به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مانده در راه

    همسر ایشون هیچو قت راضی به طلاق نبوده ونیست ... به من اس مس میده که پاتو از زندگی من بکش بیرون
    محمدرضا بهشون گفت دیگه ما دوساله که متارکه کردیم و قلبا و روحا از هم جداهستیم فقط قانونا باید تموم بشه
    از طرفی میدونه نمیتونه من رو خوشبخت کنه حالا که میبنم اون تنهای تنهای با دو تابچه که به دندون میکشه میخواد بگذرونه علاوه بر مسائل احسای چطوری به خاطر منافع خودم و ترس از فهمیدن خانوادم اونو رها کنم .....این اصلا امکان نداره


    میگه من اشتباه کردم از اول جدا نشدم واینکه خودم رو با روابط بیرون خونه سرگرم کردم که باعث خرابی بیشتر زندگیم شد اما توی همین دوسال به خاطر تغیر روشهاش و کوتاه اومدن ها ش و حتی معذرت خواهی هاش اونقدر بی حرمت شد که خانمش از خونه بیرونش کرد
    دیکه طاقت جنگیدن نداره اگرجه راه روشنی جلوی پاش نمیبینه
    نقل قول نوشته اصلی توسط مانده در راه
    الان اوضاع روحی اون خیلی بده چطوری رهاش کنم خانمش از من خبر داره محمدرضا حاضر به زندگی با اون نیست با خودم میگم برم درحضور محمدرضا باهاش صحبت کنم قول بدم از ایران میرم که به نظرم تنها راه جدای که امتحان نکردیم وخواهش کنم و به پاش بیفتم که باهاش خوب باشه و زندگی کنه اگرچه میدونم مسخرست ....

    1. این آقای محمد رضا خان بی تدبیر و ناتوان که نه قادر به تغییر زندگیشه و نه توان خاتمه اون رو داره، مطمئن باش قادر به خوشبخت کردن شما هم نخواهد بود که البته هم خودت هم ایشان به این قضیه اذعان دارید. گریه هاش و عجزش برای طلاق جای تعجب داره. کسی که زنش رو یک دیو اصلاح ناپذیر میدونه و خودش را بی تقصیر، و نیز توان پرداخت مهریه و ... را هم داره، بنظرت چرا زنشو طلاق نمیده؟

    2. این کبریت بی خطر شما، اونقدر خبط و خطا کرده و فضای زندگی زناشویی را برای خانوم اش نا امن و آسیب زننده کرده که عذر خواهی هاش پذیرفته نباشه. جالب اینجاست که همون موقع که عذر خواهی میکرده و هم الان به هر حال دلبری در کنارش بوده! پس چه عذر خواهی ای خواهر من!

    3. به شما چه ربطی داره که اون بچه هاشو به دندون بکشه یا نکشه یا سخته یا آسونه! اون بچه ها هم مادر دارند هم پدر و اتفاقا به احتمال زیاد شما رو عامل بدبختی زندگیشون میدانند و خواهند دانست! و خود این بچه ها که کم سن هم نیستند (یکیشون بالای بیست سال هستش) در آینده چالش های اساسی و خطرناک برای زندگی شما باشند. یک خانواده ای با هم از قدیم مشکل داشتند و الان هم با نهایت بی تدبیری و ناتوانی دارند توی یک باتلاقی دست و پا میزنند. تو چرا میخواهی خودت را با آنها غرق کنی و در عین حال هم بشوی مقصر همه این بدبختیها؟!!!

    4. نه به دست و پاش بیافت، نه عجز و لابه کن! مثل یک زن مقتدر (اگر هستی) و فهیم که برای خودش حرمت قائله، برو! فقط برو بیرون از این رابطه! شرح و توضیح و توصیف هم لازم نیست. جز اینکه بهش بگی: تو اگر مرد زندگی بودی و توان اداره زندگی رو داشتی، همین زندگی فعلیت رو با وجود زن و چند تا بچه به یک سرانجام درستی میرسوندی و آرامش خانواده ات را تامین میکردی!

    5. عقلانی نیست هنوز از این رابطه بیرون نیومده، به خواستگار فکر کنی و یا سر از رابطه دیگری در بیاری. در کنار همه اون عذر تقصیرها و بخششها به درگاه خداوند، یه جو اراده هم برای ترک این رابطه از خودت نشان بدهی. تا خداوند هم دستت رو بگیره و کمکت کنه!




