به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 32
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    صبا جان دخترم هشت سالشه و یسرم 13 سال.
    من نگران هیچکدوم نیستم .بچه هام اگه قرار باشه انتخاب کنن مطمینم منو انتخاب می کنن.یدرشونم اگه بخواد نظرشونو عوض کنه من مشکلی ندارم.تنها نگرانیم اینه که این مساله یه طوفانی به یا کنه و زندگی بچه ها دگرگون بشه .تا بیان به ثبات برسن چند سال طول می کشه .من از اون طوفانه می ترسم .این ارامش رو نمی خوام به هیچ قیمتی از دست بدم .بچه ها اگه بدونن من کسی رو دوست دارم دیوونه میشن .هنوز دخترم ییش من می خوابه و بعضی وقتا نصف شب یسرمم میاد یایین تخت ما...
    من یه بار دخترم رو بردم ییش دوستم برای مشکل یزشکی با اینکه ما سعی کردیم خیلی رسمی برخورد کنیم ولی دخترم بعد اینکه اومدیم بیرون بم گفت من این دکترو دوست ندارم.گفتم چرا .گفت چون هر بار تو رو نگاه می کرد لبخند می زد!!
    دیگه شما تا تهشو بخونین..من می خوام با دوستم همین جوری که این چند سال بودیم باشم .ولی اون نمی یذیره ..جدا هم نمیشه..خودمم عاشقشم .به خودم که نمی تونم دروغ بگم..

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    273
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    ممنون که جواب سوالامو دادین

    چکاوک عزیز شما و همسر سابقتون تو یه چیز مشترک هستین البته این حق طبیعی هر انسانی هست که بخواد در کنار کانون گرم خانوادش و همسر و فرزندانش باشه و نیازهاشو از طریق اونا تامین کنه.
    هر دوی شما می خواین شرایط رو به همین شکل حفظ کنید.
    همسر سابقتون بهترین مادر رو برای بچه ها می خواد و شما هم بهترین شرایط مالی و ...
    پدر فرزندانتون تونستند با قدرت مالی و تحکم و شرایط خاصی که قوانین بهشون میده به هدفشون برسند.
    اما اینکه شما بخواین عشقتون رو تو آب نمک نگه دارید تا فرزندانتون بزرگ بشن (یعنی حداقل 10 سال دیگه ) دور از انصافه
    اون آقا هم به اندازه شما حق داره که خانواده و فرزند و... داشته باشه

    شما صراحتا اعلام کردین که نمی خواین آرامش فعلیتون رو از دست بدین یعنی شرایط عقد دائم رو ندارین. این قاطعیت در تصمیم گیریتون رو به ایشون هم اعلام کنید.
    امیدوارم جسارت نشه اما به هر دلیلی حتی عشق محروم کردن این آقا از یه زندگی معمولی (چیزی که شما در حال حاضر دارین - شما مادر هستین و عملا یه خانواده دارین خانواده ای که تا همیشه و هر جای دنیا خانواده شما می مونند) خودخواهیه.
    پیشنهاد من اینه که به دنبال راهکار برای قطع ارتباط با ایشون باشید (حداقل بخاطر اون عشقی که به ایشون دارین)

  3. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (جمعه 02 فروردین 92), صبا_2009 (پنجشنبه 07 دی 91)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    صبای عزیز
    من از شوهر سابقم توقع مالی ندارم چون نیاز ندارم اون خودش اصرار داره که بچه هاش باید توی رفاه کامل بزرگ بشن ..من اگه خودم باشم با هر شرایطی کنار میام چون به زندگی دنیا دلبستگی ندارم .
    یکشنبه رو ما با هم بودیم .ناهار رو رفتیم بیرون و عصرم خونه اون بودیم .
    من بازم سر بحث رو باز کردم و براش شرایطمو دقیقا بررسی کردم و باز هم جدا بهش گفتم که شرایط ازدواج رسمی ندارم .گفتم اگه می خواد بره و یا با کسی باشه من بهش حق میدم ..اینا رو بهش می گفتم صدام می لرزید و اشکم بی دلیل جاری بود.اصلا نمی تونستم خودمو کنترل کنم .ولی بش گفتم.
    اونم عصبانی شد .گفت من نمی دونم تو چه اصراری داری هی این بحث رو ییش بکشی ..اگه از من بدت میاد راه های دیگه ای هم هست .اگه می خوای جدا بشی بهتره جور دیگه بهانه بیاری...
    دلم می شکنه اون حرف منو نمی فهمه .با این حرفاش بدتر آتیشم می زنه.
    گفت که فکراشو می کنه و بهم میگه..
    از این نگرانم که نکنه بخواد بره و بخاطر وابستگی مالی نتونه و توی شرایط خاص و رودر وایسی گیر کرده باشه ..
    ای لعنت به این یول که همه چیزو خراب می کنه....
    خدا کنه زودتر تصمیمشو بگیره و تکلیفو روشن کنه.اگه می خواد بره دیگه نمی خوام باش هیچ تماسی داشته باشم .رومم نمی شه بهش بگم خونه رو یا مطبو خالی کن..بحث مالیش نیست .نمی خوام دیگه در آینده مجبور شم باش برخورد داشته باشم.

