشه .... پشتکارت و مداومت برای رسیدنت به اهدافت قابل تحسینه دوست خوبم....
    اصلا نگران نباش عزیزم..... یه مدت دست از تلاش بردار... به خودت استراحت بده.... بذار یه مدتی فقط بهت محبت بشه... دوست داشته بشی..... حالا که نامزدت دلبسته توئه فقط بذار اون بهت علاقه نشون بده و تو فقط دریافت کن .... لازم نیس خیلی برای دوست داشته شدن انرژی بذاری ... فعلا انرژی بگیر... در جواب محبت نامزدت تلاش برای محبت کردن نکن..... فقط لبخند بزن و تشکر کن... انرژی خودت رو هم برای خودت بذار... خودتو دوست داشته باش ... از خودت ممنون باش ... با خودت مهربون باش.... یه مدتی اینطوری زندگی کن.... تا دوباره ظرف انرژیت پر شه
    فعلا گذشته رو فراموش کن..... لازم هم نیس به آینده فکر کنی.... فقط در زمان حال باش.... به کارهای امروزت و مراسم عقد و عروسیت فکر کن..... همین

    ممنون عزیزم ٰٰ من خیلی انرِؤی گذاشتم برای به هم رسیدن اما این جریان عدم دریافت محبت فقط مربوط به اوایل رابطمونه و الان سالهاست که اون چندین برابر من بهم محبت میکنه ٰ ناراحتیم بخاطر شکست خوردن های پی در پی در ازدواجمونه که بخاطر بی مسئولیتی پدرومادرم بود.
    یه حسی شبیه عدم تمایل به زندگی در وجودم ایجاد شده
    نقل قول نوشته اصلی توسط esse نمایش پست ها
    مشکل اصلی تو اینه که بلد نیستی فکر کنی بلد نیستی زندگی کنی بلد نیستی از زندگی لذت ببری تو میخاهی محیط کاملا به نفع تو تغییر کنه ولی خودت کوچکترین تغییری نکنی تو فقط قلبت کار میکنه وگرنه با مرده هیچ فرقی نداری تو بلد نیستی درهای زندگیت رو روی هیولای گذشته و آینده ببندی و از امروز لذت ببری فقط فکر میکنی 10 سال دیگه چی میشه 20 سال دیگه چی میشه 10 سال پیش چی شد متاسفم برات. اگه نتونی تو جنگ با این دو تا هیولا پیروز بشی باید زجرکش بشی .برای یک آدم عاقل هر روز آغاز زندگی جدیدیه .راستی کتاب آیین زندگی دیل کارنگی چاپ انتشارات اردیبهشت بدردت تو فقط میخوره.
    هرچند که حرفات تلخ و ناراحت کنندست اما کاملا قبولشون دارم، نمیدونم چطوری باید اینو یاد بگیرم و بعد سالها راکد بودن خودمو تغییر بدم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط میـشل نمایش پست ها
    این میتونه نشونه دو چیز باشه. یکی عدم رسیدن به بلوغ لازم برای ازدواج (چون چیزهایی رو دوست نداری که باعث پایداری زندگیت میشن)، و یکی تمایلات جنسی خاص. شرایط زندگیت برای ایجاد یک نوع اثر منفی خاص در تمایلات جنسی مساعد بوده.منظورم اینه که زیر نظر یه متخصص تمایلاتتون رو به هم نزدیک کنید،
    فکر میکنم ایراد از منه.. یکجا خوندم کسانی که دوران کودکی پرتنشی رو داشته باشند دچار این حالات میشم، تقریبا تمام ریشه های اون مقاله رو در خودم و گذشتم دیدم. اما نمیدونم چیکار کنم. شنیدم خیلی پر هزینست طی این مراحل درمان؟
    البته یه چیز ناراحت کننده که در اون مقاله خوندم این بود که درمان خاصی هم براش نیست!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    کبود عزیز،

    پست جدیدتون را که می خوندم، نقل قولی از خودم دیدم که با "کبود" شروع شده.
    همیشه بدون هیچ تصمیم قبلی اسامی افراد را با رعایت ادب و احترام همراه با گرامی، محترم، جان، عزیز و ... می نویسم.
    نمی دونم چرا اینقدر احساس صمیمیت کردم که بدون هیچ پسوندی نوشتم "کبود".

    مطمئنا این صمیمیت من را حمل بر بی احترامی نمی کنید.
    همینکه به مشکلم توجه کردی برام بینهایت ارزشمنده، ممنونم عزیزم

    از همگی ممنونم که با حرفهاتون بهم کمک می کنید ، به شنیدن خیلی ازین حرفا واقعا احتیاج داشتم، گاهی آدم نیاز داره اینها براش یادآوری بشند تا از افکار موهوم خودش بیاد بیرون!

  18. 2 کاربر از پست مفید کبـود تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 13 فروردین 92), میشل (چهارشنبه 14 فروردین 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 28
    آخرين نوشته: جمعه 28 اسفند 94, 13:44
  2. رسیدن به عشقم پس از 5 سال...لطفا بیاید تو
    توسط sady-ns در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 اردیبهشت 93, 21:18
  3. پس مشاورا کوشن؟چرا رسیدیگ نمیکنین به بدبختی مردم؟
    توسط henma در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 05 مرداد 92, 01:34
  4. پیدا کردن مسیر و برنامه زندگی....بیرون امدن از رکود و معطلی
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 مهر 91, 15:15
  5. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 30 آذر 87, 13:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.