این تاپیک پیش فرضهای ذهن منو به هم زد .
اصلا تصورش رو نمیکردم که بشه یک دختر رو با فحاشی وابسته کرد .
اگه قصدش ازدواج نبود، چرا خانوده خالش رو اورد ببینم؟
به فرض که قصدش ازدواج بوده .
کسی که با فحاشی شروع به آشنایی میکنه خدا آخر و عاقبت ازدواجشو به خیر بگذرونه .
شما که با دیدن چند ساعتش به وحشت افتادی چطور میتونی تصور کنی که باهاش زیر یه سقف زندگی کنی؟
ایشون چه ویژگی خاصی داره که به فکر ازدواج باهاش افتادی؟
تحصیلات-اخلاق-ظاهر-ثروت و...؟
یا صرقا به خاطر نداشتن خواستگار و ترس از ازدواج نکردن بهش فکر میکنی؟
به خدا ازدواج نکردن خیلی بهتر از ازدواج اشتباهه .
علاقه مندی ها (Bookmarks)