به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 8 نخستنخست 12345678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 78 , از مجموع 78
  1. #71
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 مهر 92 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    1,177
    سطح
    18
    Points: 1,177, Level: 18
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    246

    تشکرشده 257 در 72 پست

    Rep Power
    22
    Array

    RE: افسردگی همسر سابق و دخترم

    به نظر من هم شما باید فعلا روی مسائل عاطفی زندگیتون با حوصله بیشتری کار میکردید
    با سرعت کمتری تصمیم میگرفتید
    خونه به نام زدن به نظرم اصلا لازم نبوده فعلا
    شاید باعث بشه مریم تلاش کمتری برای بهبود روابطش با شما بکنه

  2. کاربر روبرو از پست مفید سینان تشکرکرده است .

    سینان (چهارشنبه 03 آبان 91)

  3. #72
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    923
    سطح
    16
    Points: 923, Level: 16
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    307

    تشکرشده 305 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: افسردگی همسر سابق و دخترم

    زندگي شما خيلي خيلي خاصه. از ديد من خواننده يه سري اشتباهات متوالي توسط شما و همسرتون رخ داده كه فقط آسيبشو دخترتون مي بينه . در حال حاضر هم بهتره كه رفتار هاي هيجاني رو كم كنيد و سعي كنيد با حفظ آرامش و احترام و حرمت ها روابط عاطفي تون رو به شكل واقعي و نه تصنعي بهبود ببخشيد.طوري كه خودتون ازش لذت ببريد .همسرتونو با خودش مقايسه كنيد و نه با كسي ديگه مثلا دوست دختر سابقتون... اگر همسر و دخترتون براي شما مهم هستند كه قطعا هم هستند تلاش كنيد در برخورد با آنها كاري كه دلتون حكم ميكنه انجام بدهيد و رفتارهاتون نه براي جلب تاييد ديگران بلكه فقط و فقط به آرامش رسيدن قلب و روح خودتان باشه. دوست داشتن عزيزانمون از ته دل (يعني مصنوعي نباشه و تظاهري در كار نباشه) بهترين موهبتي است كه خدا به ما مي ده.

  4. 2 کاربر از پست مفید مهرو تشکرکرده اند .

    مهرو (سه شنبه 02 آبان 91)

  5. #73
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آذر 91 [ 13:39]
    تاریخ عضویت
    1391-2-21
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    1,111
    سطح
    18
    Points: 1,111, Level: 18
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    502

    تشکرشده 522 در 149 پست

    Rep Power
    28
    Array

    RE: افسردگی همسر سابق و دخترم

    نگین ایران من احساسی هستم ولی در کنارش قاطع هم هستم

    منظور من از نبود قاطعیت ... عدم قطعیتی بود که ناشی از ناپایداری احساسی هست ...
    به نظر میرسه سرعت تغییر احساسات در شما خیلی تنده ... پیش از اینکه یک احساس کامل شکل بگیره و شما فرصت داشته باشید که نگاهش کنید ببینید درسته یا نه ... احساس بعدی که حتی ممکنه متناقض با قبلی باشه رشد میکنه ...
    این طور وقتها شما ممکنه زمان احساس اول یک تصمیمی بگیرید و وقتی احساس دوم رشد کرد به نظرتون میرسه که تصمیم اول رو تحت اجبار گرفتید.

    تصمیم آخرتون هم نشون میده که این مشاهده خیلی هم دور از واقعیت نیست. میخواهید سریع سه دنگ خانه را به نام مریم کنید. البته خیلی خوبه اگر این نتیجه یک احساس پایدار و آگاهانه باشه. اما آیا واقعا این طوره؟

  6. 3 کاربر از پست مفید JJ1234 تشکرکرده اند .

    JJ1234 (سه شنبه 02 آبان 91)

  7. #74
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 آذر 91 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1391-7-22
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    524
    سطح
    10
    Points: 524, Level: 10
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    77

    تشکرشده 79 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: افسردگی همسر سابق و دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin iran
    نگین ایران من احساسی هستم ولی در کنارش قاطع هم هستم

    منظور من از نبود قاطعیت ... عدم قطعیتی بود که ناشی از ناپایداری احساسی هست ...
    به نظر میرسه سرعت تغییر احساسات در شما خیلی تنده ... پیش از اینکه یک احساس کامل شکل بگیره و شما فرصت داشته باشید که نگاهش کنید ببینید درسته یا نه ... احساس بعدی که حتی ممکنه متناقض با قبلی باشه رشد میکنه ...
    این طور وقتها شما ممکنه زمان احساس اول یک تصمیمی بگیرید و وقتی احساس دوم رشد کرد به نظرتون میرسه که تصمیم اول رو تحت اجبار گرفتید.

