به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 60
  1. #11
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    جمعه 29 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 135 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دروود
    شاید از اول بار خرید بیش از اندازه بر عهده خودتون گذاشتید و همسرتون به این وضع عادت کردن برای اینکه از این عادت خارجشون کنی یک دفعه نمیشه.
    بهتره حرفاشو به دلت نگیری.
    کمتر به این مسئله فکر کن. بذار زمان بگذره خودش کوتاه میاد.
    این بار خودت برو برنج و مرغ و... بخر و اصلا به روش نیار ببین عکس العملش چیه اگه گفت وظیفه من بود تو هم بگو این حرفا بین زن و شوهر نباید باشه اگه به روی خودش نیاورد دو حالت داره یا خجالت کشیده یا پیش خودش میگه خوب باعث شد بازم دست به جیب بشی . دفعه دوم تو نخر و بهشم نگو بخر خودش که ببینه چیزی نیست اقدام می کنه.
    بدروود

  2. #12
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    جمعه 29 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 135 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستی سر این مسئله زیاد باهاش جرو بحث کنی اوضاع وخیم تر میشه ها

  3. کاربر روبرو از پست مفید masom تشکرکرده است .

    میشل (جمعه 25 اسفند 91)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 94 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    3,582
    سطح
    37
    Points: 3,582, Level: 37
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    31
    Array
    خرجی مگه ما چقدر خرجی داریم

    اونم که پدرش خیلی کمکمون میکنه

    با فرهگنه یعنی پدر و مادر تحصیلکرده داره و فرهنگی ولی پدرو مادر من تحصیلات ندارن

    ما قسط نداریم شوهرم از نظر ملک و امکان کاملا تامینه

    فقط یک قسط ماشینه که اونم خیلی کمه فقط یکبار آورده قسطشو داده ما بقی من دادم

    درامد ثابت نداره هر روز که در ماشین خراب شد درست کرده مو نمی دونم مثلا برای ماشین جاموبایلی خریده بود گفتم خیلی واجب نیست که خریدی

    یا چیزهای بدرد نخور .وو........

    حس میکنم دلم باهاش صاف نیست

    فقط یکبار نبوده بگم عیبی نداره چندینبار تکرار کرده

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 94 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    3,582
    سطح
    37
    Points: 3,582, Level: 37
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    31
    Array
    لینک از دست همسرم خسته شدم هم ماله منه

  6. کاربر روبرو از پست مفید tanhai تشکرکرده است .

    masom (پنجشنبه 24 اسفند 91)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    من همه پست های قبلی ات رو خوندم.
    .
    چقدر تو خودت هم مقصری.
    .
    من اصلن نمی دونم چی بگم. خیلی کلی می گم.
    .
    شوهرت رو دوست داشته باش خانومی. خوبی کن. یه جور زنونه خوبی کن. کارهای مردونه نکن. حرفای مردونه نزن. نقش مردها رو بازی نکن.
    .
    به شوهرت مث یه زن محبت کن. ناز کن. خودتو لوس کن. غرورش رو نشکن.
    .
    به پدر شوهرت محبت کن. دوستش داشته باش. کمی صبور باش.
    .
    هر روز به این فکر کن که امروز برای شوهرت چه کاری می تونی انجام بدی. یه کار زنونه. نه اینکه بری براش کفش و لباس بخری!
    .
    اون یه مرده و نیازهاش با تو فرق می کنه. به تایید تو احتیاج داره. حتی به نیاز داشتن مالی تو نیاز داره! تا اونو برآورده کنه. ولی تو اینو درست ازش نخواستی.
    .
    بهش شخصیت بده. بهش بگو که بهش افتخار می کنی. از خوبی هاش براش بگو. جلوی پدر و برادرش ازش تعریف کن.
    .
    برو سر قبر مادرش. به همسرت بگو از مادرش برات تعریف کنه. بگو مادرت به همچین پسری افتخار می کنه.
    .
    حساس نباش. هیچ کس کامل نیست. تو هم یه عالمه نقص داری که اون می تونه توی روت بزنه.
    .

