به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 60
  1. #51
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میـشل نمایش پست ها
    عزیزم شما داری همون راهی رو میری که دفعه پیش رفتی، و قاعدتا باز هم به همونجائی میرسی که دفعه پیش رسیدی.

    متاسفانه کاری هم از کسی برای شما برنمیاد.

    اگه اومدی اینجا که فقط اخبار زندگیت رو بدی، بگو که کسی وقتش رو توی تاپیکت تلف نکنه.

    اگرم میخوای چیزی رو تغییر بدی، پس به توصیه هایی که بهت شد عمل کن.
    میدونم میشل جان، ولی احساس میکنم اختیار زندگیم از دستم در رفته. اصلا نمیتونم افکارمو متمرکز کنم. روحیه م یه کم پرخاشگرانه شده. احساس عدم جذابیت میکنم. حس میکنم حتما یه ایراد گنده دارم که شوهرم رفته دوست دختر گرفته. اگه من براش کافی بودم این کارو نمیکرد.
    الان تنها چیزی که جواب میده تا جو خونه متشنج نشه اینه که من شاد باشم و بگم و بخندم. ولی نمیتونم. باید برم ببینم طرف اصلا چه شکلی بوده؛ چی کاره بوده؟ همه ش فکر میکنم خیلی از من بهتر بوده که باعث شده شوهرم دو هفته عید پیشم نباشه.
    الان حس میکنم مشکل واقعا از طرف منه

  2. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 اردیبهشت 95 [ 21:42]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    3,890
    سطح
    39
    Points: 3,890, Level: 39
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,697

    تشکرشده 825 در 209 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام عزیزم چرا خودتو سرکوب میکنی همه چی انشاالله درست میشه
    محبت کن خیلی زیاد نه مامان بازی..
    اگه میخای خیلی موفق شی فایلی رو که یکی از بچه ها لطف کردن تو این لینک گذاشتن رو گوش بدی خیلی خوبه ارزششو داره وقت بذاری دقیق همشو گوش بدی وعمل کنی..واقعا اثر داره..
    http://www.hamdardi.net/thread27690-3.html
    عزیزم آرزوی خوشبختی براتون دارم انقد حرص نخوروکنجکاوی نکن مطمئنا زشتر ازشمابوده چون زشتی کارش پیداست..بخدا توکل کن و مواظب خودت باش

  3. کاربر روبرو از پست مفید باران بهاری11 تشکرکرده است .

    barani (یکشنبه 18 فروردین 92)

  4. #53
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    احساس میکنم اختیار زندگیم از دستم در رفته.
    بله متاسفانه هیچ کنترلی روی خودت نداری. ای کاش یه فکر اساسی در این مورد میکردی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    اصلا نمیتونم افکارمو متمرکز کنم.
    بله. و بدبختانه این مشکل عواقب بدی هم در پی داره.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    روحیه م یه کم پرخاشگرانه شده.
    این یه کم نیست عزیزم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    احساس عدم جذابیت میکنم.
    بهت حق میدم. من هم وقتی وضعیتی که توی دو تا پست قبلیت توصیف کردی رو تجسم میکنم، به نظرم میرسه که جذابیتت حسابی از دست رفته.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    حس میکنم حتما یه ایراد گنده دارم
    عزیزم شما ایراد های بزرگی داری که توی این تاپیک به چندتاشون اشاره شد، و اکیدا هم توصیه شد برای فهمیدن بقیشون با مشاور مشورت کنی. اما حس کردن ایرادهات هیچ کمکی بهت نمیکنه. تو باید ازشون شناخت پیدا کنی و برای برطرف کردنشون همت کنی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    اگه من براش کافی بودم این کارو نمیکرد.
    انگیزه ها و عوامل اینکار شوهرت هنوز ناشناختست. متاسفانه نه ما زندگی شما رو از نزدیک دیدیم و شخصیت ایشون رو میشناسیم، که بتونیم کمک شایسته ای بکنیم، نه شما از مشاور کمک میگیری که بتونی دلایل حقیقی اینکارش رو مشخص کنی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    الان تنها چیزی که جواب میده تا جو خونه متشنج نشه اینه که من شاد باشم و بگم و بخندم.
    تا نتونی کنترل احساسات و افکارت رو بدست بگیری، تو مسیری نمیفتی که به شادی ختم میشه. و هر خنده ای هم تظاهره و بی فایده.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    باید برم ببینم طرف اصلا چه شکلی بوده؛ چی کاره بوده؟ همه ش فکر میکنم خیلی از من بهتر بوده که باعث شده شوهرم دو هفته عید پیشم نباشه.
    ممکنه واقعا از شما بهتر باشه، اما اونیکه باعث شد شوهرت دو هفته پیش شما نباشه، اون دختر نبود، خودت بودی. تا سهم خودت رو نپذیری، هیچ اتفاقی نمیفته.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    الان حس میکنم مشکل واقعا از طرف منه
    بدبختانه شما چنین حسی نداری. و نمیتونی سهم خودت از این داستان رو تشخیص بدی و برای برطرف کردنش اقدام کنی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  5. 5 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 16 فروردین 92), barani (یکشنبه 18 فروردین 92), fahimeh.a (یکشنبه 23 خرداد 95), باران بهاری11 (جمعه 16 فروردین 92), صبا_2009 (جمعه 16 فروردین 92)

  6. #54
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الناز،

    لطفا از این رفتارها دست بردار.
    رفتی مشاوره؟ این مسیر را گام به گام به کمک یک متخصص طی کن تا به نتیجه زودتر و بهتری برسی.

