به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 86 از 136 نخستنخست ... 36465666767778798081828384858687888990919293949596106116126 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 851 تا 860 , از مجموع 1358
  1. #851
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    ......................



    سلام خانم 7


    به نظرم تو بحث حاجت گرفتن و دعا ،،،اولین چیزی که خیلی مهمه این هست که معرفت ما به خداوند واقعی باشد،،،

    یعنی بدانیم در برابر چه عظمتی دست رو به دعا بر می داریم ،،

    و باور به اینکه خداوند درد و دل ما را میشنوه ،،،،،

    پس به این درد و دل شک نکنیم و بهش باور واقعی داشته باشیم .

    و اینکه اگر دعای ما برآورده نشد هم فکر نکنیم،،، آدم بدی هستیم و یا خداوند صدای مار ا نمی شنوه ،،،،،بلکه به حکمت خدا هم ایمان داشته باشیم



    ...........




    در مورد حکمت :


    ببنید من ِ باغبان الان تونایی دارم با مشت بزنم مانیتور جلوم را بشکنم :)

    من توانایی این کار را دارم ،،،ولی این با حکمت باغبان سازگار نیست :)


    می خوام بگم خداوند قدرت دارد ،،،هر چیزی که تو بخوای برات فراهم کند ،،،،،درسته خدا تواناست ولی خداوند حکمت هم دارد !

    بعضی موقع ها درخواست ما از خداوند به گونه ای هست،،، مانند مثال زیر :

    -> میریم سمت شمال ،،،،بعد به خدا میگیم چرا جنوب نیستم ! ،،،،چرا حاجت جنوب رفتنم برآورده نمیشه!

    خدایا من چرا الان جنوبم ،،،،،من که می خواستم برم شمال ،




    مثلا درس نمی خونیم ،،،شب کنکور به خدا میگیم ،،خدایا یه رتبه دو رقمی به حق 14 تا معصوم به من عنایت کن

    من اگر جای خدا بودم یه رعد و برق می فرستادم کار طرف را می ساختم :)



    بعضی از دعاهای ما این گونه است »

    مثلا طرف میره هندونه میکاره ،،،،بعد به خدا میگه خدایا ،،،کاشکی محصولم گوجه سبز باشه :)

    خداوند توانایی این کار را داره ،،،،ولی حکمت خدا این نیست!

    دنیا بر اساس یه قوانین و یه حکمتی طراحی شده ،،،،،



    زن و شوهر مراعات یه مسائلی را نمی کنند ،،،،مثلا بچه ناقص به دنیا می یاد،،،

    درسته بچه ی متولد شده گناه و تقصیر نداره ،،،،به من بگو تقصیر خدا چیه ؟




    منظورم اینکه عمل و رفتار ما هم نقش داره !

    نوع درخواست ما

    باور ما




    .....................................


    تا حالا شده خدا را برای خدا بودنش عبادت کنیم

    تا حالا شده خدا را برای حاجت خودمون صدا نکنیم

    تا حالا شده نماز شب را فقط برای لذت عبادت بخونیم و اینکه داریم با کی حرف می زنیم


    .......................................




    آزادگی واقعی در رهایست !

    وقتی بالن ،،،سبک بشه ،،،به پرواز در می یاد

    وابستگی ها مون ،،،غرور و منیت هامون ،،،،چیزهایی هستند که بالن را سنگین می کند و نمی ذاره بالن پرواز کنه




    دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگوییم: “سهم منو بده…”

    دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به ما خواهد گفت: “سهم منو بده…”

    و ما
    در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شویم.


    اما اگر به دنیا بگوییم : “چه
    خدمتی برایتان انجام دهم؟…”


    دنیا هم به ما خواهد گفت: “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟ !!!!


    ..........................................



    برای نفر از خداوند می خواهم :



    دغدغه ای که او را ناراحت کرده ،،،،حل بشه

    می خوام اینقدر قوی باشه نذاره سختی ها و دغدغه های مسیر زندگیش ،،،آرامشش را کم کنه

    می خوام این قدر قوی باشه که ،،، مایه آرامش دیگران باشه ،،،و این انرژی را به دیگران هدیه بده


    آمین ،،،ای پروردگار جهانیان.

    سلام آقای باغبان

    واقعا متشکرم از اینکه پاسخ مسئله من رو دادید... اون بخشی که بزرگنمایی کردم رو میخواستم بهتون جواب بدم:

    حاجتی که من از خداوند میخواهم غیر منطقی نیست... کمی انجامش برای من محال به نظر میرسه ولی زمانیکه دارم نماز میخونم یک نیرویی تو وجودم میگه خیلی به خدا احترام بزار چون حاجتی که داری تنها بدست اون برآورده میشه و من با وجودم نمازم رو با احترام به خدا میخونم... یک چیزی هم هست که موجب میشه وقتی دارم دعا میکنم بترسم و اون اینه که نکنه اون چیزی که من از خداوند میخوام برام بد باشه به خاطر همین به خدا میگم تو ترس منو میدونی میشه کاری کنی که حاجت من برام خوب باشه انشاءالله؟... ازش میخوام به حاجتم برسم ولی به خوبی ،جوری که برام بد نباشه...

    از نظر باور من به خدا : یه بار یه بیماری بدی گرفتم و با توسل به یکی از معصومین که واسطه ای بشن نزد خداوند شفا گرفتم و همینقدر خدارو میشناسم که خدا رو اگر در لحظه ای که واقعا قلب شکسته و گریه ی زیاد جاری میشه بخونی و حاجت بخوای و قسمش بدی به معصومین (ع) حاجت مستجاب میشه ولی نمیشه صد در صد گفت.
    مشکل من اینه که من دیگه اون گریه و رقت قلب رو ندارم ... وقتی میخوام دعا کنم اصلا میترسم که نکنه خواسته ای که از خدا دارم برام بد باشه و همین حالت منو خیلی افسرده و بی تفاوت کرده نسبت به حاجتم ... ولی وقتی به خودم میام و میبینم که دست روی دست گذاشتم و دیگه انگیزه ندارم خودمو سرزنش میکنم و میگم چرا آخه اینجوری شدی تویی که اینقدر برای رسیدن به خواستت شوق و انگیزه داشتی؟
    واقعا چه حالتیه؟
    چرا دیگه دارم ول میکنم هدفم و خواسته ام رو ؟ که میدونم الآن بی خیالم ولی اگه زمان تموم بشه و برآورده نشه حسابی میریزم بهم.

