به نظر من گوشیتم از رو رد تماس بردار بزار زنگ کامل بخوره ولی بزارش رو سایلنت
به شرطی که دچار استرس یا وسوسه جواب دادن نشی
هممون برات دعا میکنیم که زودتر ارامشتو بدست بیاری
تشکرشده 434 در 128 پست
به نظر من گوشیتم از رو رد تماس بردار بزار زنگ کامل بخوره ولی بزارش رو سایلنت
به شرطی که دچار استرس یا وسوسه جواب دادن نشی
هممون برات دعا میکنیم که زودتر ارامشتو بدست بیاری
سنجاب بازیگوش (سه شنبه 18 مهر 91)
تشکرشده 568 در 180 پست
اصلا جواب نده.بهیچ وجه.
بنظرم بعد چندین بار تماس وجواب نشنیدن بیخیال میشه.
اینجور فکر کنیم که با مدارکی که از شما داره بیاد وهمه بفهمن"خدای نکرده"
بعدش چی میشه؟چه سودی واسش داره؟پای خودشم گیره.پلیس چی میشه؟
اون دنبال رابطس وادامه رابطه نیمه کاره گذشته.
اصلا جواب نده
اروم باش وبخدا توکل کن وقسمش بده به ابروی حضرت زهرا تا کمکت کنه.
ماهم دعا میکنیم.
یادت نره خدا"ستارالعیوبه".
هیام (سه شنبه 18 مهر 91)
تشکرشده 88 در 44 پست
سلام خواهر محترم
من هم یک سری سفارش به تو می کنم.
اولاً بعضی از نصحیت های دوستان بجا بود مثل نذر و نیاز و توکل به خدا یا در جریان قرار دادن پلیس
بعضی هم درست نبود یا کار ساز نیست مثل از پریز در آوردن تلفن یا رفتن به مخابرات و امور مشترکین. چون شوهرت زود تر از اینکه اون آقا در جریانش بگذار متوجه میشه.
اما .....
مشکل تو یک مشکل اورژانسیه علاوه بر نذر و نیاز باید اقدامات عملی تری هم انجام بدی اما همه دوستان و من ممکنه عمق مشکل را ندونیم. بنا بر این توصیه ای اساسی بهت میکنم خوب بخون و بکار ببند که اگر درست بکار ببندی انشا الله موفق خواهی شد و نجات خواهی یافت.
این مشکل شما و اون آقا در این مراحل مثل یک بازی شطرنج شده اگر به بازی شطرنج آشنایی داشته باشی تو الان تو وضعیت کیش هستی .یعنی اینکه اون تو رو تو وضعیتی قرار داده که صرفاً میتونی بصورت موقت بقول معروف جاخالی بدی (یعنی مجموعه راه هایی که دوستان گفتند و صحیح هم هست ولی قطعی و درمان کننده نیست)
و اون بعد از این جاخالی جور دیگه ای تو رو تو فشار میگذاره و ممکنه زمانی فرا برسه که دیگه هیچ کاری نتونی انجام بدی و این یعنی مات و....... تمام (یعنی بی عقلی کنه و موضوع رو بگه و ممکن هم هست شوهرت خودش موضوع رو بفهمه)
بنا بر این تو دو تا تهدید داری
1- اون شوهرت رو در جریان قرار بده
2- شوهرت از مزاحمت های اون متوجه موضوع بشه
حالا کاری که باید انجام بدی:
قبل از هر چیر باید سریعاً راه هایی که ممکنه این تهدید ها عملی بشن رو روی کاغذ بنویسی و براشون راه حلی پیدا کنی.
مثال میزنم:
- اگر این شخص زنگ زد و اتفاقاً شوهرم گوشی رو برداشت و اون آقا گوشی رو قطع کرد خیلی خونسرد و بدون عکس العمل برخورد خواهم کرد.
- اگر این اتفاق افتاد و اون آقا گوشی رو قطع نکرد و موضوع رو گفت و شوهرم تعجب کرد من اول (می خندم) و (( یا هر کار دیگه ای که با توجه به موقعیت و تو شوهرت مناسب تره رو انجام میدی)
منظور اصلی من اینه که یک سناریوی کامل برای تمام اتفاقات که احتمالاً بوقوع خواهد پیوست بنویسی و برای همشون جواب منطقی و مطلوبی پیدا کنی.
بنا براین اول تمام حالات رو لیست می کنی و پس از اون برای هر کدوم جواب بسیار مناسب و منطقی پیدا می کنی که با همدیگه تضاد نداشتهباشند و این جواب ها همدیگر رو نفی نکنند و بعد اونها رو حفظ میکنی. (فکر کنم 10 الی 12 مورد بیشتر لازم نباشه) بهر حال این عملیات اولین حسنی که داره مقداری از زمان جلو می افتی و به آرامش روانی میرسی و این یعنی از کیش شطرنج بازی بیرون میایی.
حالا باید اقدامات بعدی رو اگر لازم باشه عملی کنی و توی این مرحله اون هم مقداری حساب کار خودشو کرده.
البته این به استعداد خودت هم بستگی داره
اگر سوال دیگری داشتی حتماً جواب خواهم داد.
موفق باشی و خداوند کمکت کنه
Parsa y (چهارشنبه 19 مهر 91)
تشکرشده 8 در 4 پست
سلام واقعا ازتون ممنونو که واسم اینجوری وقت میزارین.همتونو دعا میکنم.امیدوارم این مشکل منم رفع شه و خدا گره از کار همتون باز کنه.