    و در پایان:
    دوستان عزیز! این خانوم لابد خودش میدونه که یه جای کارش اشتباهه که اومده و همفکری خواسته! خواهشا همه خشم خودتون از آسیب های اجتماعی و صیغه و چند همسری و مظلومیت زن اول و... را بر سر این خانوم فریاد نزنید!!! ایشون نماینده زنان صیغه ای کشور نیستند!
    اگر میتوانید ناهمواری های مسیر را برایشان روشن کنید اگر نه که لطفا سرزنش هم نکنید! اجازه بدهید که این خانوم عزیز هم بتوانند با راهنمایی های درستی که از این سایت و اعضای خوب اون میگیرند بتوانند بدون فشار، تصمیم درست را بگیرند.


  2. 12 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (چهارشنبه 01 آذر 91)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,383 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    من هم حدود 3-2 ماه پیش گرفتار رابطه با یه مرد متاهل بودم و کر و کور شده بودم مشاوره رفتم و بهم گفتن رابطه رو قطع کن و هر وقت دلت هواشو کرد قرآن بخون یک هفته اینکارو کردم اما انقدر ایمانم ضعیفه که موفق نشدم ونهایتا دیدم نمی تونم خودم همه چی رو تموم کنم احساساتم نمیذاره همه چی رو به پدرم گفتم اون هم خدارو صدهزار مرتبه شکر با روش خودش رابطه رو تمام کرد
    کتک خوردم از خونه بیرونم کردن و الان حدود دوماهه دارم تو یه روستای دور افتاده با پدربزرگ پیرم زندگی میکنم اما همه ی اینارو به ادامه ی اون رابطه ترجیح میدم روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم به خاطر کتکی که خوردم اما آدمم کرد و به خاطر تبعیدی که برام غیر قابل تحمل بود اما بهم فهموند زندگی به اون اندازه که من فکر میکردم بی ارزش نیست.
    اوایل ناراحت و دلتنگ بودم اما الان روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که تموم شد و اون آقا هم بعد از قطع رابطه برای زندگی مشترکش تلاش بیشتری کرد الان تا آنجا که خبر دارم با همسرش دوباره زندگی مشترکشو شروع کرده و امیدوارم خوشبخت باشن
    رابطه تو قطع کن .مردی که به همسر اولش پایبند نبوده و به عشق اولش پشت کرده به شما هم پایبند نخواهد بود مقصر این مشکلات در زندگیش شما هستی مطمئن باش.من هم تصور می کردم اون آقا کلا تو رابطه با همسرش مشکل داره و من هیچ کاره ام اما الان می بینم با نبود من برای زندگیش تلاش بیشتری کرده و دوباره زندگیشو ساخته
    حرفایی که میزنه مشترک بین تمام مردهای خائنه!
    خدا خیلی خیلی کمکت خواهد کرد وقتی اراده و تصمیمتو قطعی کنی خدا را با همه ی وجودت حس می کنی

  4. 15 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (جمعه 02 فروردین 92), taraneh89 (دوشنبه 22 آبان 91), دختر بیخیال (سه شنبه 31 تیر 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1391-6-12
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    546
    سطح
    10
    Points: 546, Level: 10
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    با محجبه شدن و قرآن خوندن بار گناهت کم نمیشه.
    تو هم یه گناه کبیره کردی: رابطه جنسی با یه نامحرم هم یه خونواده رو از هم پاشوندی و هم 3 تا بچه رو از پدر و مادرش دور کردی. واقعا برات متاسفم

  6. 3 کاربر از پست مفید sepeedeh_1989 تشکرکرده اند .

    sepeedeh_1989 (دوشنبه 22 آبان 91), دختر بیخیال (سه شنبه 31 تیر 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 اسفند 92 [ 11:52]
    تاریخ عضویت
    1391-8-19
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,245
    سطح
    19
    Points: 1,245, Level: 19
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 49 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    ممنون از همه که به هرنحوی چه بد و تند و چه صبورانه سعی به کمک داشتن .................
    نمیدونم چرا همه دوستان یه جاهای از متن من رو بد برداشت کرده بودن مثلا منظورم از دادن مهریه از نظر مالی نبود جراکه ایشون خونشون رو فروخت مهریه رو داد اما به باز هم به خاطر بچه ها راضی به طلاق نبود
    بی دل عزیز