    به خدا میگم اینهمه صدات کردم تو این دو سال و اینقدر جواب منو ندادی که به این حالت رسیدم : بی انگیزه ... بیتفاوت ... افسرده

    شاید این یه چیزی باشه بین من و خدا و نباید بگم ولی من قبلا نماز هام رو متأسفانه یا نمیخوندم و یا هر از گاهی .... ولی با خداوند عهد کردم که تا زمانی که جون تو بدنم هست همیشه نمازم رو اول وقت بخونم و دیگه سهل انگاری نکنم... فقط در شرایط بسیار سختی که واقعا قادر نباشم سر وقت نخونم....
    برای حاجتم این عهد رو با خدا بستم در حالیکه میدونم وظیفه هر انسانی هست که نمازش رو بجا بیاره ...

    بعد با خودم میگم یعنی خدا منو پذیرفته؟ عهدی که باهاش بستم رو قبول کرده؟ من دو سال دیگه فرصت دارم وگرنه دیگه همه چیز تموم میشه و بعیده که دیگه به این راحتی همه چیز برام انجام بشه.
    اگر کسی تو موقعیت من باشه باید واقعا چکار کنه که خدا بهش بگه آروم باش من کارت رو برات به خوبی درست میکنم جوری که برات خیر به همراه داشته باشه؟

  2. 4 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    Hildaa (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), m.reza91 (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)

  3. #852
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,820 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط « 7 » نمایش پست ها



    سلام آقای باغبان

    سلام خانم 7


    ......................



    واقعا متشکرم از اینکه پاسخ مسئله من رو دادید...



    خواهش می کنم - ولی کاشکی یه تاپیک می زدید

    ولی خب همچین بعد هم نیست تو تاپیک دعا این بحث ها بشه

    ولی تاپیک بزنید بهتره :)




    ..............................




    اون بخشی که بزرگنمایی کردم رو میخواستم بهتون جواب بدم:

    ممنون .



    ............................




    حاجتی که من از خداوند میخواهم غیر منطقی نیست...

    از کجا میدونی ؟



    ...........................




    کمی انجامش برای من محال به نظر میرسه



    پس شاید غیر منطقی باشه :)

    این حرف شما شبیه ابن میمونه مثلا به خدا بگیم خدایا من می خوام مثلا کارشناسی ارشد رتبه خوب بیارم ،،،ولی تواناییش را ندارم ،،،لذا نا امیدم

    خدا میگه اول برو از خودت مطمئن بشو ، بعد بیا ،،،

    از تو حرکت از من برکت

    به نظرم باید اول از خودمون مطمئن باشیم ،،،،!


    .................................



    ولی زمانیکه دارم نماز میخونم یک نیرویی تو وجودم میگه خیلی به خدا احترام بزار چون حاجتی که داری تنها بدست اون برآورده میشه و من با وجودم نمازم رو با احترام به خدا میخونم... یک چیزی هم هست که موجب میشه وقتی دارم دعا میکنم بترسم و اون اینه که نکنه اون چیزی که من از خداوند میخوام برام بد باشه به خاطر همین به خدا میگم تو ترس منو میدونی میشه کاری کنی که حاجت من برام خوب باشه انشاءالله؟... ازش میخوام به حاجتم برسم ولی به خوبی ،جوری که برام بد نباشه...


    دعا فقط صوت نیست ! ،،،،دعا هم لفظ هست و هم اراده قلبی

    برای همین بعضی موقع ها ما یه درخواستی داریم ولی دلمون بهش راضی نیست و با خودمون هماهنگ نیستیم ( زبان +قلب)

    من هم یه زمانی این دغدغه شما را داشتم ،،،و شاید بعضی موقع ها داشته باشم


    به نظرم شما یه تردیدی در خواستتون دارید !!

    وقتی از خودمون و مسیرمون مطمئن شدیم ،،،باید دل به دلدار واقعی بسپاریم


    تو نوشته ای شما میشه فهمید که شما وابستگی زیادی تو این حاجنتون دارید

    این آرامش شما را کم میکنه!



    .................................




    از نظر باور من به خدا : یه بار یه بیماری بدی گرفتم و با توسل به یکی از معصومین که واسطه ای بشن نزد خداوند شفا گرفتم و همینقدر خدارو میشناسم که خدا رو اگر در لحظه ای که واقعا قلب شکسته و گریه ی زیاد جاری میشه بخونی و حاجت بخوای و قسمش بدی به معصومین (ع) حاجت مستجاب میشه ولی نمیشه صد در صد گفت.



    اگر حاجت ما ،،،،اگر درخواست ما ،،،یه صلاحمان نباشه چی؟

    اگر شرایط فعل مهیا نباشه چی؟


    «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، 216)پ

    ترجمه: بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمی‏داريد و آن براى شما خوب است،،، و بسا چيزى را دوست مىیداريد و آن براى شما بد است و خدا می‏داند و شما

    نمىیدانيد




    ......................................