    تصمیم آخرتون هم نشون میده که این مشاهده خیلی هم دور از واقعیت نیست. میخواهید سریع سه دنگ خانه را به نام مریم کنید. البته خیلی خوبه اگر این نتیجه یک احساس پایدار و آگاهانه باشه. اما آیا واقعا این طوره؟
    یک ساعت هست دارم با خودم کلنجار میرم که این حرفی که شما زدی درست نیست ولی هر چی بیشتر به خودم کارم زندگیم نگاه می کنم میفهمم جرف شما دقیقا درسته
    از تصمیم های خیلی کوچیک زندگی تا بزرگترین تصمیم های زندگیم معمولا هم اخرین لحظه تصمیم عوض میشه تو 90 درصد موارد بعد یک مدت کوتاه پشیمون میشم از کاری که کردم ولی چرا؟

    پیدا
    نه بابا خواهش می کنم این چه حرفیه به دل نمی گیرم
    وایسا ببینیم اخرش چی میشه خدا کنه خوب تموم شه

  8. کاربر روبرو از پست مفید ARE تشکرکرده است .

    ARE (چهارشنبه 03 آبان 91)

  9. #75
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1391-3-05
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    625
    سطح
    12
    Points: 625, Level: 12
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: افسردگی همسر سابق و دخترم

    ببخشید این رو میگم ولی این تاپیک یکم عجیب به نطر میرسه .

    به نظر میاد نویسنده این تاپیک بیشتر میخواسته داستان سرایی کنه .

    تاریخ اولین پست 23 مهر هست وتا به امروز 10 روز بیشتر نگذشته این همه اتفاق عجیب افتاده؟

    نویسنده خیلی به صورت تخیلی داستانش رو نوشته ، و خیلی در پستاش اصرار داره که بیشتر از ثروتش بگه و رویای اینکه 2 تا زن همزمان دوستش دارند .تولد دخترش ...تولد دوست دخترش ...تولد مریم ....سفر به دور اروپا و آمریکای جنوبی ...پریناز یک دفعه وسط داستان چی شد؟

    اگر پدر شما 10 سال پیش اصرار داشت که با مریم ازدواج کنید وگرنه شما رو آق میکنند و از ارث محروم میکنند ...زمان طلاق شما رو از ارث محروم نمیکردند؟


  10. کاربر روبرو از پست مفید ستاره درخشان تشکرکرده است .

    ستاره درخشان (چهارشنبه 22 آذر 91)

  11. #76
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: افسردگی همسر سابق و دخترم

    این تاپیک از ظرفیت استاندارد همدردی فراتر رفته .

    در صورت احساس نیاز به دریافت راهنمایی بیشتر می توانید تاپیک جدید باز کنید ، اما توصیه ما این است که فعلاً تا مدتی بنا به راهنماییهایی که داده شده عمل کنید و سعی کنید عقانیت را بیشتر به کار گیرید و ثبات احساسی داشته باشید .

    موفق باشید



    .

  12. #77
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ببخشیدا شما خیلی پررو و خودخواه هستین
    به خاطر اینکه از ارث پدر محروم نشین با آینده یک دختر بازی کردین و اون دختر پاک و ساده دلباخته شما شده
    اوایل به شما گیر میداده که 100 در 100 خطایی داشتید که چون اون زندگیشو دوست داشته سعی می کرده با گیر دادن به شما و راههای دیگه ، اون خطا رو نکنین
    اما شما به جای حفظ زندگیتون از روی هوا و هوس با یکی دیگه دوست شدین
    متاسفم براتون
    با اینکه می بینین تو این 6 ماه همسرتون کلی عوض شده اما نمی خواین باهاش زندگی کنین
    واقعا آدمها تا چه حد میتونن خودخواه باشن
    حیف این خانم
    کاش این همه فداکاری نمی کرد به خاطر شما
    واقعا متاسفم براتون

    - - - Updated - - -

    من نمی دونم چرا همه لی لی به لای لای این جور آدمها می ذارن که هر لحظه از زندگیشون دنبال هوا و هوسشون هستند و نه تعهد حالیشونه نه هیچ چیز دیگه

  13. #78
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array
    زندگی موفق عزیزم، این تاپیک واسه یک سال پیشه!
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.



 
صفحه 8 از 8 نخستنخست 12345678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.