به نظر منم جدایی براتون خیلی بهتره اگه جزو گروه اول باشید و خانوم جزو گروه دو یا سه خیلی سخت میشه.جدایی الان بهتر از طلاق آینده ست...
تشکرشده 41 در 13 پست
به نظر منم جدایی براتون خیلی بهتره اگه جزو گروه اول باشید و خانوم جزو گروه دو یا سه خیلی سخت میشه.جدایی الان بهتر از طلاق آینده ست...
sr2282 (پنجشنبه 16 آذر 91)
تشکرشده 57 در 22 پست
سلام مجدد.
دوستان حالا فر ض کنید من نماز بخونم.اونوقت دختر خانم راضی میشه و مشکلات حله.
فرد انعطاف پذیر و تابعی هم هست .
با وجود همه این اختلافات ذکر شده چی میشه؟
متشکرم.
تشکرشده 5,967 در 1,568 پست
آقای گل نمک شما فکر می کنید مشکل فقط نمازه؟
میشه لطفا بگید در مورد این مسائل آیا توافقی کردید یا فکر می کنید میشه توافق کرد؟ (فقط می خوام به عمق مساله پی ببرید.)
1- ماه رمضون می خواهد خانم روزه بگیرد . شما چه می کنید؟ در مهمانیها ؟
2- روز عقدتون مردهای خانوادتون می خواهند بیایند و عروس خانم حجاب سر می کنه. عکس العمل خانواده ها چیه؟
3- زن های نا محرم خانوادتون روز عروسیتون می خواهند جلوی شما برقصند. خانم قراره چه عکس العملی داشته باشه؟
4- بعد از رابطه زناشویی خانم می خواهد غسل کند؟ از شما چه انتظاری دارد؟
5- دارای فرزند می شوید. چه کسی قرار است مسول تربیت او شود ؟
6- به یک مسافرت می روید انتظار دارید در خوشگذرانیها خانم همراهی کند؟ خانم قرار است چه کند؟
7- از این و ان در خانوادتان طعنه می شنوید که چرا خانم از ما حجاب می گیرد. چه در برابر انها می گویید؟
8- خانم دوست دارد یا ندارد با خانواده تان که جلوی شما حجاب ندارند رابطه زیادی برقرار کند.
9- جایی از منزل یا لباستان نجس می شود. آیا انرا اب می کشید یا فقط کثیفی را پاک می کنید؟
و .....
و البته من وارد مسائل مالی نشدم. این بسته به این دارد که همسرتان چقدر مقید به عمل کردن به احکامش در مسائل مالی باشد. فطریه، خمس ، نزول، پول سود دار، ربا و .....
anisa (دوشنبه 24 شهریور 93), deljoo_deltang (جمعه 17 آذر 91)
تشکرشده 41 در 13 پست
منم نظرات deljoo_deltango رو قبول دارم
تشکرشده 57 در 22 پست
سلام
از لطفتون ممنونم که به این نکات اشاره کردید
تقریبا در مورد همه اینا حرف زدیم که نتیجه به شکل زیر بود(به ترتیب شماره سوالات)
1-زیاد اهل مهمانی نیستم.تو این شهرم کسی رو ندارم برم خونش-مگه فامیلای اون که روزه هستن.تازه من 10شبانه روز در ماهش هم شیفت هستم اما باقی ماهو کوتاه اومدم.
2-بی نتیجه تقریبا
3-ایشون اهمیت ندادند
4-اتفاقا یکی از بزرگترین دغدغه های ایشون همین بود که من کوتاه اومدم.
5-بی نتیجه.
6-متوجه منظورتون نشدم.
7-در مورد خانواده ها باید بکم من خانوادم کاملا در جریان هستند و مطمئن هستم که حتی اگه اینطور باشه که شما میگید خانوادم به احترام من حرفی نمیزنند.
8-آدم کاملا اجتماعی هستن و چون خودشونم راضی شدند که از شدت حجابشون بخاطر من کم کنند فکر نکنم مشکلی داشته باشن.باشون بیشتر در این خصوص صحبت میکنم بعدا.
