موضوع: با یکی اینترنتی آشنا شدم ، تقاضای دیدار کرد ، اماچرا سر قرار نیومد؟؟؟

[align=justify]سلام سارا جان،

نوشته اصلی توسط sa.ra

به نظرتون چرا نیومد؟؟

پسری که باهاش در ارتباط بودی، بنا به دلایلی نخواسته رابطه ش رو جدی تر کنه. همین. اما اینکه دلایلش چی بوده، دیگه به خودش مربوطه.

گفتی از آدم های با جنبه خوشت میاد. خب عزیزم از این اتفاق می تونی برای تمرین باجنبه بودن استفاده کنی. جنبه این رو داشته باش که بپذیری انسان ها حق دارن دلایل خودشون رو برای تصمیماتشون داشته باشن. و بعلاوه حق دارن این دلایل رو برای کسی توضیح ندن.

به همین راحتی.

بعضی وقتا لازمه ما قدرت گذشتن از کنار دلایل دیگران رو داشته باشیم. و فقط به انتخاب هاشون احترام بگذاریم.

نوشته اصلی توسط sa.ra

یعنی من واقعا عاشقش بودم و هستم؟؟؟چرا.......؟؟؟

نه عزیزم اسم این عشق نیست. تو یه دختر 17 ساله هستی که کنجکاو بودی یه دوست مجازی رو ببینی، همین و بس.

تو در ابتدای زندگی هستی و همین اتفاقات باعث می شن به تدریج بالغ و پخته بشی.

[/align]

دوست عزیز

عنوان مناسبت رو در ارسال بعدیت حتما هیمنجا بگو تا برات عوض کنن.

اگر همینطور بدون عنوان درست پیش بری تاپیکت قفل میشه.

یک عنوانی انتخاب کن که گویای مشکلت باشه.

دوستان هم لطفا پست ارسال نکنید تا عنوان تاپیک درست بشه

نوشته اصلی توسط آزرمیدخت

پسری که باهاش در ارتباط بودی، بنا به دلایلی نخواسته رابطه ش رو جدی تر کنه. همین. اما اینکه دلایلش چی بوده، دیگه به خودش مربوطه.

گفتی از آدم های با جنبه خوشت میاد. خب عزیزم از این اتفاق می تونی برای تمرین باجنبه بودن استفاده کنی. جنبه این رو داشته باش که بپذیری انسان ها حق دارن دلایل خودشون رو برای تصمیماتشون داشته باشن. و بعلاوه حق دارن این دلایل رو برای کسی توضیح ندن.

ولی شما که میگید اون دلایلی واسه خودش داشته فکر کنم این دلایل به منم مربوط می شده چون یه طرف این قضیه من بودم........

من واقعا نمی دونم چه عنوانی بزارم،اگه می شه یکی کمکم کنه تا تاپیک بسته نشه...............

دوست عزیز اگر برای ازدواج در سن 17 سالگی راهنمایی میخواهید از دوستان و

کارشناسان یک پست جدا گانه باز کنید و عنوان پست تون را بگذارید

(راهنمایی برای ازدواج در سن 17 سالگی ) یا هرچیزی که خودتون بهتر میدونید .

اما به این پست تون که چه قفل بشود چه نشود باید این رابطه رو فراموش کنید .

فقط اسم سایتتون همدردیه.........ولی هیچکدومتون همدرد نیستید

«هروقت در مورد احساست شک داری خاموش باش.»
الکساندر پاپ

میگید چیکار کنیم. خواهر من .

ما که از آخر این رابطه ها با خبریم چرا باید یک دختر معصوم رو تشویق کنیم.

بره گرفتار بشه بعد بیاد هزارتا حرف بهمون بگه .فلان تالار بود بهم گفت برو ادامه بده .

شما بهتره یه پست دیگری با عنوان بهتری باز کنید .

نوشته اصلی توسط sa.ra

فقط اسم سایتتون همدردیه.........ولی هیچکدومتون همدرد نیستید

دوست عزیزم دوستان حرفهای گفتنی رو واسه موضوع شما گفتند.تکلیفت مشخصه دیگه.