    من ومحمدرضا اونقدر باهم یکی شدیم که لازم نیست واسه رسیدن به یک نتیجه درست همدیگرو با این القاب ازهم برنجونیم ...واین یکی شدن را از صدقه سر همین اعتقاداتی که داریم که قبلا نداشتیم و اینرو نه بهانه ونه توجیهی واسه درست نشون دادن رابطمون قرار ندادیم( اونطور که بعضی دوستان تصور کردن) اتفاقا باعث شد بیشتر عذاب بکشیم ودرمحضر خداوند شرمنده تر از پیش.بگذریم ................
    اما ما هفته پیش باز هم صحبت کردیم و به دور از احساس تصمیم گرفتیم که هیج کاری نکنیم فکرای زیادی توی ذهنش بود اما من خواستم که اون هم کاری نکنه تا شاید این سیب همه چرخاشو بزنه بزنه وبه زمین برسه
    قرارشد کاملا ازهم بی خبر باشیم وسراغی ازهم نگیریم ومنتظر هم نباشیم من نمیدونم به زندگیش برمیگرده یانه اما امیدوارم هراتفاقی میفته فقط وفقط صلاحی باشه که خداوند برای ما درنظر داره
    می دونم اون اگرچه شاید مرد خوبی برای همسرش نبود (بدون درنظر گرفتم مشکلات همسرش) اما بابای خوبی واسه بچه هاش هست و خواهد بود تحملی که ایشون درارتباط با اونها داره از خیلی اقایون بعیده که اگه میشنیدید حتما بامن هم عقیده میشدید به هرحال بازهم به خاطر همون بجه ها ما تصمیم گرفتیم جدا بشیم
    بی دل عزیز دلم میخواهد دیگه هیچوقت نبینمش کاش الان چندین ماه از این تصمیم ما گذشته بود

    من به خودم فکر نمیکنم به هیچ چیز خودم
    به محیط کاری که محمدرضا را نامزدم معرفی کرده بودم وهمه منتظر ازدواجم هستن والان در تعجبن که چرا یک هفته است خبری ازش نیست ویا به پدر ومادری که ییخبر از بدی های من دلشون میخواد من هم عروس کنن و حس عذابی که هروقت کنارشون میشینم مثل خوره ازتو میخوردم
    وبا عشقی که هرجند اشتباه بود .........اما بود...... ومن رو باجسمم وروحم به خودش وابسته کرد

    به امید عافیت به خیری همه
    برای من هم دعا کنید


  8. 5 کاربر از پست مفید سووشون تشکرکرده اند .

    سووشون (سه شنبه 30 آبان 91)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1391-4-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,048
    سطح
    17
    Points: 1,048, Level: 17
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 569 در 163 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    خیلی خوبه که به این نتیجه رسیدی ، میدونم که برخوردهای تند برات ناراحت کننده هستند اما خوب همه ما زنها خودمون رو جای اون زن میذاریم و برخورد می کنیم... بگذریم
    مهم اینه که الان راه درست رو انتخاب کردی ، میدونم که خیلی سخته ، وقتی دل به کسی بستی دیگه نمیشه فکر کنی اون حق کس دیگست ، نمیشه فکر کنی عشقش عشق ممنوعه ، نمیشه فکر کنی باید جدا شید .. دل که این چیزا سرش نمیشه
    اما میگذره ، مطمئن باش اولین نفری نیستی که از همچین رابطه ای جدا میشه و آخرین نفر هم نخواهی بود.
    به خدا توکل کن و صبور باش ، مطمئن باش کمکت می کنه ، خودت رو جای همسر اون آقا قرار بده اونوقت میبینی دیگه حتی دلتم نمی خواد ببینیش.
    آشیانه ای که رو خرابه های زندگی کس دیگه بنا بشه رو سر شما هم خراب میشد ، امیدوارم با صبری که داری این دوره رو بگذرونی و خدا بهترین ها رو پیش پات بذاره.
    این روزها میگذرن عزیزم ، ماه بعد از حالا آرومتری ، 6 ماه دیگه کم کم فراموش می کنی و یکسال دیگه خدا رو شکر میکنی که همه چی تموم شد و خودتو به چاه ننداختی. همه چیزو بسپر دست خدا.