9-صحبت نشد.
من همه امیدواریم اینه که چون تا حالا تو جمع بسته خانواده خودش بویه بعدا اگر وارد خانواده من بشه نه به صورت 100% اما تا حدودی تحت تاثیر قرار میگیره.فکر میکنم بتونم این کارو بکنم.
منتطر نطراتتون هستم دوستان
تشکرشده 162 در 54 پست
[سلام گل نمک عزیز.
عزیز من خوب گوش کن چی می گم زندگی خاله بازی نیست که برا خودت خیالبافی می کنی.اینجا نشستی برا خودت صغری کبری می بافی.
الان شور و عشق و هیجان و هوس جلو چشاتو گرفته و هرکی بهت می گه تموم کن تو هم حرف خودتو می زنی.
اختلاف فرهنگی و معنوی و اعتقادی جز اصلی ترین عامل تنش در خانواده و درنهایت طلاقه.
اگر هم فکر کنی می تونی کسیو عوض کنی یا دخترخانم تو رو عوض کنه یا خودت خودتو عوض کنی به نظرم کاملا در اشتباهی.یا باید همانجوری که هستین همدیگرو بپذیرین یا بی خیال بشین.
درضمن پسر خوب خیالات برت نداره مدت دوستی اصلا معنی نداره.اصلا شما 10 سال با این دخترخانم دوست باش.که چی مثلا؟آیا این مدت زمان دوستی از نظر قانونی و شرعی برای تو حقی ایجاد میشه؟ بهم نمی خورین دیگه!
دوس داری بری ازدواج کنی بعد با 1 بچه بیفتی گوشه خیابونا.چرا حرف تو مخت نمی ره؟
مگه اینجا کی بد تو رو می خواد؟
اون دخترخانم هم بیچاره است.بالاخره تو پسری و حق انتخاب داری ولی بهترین سالهای زندگیه اون دخترخانم بخاطر خودخواهی شما خراب میشه.تو مسیولی.شاید یه خواستگار خوبی اومد که باهاش تناسب بیشتری داشت و خوشبخت شد.چرا داری حماقت می کنی؟کی می خوای این بچه بازیو تموم کنی؟
مگه زندگی خاله بازی؟یک بار حق زندگی دارین هم دخترخانم و هم شما.هر 2 شما انسانهای خوبی هستین ولی بهم نمی خورین.می دونی مثل چی می مونین مثل روغن و آب که هیچ موقع در هم حل نمی شن.روغن هم بجاش خوبه آب هم بجاش خوبه!هرکدوم در ظرف جداگونه ای خوب هستن ولی وقتی روغن و آب در هم مخلوط میشن خیلی بد میشه.
خوب عزیز من تناسب ندارین.به زور می خوای تناسب ایجاد کنی؟نمیشه قربونت برم.نمی تونی!!!!!!!!!!!
عشق ناپخته و شور و هیجان و هوس یه جوری کورت کرده که 2 سال دیگه رو نمی تونی ببینی.
درضمن با این بیرون رفتنا هم برا خودتون خاطره ماطره ایجاد نکنین.از طرفی شیطون ممکنه گولتون بزنه آنوقت دیکه....
حالا هم می دونم راه خودتو میری تا خودت به بن بست نرسیدی بی خیال نمیشی!
ولی باور کن جلو چشممه بعد ازدواج میای اینجا یه تاپیک می زنی که می خوام جدا بشم چیکار کنم؟
برو تجربه کن!خوبه برات![/
تشکرشده 35,998 در 7,404 پست
گل نمک گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
شما به هیچ وجه سنخیت ندارید . تنها فصل مشترک بین شما احساسات هست که فروکش خواهد کرد . امروز هیجانی هستید و فردا منطقی و ..... امروز هرچه توافق کرده ای را اگرفردا نقض نکنی و به روند سابق خود برنگردی اما بدون اعتقاد به آن باشید ، حتماً تعارض پیدا می کنی و منشاء مشکلات روحی و رفتاری خواهد شد .
