با سلام
نیاز جنسی و عاطفی و ... از ریشه های وابستگی هست اما وقتی در تخیلات خود یا در ناخودآگاه، تصور می کنیم که مخاطب احتمالش هست بتونه به این نیازها جواب دهد این احساسات وابستگی افزایش می یابد و وقتی که تصور کنیم فرد مقابل هم همین احساسات را دارد تقریبا میشه گفت که طومار شناخت و منطق ما توسط هیجانات و احساسات در هم پیچیده می شود.
از این به بعد مرکز منطق و تصمیم گیری ما توسط احساسات تسخیر و کنترل می شود.
حالا استدلات ما در مسیر خدمات رسانی به احساسات ما کار می کند.
لذا نیاز هست که سریعا راه و روش منطقی بررسی نیازهایمان و پاسخگویی آنرا برای خود روشن کنیم و هر کجا تصور این می رود به جای پاسخ صحیح به احساس از روشهای جایگزین و احتمالا آسیب رسان استفاده می شود، از آن مورد تمرکز زدایی کنیم و با تخیلات خود احساساتمان را آب ندهیم.
این لینک هم مرتبط با ارتباطهای اینترنتی هست
علاقه مندی ها (Bookmarks)