به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الان چون داره برای دفاع آماده می شه، ترجیح میده تو بقیه قسمتهای زندگیش تغییری ایجاد نکنه که استرس بیشتری داشته باشه. به نوعی همه چیز مسکوت باشه تا دفاع بگذره.
    بعد از دفاع تصمیم می گیره که می خواد رابطه اش با شما را چه کار کنه. شاید تصمیمش به رفتن باشه. شاید هم رابطه را جدی کنه.

    نظر من این است که الان سوالی نپرسید و ازش نخواهید که تصمیم بگیره، چون احتمال جواب درست گرفتن کم هست.
    اگر می تونید این سه ماه هم صبر کنید تا دفاع کند. اما این آمادگی را هم داشته باشید که ترکتون کنه.

    اگر برای کارش مجبور هست که شهرستان باشه و شما نمی خواهید برید شهر دیگری، اصرار به ادامه رابطه و گفتن احساستون برای چی هست؟
    این آقا خیلی در این رابطه وابسته و درگیر به نظر نمی رسه. مطمئنا بین شما و شغلش، شغل را انتخاب می کنه. امیدوار نباش که به خاطر شما از شهرستان رفتن بگذره.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    کامران (یکشنبه 27 اسفند 91)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام دوست خوبم
    به نظرمن شمااحساساتتون روواردرابطه کرده ایدبدون اینکه به رابطتتون به طورجدی ومنطقی فکرکنیدفقط ازروی احساستون تصمیم میگیرید
    باتوجه به اینکه اقایون مثل خانمهانیستندیعنی همه مسائل روباهم درگیرنمیکنندواتاقهای جداگانه ای برای خوددرذهنشون دارندکه به هرموضوعی که بخواندفقط روی اون زوم میکنندولی متاسفانه ماخانمهابیشتر احساسمون روواردرابطه میکنیم واین اقاهم فعلادرگیردرس ودانشگاه خودشون میباشندیعنی فقط فکرشون درگیردرس ودانشگاهشونه
    امادرموردشمابایدخدمتتون عرض کنم که اقایی که بایه خانم اشنابشه وقصدازدواج داشته باشه بلافاصله خودش اقرارمیکنه وهیچ کس وهیچ چیز جلودارش نیست ولی اگراقایی خودش نخوادنمیشه به زوروادارش کردکه کاری روانجام بده
    خواهرم بهتره احساسی به قضیه نگاه نکنی خداشاهده ضررش روخودت میبینی ضربه بدی میخوری وبعداخدای نکرده یه تاپیک میزنی ومیگی بااحساس وقلب شکستم چه کنم/
    اگه تاپیکهای قبلی من روبخونیدکاملامتوجه میشیدکه چی میگم اقایی که خودش ازم خواستگاری کردوجلواومدولی وقتی ازش خواستم رسمی کنیم هی امروزوفرداکردهمین که بحثمون میشدبعدچندروزخودش پادرمیونی میکردحالاواسم نازمیکنه چه برسه به اینکه من اول به ایشون ابرازاحساسات میکردم که وا ویلا بوداقایی که دم ازعشق وعاشقی میزدحالاچی شده؟کجارفته ؟ چقدربچه های تالاربهم گفتنددرسته قصدونیتش خیره واومده خواستگاری ولی قطع رابطه کن به راهنمایی دوستان قطع رابطه کردم ولی بعدچندروزبااصرارهای این اقادوباره رابطم روشروع کردم حالاواسم نازمیکنه وجواب نمیده
    خواهرم اجازه نده بعدامنتی سرت باشه اجازه نده غرورت شکسته بشه اجازه نده بااحساساتت بازی بشه
    باورکن من هم ازاول مثل شمافکرمیکردم ولی نمیدونستم که وقتی زیادیکی روتحویل بگیری روسرت سوارمیشه وخودش روواست میگیره که چی؟
    اجازه نده بدونه عاشقشی اگه بفهمه واست نازمیکنه وطاقچه بالامیذاره شایداستثناهم داشته باشیم ولی بایداکثریت رودرنظرگرفت
    خودت روکوچیک نکن اجازه بده اگه عشق وعلاقه دوطرفست ایشون اقدام کنند

  4. 2 کاربر از پست مفید roseflower تشکرکرده اند .