    مشکل من اینه که من دیگه اون گریه و رقت قلب رو ندارم ... وقتی میخوام دعا کنم اصلا میترسم که نکنه خواسته ای که از خدا دارم برام بد باشه و همین حالت منو خیلی افسرده و بی تفاوت کرده نسبت به حاجتم ... ولی وقتی به خودم میام و میبینم که دست روی دست گذاشتم و دیگه انگیزه ندارم خودمو سرزنش میکنم و میگم چرا آخه اینجوری شدی تویی که اینقدر برای رسیدن به خواستت شوق و انگیزه داشتی؟
    واقعا چه حالتیه؟
    چرا دیگه دارم ول میکنم هدفم و خواسته ام رو ؟ که میدونم الآن بی خیالم ولی اگه زمان تموم بشه و برآورده نشه حسابی میریزم بهم.
    به خدا میگم اینهمه صدات کردم تو این دو سال و اینقدر جواب منو ندادی که به این حالت رسیدم : بی انگیزه ... بیتفاوت ... افسرده

    شاید این یه چیزی باشه بین من و خدا و نباید بگم ولی من قبلا نماز هام رو متأسفانه یا نمیخوندم و یا هر از گاهی .... ولی با خداوند عهد کردم که تا زمانی که جون تو بدنم هست همیشه نمازم رو اول وقت بخونم و دیگه سهل انگاری نکنم... فقط در شرایط بسیار سختی که واقعا قادر نباشم سر وقت نخونم....
    برای حاجتم این عهد رو با خدا بستم در حالیکه میدونم وظیفه هر انسانی هست که نمازش رو بجا بیاره ...



    بعضی موقع های ما انسانها اصرار بر حاجتی داریم ،،،،که از قضا و قدر آن خبر نداریم

    به نظرم یه ایست به خودتون بدید و شرایط را آنالیز کنید

    چون دوسال یه چیز را شما می خواید ولی هنوز ....!

    شاید داری یه جاهایی ر ا اشتباه میری !



    ............................................


    بعد با خودم میگم یعنی خدا منو پذیرفته؟ عهدی که باهاش بستم رو قبول کرده؟ من دو سال دیگه فرصت دارم وگرنه دیگه همه چیز تموم میشه و بعیده که دیگه به این راحتی همه چیز برام انجام بشه.
    اگر کسی تو موقعیت من باشه باید واقعا چکار کنه که خدا بهش بگه آروم باش من کارت رو برات به خوبی درست میکنم جوری که برات خیر به همراه داشته باشه؟


    من نمی دونم حاجت شما اکتسابی هست ( مثلا هدف شغلی - دانشگاهی ) یا چیز دیگه

    چون فرق می کنه !

    در حاجتی که به تلاش ما بستگی داره مثلا همین قبولی در دانشگاه - یا شغل و ..... بعد از دعا و توکل ،،،،تلاش حرف بعدی را می زند و اگر این تلاش انجام نشه،،،دعا میشه رویا !



    در حالت کلی اگر جای شما بودم ،،،، شرایط را آنالیز می کردم - مشورتم را می گرفتم ،،،،خودم را بهتر جستجو می کردم ،،،

    سپس دو رکعت نماز می خوندم و درخواست خودم را به خدا می گفتم

    و می گفتم اگر به صلاحم هست! ،،،،این مسیر را در اختیارم قرار بده و من را بر آن مسلط کن ! و در مسیرم خیر قرار بده!

    اگر اگر اگر،،،،به صلاحم نیست ،،،،مسیری بهتر نشانم ده


    سپس از وابستگی خودم را رها می کردم - تلاشم را می کردم ،،،و از زندگیم استفاده می کردم



    آرامش شما به این سئوال شاید ربط داشته باشه :

    اگر به این هدف و حاجتت نرسی ،،،،چی کار می کنی ؟

    اونجاست که آدم ها آرامش را معنا می کنند .



    قرائت این آیات، یادآور لحظات شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در قتلگاه کربلاست که به درگاه خداوند فرمود :


    "إلهي رضاً برضاك، تسليماً لأمرك، صَبراً عَلى‏ قَضائِك، یا رَبِّ لا معبود سواك، يا غياثَ المستغيثين"

    یعنی: پروردگارا! من راضي به رضای تو و تسليم امر تو هستم. در مقابل قضای تو صبر خواهم نمود. اي خدايی كه جز تو معبودی نيست! اي پناه بی پناهان!...




    این یعنی بالاترین درجه ایمان!



    خانم 7 ،،،،ان شالله اون چیزی که براتون خیر یاشه اتفاق بیافته

    اگر خیر شما اینکه به این حاجتتون برسید ،،،،ان شالله برسید

    و اگر خیر نیست ،،دعا می کنم از اون بهتر در مسیرتون پیدا بشه.






    حالا یه دعا برای نفر بعد هم بکنیم ،،،رسالت تاپیک حفظ بشه





    خدایا :



    مگه من عمر جاودان دارم
    مگه نفر بعد عمر جاودان داره

    تا کی ما چنین باشیم
    عمری دل غمین باشیم




    خدایا :

    گل گشته چمن بهتر
    یا گوشه نشین باشیم





    خدایا :


    برای نفر بعد و همه دوستان و خودم دو بال آرزو می کنم

    بال اندیشه - بال روحیه

    کمک کن به این مهم برسیم و در آسمانت پرواز کنیم

    آمین .




    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 31 اردیبهشت 96 در ساعت 22:31

  4. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), miss seven (دوشنبه 01 خرداد 96), سرشار (دوشنبه 01 خرداد 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)

  5. #853
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلامی دوباره ... ببخشید مرتب پشت سر هم میام و اگر کسی بخواد از دعا استفاده کنه نمیتونه :)

    اول از همه تشکر میکنم آقای باغبان از زمانیکه صرف نوشتن این مطالب نمودید زمانیکه داشتم

    مطالعه میکردم واقعا به فکر فرو رفتم.

    میدونید چرا تاپیک نزدم ؟ چون هم شما ... هم خانوم شیدا... مشاوران خیلی خوبی در تالار هستید با خودم گفتم اگر تاپیک بزنم معلوم نیست به اون سر بزنید ولی این تاپیک تنها تاپیکی هست که تشکر های شما دوستان در اون دیده میشه و به اون سر میزنید و من هم فرصت رو غنیمت شمردم و همینجا نوشتم و در خواست مشورت کردم و خدا رو شکر بی پاسخ نموند.

    اول از همه اینکه کاش میتونستم رک و صریح خواسته و حاجتم رو بگم ...