  5. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    سلام نگفتید بچه ها چند ساله اند البته عزیزم من مشاور نیستم ولی به نظر خودم شماهم حق دارین زندگی کنین شوهر قبلتون رفته پی زندگی خودش و از شما هم قول گرفته که هیچ وقت ازدواج نکنین یعنی شما را مادام العمر برای پرستاری بچه هاش انتخاب کرده و از احساس شما نسبت به بچه ها سو استفاده کرده و این به نظر من صحیح نیست یعنی عادلانه نیست از طرفی همسر فعلی شما هم حق داره با ایشان صحبت کنیدو مشکلاتتان را بررسی کنیدوبهتر است که از یک مشاور حقوقی هم کمک بگیرید اگر بچه ها در سن مناسبی هستند با انها هم صحبت کنید و بهشان بگید که چقدر دوستشون دارید و اینده شون براتون مهمه و پدر شون از همین سو استفاده میکنه ولی شما هنوز جوانید بچه ها هم اینو باید درک کنند مطمئن باشید بعده ده سال که بچه ها بزرگ شدند و رفتند پی زندگی شون میرن دنبال باباشون و ایشون از شما عزیز ترن و می گن که تو پول ما رو می خواستی و حتما خواستگاری نداشتی که موندی.

  6. 5 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    واحد (چهارشنبه 20 دی 91)

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    واحد عزیز قبلا گفتم دخترم هشت سالشه و یسرم 13 .شوهر سابقم از من قول نگرفته که من ازدواج نکنم .اون ظاهرا میگه هر وقت دلت خواست ازدواج کن ولی من می دونم که این حرف دلش نیست .اون اگه از دستش میومد منم می خواست زنش باشم ..از احساسی که به من نشون میده کاملا مشخصه که خیلی دلش می خواد من برگردم ولی اون زندگیشم داشته باشه .اونورو خیلی دوست داره ازش معلومه ..راضیه از اونور.اصلا اونور رو از دست نمی ده .دیگه مادر منم به این ییری اینو فهمیده..
    من این چیزی که شما میگین در توانم نیست ..شاید بزدلم و یا هر چیزی دیگه .می دونم من الان یرستار بچه هاشم اما من عاشق این یرستاریم ..این دو تا بچه ای که بچه ما شدن گناه که نکردن .من تا این دو تا نخوان ازم همچین کاری نمی کنم..هر چی هم دوست دارن فکر کنن .من می دونم با خدای خودم که چیکار کردم اونام یه روز می فهمن انشالله..

  8. کاربر روبرو از پست مفید چکاوک تشکرکرده است .

    ajp (چهارشنبه 20 دی 91)

  9. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    به نظرم اگر این آقا و شما هر دو از شرایط حاضر راضی هستید (طبق گفته خودتون) ، به ایشون اجازه بدید که به اندازه سهمش تصمیم بگیره و تحت فشار قرارش ندید.

    .

    راستی چرا اونچه خرج این آقا کردید رو خرج بچه های خودتون نمی کنید تا نیازمالیتون به همسر سابقتون کم بشه؟ یک توصیه خواهرانه. کمی بیشتر در مورد تربیت بچه هاتون دقت کنید. اینطور نباشه که شما و همسر سابقتون به خاطر شرایط جدایی اونقدر شرایط مالی رو برای بچه ها ایده ال کنید که بعدا براشون مشکل درست بشه و از نظر تربیتی مشکل پیدا کنند.

    آرزو می کنم شما و عزیزانت همیشه شاد و سر بلند باشید.

