نوشته اصلی توسط
Sinéad
دوست عزیز،
اگه مادر شما با ازدواج شما مخالفه به خاطر ترس از تنهایی، ایشون حتما باید به یه روانشناس مراجعه کنه. متاسفانه این قضیه در فرهنگ ما بین خانم هایی که جدا از شوهر و به تنهایی بچه هاشون رو بزرگ می کنند بوجود میاد حتی اگه بچشون اون سر دنیا زندگی کنه. اینکه مادرتون به شما میگه برای ازدواج زوده بیشتر به این دلیله که خودش آمادگی ازدواج شما رو نداره، نه اینکه فکر می کنه شما آمادگی ازدواج رو ندارید. مادر شما نیاز داره احساسات و انتظاراتش رو از شما منطقی و معقول کنه و اگه نمی تونه کار خاصی از دست شما بر نمیاد، باید مشکل بطور ریشه ای توسط روانشناس حل بشه. بعضی راهکارها مثل بازی با احساسات ایشون برای نوه و ... هم کار کاملا اشتباهی است چون این نوع رفتار مادر نشانه ای از طرز تفکر و احساس ایشون درباره شماست، و مشکل این صرفا مخالفت فعلی نیست و اگه مشکل بطور اساسی حل نشه و ایشون حتی راضی به ازدواج شما هم بشه بعدها قطعا به مشکلات اساسی بر خواهید خورد.
خواهر شما هم قرار نیست برای شما زن انتخاب کنند به همون اندازه که شما قرار نیست برای ایشون شوهر انتخاب کنید. شما نظر ایشون رو خواستید و ایشون نظرشون رو گفتند و همه موارد به جز یک مورد - پول دار نبودن خانواده - به نظر میاد مثبت بوده و این تصمیم شماست و اتفاقا ایشون اشتباه می کنند و ازدواج با خانواده همرده بسیار مناسب تره تا خانواده ای که تفاوت محسوس اقتصادی دارند چون اون خودش عامل مهمی در بروز مشکلات اساسی آینده است. علم و منطق هم در این بین طرف شماست و ایشون دارن کوته بینانه قضیه رو نگاه می کنند.
در کل به نظر نمیاد شما کار اشتباهی انجام داده باشید، کار اصلی شما یه صحبت جدی با مادرتونه برای پیدا کردن دلایل اصلی مخالفت ایشون، و راضی کردن مادرتون برای رفتن پیش روانپزشک و رفع مشکل است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)