  10. 5 کاربر از پست مفید کبـود تشکرکرده اند .

    کبـود (چهارشنبه 01 آذر 91)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    مانده در راه عزیز!

    من زنی هستم که شوهرش بهش خیانت کرده! من نمیدونم مشکل اون آقا محمد رضا با خانمش چی بوده ولی هر مشکلی هم داشت جوابش خیانت نبود! اشتباه شما هم این بود که از اول به یک مرد زن دار نزدیک شدی و عاشقش شدی و ببخشید اینو میگم ولی الان حقته که عذاب بکشی! به خاطر تمام سختی هایی که به اون زن بیچاره و بچه های معصومش دادی!! به خاطر هوس خودت و اون آقا، چه سختیهایی که بهش ندادی! مطمئن باش توی این دنیا به هر کی که بد کنی، عاقبت گریبان خودت رو میگیره! من در پایین یک کم از ماچرای خودم رو میگم تا ببینی یک دختری که بویی از وجدان و اخلاقیات نبرده بود چطور نزدیک بود زندگی 16 ساله ما رو به هم بزنه و بعد خودت قضاوت کن.
    "" من و شوهرم زندگی عادیی مثل همه زن و شوهرا داشتیم 16 سال میگذشت و ثمره ازدواجمون یک دختر دسته گل 15 ساله بود که من و همسرم میپرستیمش! ماجرا از وقتی شروع شد که یک دختر مطلقه که 20 سال از شوهرم جوونتر بود همکارش شد. من و همسرم زندگی آرومی داشتیم به ندرت دعوا میکردیم و همیشه احترام همدیگه رو داشتیم. از لحاظ جنسی روابط خیلی شورانگیزی نداشتیم و خیلی معمولی بودیم حتی بعضی موقعها من فکر میکردم شوهرم از این لحاظ ضعیفه ولی شکایتی نداشتم. اون هم هیچوقت از من شکایتی نمیکرد. من زن گرفتاری بودم و مسئولیت کاریم زیاد بود و تمام مسئولیتهای خونه هم بر عهده من بود! خوب معلوم بود شبها باید خسته باشم! اگه این کارا رو میکردم فقط برای این بود که شوهر و بچه ام رفاه بیشتری داشته باشند ولی الان دیگه اینکارو نمیکنم. اگه از اول یک مقدار وظایفش رو سنگینتر میکردم شاید هوس دختر بازی به سرش نمیزد!! گفتی اون آقا به شما گفته با همسرش مشکل داره! شوهر من هم همینکارو کرده بود و از من یک دیو پیش اون خانوم ساخته بود و گفته فقط به خاطر بچه ام تحملش میکنم! همین حرفو حتما آقا محمد رصا هم به شما گفته درست میگم؟! معلومه که مردی که میخواد خیانت کنه چنین توجیهاتی رو به کار میبره! و کوچکترین اشتباهات همسرش رو بزرگ میکنه!خلاصه اون خانوم هم به شوهر من پا داد و رابطه شون پیشرفت کرد ( به سرعت!!) اولین باری که فهمیدم ماجرا رو بهم گفت که این شیطونی بوده و میخواستم زندگیم از یکنواختی دربیاد و زندگیم رنگی بشه! اینرو بهت گفتم که بدونی وقتی یک مرد زندار رابطه ای رو با یه دختر شروع میکنه به جه قصدی جلو میره و شما رخترا هم با سادگی و بی اخلاقی کامل بهشون پا میدین!! حالا میخوای بدونی که چه نقشی در از هم پاشیدن اون خانواده داشتی؟! ماجرای من رو از این به بعد بشنو! بعد از فهمیدن ماجرا زندگیمون جهنم شد چون من اصلا نمیتونستم یک مرد خیانتکار رو تحمل کنم و دعواهایی انجام دادیم و بی حرمتی هایی توی زندگیمون صورت گرفت که تصورش رو هم نمیکردم که رخ بده!1