  10. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 21 دی 91)

  11. #27
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    RE: اصرار دوستم برای عقد دایم

    چکاوک عزیز


    از اینکه این همه آرامش فرزندانت برایت مهم هست و گرمی کانون خانواده و احساس رضایت از زندگی ، تحسینت می کنم


    شما برخلاف آنچه نشان می دهی اصلاً نه در دوراهی هستی نه در چند راهی . شما نیاز به مشاوره برای تصمیم گیری هم ندارید بلکه کاملاً می توانی تشخیص دهی که بهترین تصمیم چی هست . و تقریباً در حرفهایت نشان داده ای که می دانی چه می خواهی و همان را هم انجام می دهی . اما موضع و مشکل اصلی شما احساسی بودن و وابستگی شمسات .

    شما در مورد جدایی از همسرت احساسی عمل کردی و در مورد ارتباطت با این اقا نیز احساسی هستی و وابستگی داری .


    با توصیفهایی که از همسرسابقت داشتی و حتی اینکه وقتی ایران میاد منزل می آید و با بچه ها و شما به خوبی رفتار می کند واین همه اعتماد دارد که اموالش را به نام شما زده و .... می توانستی در ازدواج ایشان باقی بمانی و .... کانون خانواده را به مخاطره کنونی نکشانی ...... به نظر میرسه حس طرد شدگی یا هر حسی که در هر صورت از احساسات شما سرچشمه گرفته نه منطق شما موجب این جدایی شده .

    حتی در شرایط فعلی آیا اگر ازدواج موقتت با همان همسر سابقت می بود بهتر نبود؟ اگر چه به نظر من منطقی همان بوده که در ازدواج ایشان باقی می ماندی .


    محدودیتهای همسر سابقت برای شما در خصوص ازدواج و رفتارهای دیگرش نشان از این دارد که امید داشته که شما بعد از مدتی دوباره حاضر شوی به عقد وی در آیی .

    بد نیست از این بعد هم به موضوع نگاه کنی . اگر چنین تصمیم گرفتی آن آقا راحت تر از زندگی شما خارج می شود .


    لینک زیر برای تصمیم گیری نهایی می تواند کمک خوبی برای شما باشد :

    http://www.hamdardi.net/thread-10711.html




    .

  12. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 21 دی 91)

  13. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار همسر موقتم برای عقد دایم ....

    دلجوی عزیز
    من از این شرایط راضی هستم ولی اون نیست ..هر چند وقت یه بار یه چیزی ییش میاد باز قاطی می کنه..چند روز ییش شب اس ام اس داد که من الان بت نیاز دارم..بش زنگ زدم میگه من الان دلم گرفته به تو نیاز دارم تو بغلم باشی اگه شده یه ساعتم تونستی بیا یه مشکلی براش ییش اومده بود...ساعت 11 شب بود آخه من اون وقت شب چطوری دو تا بچه رو ول کنم تو این خونه ویلایی بی امنیت برم اونجا! اومدم تو حیاط بش زنگ زدم گفتم من این وقت نمی تونم بیام...حالا تازه ما صبح از 7 تا 9 هم با هم بودیم ..خیلی هم خوب و خوش از هم جدا شدیم.کلی توضیح دادم آخرش باز همون داستان شد یه دلیل قهر و دعوا...هر بار این بحثا هر دومونو میریزه به هم..
    عزیزم در مورد مسایل مالی اصلا من و شوهرم من و تو نداریم ..اون خودش می خواد خرج بچه ها رو بده و براشون کم نذاره .من چه باشم و چه نباشم فرقی براش نداره .در واقع اینطوری بگم بهتره اون طوری برای ما شرایط رو فراهم کرده که به خودشم نیاز نداریم ..اختیار همه چیزش دست منه .وابستگی ما بهش اصلا مالی نیست ..عاطفیه .بچه هام عاشق یدرشون هستن مخصوصا دخترم روزی نیست باش کلی زنگ نزنه صحبت نکنه.من اگه شوهرم نباشه خودم از یس همه هزینه هامون بر میام .حالا شاید نتونیم مثل الان اینقدر ریخت و یاش کنیم ولی می دونم کم نمیارم .
    من هر کاری برای همسر الانم کردم کاری بوده که هیچ تاثیری روی ما نداشته .مثلا اجاره یه آیارتمان دو خوابه چه کمکی توی زندگی ماست!؟؟ هیچچچی واقعا هیچی.یا مطب که من براش اجاره کردم یول جزیی حسابم بود.خدا رو شکر اصلا به این چیزا نیازی نداریم..اون زمان که ایشون از کانادا برگشت تازه از زنش جدا شده بود و زنش تقریبا چیزی براش نذاشته بود.حتی یول نداشت مطب یا خونه اجاره کنه .الان مشکلی نداره این 4 سال با کمک من مشکلاتش حل شد و خودشو جمع و جور کرد.

