موضوع: آیا ازدواج با این مرد درست است یا غلط؟؟؟؟؟؟

elham_v جان
خوبه که اومدی اینجا و مشاوره و راهنمایی میخوای و میخوا نظرات دیگران رو هم بدونی

بد نیست یه چرخی هم تو همین تالار بزنی و تجربیات دیگران رو در این زمینه هم بخونی

قبل از شما هم دختران عزیز زیادی اومدن اینجا و این مشکل رو داشتند..و بچه های تالار هم راهنماییهای خوبی کردند

میتونی از همونا هم استفاده کنی

دختر گلم
این آقا در طول این مدت فقط میخواسته شما رو به خودش وابسته کنه تا زمانیکه به شما برمیگرده و راز زندگیشو میگه
،دیگه اونزمان حسابی از لحاظ عاطفی وابستش شده باشید و در دودلی شدیدی گیر کنید

و از اونجاییکه دختران عزیز ما ،بسیار احساسی و رومانتیک هستند و نمیتونند خوبیا و لطفهای طرف مقابلشون رو فراموش کنند

همونی میشه که اون آقا میخواد

حتما تو این مدت هم همش میومده دنبالت و واست کادو (با عشق) میخریده و حرفای عاشقانه و رمانتیک و اس ام اس و تلفن و .......

ببین عزیزم
شما هنوز ازدواج نکردی
پسران زیادی هستند که ازدواج نکردند و دنبال دخترای خوبی مثل شما هستند

من خودم یک زن مطلقه هستم ولی هرگز پامو تو زندگی مرد متاهل نمیذارم
همیشه خودتو جای اون زن بذار
واسه خودت خط قرمز بکش

کدوم مرد متاهلی هست که بخواد با یه خانوم دیگه باشه و برگرده از زنش تعریف کنه؟؟؟

همشون از زناشون بد میگن و با خاک کوچه یکیشون میکنند

التماست میکنم که این رابطه رو قطع کن

میگه چه باشی چه نباشی طلاقش میدم...اوکی...بذار طلاقش بده عزیزم
به شما این موضوع مربوط نمیشه

ولی از زندگیش برو بیرون

sci سلام
بله قبول دارم این مدت زمان کافی برای شناخت یک نفر نیست. اما من تو این مدت چیزی که تو ذوقم بخوره ازش ندیدم.
ایشون بعد از اینکه ابراز علاقه کرد اما هیچ وقت بهم نگفت در آینده باهات ازدواج می کنم و وعده و وعید بهم نمیداد.منم نخواستم رفتارم طوری باشه که احساس کنه دارم بهش تحمیل می شم. و با اینکه از ش خوشم اومده بود اما هیچ وقت ابراز علاقه نکردم.
تو این مدت خیرش به من رسیده و هیچ خیری بهش نرسوندم اگه واقعا آدم هوس بازی بود این همه زن و دختر هستند که مثل آب خوردن بهش پا میدادن میتونست خودشو این جوری تخلیه کنه نه اینکه با منی باشه که حتی به زور راضی می شم باهاش بیرون برم و تو این مدت فقط دوبار با هم بیرون رفتیم که هر دوبارشم کار خلاف شرعی نکرده
بعدا هم خودش بهم گفت که زن داره نه مثل دوست خانم روژان .
میگفت من اصلا مشکلی ندارم حتی می تونی بری و همسر سابقمم قسم بدی که راستشو بهت بگه و اگه گفت کوچیکترین سهمی در این جدایی داشتم حق داری و باهام ازدواج نکن

خانمی همین که با شما درد و دل میکنه برطرف کردن نیاز عاطفی حساب میشه

حتی اگه هم از همدیگه جدا شن به مدت حداقل 6 ماه نیاز داره وارد رابطه ی دیگه ای نشه پس خوبه که رابطه تونو قطع کنید

نوشته اصلی توسط elham_v

بله . من خودمم ادمی نیستم بخوام یک زندگی رو از هم بپاشونم . این اقا خانمش بارها و بارها گفته که طلاقم بده مرده راضی نمیشده. اینقدر این آقا تو محیط کارش خشک و رسمیه که من اصلا باور نمی کردم بخواد همچین پیشنهادی به من بده. الانم مجبورم نکرده که حتما زنش بشم. اما می گه چه تو باشی چه نباشی من طلاقش می دم.

سلام الهام جان

به نظر من راه شما این هست که به ایشون بگید بره فعلا تکلیفش رو با زندگی اولش مشخص کنه.

