؟؟؟؟؟
تشکرشده 3 در 2 پست
؟؟؟؟؟
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام عزیزم. امیدوارم خوب باشی.
من دختری هستم که 7 ساله با پسری دوسته که 8 سال از خودش کوچیکتره. بله . . درست فهمیدین. من وقتی 26 سالم بود با پسری دوست شدم که 18 سالش بود. اون موقع من درسم رو تموم کرده بودم. ولی اون حتی دانشگاه هم نرفته بود.
بگذارید از اول بگم. . در واقع اون همیشه دوست داشت با دختری ازدواج کنه که از خودش بزرگتر باشه. و من همیشه دوست داشتم با پسری ازدواج کنم که از خودم کوچکتر باشه. اون پسر خیلی عاقل ( تقریبا عقل یه پسر 24 ساله رو داشت وقتی 18 سالش بود) مودب ، متشخص و کاری بود. آینده نگر و نکته سنج بود. خلاصه . . همونی بود که من می خواستم. و من به گفته اون چیزی بالاتر از اونی بودم که اون در نظر داشت. و این رابطه شروع شد.
طی این 7 سال ساجد سربازی رفت، یه کار شروع کرد. . سرمایه خوبی جمع کرد و یه شرکت مهندسی زد ، البته یه رشته مهندسی هم خوند و مهندس شبکه شد. و الان یه خونه توی بهترین جای شهرمون رهن کرد و تا یه ماه دیگه داریم رسما ازدواج می کنیم.
البته بگذارید در مورد 2 تا چیزم بهتون بگم:
1- اوایل آشنایی مون خانواده اون به شدت مخالف بودن ، و البته و صد البته که خودم هم بهشون حق می دادم و الانم می دم. کدوم پدر و مادری راضی می شن بچه شون با 8 سال بزرگتر از خودش ازدواج کنه؟ . . به خاطر همین همیشه تو این 7 سال احترام همه شون رو پیش همسرم نگه داشتم. خانواده خودم هم اول راضی نبودن ، ولی وقتی عشق و علاقه مون رو بهم دیدن دیگه حرفی نزدن. نه از روی اجبار . . الان کاملا راضی هستن پدر و مادرم. و اما پدر و مادر ساجد . . الان که 7 سال گذشته . . . و پدر و مادرش دیدن که ساجد و من چقدر در کنار هم از خیلی لحاظ رشد کردیم . . دیگه مثل قبل مخالف نیستن ، حتی تقریبا چند هفته پیش که ساجد به مامانش گفته که یه ماه بعد می روم باهاش ازدواج کنم مامانش گفته کمی هم سرمایه جمع کن برای خودت. . . امیدوارم همه چی خوب پیش بره.
2. من از اون دخترایی هستم که الان که 31 سالمه ، هر کی بیینه می گه 24 . . 25 سالته. یعنی ژنتیک خانواده ام این جوریه که خیلی جوون تر از سن امون دیده می شویم. دختر خیلی شیطون ، ورجه وورجه کن ، بشاش و شاد، پر انرژی هستم که از رفتارم هیچ کس نمی فهمه این قدر سنم بالاست. و ساجد عاشق شیطنتم بوده و هست.
و ساجد پسری مودب و متین و خیلی آرومی که همیشه عاشق این خصلتاش بودم. در حقیقت می شه گفت یه جورایی همدیگه رو کامل کردیم و به تعدیل رسوندیم.
خوبی رفتار ساجد با اون سن کمش این بود، که هیچوقت تو این همه سال وابسته خانواده اش نبود و از هر لحاظ فکری ، مالی ، عاطفی وابسته خانواده اش نبود. اون یه برادر بزرگتر داره که 5 سال از خودش بزرگتره ، ولی از خیلی جهات وابسته خانواده اشه . نه کار داره ، نه درسش رو تموم کرده و نه هیچی.
حالا شما بودین کدوم رو برای زندگی انتخاب می کردین؟
من خیلی خیلی خیلی راحت خودم و آینده ام رو به ساجد می سپارم که 8 سال از خودم کوچکتره تا به بعضی مردا که از خودم بزرگترن یا هم سنمن. اون قدر تو اطرافیانمون دیدیم که اونایی که با قوانین جامعه ازدواج کردن ولی آخرش چی؟ توی زندگی اشون طلاق خاموش برقراره.