    فرشته مهربان عزیز.ممنونم که به من دلگرمی میدین .در مورد جدایی از شوهرم من خیلی فکر کردم .از شوهرم بارها خواستم اون خانم رو کنار بذاره ولی نتونست .در نهایت با صراحت بم گفت که باش ازدواج کرده .هر سال بخاطر اون دختر چندین بار میرفت اون کشور .شرحش طولانیه ..مشکل من اینه که شوهرم از اون خانم دل نمی کنه .هنوز هم که هنوزه دوستش داره .هر بار باش بحث می کردم می گفت من مردم و مردا می تونن همزمان دو تا زنو با هم دوست داشته باشن و اینا با هم تداخل ندارن ..حتی یادمه می گفت من هر دوی شما رو به یه اندازه دوست دارم انگار تو مادرمی اون یدرم ! مگه آدم یدرشو دوست داره دیگه نباید مادرشو دوست داشته باشه!؟؟؟
    الان هم نظرش همینه .دوست داره من برگردم ولی اونم باشه .اصلا نمی ذاره ذره ای در مورد اون صحبت کنم .تا سر صحبت باز شه میگه ادامه نده .اون قضیه روشنه و حل شده...
    برای همین قیدشو زدم .یه زمانی خیلی این موضوع زجرم می داد ولی الان باش کنار اومدم ..اگه اونو می ذاشت کنار کی از یدر بچه هام بهتر بود.
    یه مساله دیگه هم الان اضافه شده .اونم اینه که من طعم ارتباط به این زیبایی رو چشیدم ..این رابطه اصلا اون نیست.بعد از چهار سال من هنوز بال بال می زنم با این آقا باشم ..تمام وجودمون با هم یکی میشه وقتی با همیم .چطوری با این اوصاف برگردم به مردی که شب هاش تو بغل یه زن روس می گذره ....نمی تونم .الان دیگه تصورشم برام زجر آوره.یعنی شما فکر می کنی این حس عوض میشه اگه این آقا رو بذارم کنار؟؟؟ من بعید می دونم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید چکاوک تشکرکرده است .

    ajp (یکشنبه 24 دی 91)

  15. #29
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,046 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار همسر موقتم برای عقد دایم ....

    با سلام و احترام
    مشکل شما به خاطر تعارض هایی هست که برای خودتون درست کرده اید. یه جوری همه چیز را با هم می خواهید.
    هم می خواهید بچه ها را داشته باشید
    هم می خواهید بچه ها تنش نداشته باشند
    هم می خواهید بچه ها پشتیبانی شوهر سابقتان را داشته باشند
    هم دوست دارید که شوهر سابقتون غیر از شما را به همسری نخواهد
    هم دوست دارید مسائل عاطفی و ... خود را با این آقا داشته باشید.
    هم می خواهید همه مسائل مخفی بماند و آبرو ریزی نشود و خانواده ات هم پشت سرت باشند.
    هم می خواهید بچه ها متوجه این رابطه نشوند.
    و اکنون همه فشارهای شما از این همه خواستن هست. این خواستن ها شاید به اسم بچه ها و آرامششان باشد ، لیکن منشاء اش دل شماست. دل شما می خواهد که بچه ها دچار تنش نشود، همانطور که دل شما این آقا را می خواهد و ....، و این خواستن هایی که گاهی بسیار در تعارض با هم هستند.




    نمونه ای از این خواستن های متعارض را در دو جمله ذیل توجه فرمایید:
    نقل قول نوشته اصلی توسط چکاوک
    عزیزم در مورد مسایل مالی اصلا من و شوهرم من و تو نداریم .. .
    فرشته مهربان عزیز.ممنونم که به من دلگرمی میدین .در مورد جدایی از شوهرم من خیلی فکر کردم .از شوهرم بارها خواستم اون خانم رو کنار بذاره ولی نتونست .
    الان هم نظرش همینه .دوست داره من برگردم ولی اونم باشه ......
    اگه اونو می ذاشت کنار کی از یدر بچه هام بهتر بود......