  8. 2 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    maryam123 (جمعه 25 اسفند 91), میشل (جمعه 25 اسفند 91)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 94 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    3,582
    سطح
    37
    Points: 3,582, Level: 37
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام

    دیروز با کلی خستگی رفتم خونه همسرم آمده دنبالم بریم بیرون وقتی رفتیم بیرون آمدیم من به منزل پدرم رفتم و همسرم برگشت سر کارش

    شب بهم زنگ زد گفت با یکی از دوستانم میخوام بیریم بیرون من هم گفتم من خسته ام خلاصه گفته نه باید بریم

    وقتی آمد دنبالم رفتیم خونه خودمون گفت برو لباس عوض کن بریم بیرون گفتم من فردا باید سر کار باشم و خسته ام اگر بدونید چه گفت و چی کرد

    گفت : اگر نریم پس عید هم خانواده ات حق ندارن بیان چون ما میریم مسافرت من هم گفتم باشه عیبی نداره می گم نیان از ماشین پیاده شدم و به خونه آمدم امد دنبالم گفت یااله باید اماده بشی بریم خلاصه برای اینکه دعوا نشه بلند شدم با تمام خستگی حاضر شدم و رفتیم دنبال دوستش و رفتین آخر شب به خونه برگشتیم ((((( اینو هم بگم تا برسیم خونه دوستش شروع کردن به فحش دادن کثافت گوه احمق بیشور من هیچی نگفتم بعد دوباره گفت من برنج و مرغ نمی خرم چون برنج و مرغ نمی خورم )))) نمی دونم چه ربطی به موضوع داشت بازم هیچی نگفتم تا رفتیم و برگشتیم

    الان که سر کارم خیلی ناراحت هستم احساس میکنم زندگی بی خودی دارم و نباید ادامه بدم چون مساوی میشه با از بین رفتن اعصابم کاش میتونستم برای جدایی اقدام کنم و بعضی مسائل و مادرم جلومو نمی گرفتن

  10. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    همسر شما حالش خوب نیست و این کاملا مشخصه. وسواس بیش از حد، اضطراب و خشم و عصبانیت. اینها مشکلات جدی هستند دوست عزیز.

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 94 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    3,582
    سطح
    37
    Points: 3,582, Level: 37
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    31
    Array
    می دونم اما سردر گمم خیلی زیاد دیگه بهش رغبت ندارم و دوست دارم هر چه زودتر از دستش راحت بشم باورتون میشه آرزوی مرگشو میکنم

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhai نمایش پست ها
    می دونم اما سردر گمم خیلی زیاد دیگه بهش رغبت ندارم و دوست دارم هر چه زودتر از دستش راحت بشم باورتون میشه آرزوی مرگشو میکنم
    خودتون ابتدا تنها برید پیش یک روانشناس و یکی دو جلسه درباره مشکلاتتون صحبت کنید و ببینید آیا تشخیص بیماری یا اختلال روانی برای ایشون می تونن بدن یا خیر، و اگه میدن چی هست و راه های درمان یا کنترلش چیه، بعدا می تونید بهتر تصمیم بگیرید. با دست روی دست گذاشتن چیزی حل نمیشه.

  13. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام به شما

    این جمله ای رو که همسرت گفت و شما پررنگ نوشتی ، میتونستی بزرگتر و پررنگ تر از این هم بنویسی ....انقدر بزرگ و پر رنگش کنی که دیگه همه صفحه رو بگیره ....

    خیلی وقتها خوده ما هم در به وجود امدن یکسری حساسیتها نقش داریم...

    من چیزهایی رو که در نوشته های شما دیدم رو برات میگم:

    اینکه مثلا توی خونه تکانی شما باید خواهرهای شما بیان و کمک کنن.دلیل این کار چیه؟چرا باید یه کاری صورت بگیره و شما با دانستن حساسیت همسرت زمینه ناراحتی و کدورت رو فراهم میکنی؟

    نکته بعدی اینکه وقتی پول من و پول تو کردن بیاد بین زن و شوهر مشکلات سر به فلک میذارن....شما یه مدتی همسرت رو عادت دادی به اینکه خودت خریدهات رو بکنی.حالا خیلی سخته که بخوای یکباره این عادتش رو ترک بدی....

