اونهایی که اولش قول ازدواج و .... می دهند به راحتی می زنند زیرش.
این آقا که از اول هم داره می گه من نمی تونم باهات ازدواج کنم.
امرو جدا شدن از این آقا براتون سخت است، اما فردا سخت تر است و فرداها سخت تر تر ....
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
اونهایی که اولش قول ازدواج و .... می دهند به راحتی می زنند زیرش.
این آقا که از اول هم داره می گه من نمی تونم باهات ازدواج کنم.
امرو جدا شدن از این آقا براتون سخت است، اما فردا سخت تر است و فرداها سخت تر تر ....
فرهنگ 27 (سه شنبه 22 اسفند 91), فرانک بانو (چهارشنبه 18 اردیبهشت 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 16 خرداد 92), سامره (سه شنبه 22 اسفند 91)
تشکرشده 19 در 10 پست
من از اول بحث گفتم که شرایط ازدواج رو نداریم. هیچ کدوم! شما از دور دارین ما و رشته مون رو نگاه می کنین ولی با مشکلاتش آشنا نیستین(به خصوص برای ایشون) . جدای از رشته مسائل خونوادگی هم هست ... و البته من هم گفتم زمانی که طرحم شروع بشه یعنی تا چند ماه دیگه صد درصد ادامه نخواهم داد. چون اون موقع شرایط ازدواج رو تو خودم می بینم ولی الان نه.دیگه این که من خودم رو مسئول ساپورت عاطفی نمی دونم. این ساپورت برای خود من هم کم و بیش داره اتفاق میوفته که اگه می خواست یک طرفه باشه واقعا همون حس وسیله بودن بهم دست می داد. مثلا امروز که ازشون خواستم برای کار پایان نامه م یه ماده ای رو برام پیگیری کردن که من چون تو یه شهر دیگه م دسترسی نداشتم و واقعا تنها کسی که می تونست کمکی کنه ایشون بودن ...
تشکرشده 19 در 10 پست
فرشته مهربان (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 19 در 10 پست
نمی دونم من بد توضیح دادم تا آتیش بعضی دوستان خیلی تنده که سریع در مورد شخصیت این آقا قضاوت می کنن. لازمه که توضیح بدم ایشون خیلی بیشتر از من در مورد نحوه این ارتباط دچار چالش شدن! و حتی حجم عظیمی از مکالمات ما به بحث درباره این قضیه می گذره که اون هم بیشتر خودشون شروع کننده اند.
دارم به این نتیجه می رسم که نقش من هم خیلی بد بوده توی این جریان که در مقابل شرایطی که برای هر دو غیر قابل پذیرش بوده سکوت کردم. اما خب هرچی که فکر می کنم با این پافشاری ها واقعا روش دیگه ای نمی تونستم در پیش بگیرم!
امشب که با هم صحبت می کردیم آخرش به این نتیجه رسیدیم که علت همه این درگیری ها و بحث ها، اینه که ما هر دو داریم بر خلاف اون چیزی که ته دلمون می گذره عمل می کنیم و انگار خودمون رو ملزم کردیم که وارد روابط مدرن دنیای امروز بشیم!! اما چون اون ته دله که نمی پذیره، آرووم و قرار نداره و نمی ذاره ما هم آرووم بگیریم.
ولی با وجود این نتیجه گیری، انگار هیچ کدوم دنبال گزینه کات نمی گردیم.
توی تمام این بحثا هم همیشه انگشت اشاره میاد سمت من که من چی فکر می کنم چون معتقده که من به عنوان دختر آسیب پذیر ترم و حق اولیه با منه! من هم همون حرفم رو تکرار کردم: "اگه هم قراره بینمون وابستگی ایجاد کنه باید به ارتباط زمان بدیم تا در صورتی که با هم مچ بودیم شرایطی برای پایداریش هم وجود داشته باشه! نه اینکه فقط به هم وابسته شیم و ته ماجرا صد در صد جدایی باشه!"
بعد از من می پرسن که تو فکر می کنی نظر من چیه؟ مه هم گفتم تو داری همه سعیتو می کنی که بر خلاف اون چیزی که ته دلته عمل کنی. که تایید کردن.
فرشته مهربان (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 345 در 153 پست
"ولی با وجود این نتیجه گیری، انگار هیچ کدوم دنبال گزینه کات نمی گردیم."