    تا حالا چند نفر به من گفتند که خواسته تو غیر منطقیه ( به خدا مثل اون مثال شما نیست که مثلا من راهی شمال باشم ولی به خدا بگم چرا من در جنوب نیستم؟ ،،، نه به خدا قسم محال و نشدنی نیست وگرنه حتما قبول میکردم)

    آقای باغبان حرف شما کاملا صحیحه من تردیدی در خواستم دارم چون عواقب اون رو میدونم زیاد خوب نیست ولی با این حال نمیتونم قیدشو بزنم... اینکه نمیتونم درست و حسابی بشینم و با خدا حرف بزنم اینه که میدونم خواستم ممکنه برام خوب نباشه ولی به خدا میگم میشه بزرگی کنی و کاری کنی که برای من بد نباشه(چون خواسته من ممکنه برای من خوب نباشه و برای یکی دیگه خوب باشه ) چون میتونه این اتفاق بیفته ولی از نظر دیگران این درخواستی که از خدا دارم کمی شبیه این میمونه که من معجزه بخوام از خدا و وقتی میبینم معجزه که برای من اتفاق نمی افته پس چرا اینقدر دعا و مناجاتی که ثمری نخواهد داشت و به خاطر همین بغضم میگیره و افسرده میشم حتی تو وجودم خشونت هم زیاد شده... حتی نسبت به خودم... مسئله اینه که تا 1 سال پیش به عواقب و پیامد های حاجتم فکر نمیکردم ولی الآن چنان داره بهم فشار میاره که گاهی اعصابم واقعا بهم میریزه... ببینید من خودمم به خدا گفتم خدایا! من بنده، اون ایمان قوی که فکر کنم همین الآن که حاجتی ازت خواستم رو میشنوی و در دست اقدام میزاری ندارم ولی تو بزرگی، بر اساس ظرفیت من از من بخواه...

    اینکه گفتید دعا فقط صوت نیست ،،،، دعا هم لفظ است و هم اراده قلبی درست گفتید ولی میدونید چیزی که منو دل مرده و سرد کرده اینه که قلبم و عقلم با هم در تضاد شدید هستند
    قلبم به شدت خواهان خواسته ام هست ولی عقلم که عواقبش رو میبینه و بعید میدونه که عواقب اون به طور کلی خوب بشه جلوی احساس رو میگیره ( چون ممکنه اگر خداوند صلاح بدونن عواقب اون برای من خوب باشه ) .

    شما درست میگید من نسبت به حاجتم وابستگی زیادی دارم... وقتی به این فکر میکنم که نشه نمیدونید چقدر حالم بد میشه حتی تصورشم ...

    و دیگه اینکه فرمودید بعضی موقع ها ما انسانها اصرار بر حاجتی داریم ،،،،که از قضا و قدر آن خبر نداریم ( من هم به خاطر همین تفکر به قضا و قدر حاجتم و اینکه با این وجود نمیتونم ازش بگذرم حالم خوب نیست و انگار برزخه)


    در حالت کلی اگر جای شما بودم ،،،، شرایط را آنالیز می کردم - مشورتم را می گرفتم ،،،،خودم را بهتر جستجو می کردم ،،،

    سپس دو رکعت نماز می خوندم و درخواست خودم را به خدا می گفتم

    این صحبت شما منو آروم کرد و حتما انجام خواهم داد البته قبلا در ذهنم انجام داده ام...

    یه سؤال دیگه هم دارم و اون این هست که تا حالا چندین نفر به من گفتن که دیگه یه مدت رها کن خواستت رو تا نتیجه رو ببینی ومن خیلی این کار رو دوست دارم و میتونم این کار را انجام بدم ولی خوندم تو حدیث که خداوند دوست داره مرتب صدای بنده اش رو بشنوه که از اون درخواست میکنه و من اگر تا مدتی بیخیال باشم اونوقت چی میشه؟

    یه چیز دیگه هم میخواستم بگم : حالت دعا کردن همیشه هم به انسان دست نمیده خود من به شخصه گاهی که دلم میگیره و بغض میکنم اونموقع رو غنیمت میدونم و دعا میکنم.





    دعا برای نفر بعد :

    دوست عزیز با تمام وجودم از خداوند میخوام که تا شوق و انگیزه ی یک خواسته ای رو داری خداوند متعال اون رو بهت عطا کنه وگرنه گذر زمان همه چیز رو بی اهمیت میکنه برا آدم

  6. 4 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    zolal (دوشنبه 01 خرداد 96), باغبان (دوشنبه 01 خرداد 96), سرشار (دوشنبه 01 خرداد 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)

  7. #854
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    هفت عزیز ممنونم. ان شاالله هر چه که خدا بهترین و صلاح میدونه برامون رقم بخوره.

    خدایا نفر بعد رو دریاب.
    ببخشش.
    مراقبش باش.
    .

    (خدایا این دعا رو در حق هر کسی که بهش نیاز داره، اجابت کن و هر کسی که خودشم خبر نداره.)

    آمین

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  8. 4 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    miss seven (دوشنبه 01 خرداد 96), باغبان (دوشنبه 01 خرداد 96), سرشار (دوشنبه 01 خرداد 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)

  9. #855
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    ممنونم خانم زلال

    این روزا حالم اصلا خوب نیست.نمیدونم چه گناهی به درگاه خداوند مرتکب شدم که اینجوری باید تقاص پس بدم . خدایا این چه حکمتیست که باید تا لحظه آخر همه چیز خوب پیش بره و بعد درست در لحظه آخر اون اتفاقی رخ بده که نباید.خب قربونت برم از همون اول اجازه نمیدادی تا اینجای کار جلو برم.
    حال من خیلی بده.خیلی زیاد. هر چه بیشتر زمان جلو میره حالم بدتر و بدتر میشه.فقط یه معجزه میتونه حال دلمو رو به راه کنه . دوستای قدیمی و عزیزم دست به کار شید من خیلی به دعاتون احتیاج دارم.باغبان ، محمد رضا ، فدایی یار ، خانم7، خانم زلال ، خانم شیدا ، خانم گیسو کمند، خانم عشق آفرین و بقیه دوستان لطفا برای حال دلم دعا کنید. من بیشتر از همیشه به دعای خیر شما احتیاج دارم. خدایا حکمتت را بگذار برای آنها که میفهمند برای من فقط معجزه کن.

