چرا فقط کاربران عادی و تازه وارد نظر میدن و چرا مدیران سایت و با تجربه ها راهنمایی نمی کنند؟
تشکرشده 2,912 در 637 پست
چرا فقط کاربران عادی و تازه وارد نظر میدن و چرا مدیران سایت و با تجربه ها راهنمایی نمی کنند؟
تشکرشده 345 در 153 پست
خوب بهتره همون اول بحثاتون مشخص کنید که کاربرای نارنجی و سبز فقط نظر بدن تا ما بحث شما رو شلوغ نکنیم بی خودی
rozaneh (سه شنبه 22 اسفند 91)
تشکرشده 2,912 در 637 پست
تشکرشده 2,912 در 637 پست
حالا که از رفتنشون چند روز گذشته و خونم سوت و کور شده به شدت ناراحتم هیچ کاری هم نمی تونم بکنم چون دیگه کلا رفتن و فاصله شون دوره حتی پرونده خواهر خانوممو همون روز مادرش گرفت و رفتن. همسرم باهام حرف نمی زنه کاش اون روز اون قدر عصبانی نمی شدم گاهی وقتا نمی دونم دنبال چیم فقط می دونم توی زندگیم یه چیزی به شدت کم دارم شادی ! شاد نیستم و هیچی شادم نمی کنه هر روز افسرده تر میشم حس میکنم هیچ وقت نتونستم درست و منطقی فکر کنم و کارامو انجام بدم . کاش آدمیزاد هیچ وقت عصبانی نمی شد ...
میشل (پنجشنبه 24 اسفند 91)
تشکرشده 2,912 در 637 پست
حتی حوصله خودمم ندارم
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
آقای روزانه،
قدم نورسیده مبارک. انشالله که بتونید پدر خوبی برای فرزندتون باشید.
پاسخ من بخشی از مشکل شما را در نظر گرفته و پاسخ کاملی نیست.
مساله کنترل خشم شما، چیزی است که خود به آن واقفید و باید روی آن کار کنید.
اما،
مساله دیگری که من در این تاپیک دیدم، دلسوزی یا دخالت بیش از حد شماست و دقیقا همان وسواسی را که پدرتان در زمان کودکی روی شما داشتند، روی خواهزهمسرتان دارید.
کمک و راهنمایی چیز بدی نیست. اما این که شما خواهرهمسرتان را از مادرش جدا کردید و به منزل خود آوردید تا آنطور که مایلید تربیت کنید، چیز عجیبی است!!
معمولا دلسوزی ها و دخالتهای بیش از حد به این دلخوریها و کدورت ها ختم می شود. بهتر است حد خود را بدانید و فراتر از آن نروید تا دردسر نشود.
خدا را شکر که اتفاق بدی نیفتاده. اما اگر کوچکترین اتفاقی برای آن دختر می افتاد، مادر همسرتان که هیچ، پدرش هم مدعی می شد و شما بدهکار. اگر این دختر تصادف می کرد، بیماری خاصی در منزل شما می گرفت، در اثر شیطنت هاش و روابطش با پسرها دچار مشکلی می شد، ... همه و همه شما مسئول بودید ( هم اخلاقی و هم قانونی ) و باید جواب می دادید.
در مورد فرزند خودتان، از همین حالا با مطالعه و مشاوره سعی کنید راههای درست تربیت کردن را بدانید و در موردش اجرا کنید. وسواسها و سخت گیریهای پدرتان را به شکل دیگری روی فرزندتان پیاده نکنید. پدر شما مهندس و تحصیلکرده بود، اما در تربیت شما اشتباهاتی کرد که شما امروز ناراضی و سرخورده هستید، این اشتباه را برای فرزندتان تکرار نکنید.
در مورد این که فرزند شما زود به دنیا آمده و دائم بیمارستان بودید و دو ماه هم مهمان ثابت داشتید، کاملا درکتان می کنم و خستگیتان را می فهمم. با توجه به شرایط مالی ( که گفتید از خانواده کمک می گیرید) بهتر بود خانواده همسرتان هم با این همه مشکلات و هزینه بیمارستان و ... کمی منصفانه تر عمل می کردند تا شما این همه خسته و آزرده نشوید که تحملتان تمام شود و همه را برنجانید.