راستش تو عصری که ادم بی معرفت زیاد پیدا میشه خوشحالم جایی رو پیدا کردم که ادمای خوش قلب زیادن.
از بهار شادی عزیزم که دلگرمی های خوبی میده هیام فکور پدربزرگ عزیز و پارسای گرامی وهمچنین سنجاب بازیگوش متشکرم.اگه اسم کسی جا موند ببخشید.
کاش زودتر چشامو باز کنم ببینم همه پی به خوبی تموم شده.قدر ارامشتونو بدونید.تا پند هفته پیش من هیپی حالیم نبود.شاید حکمتش به این بود من اینقدر ناشکر نباشمو سر چیزای الکی اعصاب خودمو بعد شوهرمو خراب نکنم.اما کاش فقط در حد همین باشه که من به خودم بیامو همه چی برگرده سر جاش.بازم میام پیشتون تا نگرانیامو کم کنم.
[undefined=undefined]خدایا توکه بعد گناهی من انجام دادم بازم فرصت دادی بهمو هدیه به این خوبی دادی خودت واسم حفظش کن.[/undefined]
ارامش24 (شنبه 22 مهر 91)
تشکرشده 8,998 در 1,493 پست
الهی آمــــــــــــــــین عزیز دلم
چه دعای خوبی کردی. خدا صدای تو رو میشنوه اگر با همه وجود بهش اعتماد کنی!
آرامش خوبم
گلم منظور من از درآوردن پریز برای مواقعی بود که خودت به تنهایی خونه هستی و هی زنگ تلفن ناشناس اعصابت
رو می ریزه به هم و به حفظ آرامشت کمک می کنه. میتونی صداش رو هم قطع کنی اگر تنهایی و شماره ناشناس
می بینی! اما همسرت که هست اصلا این کار رو نکن. خیلی عادی باش!
سعی کن تحت هر شرایطی دستپاچه نشی و به خدا توکل کنی و ازش کمک بخوای!
حتی اگر همسرت برداشت خیلی عادی بگو این شماره ناشناس چند باری زنگ زده و حرفی نزده و نمیشناسم!
بذار همسرت حساس نشه. حتی یک الو کوچک گفتن استارت یک جرقه زیر انبار باروت رو میزنه!
حتی اگر اس ام اس داد جواب نده!
چند وقت پیشا یک کسی شماره من رو گرفته بود به اشتباه! بعد که دید من خانمم هی ادامه داد! من هم به
واسطه شغلم و اینکه شمارم رو همکارانم دارن شماره ها رو پاسخ میدم.
تا فهمیدم مزاحمه قطع کردم! 3 ماه تمام این زنگ میزد و من فقط Silent می کردم :) هی اس ام اس می داد و من
جواب نمی دادم. آخر سر از رو رفت! تصمیم داشتم اگر باز ادامه داد شمارش رو بدم به فتا جهت پیگیری که دیگه
خودش اس ام اس داد که من از رو رفتم شما دیگه کی هستی
پس شما هم اصلا جواب نده! طبیعی برخورد کن و به خدا توکل کن! انشالا که چیزی نمیشه چون اگر بخواد آبروی
شما رو ببره میدونه که شما هم دودمانش رو به باد میدی پس اون هم باید بترسه از بلایی که تو ممکنه سرش در
بیاری! پس اصلا نترس و این ذکر رو هم این روزا زیاد بگو بهت آرامش میده. ذکر حضرت یونس در شکم ماهی :
" لا اله الا انت ، سبحانک انی کنت من الظالمین "
bahar.shadi (چهارشنبه 19 مهر 91)
تشکرشده 287 در 48 پست
سلام دوست عزیز
من با همه وجود احساست رو میفهمم و از ته دل واسه حل مشکلت دعا میکنم.
به نظر من هر چقدر هم که مطمئنی اون آقاست که داره مزاحم میشه تا کاملا یقین پیدا نکردی هیچ کاری نکن و به زندگیت برس. اما وقتی که به یقین رسیدی از خانواده ات کمک بخواه. خودت اصلا و تحت هیچ شرایطی جوابش رو نده. از پدرت بخواه که باهاش صحبت کنه البته یه جوری که زخم خورده اش نکنه بلکه فقط متوجه بشه که خانواده ات پشتتن و تو تنها نیستی. بهت قول میدم دمش رو میذاره رو کولش و میره. چون کسی واسه خودش دنبال دردسر نمیگرده!
اما اگه نرفت با توجه به ظرفیت همسرت میتونی دوستانه باهاش حرف بزنی و مشکل رو البته نه واو به واو موضوع رو فقط در حدی که باید بدونه رو به همسرت بگی و ازش کمک بخوای. چون هیچکس مثل اون نمیتونه پشتیبانت باشه. اگه طرف ببینه که همسرت موضوع رو میدونه و تو رو بخشیده دیگه برگ برنده ای نداره که بخواد تو رو اذیت کنه. پس فرار رو به قرار ترجیح میده.
البته بازم تاکید میکنم مطرح کردن موضوع با همسرت آخرین راهه و بستگی به ظرفیت و روحیات همسرت داره و بستگی به این داره که تو در این مدت تونستی اعتمادش رو جلب کنی یا نه؟
اینا دیگه به تشخیص خودته که به همسرت بگی یا نه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)