فرهنگ و مذهب ، هر خانواده و فردی زیر بنای فکری و رفتاری او را تشکلی می دهد در هر سطحی . لذا شما زیر بنایی عدم سنخیت دارید .
هرگز هیچ کدام فقط به خاطر به هم رسیدن از افکار و فرهنگتان کوتاه نیایید چون دوام نخواهدداشت . و هیچ کدام در پی تغییر دیگری نباشد .
اینکه به زعم شما ایشون اکنون در فضای بسته هست و بعد وارد فضای باز می شود و می شود آنکس که شما دوست دارید ، ساده اندیشی هست و بر فرض محال احتمال چنین چیزی هم باشد ، تنها یک احتمال هست نه اطمینان . در حالی که ادله انتخاب برای ازدواج باید پشتوانه از اطمینان داشته باشد نه احتمال .
از این رابطه و ازدواج بیرون آیید که عاقبت خوشی نخواهد داشت .
موفق باشید
.
فرشته مهربان (سه شنبه 21 آذر 91)
تشکرشده 41 در 13 پست
بهتره شما بهتر و بیشتر در مورد ازدواج باهم فک کنید...به قول مشاور شما تنها سنخیتتون احساساتتونه که یک ماه بعد از عقد فروکش میکنه و اونوقت دعواهاتون شروع میشه...تایپک هایی که توی این انجمن ها زدن رو بخونی میفهمی خیلی پسر دخترا مثه تو بودن که خیلی چیزارو قبل از ازدواج نادیده گرفتن و الان به دنبال طلاق میگردن...به نظر منم شما با ازدواجتون 4 نفرو بدبخت خواهید کرد:دو نفر خودتون و دونفرم اونایی که میتونستن با ازدواج با شماها خوشبخت بشن...معلومه که توی این 4 سالم فقط خوش گذرونی کردید که هنوز بعد 4 سال معلوم نیس که قراره تربیت فرزندتون به عهده ی کدومتون باشه...به نظر من شما آدرس اینجارو به دخترخانم بدید تا بیان و نظرات مارو بخونن....به نظرم دخترخانم بهتر از شما قانع خواهد شد..
تشکرشده 57 در 22 پست
صد سلام به دوستان گلم
از نظرات خوبتونم بینهایت متشکرم
اول باید بگم که من بنظر خودم دارم منطقی برخورد میکنم اگر اینطورنبود مدتها قبل از زدن این تاپیک برای ازدواج اقدام میکردم.
من علیرغم اسرار زیاد دختر خانم مخالف این موضوع بوده و هستم اما الان فقط دنبال اینم که ببینم آیا راهی هست ؟میخوام همه راه ها رو رفته باشم همه کارهارو کرده باشم که فردا که یاد این روزا افتادم به خودم نگم شاید یک راهی میبود و من نرفتم.
چون به هر حال سنگ هم که باشی بعد این همه مدت (4سال)نبودش احساس میشه واسم.
بعد باید بگم که من یک مشکل ناباروری دارم که احتمالا از طریق طبیعی بچه داربشم و اگر روش های مصنوعی و درمان بنده نتیجه بخش نباشه همیشه بدون بچه باید سر کنم.
موضوع رو که به خانم گفتم به ایشون موضوع رو پذیرفتن و با این وجود نسبت ازدواج نظرشون عوض نشد.
اگه در مورد ترد بچه نتیجه نگرفتیم به این دلیل بود دوست عزیز.
از نظرات خوبتون استقبال میکنم.
گل نمک (دوشنبه 20 آذر 91)
تشکرشده 1,286 در 287 پست
نظر درست همونه که فرشته مهربان گفتن!
4 سال بشه 5 سال به مراتب سختتره
پس هرچه زودتر به نتیجه برسید به نفعتونه
موفق باشید
[size=medium][align=center]هیچ وقت نگذارید كه هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش كند
و شجاعت این را داشته باشید كه از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی كنید...[/align][/size]
Royaye Sedaghat (دوشنبه 20 آذر 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)