    کامران (یکشنبه 27 اسفند 91), شیدا. (شنبه 26 اسفند 91)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 بهمن 92 [ 00:05]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    471
    سطح
    9
    Points: 471, Level: 9
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من بازهم تشکر میکنم از همه دوستان
    در بین صحبتها چندتا نکته وجود داشت که بهتر دیدم توضیح بدم. اولی درمورد شهرستان رفتن بود. این موضوع شهرستان رفتن اصلا موضوع مهمی برای من نیست و احتمال اینکه ایشون بخواد برای کارش به شهرستان بره خیلی کمه. من فکر میکنم فقط به دلیل اینکه استرس زیادی داره که نتونه توی تهران هیات علمی بشه به خاطر بحث اشباع شدن و اینها درمورد شهرستانها فکر میکنه ولی به خاطر موقعیت خوبی که داره(از نظر تحصیلی و دانشگاهی که تحصیل کرده و...) همین الان هم توی تهران موقعیت داره.
    دوم اینکه من مطمئنم که اون زیاد حس نکرده که من بهش علاقه دارم. من دختر بسیار مغروری هستم. این چیزی هست که همه در مورد من میگن و بارها هم به ایشون گفته بودم که هیچ وقت در رابطه ای که فکر کنم یکطرفه هست باقی نمیمونم. الان هم گاهی باهم حرف میزنیم. به جز یکی دوباری که به اصرار خودش بیرون رفتیم(بعد از جدایی) بقیه بارها اتفاقی توی دانشگاه دیدمش(یعنی سعی کردم که ببینمش طوریکه اتفاقی جلوه کنه!!!). من حتی برای دیدنش به آزمایشگاهی که توش کار میکنه نمیرم. راستش نگرانیم از اینه که نکنه فکر کنه من بهش علاقه ندارم و سعی کنه فراموشم کنه. در حقیقت چیزی که باعث شده من بخوام صریحا احساسم رو بهش بگم نگرانی از این هست که نکنه اصلا فکر میکنه که برای من مهم نیست!

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام دوست عزیز
    به نظر من اصلا درست نیست که شما خیلی صریح در مورد ازدواج و آینده تون از ایشون سوال کنید. احتمال این که ایشون بخواد با شما وارد یک رابطه جدی بشه، با توجه به حرفهایی که زدید فعلا خیلی کمه... برای همین وقتی ایشون در شرایط فعلی حرفی نمیزنه بهتره که شما هم زیاد رابطه رو جدی نگیرید. در مورد این که میگه سرم شلوغه و برای شما وقت نمیذاره اصلا ناراحت نشید. بهتره که خودتونو بیخیال نشون بدید. سعی کنید زندگیتونو طوری بسازید که در نبود ایشون به شما ضربه ای وارد نشه. رابطتون رو باهاش خیلی خیلی کم کنید و مثل خودش وانمود کنید که مدام در حال کار و پیشرفت هستید. (حتی اگر میشه چند بار شما بهونه بیارید که کارتون زیاده و نمیتونید ببینیدش.) سعی کنید با دوستانتون خوش بگذرونید.
    مردها اصولا اگر کسی رو برای زندگی بخوان؛ وقتی میبینن رابطشون با اون شخص در حال کمرنگ شدن هست، بیشتر به خودشون میان و برای زندگی تصمیم میگیرن... وقتی شخصیت قوی و محکم شما رو ببینه، و بفهمه که احتمال داره شمارو برای همیشه از دست بده، (اگه شمارو دوست داشته باشه و برای زندگی بخواد) قدم پیش میذاره...
    وگرنه که هیچ... همون بهتر که این رابطه بی هدف رو تموم کنید