به بهانه بچه و کمک کردن به خانمتون و ... می تونید با همسرتون آشتی کنید. خیلی سخت نیست. اما در مورد خانواده اش ؟؟
در ضمن همسرتون هم الان خیلی خسته است. خیلی بیشتر از شما، کم خوابی و شب بیداری و ضعف جسمانی و ..... درکش کنید.
تشکرشده 6,060 در 1,481 پست
سلام
با همسرتون صحبت كنيد وازش بخواين كمكتون كنه كه عصبانيتتون رو درمان كنيد
براي معذرت خواهي از همسرتون اقدام خاصي كردين؟ كسي هست الان به خانمتون كمك كنه؟
مادر و خواهر همسرتون رو كه ديگه نميتونيد برگردونيد والبته اونها هم تو اين ماجرا بي تقصير نبودن، اما همسرتون كه گناهي نداره، شما يه بار محبتتون فوران كرده و خواستين در حق خانوادش لطف كنيد ، يه بار هم از اون ور بوم افتاديد. اين وسط نقش همسرتون چقدر بوده؟؟؟
زيادي خودتون رو درگير مسائل خانواده ايشون نكردين؟
احتمال اينكه همسرتون دچار افسردگي بعد از زايمان بشه زياد هست، باهاش همدلي و صحبت كنيد، حتما هر دوتون به مشاوره مراجعه كنيد. اگه واستون دارو تجويز شد، از دكتر بخواين كه دوز داروهاتون رو كم كنه كه واسه فعاليت هاي روزمره دچار مشكل نشين. لطفا داروهاتون رو بنا بر ميل و تجويز خودتون مصرف نكنيد.
تاكيد مي كنم كه همسرتون رو دريابيد و گرنه پشيموني تون بيش از اين خواهد بود.
تشکرشده 22 در 17 پست
salam.az darohaii k dr moshaver gofte asln estefade nakonid.babone. golgavzabon. bokhorid armesh kamel hm ghoran
rozaneh (چهارشنبه 23 اسفند 91)
تشکرشده 2,912 در 637 پست
سلام
انگار شما پست های من رو به دقت نخوندید من خواهرزنم رو از مادرش جدا نکردم مادرش درآمد و توان نگهداری ازش رو نداشت و من به اصرار همسرم و مادرزنم قبول کردم . ضمن اینکه من تو هیچ پستی نگفتم مشکل مالی دارم و خداروشکر اوضاع متوسطی دارم و مشکلم بیشتر روحیه تا مادی. شما هم که تازه یک روزه عضو شدید سعی کنید ابتدا مشکل خودتون رو حل کنید بعد به راهنمایی دیگران بپردازید .
تشکرشده 2,912 در 637 پست
با سلام و تشکر
بله از همسرم عذر خواهی کردم اما منو نبخشیده حتی امروز بردمش و براش خرید عید کردم بازم گفت فکر نکنی بخشیدمت کسی برای کمک به همسرم نیست فقط خودمم که اونم عصرها خسته از سر کار میرم خونه و خوب نای کمک کردن ندارم فعلا تنها امیدم همسرمه . گرچه شاید زمان ببره تا منو ببخشه . امروز هم که بردمش خرید . یه یارویی زد به ماشین ما . البته قبول داشت مقصر بود اما من چون تصمیم گرفته بودم عصبانی نشم و مردم دور و بر هم گفتند چیز مهمی نیست بخشیدم اما همسرم وقتی می آمدیم گفت اشتباه کردی شاید باز از اون ور بوم افتادم . چون ماشینم حداقل 100 تومن خرج داره ولی نمی دونم چرا اون لحظه بیخیالش شدم. داشتیم بچه مونو از چشم پزشکی برمیگردوندیم .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)