    میدونم حکمت خدا با رحمت خدا در تضاد نیست ، اما بعضی وقتا ما آدما یه کاری میکنیم که خداوند از سر حکمت تشخیص میده این آرزو و خواسته حق ما نیست و نباید بهش برسیم . برای نفر بعد دعا میکنم که خداوند نگاه ویژه ای به او داشته باشد و خواسته هایش را با دیده رحمت برآورده کند. آمین

  10. 6 کاربر از پست مفید سرشار تشکرکرده اند .

    Hildaa (سه شنبه 02 خرداد 96), miss seven (دوشنبه 01 خرداد 96), mohamad.reza164 (جمعه 05 خرداد 96), zolal (سه شنبه 02 خرداد 96), باغبان (دوشنبه 01 خرداد 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)

  11. #856
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آذر 96 [ 09:06]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    3,315
    سطح
    35
    Points: 3,315, Level: 35
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 225 در 72 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام سرشار عزیز
    امیدوارم خدا تمام مشکلاتت رو حل کنه و به ارامش برسی
    راستش منم قبلا خواسته ای داشتم خودمو به در و دیوار زدم اما خدا نخواست و نشد هر کاری بگی کردم از چله و ختم و دعا و فال و گریه و التماس و اشک و اه
    اما خدا نخواست و الان خدارو هزاران هزار بار شکر میکنم که نخواست بشه و الان اون حکمت خدا رو میفهمم

    منم دعا میکنم و به نیت حاجت قلبیتون برات صلوات میفرستم که خدا حاجتت رو اگه صلاح و مصلحت میدونه براورده کنه و اگه مصلحت خدا نیشت هزار برابر بهتر براتون رقم بزنه
    الهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم




    برای نفر بعد هم دعا میکنم که هر گره ای توی زندگیش و کسب و کار و خواسته اش داره به یمن وجود اقا صاحب الزمان به بهتر نحو باز بشه و به حوایجشون برسه


    الهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم





    دوستان دعام کنید سخت محتاجم میخوام یه کاری کنم به قول معروف لقمه بزرگتر از دهان میشه واسم اما مجبورم دعام کنید منم اسمم جز پنج نفر اول در بیاد

    الهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

  12. 5 کاربر از پست مفید عروس خوشبخت تشکرکرده اند .

    miss seven (دوشنبه 01 خرداد 96), zolal (سه شنبه 02 خرداد 96), باغبان (دوشنبه 01 خرداد 96), سرشار (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  13. #857
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عروس خوشبخت ایشالا خوشبخت باشی همیشه دعات خیلی خوب بود من برداشتمش
    برات دعا میکنم بهترینها نصیبت بشه و همیشه توی کارات موفق باشی. ایشالا مشکلت هم حل میشه . از ته دلم ارزو کردم برات
    منم واسه نفر بعدی آرامش روحی و قلبی ارزو میکنم. ایشالا که تو زندگیش همیشه هرچه میخواد رو بدست بیاره و هیچوقت حسرت هیچی به دلش نمونه. خدا بهش عزت و سلامتی و زندگی آروم و پر از هیجانهای خوب بده

  14. 5 کاربر از پست مفید hana00200 تشکرکرده اند .

    miss seven (دوشنبه 01 خرداد 96), zolal (سه شنبه 02 خرداد 96), باغبان (دوشنبه 01 خرداد 96), سرشار (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  15. #858
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,820 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با تشکر از خانم
    hana00200

    مرسی از دعای خوب شما .





    نقل قول نوشته اصلی توسط « 7 » نمایش پست ها


    سلامی دوباره ...

    سلام


    ......................................


    ببخشید مرتب پشت سر هم میام و اگر کسی بخواد از دعا استفاده کنه نمیتونه :)

    خواهش می کنم - بالاخره یه دغده هایی دارید و از طرفی می دونم تاپیک زدن خودش برا آدم زمان زیادی را می طلبد،،شاید الان شزایط تاپیک زدن را نداشته باشید ،،،،لذا با اجازه شما و دیگر دوستان

    سعی می کنیم در همین جا ،،،اگر کمکی از ما و دیگر دوستان بر می آید دریغ نکنیم .


    .............................




    اول از همه تشکر میکنم آقای باغبان از زمانیکه صرف نوشتن این مطالب نمودید زمانیکه داشتم
    مطالعه میکردم واقعا به فکر فرو رفتم.
    میدونید چرا تاپیک نزدم ؟ چون هم شما ... هم خانوم شیدا... مشاوران خیلی خوبی در تالار هستید با خودم گفتم اگر تاپیک بزنم معلوم نیست به اون سر بزنید ولی این تاپیک تنها تاپیکی هست که تشکر های شما دوستان در اون دیده میشه و به اون سر میزنید و من هم فرصت رو غنیمت شمردم و همینجا نوشتم و در خواست مشورت کردم و خدا رو شکر بی پاسخ نموند.

    متشکرم - نظر لطف شماست



    .......................


    اول از همه اینکه کاش میتونستم رک و صریح خواسته و حاجتم رو بگم ...


    به نظرم ،،، بعضی چیزها خصوصی هست بین انسان و خدایش ،،،،

    لذا امکان داره در بعضی مواقع ها انسان درد ودل کنه و مسئله را باز کنه ،،،،،

    لاکن اگر لازم دونستید حتما از کارشناسان این حوزه مشورت بگیرید ،،،،و به اونها بگید ! ،،،،

    لذا در فضای عمومی شاید درست نباشد .


    ...........................................