شاید نشونه یه دلبستگی یا وابستگی باشه
سامره (چهارشنبه 23 اسفند 91)
تشکرشده 7 در 5 پست
"سامره" عزیز
من نه مشکلی در شما حس می کنم و نه در اون آقا. هر چند به گفته برخی دوستان کمی متناقض حرف زدند این دوست شما ولی بنده به شخصه چنین افرادی رو دیدم و دیگه برام تعجب آور نیست. معیارهای دوستی و ازدواج با هم قدری متفاوته. بین شما تنها یک عادت حضور به وجود اومده و نه بیشتر. چون نه شما عاشقانه از ایشون یاد می کنید و نه دوست شما چنین حرفی بهتون زده. پس فقط یک حس وابستگیه نه دلبستگی.
من معتقدم اگر به مرور و با یک توافق دوطرفه این ارتباط پایان پیدا کنه برای هر دوی شما بهتره. چون هم یک ضربه روحی ایجاد نمیشه( تا شما بخواید دوران بحران رو سپری کنید و بفهمید که با جدایی از هم اتفاقی نمیفته اون ضربه روحی خرابکاریشو کرده) و هم اینکه از همدیگه به عنوان بک دوست یاد می کنید و نه با صفتهایی مثل نامرد و خائن و البته احساس انزجار.
موفق باشید و پایدار.
سامره (چهارشنبه 23 اسفند 91)
تشکرشده 19 در 10 پست
شاید شما اسمشو وابستگی ای دلبستگی بذارین. ولی به نظر من اون چیزی که داره به ادامه ارتباط دامن میزنه، وجود ویژگی های مثبت و قابل توجهیه که هر کدوم تو دیگری داریم می بینیم.
تشکرشده 345 در 153 پست
درسته همین ویژگی های مثبت آدم هاست که برای بقیه جذابه والا چه دلیلی داره کسی به یک فرد بدون ویژگی مثبت و جذاب ، جذب بشه؟
شما هم با توجه به ویژگی ها خوب هم به هم جذب شدید ولی حالا بحث تعامل تون با شرایط فعلیه . جذب شدید و از هم خوشتون اومده ولی برای چی ؟ هدف ازدواجه ؟ دوستیه ؟ یا فقط آرامشی که از کنار هم بودن می گیرین ؟ اولی و دومی که آخرش معلومه و سومی هم معمولا به دوستی کشیده می شه
فرهنگ 27 (پنجشنبه 24 اسفند 91), فرشته مهربان (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 7 در 5 پست
"سامره" عزیز
ویژگی مثبت و قابل توجه رو خیلی ها دارند. باید با همه دوست شد؟ در صورتی احساس ما به بازی گرفته نمیشه که با عقل انتخاب کنیم و بعد با قلب ادامه بدیم. اگر منطق شما میگه ادامه بدبد خب ادامه بدید و عاشقانه ها داشته باشید. اما اگر منطقی درش نمی بینید تنها به ویژگی ها نگاه نکنید.
موفق باشید و پایدار.
تشکرشده 19 در 10 پست
اومدم بگم که ما ارتباطمون رو تموم کردیم.
ولی مطمئنا دیگه هیچ وقت برای مشاوره به این سایت سر نمی زنم!
شما فقط یاد گرفتین با یه نسخه از قبل پیچیده شده همه رو درمان کنین! در صورتی که هر فردی به طور مجزا یه سری ویژگی ها و فاکتورهایی داره که متفاوته. و هر ارتباطی هم همین طور. به جای اینکه بیاین قضیه رو از پایه ریشه یابی کنین و دنبال نقاط ضعف و قوتش بگردین، سریع می رین دنبال درمان همیشگی تون!
این کار شما دقیقا مثل پزشکی می مونه که بدون در نظر گرفتن شرح حال دقیق بیمار و تنها بر اساس کیس هایی که به کرات دیده شروع به دارو نویسی کنه. این طور وقت ها هم پزشکی موفق تره که داروی وسیع الطیف تری بپیچه تا هر نوع مرضی هم که بود با این دارو به هر حال یه جوری جمع بشه!!
درستش این بود که تمام جنبه های ارتباط ما رو می سنجیدین. علت اینکه چرا ارتباط باید به این شکل باشه؟ راهی برای پایداریش هست؟ اگه هست چه طوری؟ و ایراد کار ما کجاست؟ چه طوری میشه این رابطه رو تو مسیر درست هدایت کرد؟ اصلا ارزشش رو داره؟ و اینکه آیا ما تواناییش رو داریم با مشکلات پیش رو مبارزه کنیم ....
با همه این ها فقط می تونم بگم بیچاره نسل ما که همیشه فقط متهم خطاب میشیم بدون اینکه کسی بفهمه درد ما چیه ...
روزتون خوش
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)