البته این رو هم بهتون بگم ، هر زندگی مشترکی ، هر رابطه دوستی *اصلا* آسون نیست. اگر واقعا بخوای یه رابطه واقعی و محکم داشته باشی باید خیلی از سختی ها رو تحمل کنید تا بتونی اون رابطه رو به نتیجه برسونی.
من توی این 7 سال اون قدر سختی ها رو تحمل کردم تا خودمون رو به اینجا برسونیم که حتی تصورشم براتون محاله. بعضی وقت ها فکر می کنم ما واقعا یه زندگی مشترک داشتیم. چون هیچ وقت رویایی با هم برخورد نکردیم. فقط واقعیت بود و واقعیت. . توی تلخی ها و شادی ها همیشه کنار هم بودیم که البته تلخی اش واقعا زیاد بود.
ولی وقتی فکر می کنم می بینم چقدر با هم رشد کردیم. . حتی من که 8 سال بزرگتر از اون بودم. و باور کنید که اون باعث رشد من شد. اون واقعا عاقلتر از من بود. . و می تونم بگم خوشحالم که دارم همسر اون می شوم. اون هم همین طور.
و امیدوارم بعد از ازدواج هم ، همین طور در کنار هم باعث رشد هم بشیم و تا آخر عمر در کنار هم بمونیم.
دعام کنید.
تشکرشده 6,903 در 1,648 پست
سلام دوستم.
تو یه تاپیک تاریخ گذشته پست گذاشتی. تاریخ آخرین پست مال چند ماه پیشه و استارتر تاپیک هم چند ماهه به این انجمن سر نزده.
با این حال پستت برای من آموزنده بود.
خلاف قوانین بود، اما خوشحال شدم که نوشتی.
موفق باشی.
هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...
تشکرشده 69 در 39 پست
به نظر منم این رابطه رو تمام کنید 4 سال دیگه حتی خانواده ش هم اگه راضی بشن ممکنه خودش دیگه شما رو نخواد چون پسر 18 ساله ثبات فکری نداره الان یه چیز میخواد و بعد چیز دیگه چون کلا معیارهاش فرق میکنه البته این فقط در مورد آقایون نیست خانمها هم همینن من خودم 30 سالمه و متاهلم وقتی یاد 10 سال قبل میفتم که چه طرز فکری واسه ازدواج داشتم و چقدر رویایی فکر میکردم خنده م میگیره همه همینطورن و چیزی که مهمه عشق رو نمیشه سر سفره بذاری و بخوری پس شرط کافی نیست با این اوضاع مملکت که همه دو نفره کار میکنن و آخرشم لنگ میزنن باید در مورد ازدواج عاقلانه فکر کنی اگه بخوای روی پای خودت وایسی وگرنه باید دستت جلو خانواده ت و خانواده ایشون دراز باشه که این اصلا خوب نیست بحث 2 روز نیست الکی هم نیست باید با کسی ازدواج کنی که بتونه ساپورتت کنه بشه بهش تکیه کنی نه اینکه اون پشت شما قایم شه اکثر پسرایی که دنبال زن کوچکتر از خودشون هستن واسه اینکه به زنشون تکیه کنن هم از لحاظ مالی و خیلی چیزهای دیگه و وقتی خانم پا تو سن گذاشت و ایشون تازه به چلچلی رسیده دیگه عارشون میشه با خانمشون راه برن میرن سراغ یه دختر جوون . در مورد خانمی هم که گفته شرایطش مثل شماس و خوشبخته اولا ایشون هنوز ازدواج نکرده پس نمیتونی رو حرفشون اتکا کنی اگه 10 سال بعد از ازدواجش بود و همین شرایط رو داشت اونوقت میشه رو حرفش حساب کرد دوما ایشون هنوز بچه دار نشده اونوقت میفهمه که چقدر اختلاف سنی توی چهره ش فاحش میشه. موفق باشی
تشکرشده 1,946 در 612 پست
تشکرشده 2,440 در 754 پست
این تایپیک تاریخ گذشتست! دوستان اگه مشکلی دارن یک تایپیک جدید باز کنن تا مستقلا به مشکلشون پرداخته بشه!