یا یکی دیگه رو پیداکرده و سرش جای دیگه گرم شده و یا خواسته یکم شما رو سرکار بزاره ازین 2 حالت خارج نیست.
بااین حال اگرهم اتفاقی افتاده باشه که تاحالا نتونسته به شما خبربده(که بعید میدونم)خودش یه روزی پیداش میشه و دلیلش رو میگه.همین

درهرصورت این رابطه به صلاح شما نیست.خواهر من،شما هنوز اول راهی پس سعی کن تجربیات و گذشته ی ماهارو تو همین سایت پربار با دقت بخونی و فکروتامل کنی.

خوش به حالت که خیلی زود تونستی با این سایت آشنا شی ...

(یادت باشه که به اندازه ی لیاقت هر کسی براش ارزش بزاری)

[align=justify]سارا جان، عزیزم، درسته که اسم این سایت همدردیه، اما تمرکزش بیشتر روی ارائه دادن راهکارهای مشاوره ای هست، نه صرفا همدردی کردن. و دوستان در حد توانشون سعی کردن منطق شما رو در مورد این رابطه فعال کنن.

شما اینجا یک سوال پرسیدی، اینکه چرا نیومد؟ خب خودت هم می دونی که ما از اینجا نمی تونیم تله پاتی کنیم و ببینیم تو ذهن اون فرد دقیقا چی بوده و بیایم به تو بگیم.

چیزیکه واضحه اینه که دوستت نخواسته رابطه ش رو با تو جدی تر کنه. این هم خیلی طبیعی و متداوله. حالا پشتش ممکنه خیلی دلایل باشه. گفتی که همیشه با هم کل کل و شوخی داشتید. خب این کاملا طبیعیه که یک نفر بخواد با کسی صرفا در فیسبوک حرف های ساده و معمولی و بی دلیل بزنه، اما نخواد باهاش یک دوستی واقعی رو شروع کنه.

حالا می پرسی پس چرا از اول پیشنهاد شام داد؟ جوابت اینه: یه پسر وقتی بخواد با دختری وارد رابطه جدی تر بشه، به شام دعوتش می کنه، نه اینکه بگه تو به شام دعوتم کن! از این لحن گفتارش به نظر می رسه که صرفا داشته باهات شوخی یا به اصطلاح خودت کل کل می کرده. فکر نمی کرده تو جدی بگیری. وقتی دیده قضیه جدی شد، نتونسته حرفش رو پس بگیره، کلا آنفرندت کرده.

یا شاید دلایل دیگری وجود داشته. مثلا نخواسته با دختر دایی دوستش رابطه جدی داشته باشه، چون در اینطور مواقع رابطه دوم که بهم بخوره، رابطه دوستانه اولیه هم تحت تاثیر قرار می گیره. خلاصه خیلی دلایل می تونه به ذهن من برسه که شاید هیچکدوم علت واقعی اون شخص نباشن!

عزیزم از تالار همدردی بیشتر از چیزیکه تا حالا بهت گفته شد، نمی تونی انتظاری داشته باشی. اینجا یک سایت مشاوره خانواده و ازدواجه، و در شرایطی که یک رابطه اونقدر مستحکم نیست، مراجع به فراموشی توصیه می شه.


با همه این اوصاف، شاید اصلا من موضوعی که تو دلت می خواد درش همدردی بگیری رو درست درک نکرده باشم. اگه اینطوره بیشتر توضیح بده عزیزم. مثلا اگه از اثرات روانی این اتفاق صحبت کنی، دوستان می تونن ریشه یابی کنن و بیشتر کمکت کنن.[/align]

دوست عزیز شاید اومده از دور شمارو دیده اما به هر دیلی نخواسته ادامه بده یا با تصوراتش تفاوت داشتی،

بهتر دیگه پی‌گیر نباشی‌ ، مطمئن باش چند ماه دیگه این پست رو بخونی واسه خودت عجیب چرا انگاد وسعت مهم بود که نیومده،از زندگیت لذت ببر هنوز خیلی‌ زوده واست اینجور رابطه‌های بی‌ هدف ،حیف احساس قشنگته