سلام نمو عزيز
من يه دوستي داشتم كه 4 سال با پسر عمه ش دوست بود اتفاقا خيلي م همديگه رو دوست داشتن و قصد داشتن با هم ازدواج كنن
خلا صه زماني كه پسر عمه اومد خواستگاري با مخالفت شديد خانواده دختر روبرو شد كه ما دختر به فاميل نميديم و با ازدواج فاميلي مخالفيم و از اين حرفا
خلاصه اينكه هرچي زور زدن نشد كه با هم ازدواج كنن
الان دوستم با يه مرد خيلي خوب ازدواج كرده و از زندگيش راضيه پسر عمه ش هم ازدواج كرد
دوستم ميگفت وقتي ما دو تا تو مهموني يا مراسمي همديگرو ميبينيم رومون نميشه به هم نگاه كنيم و همش سعي ميكنيم از هم فرار كنيم و گذشته خيلي اذيتمون ميكنه كاش باهاش دوست نميشدم
عزيزم
رابطه ت رو تموم كن و اگه موقعيت مناسبي براي ازدواج داشتي روش فكر كن همه چيز اونجوري كه ما ميخوايم پيش نميره .
علاقه مندی ها (Bookmarks)