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
تشکرشده 0 در 0 پست
خانم شکوفه کویری ، اگر قرار بود با نظرات و حرف مردم این رابطه رو تموم کنم ، همون سال اول دوستی باید تموم می کردم. ولی این کارو نکردم و هیچ وقت هم نمی کنم.
و مطمئن مطمئن باشید حتی 10 سال بعد ازدواج هم صاحب بچه شدم و هم توی خونه ام خوشبخت با همسرم دارم زندگی می کنم. من بادی نیستم که با این بادها بلرزم. و زندگی مشترک هم چیزی نیست که به خاطر این مسائل زود ولش کرد. زندگی مشترک برای من خیلی با ارزش تر و مقدس تر از این حرفاست.. تا الان براش جنگیدم و نگهش داشتم. تا آخر عمرم براش می جنگم.
این که االان همه با هر بادی که از کنارش می گذره زندگی اش رو ول می کنه و می ره پی کارش. . . این مشکل جامعه است. ولی من از اوناش نیستم.
- - - Updated - - -
در ضمن . . .
نه دست همسرم پیش کسی درازه. نه من . . این همه سال هم صبر کردیم که بتونیم کاملا مستقل بشیم تا به مشکلاتی که شما گفتین بر نخوریم. خیالمم از بابت همسرم خیلی راحته.
راستی . . شما خودتون چی؟ اینقدر که محکم حرفاتون رو زدین و نصیحت کردین و گفتین ازدواج هم کردین، یعنی هیچ مشکلی تو زندگی تون ندارین؟ همه زندگی ها ، چه مشترک ، چه غیر مشترک مشکلاتی دارن. هیچ کس تو این دنیا بی مشکل نیست.
این مسئله که من با چه شرایطی دارم ازدواج می کنم مهم نیست . . مهم اینه که من این مشکلات و چطوری حل کنم که نتیجه خوبی داشته باشه. مگه نه؟ قبلا هم بهتون گفتم خیلی ازدواج ها بودن که شاید خود شما تاییدش کردین، ولی نتیجه خوبی نداشتن.
پس هیچ وقت هیچ چیزی رو 100% نمی شه تایید کرد.
و من تمام سعی ام رو کردم و می کنم که زندگی ام رو نگه دارم. اونم به بهترین نحو احسنت.
زندگی امون و رابطه امون رو ما خودمون خوب یا بدش می کنیم. و من به خودم ایمان دارم.
- - - Updated - - -
سلام ، خوبی عزیزم؟
من یکی از اعضای جدید این تاپیکم. می دونم تاریخش گذشته ، ولی دوست دارم یه چیزی رو بهت بگم.
اینو بدون که آدما از خیلی لحاظا با هم فرق دارن. . از لحاظ رفتاری ، گفتاری ، فرهنگی و . . . حتی انتخاب هر چیزی. خوب می دونی که سلیقه خرید لباس و کیف و کفش و تغذیه هر فردی به فرد دیگه فرق می کنه. . این قانون در انتخاب همسر هم همین طوره.
من خودم 31 سالمه. همیشه از بچگی ام دوست داشتم با کسی که از خودم کوچیکتره ازدواج کنم. الانم دارم همین کارو می کنم. یه ماه بعد با کسی که 8 سال از خودم کوچکتره دارم ازدواج می کنم و خیلی هم راضی ام. در حالی که خواهر کوچکترم که 29 سالشه از پسری که کوچکتر از خودش باشه چندشش می شه ، می گه نمی تونم بهش تکیه کنم. احساس بدی بهم دست می ده . ولی من اونطوری نیستم. خیلی راحت خودم و آینده ام رو میتونم بهش بشمارم. چون هز چیزی رو که یه مرد کامل باید داشته باشه رو داره. در حالی که دوستم که 30 سالشه ، پسری رو برای ازدواج دوست داره که 11 سال ازش بزرگتر باشه ، دختر دایی ام هم این طور بود. دوست داشت خیلی بزرگتر باشه. . .
