كارشناساي همدردي واسه من وقت ندارند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تشکرشده 94 در 36 پست
كارشناساي همدردي واسه من وقت ندارند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تشکرشده 8,998 در 1,493 پست
سلام عزیزم
میشه برامون بگی قصد دوستت از ادامه ارتباط با شما چیه؟
و ضمنا لینک تاپیک دیگرت رو هم بذار
bahar.shadi (چهارشنبه 13 دی 91)
م.ش عزیز این مسئله شما نظر منو خیلی جلب کرده چون بی اندازه شبیه وضعیت خودمه. این تالارو اتفاقی دیدم. کلی گشتم تا توش یه مورد مثل خودم پبدا کنم. من نمیتونم چیزی بهت بگم ولی با تمام وجود درکت میکنم چون این موضوع برای من هم تبدیل شده به غم انگیزترین و بلاتکلیف ترین موضوع زندگیم. البته این اتفاق یا مسئله با آگاهی تمام برای من پیش اومد من واقعا خواستم پیش بیاد الان هم پشیمون نیستم اما بلاتکلیفم چون کسیو که دوست دارم نه آدم بدیه نه قصد سوءاستفاده کردن از منو داره.اما مسایل فراوانی داره که نمیتونه الان بفکر ازدواج باشه و قناعت منم هیچ تاثیری براش نداره. متاسفانه از اعتماد بنفس کمی برخورداره. من زمان زیادی صرف کردم تا ارومش کنم و ترسو ازش دور کنم اما این جریان امدادی من پیشرفت خیلی کندی داره ! من صبورم اما برای خودش میترسم. هر بار به او و مسایلش فکر میکنم همه زندگیم تبدیل میشه به مشکلات اون و روحیه فداکارانه ای در من شکل میگیره که برای خودم هم سواله اما وقتی به خودم فکر میکنم میبینم چیزیو از دست دادم که شاید بخشی از منو از بین برده و حق دارم که بترسم و نگران آینده م باشم. میدونی یعنی ترکیبی از حس دگرخواهی و خودخواهی که هر دوشون همیشه همراه آدمه. با وجود خوندن مقاله های فراوان باز هم سرگشته و حیران موندم. حرفهای اکثر دوستانی که راهنمائیت کردن درسته اما تجربه و احساس تو یه چیز دیگه میگه و باعث میشه این نظرات فقط در کوتاه مدت در تو تاثیر بذارن. بنظرم اول ما باید از عشق و علاقه ای که به طرف مقابل داریم مطمئن بشیم. اونوقت شاید موفق بشیم به دور از احساس منطقی رفتار کنیم. بین رفتار منطقی و رفتار درست تفاوت وجود داره. اون چیزی که دوستان بیان کردن رفتار درسته اما رفتار منطقی فقط از تجربه خودت ناشی میشه.
saedeh (چهارشنبه 13 دی 91)
تشکرشده 94 در 36 پست
بهار شادي عزيز سلام
اين آقا قصدش 100% ازدواجه، درباره ازدواجمون با مادرش صحبت كرده !
داره همه تلاششو ميكنه فقط چند ماه فرصت ميخواد تا وضعيت كارش مشخص شه، از طرفي قراره خونمونو عوض كنيم چون چند ماه يه جا اجاره هستيم تا ملكي كه داريم به فروش بره وجابه جا بشيم ( چون اين خونه مناسب خواستگار راه دادن نيست)
هم جا به جايي خونه داره عقب ميفته هم نگران وضعيت كار ايشون هستم
توي اين اوضاع ميخوام بدونم چطور بايد صبور باشم و اين زمانو مديريت كنم تا ازدواجمون عقب تر نيوفته؟
اينم لينك تاپيك قبليم
http://www.hamdardi.net/thread-26756.html
سلام سه رخ عزيز
با خوندن مطلبت هم خوشحال شدم هم ناراحت!
خوشحال شدم چون كسي اينجا هست كه حال منو ميفهمه و ناراحت چون توام درگير مشكلاتي مثه من هستي!
من نميخوام از عشقم بگذرم چون از همه نظر همونيه كه ميخوام و دوستش دارم اما مشكلات امانمو بريده!