    این چه کاریه می کنی؟
    این وسط حرفهایی زده می شه و کارهایی می کنی که بعدا پشیمونی براشون فایده ای نداره.

    کاری که از پیش نمی بری هیچ، این حس تحقیر کردن خودت را هم به حس های بدت اضافه می کنی.

  7. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 18 فروردین 92), fahimeh.a (یکشنبه 23 خرداد 95), میشل (جمعه 16 فروردین 92), باران بهاری11 (جمعه 16 فروردین 92)

  8. #55
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    قبلا بهت گفته شد که تا میتونی حریم ها رو حفظ کن (حتی اگه جا داشت خودت رو به ندیدن بزن).

    ملاقات اون خانوم فقط شأن خودت رو پایین میاره. تو با این کارت نه تنها به اون دختر شخصیت میدی، بلکه زشتی کار شوهرت رو هم کمرنگ میکنی.

    تو به هرحال نمیخوای طلاق بگیری. پس انتخاب بین این دو گزینه هست: موندن با بزرگمنشی، یا موندن با تحقیر خودت و از سر اجبار.

    انتخاب با توه.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  9. 6 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 18 فروردین 92), fahimeh.a (یکشنبه 23 خرداد 95), shabe niloofari (شنبه 17 فروردین 92), باران بهاری11 (جمعه 16 فروردین 92), شیدا. (جمعه 16 فروردین 92), صبا_2009 (جمعه 16 فروردین 92)

  10. #56
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Lnaz نمایش پست ها
    الان تنها چیزی که جواب میده تا جو خونه متشنج نشه اینه که من شاد باشم و بگم و بخندم. ولی نمیتونم.
    لازم نیست بگی و بخندی. همین که دعوا نکنی بسه.
    الان مهم این هست که تو آرامش داشته باشی. خودت را دوست داشته باش و به فکر این باش که خودت به آرامش برسی.
    بعد که حالت بهتر شد به فکر شاد کردن فضای خونه باش.
    کاری به احساسات و روحیات شوهرت و جذب اون نداشته باش. اول خودت اول خودت اول خودت

  11. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 16 فروردین 92), barani (یکشنبه 18 فروردین 92), del (شنبه 17 فروردین 92), fahimeh.a (یکشنبه 23 خرداد 95), میشل (جمعه 16 فروردین 92), صبا_2009 (جمعه 16 فروردین 92)

  12. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به پیشنهادتون اولین جلسه مشاوره رو رفتم. اونم تنهایی. دیگه تحمل کارای شوهرمو ندارم. دارم از دستش مریض میشم. مشاوره هم هیچ راه حلی نداد. فقط وقت و پولمو هدر کردم. چهل دقیقه بود که همش من حرف زدم. تنها نتیحه ای که ازش عایدمون شد این بود که شوهرم چون زندگی مجردیش طولانی بوده و تو تهران تنها بوده قادرنیست از اون عوالم بیرون بیاد و میخواد به کاراش ادامه بده.
    دیگه تحمل ندارم.
    انگار سخته که منم برم دوست پسر بگیرم. دارم روانی میشم

  13. #58
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,996
    سطح
    33
    Points: 2,996, Level: 33
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 97 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام الناز عزیز. خوبی؟؟؟؟؟
    از وقتی شوهرت برگشته درباره این موضوع با هم صحبت کردید؟؟؟؟
    رفتار ایشون الان با شما چطوره؟؟؟؟؟ و اینکه شما چطور رفتار میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟
    اولین جلسه مشاوره معمولا مشاورها فقط گوش میدند تا اعتماد مراجع رو جلب کنند... باید چند جلسه برید تا نتیجشو ببینید...

  14. #59
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ونوس جان. از وقتی که شوهرم برگشته ما هر روز راجع به این مساله صحبت کردیم ولی شوهرم همچنان داره به رفتاراش و کارای مشکوکش ادامه میده. جوری که دیگه علنا میدونم با یه دختر به اسم غزاله و یه دختر به اسم نیلوفر رابطه داره. مدام غیبش میزنه و نصفه شب میاد... الان یک ماهه که برای رابطه جنسی با من هیچ اقدامی نکرده... با این که دیگه تحمل ندارم حتی بهم دست بزنه ولی برای این که زندگی از هم نپاشه خودم اقدام کردم و هیچ تمایلی نداشت. مردی که عاشق رابطه بود و خیلی گرم بود الان شده مثل یه کوه یخ. باهام میگه و میخنده ولی انگار همخونه شم. دیگه انگار زنش نیستم. همشم منو از سرش باز میکنه. میره پی کارای زشتش.
    خودش دیگه میگه هیچ حس جنسی بهت ندارم. انگار تو خودمی... دوستت دارم. نمیخوام آسیب ببینی ولی دیگه هیچ میل و هوسی بهت ندارم. خسته شدم از رابطمون. بچسب به زندگیت بذار منم این دوره رو طی کنم.
    مریضه. پسته. داغونم کرده. دارم میمیرم.

  15. #60


 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.