    اون دختره هم که به خیال خودش عاشق شده بود به هیچ وجه دست بردار نبود!! تا جایی زندگی ما رو کشوند که من ازروی استیصال دست به خودکشی زدم و بعد از اون بود که شوهرم به خودش اومد و اون هم سعی کرد به صورت مسالمت آمیز اون رو بی خیال این رابطه کنه!هنوز دو روز نبود که از بیمارستان بیرون اومده بودم که به من تلفن کرد و دست بچهات رو بکیر و از زندگی من و شوهرت برو بیرون چون ما عاشق هم هستیم!! بعدش که من بهش اس ام اس زدم و گفتم من شوهر وزندگیم رو دوست دارم جوابش واقعا خنده دار بود! اس ام اس زد که من نفرینت میکنم! برو زندگی آشغالیت رو روی خرابه های زندگی دیکری بساز و از این مزخزفات!! بعنی انتظار داشت من زندگیمو 16 سالمو با یک بچه ول کنم و دخترم رو بی پدر کنم تا خانم بیاد با شوهر من باشه! و هزار جور فحش و بد وبیراه دیکه!! چقدر این دو ماجرای من و شما به هم شبیه بود!! خودت قضاوت کن و حتی شده یک لحظه خودت رو جای اون زن بیجاره بکذار که عمر و جوونی و زیبایشو به پای یک مرد گذاشته و براش سه تا بچه دسته گل اورده و اینجور اون مرد از پشت بهش خنجر زده و عامل اصلیش هم تو بودی! اکه تو از اول به یک مرد زن و بچه دار محل نمیگذاشتی این اتفاقات نمیافتاد. الان هم که منتظر نشستی که ببینی چی میشه و کاملا با اون آقا تموم نکردی و کاملا امیدشو نا امید نکردی که تا طلاق گرفت دوباره بیاد سراغ تو و سه تا بچه رو بی پدر یا مادر کنه و اسم بچه های طلاق روشون بره برای اینکه شما دوست دارید با همدیگه باشید!! میدونم الان توی این تالار همه به جون من میوفتن که چرا اینقدر تند حرف میزنی! ولی به نظر من بعضی وفتا آدما احتیاج به یک سیلی محکم دارند تا از خواب بیدار بشن!!
    من فقط دعا میکنم که اون خانوم مثل من درایت به خرج بده و زندگیشو دوباره بسازه! من درکش میکنم که خیلی کار سختیه! من هم با تمام تلاشی که دارم میکنم و شوهرم هم کمکم میکنه! هنوز زندگیمون کاملا به حالت عادی برنگشته!!
    این حرفا رو زدم تا کاملا امیدت رو از اون مرد برداری و رویا پردازی نکنی! آخه اینهمه پسر مجرد خوب توی این جامعه هستن که احتیاح به یک همسر خوب دارند! چرا به مردای زن دار گیر میدین! خواهشا اخلاق و وجدان رو توی خودتون تقویت کنید که بعد به چکنم چکنم نیفتید!

