مگه نمیگید مردا از زن قوی خوششون میاد پس چرا باید خودخوری کنم مگه میشه هم عزت نفس داشت هم خودتو نادیده بگیری؟ مگه جواب هر عملی عکس العملی نیست پس چرا دربرابر اینهمه تحقیر باید سکوت کرد و لبخند هم زد
روژيناي عزيز
احساس ميكنم اين پست را در جواب من به هاجنس آوردي.
ببين خانمي اتفاقاً منظور من اصلاً اين نيود كه ما زن ها خودمون را ناديده بگيريم. بلكه بر عكس قدرت واقعي خودمون را بهشون نشون بديم. اين قدرت لزوماً قدرت بازو نيست. يك قدرت نرم و نفوذ پذيره. كه ميتونه عمق وجود يك مرد را پر كنه.
زن و مرد تفاوتهاي فاحش خلقتي دارند. شما در مقابل مردي كه عصباني است اگر بخواهي مقابله به مثل كني مطمئن باش بازنده ميداني. اون از نظر قدرت جسمي و بازو از شما قويتره و اگر عقل يارياش نكنه و كنترلش را از دست بده (كه در بعضي اوقات متاسفانه ما خانومها به اين حالت مردها دامن ميزنيم) آخرش به يك جنجال بزرگ ختم خواهد شد. كه صد البته هر دو نفر بازنده ميدان خواهند بود. در موارد بسيار نادر جنايتهاي خانوادگي كه اتفاق افتاده حاصل همين تشنجها بوده است.
بر اساس همين تفاوتها، زنها قدرتي دارند كه به مراتب بسيار قويتر از قدرت بازو عمل ميكنه. شما نمونههاي بسياري در تاريخ داريد كه پشت سر هر امپراتور و يا ديكتاتوري يك زن نقش مهمي را بازي كرده و در واقع امپراتور و يا آن ديكتاتور مجري خواستهاي يك زن شدند. (نمونهاش را در حريم سلطان ميبينيد)
منظور از بيخيالي در مقابل بيوفايي و يا رفتارهاي ناپسند يك مرد، به هيچ عنوان بعد انفعالي نداره. بلكه منظور محروم كردن مرد از چيزي كه بهش نياز اساسي داره كه همان مورد توجه واقع شدن از طرف يك زن (همسر) است. به نظر من مردها واقعاً پسر بچهاي هستند كه فقط جسمشون بزرگ شده. ميخوان به خواستههاشون با قلدري برسن. اما اگر مادر فهيمي داشته باشد مي تواند طبق نظر و سليقه خودش اين پسربچه را راضي كند.
البته به هيچ عنوان منظورم اين نيست كه همسر بايد نقش مادري داشته باشد. بلكه استفاده از شيوههاي نرم و انعطاف پذيره كه مرد را مي تونه تحت سيطره يك زن قرار بده.
البته زمانهايي هم وجود داره كه يك زن بايد از قوه قهريه استفاده كنه. اما بايد شرايط زماني و مكاني و شرايط روحي همسر را در نظر بگيره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)