  7. 3 کاربر از پست مفید sara.s تشکرکرده اند .

    sanjab (یکشنبه 27 اسفند 91), کامران (یکشنبه 27 اسفند 91), شیدا. (شنبه 26 اسفند 91)

  8. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Niloofar92 نمایش پست ها
    من بازهم تشکر میکنم از همه دوستان
    در بین صحبتها چندتا نکته وجود داشت که بهتر دیدم توضیح بدم. اولی درمورد شهرستان رفتن بود. این موضوع شهرستان رفتن اصلا موضوع مهمی برای من نیست و احتمال اینکه ایشون بخواد برای کارش به شهرستان بره خیلی کمه. من فکر میکنم فقط به دلیل اینکه استرس زیادی داره که نتونه توی تهران هیات علمی بشه به خاطر بحث اشباع شدن و اینها درمورد شهرستانها فکر میکنه ولی به خاطر موقعیت خوبی که داره(از نظر تحصیلی و دانشگاهی که تحصیل کرده و...) همین الان هم توی تهران موقعیت داره.
    دوم اینکه من مطمئنم که اون زیاد حس نکرده که من بهش علاقه دارم. من دختر بسیار مغروری هستم. این چیزی هست که همه در مورد من میگن و بارها هم به ایشون گفته بودم که هیچ وقت در رابطه ای که فکر کنم یکطرفه هست باقی نمیمونم. الان هم گاهی باهم حرف میزنیم. به جز یکی دوباری که به اصرار خودش بیرون رفتیم(بعد از جدایی) بقیه بارها اتفاقی توی دانشگاه دیدمش(یعنی سعی کردم که ببینمش طوریکه اتفاقی جلوه کنه!!!). من حتی برای دیدنش به آزمایشگاهی که توش کار میکنه نمیرم. راستش نگرانیم از اینه که نکنه فکر کنه من بهش علاقه ندارم و سعی کنه فراموشم کنه. در حقیقت چیزی که باعث شده من بخوام صریحا احساسم رو بهش بگم نگرانی از این هست که نکنه اصلا فکر میکنه که برای من مهم نیست!
    نترس. اون خودش می دونه که بهش علاقمندی. از خودت هم بهتر و بیشتر می دونه.
    برای خودت دلیل تراشی نکن.
    احساس می کنی فرد مناسبی هست و می خوای به هر شکلی نگهش داری، اما هم آقایون و هم خانمها متفق القول بهت گفتند که خیلی روش حساب نکن.
    پسرها، مثل ما دخترها، اونقدر متعهدانه به این جور روابط نگاه نمی کنند. مخصوصا که از شهر دیگه ای هست و شما را به عنوان یک سرگرمی و همراه و دوست دوران تنهایی دانشجویی قبول کرده، ولی واسه ازدواج و زندگیش برنامه دیگه ای داره. این را مطمئن باش.
    اون "اس ام اس" می گه که فرد دیگه ای هم وجود داره. شاید توی شهر خودشون، کسی را در نظر داره، شاید این هم یک دختر هست مثل شما جهت سرگرمی و خیلی شاید های دیگه.
    به هر حال بوی جدیت از این رابطه نمی آد!

    در مورد شهرستان رفتن حتی این جا هم می گی که " نه، نمی ره". نمی گی که "من مشکلی با شهرستان رفتن ندارم" !!
    در مورد هیات علمی شدن در تهران هم اگر قرار بود بشه تا حالا شده بود. سه ماه دیگه دفاع هست و هنوز نشده، پس احتمالش کم هست. برای هیات علمی دانشگاه بیشتر از اون که تخصص و رشته و رتبه مهم باشه، روابط و آشنا داشتن و ارتباطات و ... مهم هست و چون ظرفیت دانشگاهها در تهران پر هست، باید سفارش شده ی خیلی خاص باشی که شاید موفق بشی.

    باز هم فکر می کنم باید رابطه را کمتر کنی، این دو سه ماه را هم صبر کنی و ببینی بعد از دفاع تصمیمش چی هست.