    ازت معذرت میخوام که تند حرف زدم! ولی اگه این حرفا رو زدم برای این بود دیگران حال اون زن بیچاره و مصیبت زده رودرک کنند که فقط من و زنای مثل من درک میکنند چه قدر درد و رنج کشیده و چه مصیبتی از سرش گذشته! خواهش میکنم سعی کن دنیا رو فقط ازدید خودت نبینی. اون مرد رو هم از خودت کاملا ناامید کن که فکر نکنه اگه طلاق بگیره میتونه دوباره به تو برکرده! چون الان رابطه اش با زنش در وضعیت شکننده ای هست و هر چیز کوچکی ممکنه اون رو بشکنه و نگذاره این آقا به اصلاح رابطه شون دل بده چون کار خیلی سختیه و اون آقا باید خیلی زحمت بکشه و خیلی سختی بکشه تا کارای گذشته اش رو جبران بکنه و اگه شما هنوز اگرچه به صورت کمرنگ این وسط باشید ممکنه موفق نشه!! خواهشا اینکارو بکن تا خدا ازت راضی باشه و از سر تقصیراتت بگذره!
    برات دعا میکنم . امیدوارم بخت خوبی به سراغت بیاد و خوشبخت بشی.

  12. 6 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (جمعه 02 فروردین 92), دختر بیخیال (سه شنبه 31 تیر 93), زیبا کردستانی (چهارشنبه 01 آذر 91)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    923
    سطح
    16
    Points: 923, Level: 16
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    307

    تشکرشده 305 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    واقعا جاي تاسف داره!!!!!!!
    من فقط و فقط نظرم اينه كه شما به هر طريقي رابطه تون رو تمام كنيد. زندگي 4 نفر رو حداقل تباه نكنيد. واقعا فكر مي كني تاثير اعمالتون بر روي اون سه بچه چيه؟

    ناراحت شدم وقتي متن شما رو خوندم. خيلي ناراحت شدم و اصلا حق رو به شما نمي دم. شما براي پر كردن خلا هاي عاطفي زندگيتون راه هاي بهتري هم داشتيد و داريد. رابطه برقرار كردن با يك مرد متاهل به هر دليلي (ايشون از زندگيش راضي نبوده و.... همه اينا بهانه هاي مشابه مردان خائن هستش) اصلا توجيه پذير نيست. اسير هوس هاتون نشيد خانمي. الان هم دير نشده. تصميم جدي بگيرد براي قطع رابطه. به نظر من رفتن به مالزي فكر مناسبيه. در ضمن تغييرات مذهبي و معنوي تر شدن شما نشانه خيلي خوبيه و سعي كنيد بر روي همين جنبه زندگيتون بيشتر تكيه كنيد. شما از خودتون اراده نشون بدهيد و در كنار ش هم بايد حتما مشاوره حضوري با يه متخصص داشته باشيد.
    راستش رو بخواهيد هميشه براي من سواله كه چطور يه دختر، مي تونه طراوت و نشاط و شادابي وجود خودشو صرف مردي كنه كه داره به همسر خودش خيانت ميكنه.مطمئن باش وقتي در چشم هاي تونگاه مي كنه و ميگه دوستت دارم و بعد از تو كام مي گيره .مشابه همين كار رو هم قبل تر ها با همسرش كرده (كه اگر نكرده بود و .... اين سه تا بچه الان اصلا وجود نداشت) پس اين مرد نشون داده كه مي تونه بي وفا باشه و حرفاش از ته دلش نيست .پس تو نبايد خودتو صرف مردي كني كه يكبار به زندگي و خودش و بچه هاش خيانت كرده....

    از اينكه اينقدر شفاف حرف زدم ببخش. اما به عنوان يه زن متاهل اگر در شرايطي اينچنين قرار بگيرم اصلا نمي گذارم معشوقه همسرم راست راست راه بره و تو زندگي همسرم حضورداشته باشه. واقعا هيجانات منفي ام اجازه نمي ده منطقي رفتار كنم. اس ام اس فرستادن كمترين كاريه كه اون زن كرده. به نظرم خيلي زن خوبيه كه احترامتو نگه داشته.



  14. 6 کاربر از پست مفید مهرو تشکرکرده اند .

    مهرو (چهارشنبه 01 آذر 91), دختر بیخیال (سه شنبه 31 تیر 93)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 اسفند 92 [ 11:52]
    تاریخ عضویت
    1391-8-19
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,245
    سطح
    19
    Points: 1,245, Level: 19
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 49 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    بازهم ممنون از توجه شما

    اینکه من رو با هرکسی که دوست دارید مقایسه می کنید و انجور که تو زندگیتون بوده ترسیم می کنید جالبه امامهم نیست چون من با خودم قرار گذاشتم به هیجوجه دفاع نکنم فقط گوش کنم و تصمیم هم گرفتم وانجام هم دادم اگرچه قبلا هم جندبار سعی کرده بودم اما اینبار مصمم تر از قبل هستم وبقیش رو سپردم به خدا که چه اتفاقی میخواد بیفته چه برای من چه برای اون وزندگیش

    شما من رو با دختری که قصد پاشیدن زندگیتون رو داشت مقایسه کردید وچون زخم خورده اید حق دارید من دفاعی ندارم
    اما امیدوارم شما شبیه همسر محمدرضا نباشید


    الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
    آن هايی كه به سخنان گوش فرا می دهند و از بهترين آن ها پيروی می كنند، اينانند كسانی كه خدا هدايتشان كرده و ايشانند خردمندان

  16. کاربر روبرو از پست مفید سووشون تشکرکرده است .