    وقتی با حالت تحکم به همسرت میگی خودت باید هزینه اش رو بدی تا بریم مسافرت..داشتیم میریم نداشتیم نمیریم....به نظرت این جملات شما رو بهم بیشتر نزدیک میکنه یا بیشتر دور میکنه؟

    بیشتر همسرت رو به پولش وابسته میکنه یا بیشتر اونو از پول دوستیش دور میکنه؟

    دوست خوبم..خواهر عزیزم...

    باید زنانه حرف زدن رو یاد بگیری...شما بیشتر رفتارت با همسرت مردانه است.به خاطر همین اونم با شما مردانه برخورد میکنه و دچار مشکل میشید.خیلی وقتها ما زنها میتونیم یا کمی ناز کردن و لوس کردنمون خواسته هامونو از همسرامون بخوایم.اکثر مواقع جواب میده.اما اگر بخواهیم مثل خودشون باهاشون برخورد کنیم اوضاع بهم میریزه.

    بررسی کن و ببین اگر کلا اخلاق همسرت اینطوریه اگر امکانش هست سرکار نرو.بذار خودش رو پای خودش بایسته تا حس مردانیگ و مسئولیت پذیری در اون تقویت بشه

    همسرت ناراحت بوده و حالا یه حرفی هم زده.همیشه میگن حرف باد هواست.مهم نباشه.شاید یه زمانی شما هم یه چیزی در مورد خانواده اون گفتی که اونو ناراحت کردی.(فحش نه، اما یه چیز ناراحت کننده شاید گفته باشی)

    زن و شوهرید.این چیزها مهم نیست.اصل زندگی رو بذارید به گذشت.

    خودت بگو:
    فرض کن بهش بگی بهت علاقه ندارم و ....

    چه اتفاقی میفته؟چه چیزی درست میشه؟چه چیزی خراب میشه؟
    مشکلات گمتر میشن یا بیشتر؟
    درگیریتون کمتر میشه یا بیشتر؟

    فاصله تون از هم بیشتر میشه یا کمتر؟

    من فکر میکنم مشکل اصلی شما اینه که دقیقا رو به روی همسرتی همیشه نه کنارش.و همین میشه استارت مشکلات شما

    آخه دختر خوب !
    همسرت معلومه ادم پاکیه که میخواد تو هم باهاش باشی.اگر ادم بدی بود و با دوستش میرفت و 4 تا کار غلط هم میکرد ....اونوقت چی؟
    اینجور مواقع شما باید زودتر از همسرت پیش قدم بشی برای همراهی کردنش...

    به خدا من نمیفهمم چرا بعضی از خانومهای ما انقدر به شغلشون بها میدن.....زندگیشون رو فدای شغلشون میکنن.....

    میبینی خانومی؟

    اخرش هم مجبور میشی بری....اما این رفتن کجا و اون رفتن کجا...میتونستی همون موقع که بهت میگه بریم میرفتی و چه بسا بهتون خوش هم میگذشت...اما شما تو این حالت از هر دو طرف بازنده شدی !

    هم دیروقت برگشتی و خستگیت موند و هم مجبور شدی بری و هم اعصاب جفتتون خورد شد !

    دوستان عزیزی هم که قصد راهنمایی دارن لطفا کاسه داغ تر از آش نشن.خود خانوم تنهایی کم مقصر نیست.

    دوست خوبم

    از خودت شروع کن
    اول خودت رو اصلاح کن
    همه این فکرهای منفی و بد در مورد همسرت رو بریز دور....تا تو نخواهی هیچی درست نمیشه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  14. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    rozaneh (جمعه 25 اسفند 91), میشل (جمعه 25 اسفند 91), مسافر زمان (جمعه 25 اسفند 91)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.