  9. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    کامران (پنجشنبه 01 فروردین 92)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 بهمن 92 [ 00:05]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    471
    سطح
    9
    Points: 471, Level: 9
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    vدر مورد پیشنهاد سارای عزیز باید بگم که من خودم به طور نرمال همین رفتارهایی رو که شما فرمودید انجام میدم. نه اینکه وانمود کنم. من واقعا در درحال پیشرفت هستم و واقعا هم با دوستانم خوش میگذرونم و اون هم خودش همه اینها رو میدونه. در مورد بیرون رفتن هم همین طور هیچ وقت اصرار وپافشاری از سمت من نبوده با اینکه خیلی وقتها دلتنگ میشم اما صبر میکنم در نتیجه بعید میدونم که اون فکر کنه در نبودش به من چقدر داره سخت میگذره یا اینکه بخواد واسه من کلاس بذاره و ... توی این مدت بعد از جداییمون بارها به من گفته بود که برای آخر هفته باهاش تماس بگیرم تا بیرون بریم یا خرید یا هرجای دیگه ای اما من اینکار رو نکردم همیشه با بهونه ای این دیدار رو به وقت دیگه ای موکول کردم تا اینکه خودش ازم دعوت کنه و خودش تماس بگیره.راستش فکر میکردم که شاید زیاده روی کرده باشم ولی انگار با توجه به صحبتهای دوستان رفتار خارج از معمولی هم نداشتم :)
    درمورد صحبت شیدای عزیز هم باید بگم که ایشون با خانوادشون تهران زندگی میکنن و من هم نگفتم که شهرستان هستند!! من فقط گفتم که ممکنه به خاطر کار بخواد بره شهرستان که خوب مشخص هست اگر من و ایشون به شهر دیگری بریم برای هردومون سخت تر خواهد بود چون حمایت خانواده ها را تا حدی ازدست میدیم اما راستش من به این موضوع انقدر جدی فکر نکردم. ولی چیزی که در مورد خودم میدونم اینکه زیاد هم بدم نمیاد زندگی کردن در شرایط دیگه ای رو تجربه کنم.
    اینکه ممکنه اون برای ازدواجش یه برنامه دیگه داشته باشه رو قبول دارم و اینکه ظاهرا به نظر همه بهتره این دو- سه ماه روهم یه جورایی صبرکنم.
    یه نکته دیگه هم اینجا به نظرم میرسه که برام جالبه! به نظرم آقایون دید مثبت تری از خانمها نسبت به این رابطه دارند:)) انگاری ما خانومها از مردها برای خودمون یک غول بزرگ ساختیم یا شایدهم واقعا با غول طرفیم !
    یه سوال دیگه هم دارم به نظر رزفلور عزیز که البته کاملا درست هم هست من احساسم رو وارد رابطه کردم. خوب درسته و به نظرمن بدون احساس نمیشه در یک رابطه بود. این به نظر شما اشکالی داره؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید Niloofar92 تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 26 اسفند 91)

  12. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ببخشید من فکر کردم خانواده شون ساکن شهر دیگه ای هستند.

    فرد مناسبی هست و شما هم ظاهرا روابط معقولی با ایشون داشتید و یکسال هم وقت و انرژی صرف این رابطه کردید، پس ساده نیست که راحت بگذرید و برید. اما ابراز علاقه و احساس به شکل مستقیم درست نیست.

    می تونی ازش بپرسی که برای چه شهرهایی اقدام کرده یا کجاها را در نظر داره. بعد از بین شهرهایی که می گه یه نظرهایی بدی، مبنی بر این که خودت را در اون شرایط تصور می کنی یا می تونی بپذیری که بری شهرستان. مثلا بگی که فلان شهر کوچیکه اما خوبیش اینه که آدم راحته. از ترافیک و آلودگی هوا و ... خبری نیست.
    یا مثلا من آب و هوای بارونی را دوست دارم یا ...