    سووشون (چهارشنبه 01 آذر 91)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    عزیزم اگه این حرفا رو زدم برای این بود خودت رو از این وضعیتی که جز تباهی برات نداره دربیاری حالا تو میخوای پند بگیر و یا ملال! این با خودته و تاوان اعمالت رو هم خودت میدی نه کس دیکری!!
    تو ناراحتی که من با توجه به نوشته هات در موردت قضاوت کردم ولی خودت بدون اینکه حتی کلمه ای از زن محمد رصا شنیده باشی داری راجع به یک زن بیچاره و مستاصل که زندگیش رو به هم ریختی قضاوت میکنی!؟
    آیا تا به حال باهش حرف زدی؟ آیا به درد دلهاش گوش دادی؟ یا فقط با حرفایی که شوهرش در موردش زده براش قضاوت میکنی؟ آیا شما قصد از هم پاشیدن زندگی اونها رو نداشتی؟ پس چرا وارد حریم زندگیشون شدی؟ تو چه فرقی با دختری که میخواست زندگی منو از هم بپاشه داری؟ میشه به من بگی؟
    زن محمد رضا اونقدر انسانیت داشت که با تمام نامردی هایی که در حقش کردی آبروی تو رو نبرد! میتونست بیاد به محل کارت و یا با پدر مادرت صحبت کنه. ولی اینکارو نکرد و این نهایت خانومیشو میرسونه!
    چه انتظاری داشتی؟ میخواستی قربون صدقه تو و شوهر خیانتکارشم بره!! دوست داشتی تو رو تو زندگیش تحمل کنه و دم نزنه!چرا عزیزم من هم مثل همسر محمد رضا هستم! من با چنگ و دندون از زندکی ای که با مشقت ساختم و جوونیمو پاش گذاشتم رو نگه میدارم و به هر کسی که بخواد آشیونمو با هر توجیهی بهم بزنه رحم نمیکنم. این کارو به خاطر شوهرم نمیکنم بلکه به خاطر بچه ام میکنم چون یک مرد خیانتکار واقعا ارزش جنگیدن نداره! مطمئنم تو هم اگه جای ما بودی همین کارو میکردی!
    با این روالی که پیش گرفتی مگه خدا فقط کمکش کنه. من فقط برات دعا میکنم که خدا به راه راست هدایتت کنه! و ننشسته باشی که زندگیشون بهم بخوره و تو بهره برداری کنی!!

  18. 3 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    دختر بیخیال (سه شنبه 31 تیر 93), زیبا کردستانی (چهارشنبه 01 آذر 91)

  19. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: من همسر صیغه ای هستم

    من به عنوان یک مرد خواستم بهتون بگم که کار بد ، بد شمرده میشه فارغ از هر نوع اعتقاد و ایدئولوژی. تنها راه رهایی شما اینه که کاملا و صد در صد خودتون رو از این رابطه خارج کنید. ممکنه این تصمیم به قدری درداور و سخت باشه که نتونین به تنهایی از پس اون بر بیایین و نیاز به دارو و کمک روانپزشک پیدا کنین ، اما باید این کارو انجام بدین.
    نکته دیگه که نشون میده شما آسیب دیدین و حتما باید از روانپزشک کمک بگیرید اینه که میخوایین خودتون قربانی کنین. چرا تصور نمیکنین مثل خیلی از زنهای دیگه ، داشتن خانواده گرم و صمیمی و پر از عشق حق شماست؟ چرا نمیخوایین عشق رو با سربلندی تجربه کنین؟ چرا مرد خودتون رو نداشته باشید؟ مردی که شبها پیش زن دیگه ای بخوابه مرد شما نیست. به خودتون فکر کنین و اینکه استحقاق داشتن زندگی شاد و همراه با آرامش دارید.

  20. 3 کاربر از پست مفید samanis تشکرکرده اند .

    samanis (چهارشنبه 01 آذر 91), دختر بیخیال (سه شنبه 31 تیر 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 دی 94, 09:34
  2. راهنمایی در مورد صیغه با دخترعموی 40 ساله (۲۵ ساله هستم)
    توسط ali01 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 36
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 آذر 93, 14:19
  3. صیغه پسر مجرد هستم مشکلات و وابستگی من
    توسط sanam65 در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 تیر 93, 13:21
  4. آیا کارم درسته؟؟ من و زن صیغه ای شوهرم
    توسط rojan s در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 62
    آخرين نوشته: شنبه 22 تیر 92, 15:29
  5. صیغه موقت
    توسط narsis2012 در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 مهر 91, 20:11

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.