    تا حالا چند نفر به من گفتند که خواسته تو غیر منطقیه ( به خدا مثل اون مثال شما نیست که مثلا من راهی شمال باشم ولی به خدا بگم چرا من در جنوب نیستم؟ ،،، نه به خدا قسم محال و نشدنی نیست وگرنه حتما قبول میکردم)

    نه خانم 7 ،،،مثال شمال و جنوب برای این بود که می خواستم بگم ،،، بعضی موقع ها انسان به خودشناسی نمی رسه ،،،،مسیر را اشتباه میره ،،، و دعایی که میکنه شبیه اینه :

    میریم شمال و به خدا میگیم جنوب نیستم



    ..........................................


    آقای باغبان حرف شما کاملا صحیحه من تردیدی در خواستم دارم چون عواقب اون رو میدونم زیاد خوب نیست ولی با این حال نمیتونم قیدشو بزنم...
    اینکه نمیتونم درست و حسابی بشینم و با خدا حرف بزنم اینه که میدونم خواستم ممکنه برام خوب نباشه ولی به خدا میگم میشه بزرگی کنی و کاری کنی که برای من بد نباشه(چون خواسته من ممکنه برای من خوب نباشه و برای یکی دیگه خوب باشه ) چون میتونه این اتفاق بیفته ولی از نظر دیگران این درخواستی که از خدا دارم کمی شبیه این میمونه که من معجزه بخوام از خدا و وقتی میبینم معجزه که برای من اتفاق نمی افته پس چرا اینقدر دعا و مناجاتی که ثمری نخواهد داشت و به خاطر همین بغضم میگیره و افسرده میشم حتی تو وجودم خشونت هم زیاد شده... حتی نسبت به خودم... مسئله اینه که تا 1 سال پیش به عواقب و پیامد های حاجتم فکر نمیکردم ولی الآن چنان داره بهم فشار میاره که گاهی اعصابم واقعا بهم میریزه... ببینید من خودمم به خدا گفتم خدایا! من بنده، اون ایمان قوی که فکر کنم همین الآن که حاجتی ازت خواستم رو میشنوی و در دست اقدام میزاری ندارم ولی تو بزرگی، بر اساس ظرفیت من از من بخواه...


    ببنید خانم 7 ،،،شما در درخواستتون تردید دارید،،،،و پیش بینی شما هم از اون کار خوب نیست ،،،ولی اونا می خواید

    این اصرار برای چیست ؟

    به نظرم اول باید به یه خودشناسی از خودتون و مسیرتون برسید ،،،مشورت بگیرید ،،،،



    احساس می کنم بین دل و منطق گیر کردید ،،،

    احساس شما اون چیز را می خواد،،،، ولی منطق شما میگه خوب نیست !

    شما الان در درونتون یه تضادی دارید،،،،،این تضاد را باید حل کنید

    وقتی انسان تضاد درونی داشته باشه ،،،،یعنی موقعی که زبان و قلب و منطق هماهنک نباشه ،،، باعث میشه این انرژی دعا قوی نباشه !



    ما یه موقع دعا می کنیم می بینیم خبری نیست ،،،در حالی اون دعا مثلا باعث شده دوستت یه چیزی بهت بگه ،،،،،یه رهگذری پیدا بشه یه چیزی بگه و....

    نباید انتظار داشته باشیم خداوند حضرت جبرئیل بفرستد و بگوید باغبان این کار را نکن و این کار را بکن

    نشانه ها را پیدا کن !



    خداوند تو دل انسان راه درست را نشان میده ! و یا یه نشانه هایی به انسان میگه .



    باید مواظب باشیم در خواست ما از خداوند این گونه نباشه :


    طرف امتحان جغرافی داشت ،،تو امتحان می پرسند دریاچه ارومیه کجاست ،،،طرف بلد نبوده و می نویسه تو شیراز :)

    بعد به خدا میگه من نمی دونم کجاست ،، میشه یه کاری کنه دریاچه ارومیه شیراز باشه




    .....................



    اینکه گفتید دعا فقط صوت نیست ،،،، دعا هم لفظ است و هم اراده قلبی درست گفتید ولی میدونید چیزی که منو دل مرده و سرد کرده اینه که قلبم و عقلم با هم در تضاد شدید هستند
    قلبم به شدت خواهان خواسته ام هست ولی عقلم که عواقبش رو میبینه و بعید میدونه که عواقب اون به طور کلی خوب بشه جلوی احساس رو میگیره ( چون ممکنه اگر خداوند صلاح بدونن عواقب اون برای من خوب باشه ) .


    من الان به شما یه شیوه میگم :


    با عقل و منطق اول برو احساس را خاموش کن !،،،،وقتی احساس را خاموش کردی برو با منطق بررسی کن




    من از آقای مدیر در مورد عقل و احساس یه مشورتی گرفتم برای شما می گذارم :


    - احساس یکی از پارامترهای مهم در
    تصمیم گیری ، انتخاب و انگیزه هست.
    - عقل چارچوب و معیارها و گاردریل ها و تابلوها و چراغ ها و پلیس راهنمایی برای احساس هست.

    عقل منافع بلند مدت می بینید.
    عقل منافع و لذتهای با دوام می بیند.
    عقل جوانب رنج زای مشکلات را لحاظ می کند.
    عقل لذت بزرگ تاخیری را بر لذت کوچک فوری رحجان می دهد.
    عقل تجارب گذشته را مد نظر قرار می دهد.
    عقل واقع گراست و تخیل و توهم جزء عقل نیست.

    همه این ها موجب می شود که عقل ستون و فونداسیون تصمیم گیری، راس و ریاست
    تصمیم گیری را به عهده داشته باشد.
    و البته عقل سهم بسیار خوب و درشتی همیشه به احساس و ارضاء آن هم می دهد و بی بهره نمی گذارد.
    نکته کلیدی که باید بدانید.
    اساسا
    تصمیم گیری با عقل انجام می شود. اما عقلی که به خواسته های احساس هم اهمیت می دهد. اما چارچوب های دورنگری و با ثبات بالا را با ضریب بالا در نظر می گیرد.