    اینطوری تا حدی ممکنه متوجه بشه که نظرت راجع به شهرستان رفتن خیلی هم منفی نیست.

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array

    ببین نیلوفر جان، شاید درست نباشه من این حرفو بزنم، ولی من تا الان به اندازه موهای سرم اینجور دوستیارو تجربه کردم و افرادی هم که اینجا برای شما کامنت میذارن بدون استثنا در شرایط شما قرار گرفتند و اگر بری یه سر به تاپیکهاشون بزنی متوجه میشی... مردها خیلی خیلی ساده تر از اون چیزی هستند که ما خانوما فکر می‌کنیم و اصلا و ابدا هم از غول خبری نیست. تنها تفاوت ما خانومها با آقایون اینه که دوست داریم همه چیز واضح و روشن باشه و جای پامونو سفت کنیم. ولی آقایون تا اون لحظه آخر (حتی اگر قول و قراری هم داده باشند که شخص مورد نظر شما حتی تا اینجا هم پیش نیومده) با یه نسیم تب می‌کنند و نظرشون عوض میشه. برای همین من به عنوان یه دوست پیشنهاد کردم که شما زیاد روی این رابطه حساب نکنید. اگر واقعا داری از دوستی با این آقا و دو هفته یه بار بیرون رفتن و شام خوردن لذت میبری که هیچ! ولی اگر واقعا قصد داری بشی شخص شماره یک زندگی این آدم و همسرش و همه کسش، تا جایی که افکارت رو تا اینجا پرواز میدی که برای زندگی مشترک بری شهرستان یا بمونی تهران (در صورتی که هنوز خواستگاری هم نکرده) خوب دوست عزیز طبعا ضرر میکنی
    نه الان اینو من میتونم به شما بگم و نه آقای ایکس و خانوم ایگرگ، کسی از آینده خبر نداره، و برای همین نمیشه به این رابطه دید مثبت یا منفی داشت...
    و در پایان اگه نظر شخصی منو بخوای آره... باید بدون احساس وارد اینجور روابط شد. برای چیزی که آینده قراره تکلیفشو روشن کنه اگه احساست رو بذاری ضرر میکنی

  14. کاربر روبرو از پست مفید sara.s تشکرکرده است .

    sanjab (یکشنبه 27 اسفند 91)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 بهمن 92 [ 00:05]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    471
    سطح
    9
    Points: 471, Level: 9
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من باید بگم که خیلی خوشحالم که اینجا رو پیداکردم. میدونید یه جورایی سخته آدم تو دنیای واقعی حرف دلش رو بزنه ولی اینجا خیلی خوب میشه درد و دل کرد و خیلی خوب هم میشه جواب گرفت.
    راستش قبل از اینکه بیام اینجا خیلی خودم رو محاکمه میکردم. همش فکر میکردم که رفتارم اشتباهه. الان نه اینکه فکر کنم بدون نقص رفتار میکنم اما خوشحالم که رفتار نسنجیده ای نداشتم تا حالا(با توجه به صحبتهای دوستان) و اینکه تنها راهم صبر کردنه.
    ممنونم از همه عزیزان که منو راهنمایی کردن و امیدوارم که یه روزی بیام اینجا و پستهای خوب خوب بذارم ;)

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 خرداد 92 [ 19:24]
    تاریخ عضویت
    1392-2-08
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    121
    سطح
    2
    Points: 121, Level: 2
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    2رود نیلوفر
    از رفتارش معلومه دوست داره و فقط مشغله کاری اذیتش میکرده.
    اگ احساس خوبی نسبت بش داری غیر مستقیم احساستو بگو، هر چند خودشم میدونه
    بگو فک میردم این رابطه ب ازدواج ختم شه، نظر اونم بدون.
    البته بهش رو نده و وانمود نکن ک براش می میری. نذار دمشو بالا بگیره.
    اگه شرایطشو دارید ایشالا می تونید خوشبخت شید


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.