RE: از نامزدم متنفرم
زيبا كردستاني عزيز
هنوز نتونستم.هركاري مي كنم نمي تونم بهش علاقه مند بشم.ديشب با هم رفتيم بيرون.از اين كه با اون مي رم بيرون اصلا لذت نمي برم.اصلا من ازبيرون رفتن با اون بيزارم.باور كنين بعد از تقريبا كم تر از يك ماه اومد واسه يك سري كار.روز بعدش با همه فاميل رو هم رفته 14 نفر بوديم رفتيم بيرون.همش ارزو مي كردم كاش نبود.همش ازش فرار مي كردم.خانوادم اين رو درك نمي كنن كه دوست داشتن خيلي تاثير مي ذاره روي رفتار.همين دوست نداشتنام باعث شده رفتارم هم باهاش بد باشه.اصلا رفتار هاش رو نمي تونم تحمل كنم.شما مي كين منو دوست داره... شايد ولي رفتاراش غير از اينو نشون مي ده.توقع داره باهاش خوب باشم ولي اون با رفتاراش داره منو از خودش دور مي كنه.خيلي لج مي كنه توقع داره من كوتاه بيام ولي اون كوتاه نمي ياد.جلوي مردم خيلي خوبه ولي به من كه مي رسه باهام لج مي كنه.مامانم هم به خاطر اين كه خواهر زادشه ازش دفاع مي كنه.اونم به قول معروف روش زياد مي شه.من نمي دونم جطوري با اين شخص ازدواج كنم اصلا الان احساس مي كنم اصلا واسه ازدواج اماده نيستم.البته ازدواج ما قراره تابستون باشه ولي من مي خوام بيشتر صبر كنم.دارم دق مي كنم كمكم كنيد.حتي خوبي هاش هم تو ذهنم نمي مونه اين قدر كه بيشتر بدي ديدم.
خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
با انگشتان مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)