    احساسات مصرف زمان حال و مقطعی دارند.
    امروز شما شادید فردا غمگین
    امروز عاشقید، فردا فارغ
    امروز نگرانید، فردا راحت
    دیروز ناامید بودید، امروز با انگیزه

    می بینید حس ها و احساسات معطوف به مسائلی هست که در زمان حال در حال انجام هست. و اگر بخواهد ادامه دار و باقی باشد باید عقل بررسی و همه جانبه گرایی و دوامش را تایید کند.





    ببنید خانم 7 ،،

    عقل و احساس را مانند دو کاراکتر در نظر بگیر ،،،دو کاراکتر که با هم دارنند درد ودل می کنند
    باید به احساست یاد بدی منطقی فکر کنه !

    رو نفس خودتون کار کنید
    بعضی موقع عقل جواب را به انسان میده و لی نفس نمی ذاره !
    مواظب باش.
    :)

    عجب هیجانی کردم ماجرا رو :)


    .................................



    شما درست میگید من نسبت به حاجتم وابستگی زیادی دارم... وقتی به این فکر میکنم که نشه نمیدونید چقدر حالم بد میشه حتی تصورشم ...

    و دیگه اینکه فرمودید بعضی موقع ها ما انسانها اصرار بر حاجتی داریم ،،،،که از قضا و قدر آن خبر نداریم ( من هم به خاطر همین تفکر به قضا و قدر حاجتم و اینکه با این وجود نمیتونم ازش بگذرم حالم خوب نیست و انگار برزخه)


    میدونم سخته

    من سن شما را می دونم :) ،،،تو صندلی داغ گفتید :) ،،،من هم ، هم سن شما بودم دغدغه های شما را داشتم ،،،نه که الان ندارم

    ولی زندگی چیزهای زیادی بهم یاد داد

    مثل این پیرمردهایی که میرنند تو پارک به کبوترها غذا می دند ،،،،،این جوری حرف زدم

    انگار چند سالمون ما :)



    رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:

    مسلمانی نیست که خدا را بخواند و در آن درخواست قطع رحم و گناه نباشد مگر آنکه خداوند به سه طریق به او عطا می کند:

    یا خواسته او را با شتاب می دهد - یا برای آخرت او ذخیره می کند - و یا معادل آن ناگواری ها و بدی ها را از او برمی دارد.



    پس خانم 7 ،،،با این فرمایش پیامبر عزیزمون ،،،دعای همه ماها مستجاب میشه .



    ..............




    در حالت کلی اگر جای شما بودم ،،،، شرایط را آنالیز می کردم - مشورتم را می گرفتم ،،،،خودم را بهتر جستجو می کردم ،،،

    سپس دو رکعت نماز می خوندم و درخواست خودم را به خدا می گفتم



    این صحبت شما منو آروم کرد و حتما انجام خواهم داد البته قبلا در ذهنم انجام داده ام...



    من بعد جمله بالا دو خط دیگه هم نوشتم ها :)

    گفتم خدایا اگر به صلاح هست به من بده ،،،اگر نیست انشا الله خیره و راه دیگه نشونم بده


    انسان وابسته به هدف و آرزوهاش ،،،شبیه یه پرنده تو قفس می مونه



    .............................




    یه سؤال دیگه هم دارم و اون این هست که تا حالا چندین نفر به من گفتن که دیگه یه مدت رها کن خواستت رو تا نتیجه رو ببینی ومن خیلی این کار رو دوست دارم و میتونم این کار را انجام بدم ولی خوندم تو حدیث که خداوند دوست داره مرتب صدای بنده اش رو بشنوه که از اون درخواست میکنه و من اگر تا مدتی بیخیال باشم اونوقت چی میشه؟



    ما فقط رها نمی کنیم که نتیجه بگیریم !،،،،رها می کنیم که به آرامش برسیم

    در واقع شرطی برای خدا نمی ذاریم

    من می خوام یه چیزی به شما بگم ،،نمی دانم چقدر با این نظریه آشنا هستید ،،،

    این نظر خودمه .


    وقتی انسان در برابر خدا مطیع باشه ،،،،،دیگه نگران هیچی نیست،،،

    وقتی انسان با خدا حرف میزنه ،،،،خدا صدای انسان را می شنوه ،،،، و خداوند هم پیام خودش را به او میرساند

    مثلا تو خواب - یه دوست ،،،،فکر و قلب ،،،،و .......

    ولی ماها هستیم که اون صدا را باور نداریم .


    حکایت بعضی ماها شبیه اون داستان هست که طرف تو سیل گیر کرده ،،،به خدا میگه کمک کن دارم غرق میشم ،،،

    چند دقیقه بعد یه فردی می یاد میگه دست منو بگیر ،،بیا ،،،،

    طرف میگه برو بابا ،،،خدا کمکم میکنه :)


    10 دقیق بعد یه قایق می یاد میگه زود باش الان غرق میشی ،،،،
    باز طرف میگه فقط خدا


    10 دقیق بعد یه بالگرد می یاد :)
    باز حرف همان حرف .

    چند دقیقه بعد طرف می میره :) ،،،،و به خدا میگه ،،،خدایا کجا بودی ؟

    خدا میگه من چند دفعه آمدم ،،،،،تو نیامدی !



    یه شعری در باب حضرت ابراهیم (ع) هست :

    برای قربونی،،،،
    اسماعیل را میدم با عشق ،،
    خودم با بچه هام ،،،، فدای تو ای خدا

    رهایی از وابستگی ها و دلبستگی ها ! ،،،،آزمون مهم ابراهیم (ع) بود .



    انشالله اون چیزی که برای شما و آقا سرشار و هممون ....خیره ،،،،اتفاق بیافته

    راستی سرشار جان مواظب خودش باش و به قول محمد رضا 164 از کناربر و :)


    یا حق .





    خدایا قلب نفرهای قبل - بعد - خودم ،،،، را طوری هدایت کن ، که از تو آن چیزی را بخواهیم که،،، حکمت و مصلحت است .