شما چرا ازدواج نميكنيد ؟ اينجور كه فهميدم مشكلات مالي و كاره درسته ؟
تشکرشده 8,998 در 1,493 پست
سلام گل دختر
میدونستی خیلی صبرت کمه؟
بهتره محکم بودن رو یاد بگیری و صبور بودن رو عزیزم
ببین خانم گل
اول از همه هر گونه رابطه جسمی رو با ایشون قطع کن و روابط فیزیکی رو بگذار بعد از عقد و محرمیت!
اگر هم ایشون درخواست کردن امتناع کن و بگو اینطوری برای هر 2 نفر ما بهتره و دیگه نمیخوای راه اشتباهی رو ادامه
بدی و ضمنا تاکید کن که اگر از گناه دوری کنین خدواند هم کمکتون می کنه!
در مورد خودتون هم من نمیگم قطع ارتباط کن ولی یک بازه زمانی مشخص تعیین کن و بگو تا اون مدت شرایط رو
درست کنه و ارتباطتون هم متعادل باشه. اگر بتونی ارتباط رو قطع کنی تا اون موقع بهتره چون ایشون به خودش میاد
و از روی دوری و دلتنگی شما هم که شده تلاشش رو بیشتر می کنه.
شما که قرار نیست الان بری سر خونه زندگیتون که!
بگو واسه خواستگاری بیاد (باور کن خونه مهم نیست اصلا!) بعد نامزد کنین و توی دوره نامزدی تلاش های مالیش رو
ادامه بده.
ببین هیچ وقت هیچ پسری رو خیلی مطمئن نکن چون اگر خیالش راحت شه یا حس کنه که مجبوری باهاش ازدواج
کنی عطش خواستنش کم و کمتر میشه!
پس بهش بگو خانوادم تا مثلا اردیبهشت بهم فرصت دادن که بیای واسه خواستگاری وگرنه مجبورم به خاطر خانواده م
کاملا باهات قطع رابطه کنم!
دلیل اینکه میگم بگو زودتر بیان خواستگاری برای اینه که ممکنه خانوادش مخالفت کنن و تازه مشکلاتت شروع میشه و
انقدر خسته میشی توی این رابطه که بعد ازدواج دیگه عشق و خواستن و هیجانی باقی نمیمونه.
پس قاطعانه براش فورس تعیین کن و بگو در این فورس براش صبر می کنی.
انشالا که خیره. حرکتتون رو خدا پسندانه کن تا خدا هم کمکتون کنه
bahar.shadi (دوشنبه 18 دی 91)
تشکرشده 94 در 36 پست
بهار شادی عزیز ممنونم
خیلی آروم شدم با خوندن راهنماییت و میدونم کاملا درست میگی !
بهش گفتم تا اسفند وقت داری اونم قبول کرد گفت خیالت راحت واست یه زندگی میسازم که همه این سختیا جبران بشه!
برام دعا کنید تا هرچه زودتر جاب به جا بشیم آخه واسه مامانش ظاهر و این حرفا مهمه , یه جورایی بهش حق میدم چون تک پسرشه یکم حساسه روی ازدواجش !
بازم ممنونم تنهام نذارید انشالا میام توی همین تاپیک جریانات خواستگاری رو میگم تا بازم از راهنمایی هاتون استفاده کنم
م.ش (جمعه 15 دی 91)
تشکرشده 94 در 36 پست
سلام دوستان
امروز براي امتحانايي كه گفته بودم ميره شهرستان تا هفته اول بهمن !
اين مدت كه دوريم واسه بعدش هم يه برنامه هايي دارم تا كمتر ببينيم همو (هرچند خيلي سخته)
تشکرشده 94 در 36 پست
دوستان اگه سوالي درباره خصوصيات اخلاقي شخصي كه ميخوام باهاش ازدواج كنم داشته باشم بايد اينجا مطرح كنم يا تاپيك جديد ايجاد كنم ؟؟
تشکرشده 2,343 در 504 پست
سلام
یه تایپیک جدید باز کنید همراه با یک اسم مناسب
اینجاهم تعداد پست ها بالا رفته و به مرز تعیین شده برای قفل شدن داره نزدیک می شه.
موفق باشید.
صاعد (جمعه 22 دی 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)