تمام اینا ریشه روانشناسی دارند که فردی به فرد دیگر فرق می کنه. و چون 90 درصد مردم این جوری ازدواج می کنن ، ملاک این نیست که حتما باید اینطور باشه.
ولی خوب. . آمارهای که پزشک ها و روانپزشک ها از ازدواج ها می گیرند و نتایج اونها رو نمی شه نادیده گرفت. و حقیقت این است که واقعا ازدواج هایی مثل ازدواج من اگر موفق باشند ، واقعا حالت استثنا دارند.
- - - Updated - - -
آقای صابر . . همه مثل بعضی پسرها نیستن که سن 23 سالگی برن دانشگاه . . یا سربازی . . یا بیکار.
همسر من 23 سالشه. از 18 سالگی تا الان هم سربازی اش رو رفت ، بعد یه کار شروع کرد . با 2 میلیون شروع کرد. در عرض 2 سال 20 میلیون کرد این پولو. همزمان با کارش درسش رو هم می خوند. اونم مهندسی کامپیوتر. با سرمایه ای که جمع کرد یک شرکت کامپیوتری زد. الانم مهندس شبکه است و خدا رو شکر فقط کارخونه ها و ادارات شهرمون می خوانش. و الان دقیقا 23 سالشه و من 31 سالمه و یک ماه بعد داریم ازدواج می کنیم. مقدمات عروسی رو داریم اماده می کنیم و منم جهیزیه ام رو دارم می خرم.
این رو بدونین که همه یکی نیستن
تشکرشده 69 در 39 پست
خانم viwio من این پست رو برای shb4924 زدم نه برای شما. و لزومی هم نمیبینم که جوابتون رو بدم که تو زندگیم مشکل دارم یا نه ولی محض اطلاعتون ازدواج من عاشقانه و در عین حال از روی عقل و منطق بوده و هیچ زندگی هم بی مشکل نیست هرچند کوچیک/ همه چیز رو به خودتون نگیرین من اگه میخواستم واسه شما همدردی یا مشورت کنم به خودتون پست میزدم
- - - Updated - - -
اگه یه دوری تو تالار بزنید میبینید وقتی زندگی به مشکل میخوره خانم هست که برای زندگیش میجنگه پس انقد نگین من تا الان جنگیدم و ازین به بعد هم میجنگم
فقط شما نیستین یه سر دیگه قضیه هم همسر آینده تونه مطمئنین که ایشون هم در آینده میجنگه؟ به قول خودتون هیچ چیز 100% نیست پس نمیتونین از الان انقد محکم قضاوت کنید و انقد احساسی فکر کنید اکثر خانمهایی که اینجا از شوهرشون خیانت دیدن یا مشکل دارن یا هرچیز دیگه همه شوکه هستن چون اصلا انتظار نداشتن پس همه چیز یه دفعه اتفاق میفته بحث من و مشورتی که من و همه اعضای این تالار به این دوستمون دادیم ایشون نبودن همسرشون هستن همسرشون کم سن هست و ممکنه در آینده تغییر کنه بحث تلاش و جنگیدن ایشون نیست زمانی که همسرش تصمیمش عوض شه یا پشیمون شه ایشون اگه دنیا رو هم به جنگ بیاره پیروز نمیشه
فرهنگ 27 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)
تشکرشده 0 در 0 پست
تشکرشده 69 در 39 پست
عزیز اون هزار نفر متوجه هستن که من با اونا نیستم وگرنه مثل شما به من جواب میدادن ولی میبینین که هیچکس جواب نداده من و بقیه اومدیم اینجا که به اون خانم کمک کنیم نه اینکه شرح زندگی خودمون رو بدیم که هیچ کمکی به ایشون نمیکنه چون هیچ زندگی شبیه هم نیست به قول یک پزشک هیچوقت نسخه خودت رو واسه دیگری نپیچ چون اگه اشتباه کرده باشی باعث نابود شدنش میشی دلیل نمیشه اگه کسی با اندکی شرایط مشابه در زندگیش موفق بوده یا احساس میکنه که موفق میشه نفر بعدی هم مثل اون بشه آدما و زندگیا با هم متفاوتن حتی در شرایط مشابه...
فرهنگ 27 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)