    نقل قول نوشته اصلی توسط چکاوک
    یه مساله دیگه هم الان اضافه شده .اونم اینه که من طعم ارتباط به این زیبایی رو چشیدم ..این رابطه اصلا اون نیست.بعد از چهار سال من هنوز بال بال می زنم با این آقا باشم ..تمام وجودمون با هم یکی میشه وقتی با همیم .چطوری با این اوصاف برگردم ........
    یعنی شما فکر می کنی این حس عوض میشه اگه این آقا رو بذارم کنار؟؟؟ من بعید می دونم........





    چه باید کرد؟
    توجه کنید. اینکه ما خواستن های مختلف داشته باشیم طبیعی هست.
    همه ما خواسته های مختلفی داریم.
    اما این را هم باید بدانیم هر خواسته ای هزینه ای دارد. و گاهی برای پرداخت هزینه یک خواسته امان باید خود خواسته دیگرمان را کنار بگذاریم.
    اینکه همزمان بخواهیم همه آنها را داشته باشیم برای ما ناسازگاری شناختی ایجاد می کند. و این منشاء تعارض و نا آرامی ما می شود.
    خواستن طبیعی هست.
    اما این را باید بدانیم در دنیا نمی توانیم همه چیز را آنطور که دلمان می خواهد همه را با هم داشته باشیم. بعضی چیزها تلاش می خواهد. لیکن بعضی چیزها هزینه سنگین می خواهد و بعضی خواسته ها هم با هم در تضاد هستند. باید الویت بندی کرد و گاهی از بعضی این خواسته ها گذشت.(به مقاله : آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي ، مراجعه کنید.)
    - اگر همسر سابقتان را بخواهید باید از تک همسر بودن بگذرید

    -اگر این آقا را موقت بخواهید باید از آرامش روانی خودتون و آن آقا بگذرید(و حتی تنش هایی که خواه ناخواه با فاش شدن رابطه شما پیش می آید.)
    - اگر بخواهید با این آقا دائمی ازدواج کنید باید از یکسری امکانات بگذرید و هم از اینکه به هر حال تنش جدیدی برای بچه ها خواهد بود.

    اطلاعات بیشتر در مورد ناسازگاری های شناختی می توانید از لینکهای ذیل مطالعه بفرمایید.

    ناسازگاری های شناختی و تعارض های ما

    راهکار فائق آمدن بر ناسازگاری های شناختی

    بعد از اینکه این ناسازگاری ها پیش بیاید ، شما برای حلش ناگزیر به انتخاب هستید. انتخاب برای شما خواهد بود و مسئولیت های آن هم به عهده شما.
    در ذیل مقالاتی در مورد مقوله انتخاب مطالعه بفرمایید.
    انتخاب و آرامش انسان (1)

    هزینه های انتخاب؛ انتخاب و آرامش(2)

    مسئولیت انتخاب و آرامش انسان(3)

    گریز از انتخاب و آرامش انسان(4)

  16. 9 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (جمعه 02 فروردین 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 21 دی 91)

  17. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار همسر موقتم برای عقد دایم ....

    مدیر همدردی گرامی ممنون از اینکه به صراحت بام صحبت کردین .همه تلاشم رو می کنم که یک مسیر رو انتخاب کنم.و مسلما این مسیر بچه ها و آرامش زندگی آنها خواهد بود .بعید نیست اگر کسی مرا متهم به یرستار بودن بکند .من بار سنگین بزرگی را بر شانه هایم احساس می کنم .با شناختی که از خودم دارم می دانم که خوشی من در خوشی بچه هاست و هیچ لذتی برایم بالاتر از این نیست که مسوولیتم را در قبالشان به یایان برسانم . و همینطور هیچ چیزی مرا بدون انها شاد نمی کند.اگر خدا بخواهد خودش مرا یاری می کند و مشکلاتم را تسهیل...
    نمی دانم باید چکار کنم و اصلا از کجا باید شروع کنم .چطوری دوام بیاورم ..چطور اینهمه عشق و علاقه خالص را از ذهن و جسمم دور کنم .اصلا توانش را دارم که باز دورادور شاهد خوشبختی دیگران باشم یا نه...
    از شما بازهم سیاسگزارم ..

  18. 2 کاربر از پست مفید چکاوک تشکرکرده اند .

    ajp (شنبه 23 دی 91)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.