    ممنون دوست من .


    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 01 خرداد 96 در ساعت 22:46

  16. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    miss seven (دوشنبه 01 خرداد 96), zolal (سه شنبه 02 خرداد 96), سرشار (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  17. #859
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سخن آقای سرشار

    این روزا حالم اصلا خوب نیست.نمیدونم چه گناهی به درگاه خداوند مرتکب شدم که اینجوری باید تقاص پس بدم . خدایا این چه حکمتیست که باید تا لحظه آخر همه چیز خوب پیش بره و بعد درست در لحظه آخر اون اتفاقی رخ بده که نباید.خب قربونت برم از همون اول اجازه نمیدادی تا اینجای کار جلو برم.
    حال من خیلی بده.خیلی زیاد. هر چه بیشتر زمان جلو میره حالم بدتر و بدتر میشه.فقط یه معجزه میتونه حال دلمو رو به راه کنه . دوستای قدیمی و عزیزم دست به کار شید من خیلی به دعاتون احتیاج دارم.باغبان ، محمد رضا ، فدایی یار ، خانم7، خانم زلال ، خانم شیدا ، خانم گیسو کمند، خانم عشق آفرین و بقیه دوستان لطفا برای حال دلم دعا کنید. من بیشتر از همیشه به دعای خیر شما احتیاج دارم. خدایا حکمتت را بگذار برای آنها که میفهمند برای من فقط معجزه کن.

    میدونم حکمت خدا با رحمت خدا در تضاد نیست ، اما بعضی وقتا ما آدما یه کاری میکنیم که خداوند از سر حکمت تشخیص میده این آرزو و خواسته حق ما نیست و نباید بهش برسیم . برای نفر بعد دعا میکنم که خداوند نگاه ویژه ای به او داشته باشد و خواسته هایش را با دیده رحمت برآورده کند. آمین

    سلام آقای سرشار

    دقیقا من هم به خدا میگم اگه برای من این خواسته رو نمیخواهی پس چرا در این مسیر قرار گرفتم؟ من هم خیلی سختی کشیدم...
    هنوز خودمم به جوابش نرسیدم...
    ولی براتون دعا میکنم که گره از کارتون باز بشه انشاءالله




    سلام آقای باغبان

    از شما و دیگر دوستان نهایت تشکر رو دارم که منو راهنمایی میکنید و خدارو شکر میکنم که همچین جایی هست که بتونم حرفم را بزنم.

    صحبت های شما کاملا صحیحه... احساسم اون رو میخواد ولی منطقم میگه خوب نیست ... در اصل عقل میگه بدی هاش بیشتر از خوبی هاشه ( اصل مطلب همینه و بس)

    این صحبت شما هم خیلی زیبا بود :

    عقل و احساس را مانند دو کاراکتر در نظر بگیر ،،،دو کاراکتر که با هم دارنند درد ودل می کنند
    باید به احساست یاد بدی منطقی فکر کنه !

    رو نفس خودتون کار کنید
    بعضی موقع عقل جواب را به انسان میده و لی نفس نمی ذاره !
    مواظب باش.
    :)


    ما فقط رها نمی کنیم که نتیجه بگیریم !،،،،رها می کنیم که به آرامش برسیم


    یه وقتایی که واقعا ذهنم خسته میشد و نمیتونستم تحمل کنم اینکه به حاجتم نرسم خودمو میزدم به بی خیالی و به هیچی فکر نمیکردم برای مدتی.

    شما آقای باغبان هر آنچه که به صلاح و خیر من بود بیان کردید و اعتراف میکنم صحبت هاتون خیلی روی من تأثیر گذاشت... انشاءالله خدا هم در طول زندگی یاور شما باشد

    من تا جایی که در توانم هست دعا میکنم برای خودم ... در نهایت اون خداست که برام رقم میزنه و نمیتونم با قطعیت بگم حاجتم انجام میشه یا نه... من انگیزم رو سعی میکنم حفظ کنم اگر خداوند خواست که خدا رو شکر و اگر هم نخواست و نشد باز هم مطیعم در برابر دستورش چون چاره ای نیست.... من هم مثل بسیاری از انسان هایی که خواسته ای داشتند و نشده باید این آمادگی رو در خودم ایجاد کنم که هم ممکنه بشه و هم امکان نشدنش بسیار زیاده.
    الله اعلم




    دوستان عزیز همدردی

    برای همتون دعا میکنم... انشاءالله همیشه سلامت باشین که هیچ نعمتی بالاتر از این نیست.


  18. 4 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    zolal (سه شنبه 02 خرداد 96), باغبان (سه شنبه 02 خرداد 96), سرشار (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  19. #860
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام، ممنونم.

    خطاب به آقای سرشار و خانم هفت میخوام بگم خیلی برای رسیدن به خواستتون اصرار نکنید. گاهی بهتره صبر کرد و بعدا می فهمید که به خیرتون بوده.
    من تجربه این موضوع رو داشتم و الان فهمیدم که بهتره زیاده از حد تقلا نکرد. ما از آینده و خیر و صلاحمون خبر نداریم. هر چند گاهی خیلی تحمل برای آدم سخت میشه.
    ممکنه اون اتفاقی که اصرار داریم بیفته ولی برامون دردسر بشه.
    برای نفرات قبل و بعد و خودم از خدا میخوام از برزخ غم و رنج و فشار نجاتش بده........
    آرامش کجاست؟ ما رو به همون سمت هدایت کن.

    (دوستان غمگینم و سردرگم. از این دنیا خیلی دلم گرفته. برام دعا کنید.)

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.
    ویرایش توسط zolal : سه شنبه 02 خرداد 96 در ساعت 20:13

  20. 5 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    Hildaa (سه شنبه 02 خرداد 96), miss seven (سه شنبه 02 خرداد 96), باغبان (سه شنبه 02 خرداد 96), سرشار (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)


 
صفحه 86 از 136 نخستنخست ... 36465666767778798081828384858687888990919293949596106116126 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.