فعلا هم به طور کامل باهاش قطع رابطه کن از هیچ کانالی باهاش ارتباط نداشته باش تا روی تصمیمش هیچ تاثیری نذاری به سرنوشت بچه معصوش فکر کن تنها راهی که هیچ تاثیری روی رابطه اونا نذاری این هست که رابطت کامل قطع بشه

میگفت من اصلا مشکلی ندارم حتی می تونی بری و همسر سابقمم قسم بدی که راستشو بهت بگه و اگه گفت کوچیکترین سهمی در این جدایی داشتم حق داری و باهام ازدواج نکن

الهام جان به نظر شما این حرف منطقیه؟

به نظرت واقعا اگه با همسرش مواجه بشی این حرف رو میزنه؟به نظر شما این یه جور توجیه دیگه برای مطمئن کردن شما نیست؟واقعا حاضره شما رو با خانمش رو برو کنه؟

عزیزم اینا توجیه هست بیشتر از این خام این توجیهات نشو

حرفای اون آقا رو زیاد جدی نگیر که میگه من از اولم مشکل داشتم و ... به نظرت اگه کس دیگه جای اون بود و میخواست دل یه دختر رو به دست بیاره جور دیگه ای حرف میزد؟به نظرت اگه بگه ما یه زندگی عاشقانه داشتیم و ... دیگه اون دختر بهش نگاه هم میکنه؟

بگو به امید ازدواج با من همسرت رو طلاق نده خودت شرایط رو بسنج در اون مورد خودت به صلاح زندگیت رفتار کن.


من 4 تا پست اخر رو ندیده بودم و تا حدی حرفم تکرار حرف دوستان عزیزم نادیا زهره و سنجاب بازیگوش شد.به هر حال خوبه که بدونی نظر همه همین هست

نادیا-7777 و zohre عزیز. بله خودمم قبول دارم که باید همون اول میگفت موضوع زنشو و با سیاست جلو اومده.
نادیا خانم راستشو بخواین نه کادوهای عاشقانه برام خریده و نه قرار ملاقات های عاشقانه . طبق گفته خودش فقط دوست بودیم و هیچ حرف امیدوار کننده ای بهم نزه بود که بویی از اهداف آیندش داشته باشه. اما واقعا تو این مدت در مورد هر چیزی که بحث می کردیم هیچ تضادی با هم نداشتیم از بحث های اعتقادی گرفته تا مسائل روز . ما ارتباطمون کار ی بود وبعد درسم کنارش اومد. بعدا ابراز علاقه کرد و گفت همیشه دوست داشتم همسرم یه شخصیتی داشته باشه مثل تو. وقتی بهاش حرف میزنم واقعا اعتماد به نفسمو میبره بالا و اونم همین حرفو میزنه ولی بازم هیچی نمی گفت تا اینکه بالاخره موضوع زنشو گفت و بعدشم پیشنهاد ازدواج داد. می گفت هیچ وقت فکر نمیکردم دختری هم مثل تو وجود داشته باشه که این همه به من بخوره و از این حرفها. اما بازم انتخابو داد به خودم. گفت من خودخواه نیستم نمیخوام بگم که آی افسزدگی می گیرم و وای چیکار می کنم که از رو ترحم با من ازدواج کنی. بعد از این موضوع میتونی بری و کامل هم تحقیق کنی و اگه مایل بودی ازدواج می کنیم.
درسته که دوسش دارم . و اخلاق و تفکراتش مثل منه ولی اگرم بخوام این کارو بکنم و ازدواج کنم فقط احساساتم در تصمیم گیریم نقش نداشته. قبول دارین که هیچ کس انسان کاملی نیست و هر کس یه ضعفی داره ضعف این آقا هم اینه فقط نمیدونم درجه این ضعف چقدره که به گفته شما دوستان ظاهرا بالاترین درجه رو داره

فکور سلام
بگو به امید ازدواج با من همسرت رو طلاق نده خودت شرایط رو بسنج در اون مورد خودت به صلاح زندگیت رفتار کن.

بهش بگو چنانچه طلاق گرفتی هم من شما رو به عنوان یک خواستگار در نظر میگیرم و چنانچه خانوادم راضی باشن فقط به عنوان یه خواستگار رسمی میشه این پیشنهاد رو مطرح کرد و روال معمولی طی میشه که نتیجه آخرش بستگی به نظر اطرافیان و مشاور و تحقیقات داره

بله. دقیقا همینو گفتم. که به ازدواج با من زیاد خوش بین نباش چون بعید میدونم خانوادم قبول کنند.و ادامه صحبتهای شما. گفت من به خاطر تو نمیخوام ازدون جدا بشم.

نوشته اصلی توسط elham_v

نادیا-7777 و zohre عزیز. بله خودمم قبول دارم که باید همون اول میگفت موضوع زنشو و با سیاست جلو اومده.


بله. دقیقا همینو گفتم. که به ازدواج با من زیاد خوش بین نباش چون بعید میدونم خانوادم قبول کنند.و ادامه صحبتهای شما. گفت من به خاطر تو نمیخوام ازدون جدا بشم.

اگه میخوای عملا این کار رو بکنی ارتباطت رو قطع کن بگو فعلا میخوام تنها باشم شما هم بدون حضور من تکلیف زندگی اولت رو مشخص کن

من هم فعلا میخوام به درس و بقیه امورات زندگی بپردازم تا مدتی میخوام کلا به ازدواج فکر نکنم.

شما گفتی به خاطر این ازدواج جدا نشو ولی فقط در حد حرف اگه میخوای بی تاثیر باشی لطفا عمل کن و بعد ناظر عمل اون باش.

نوشته اصلی توسط sci

خواهر عزيزم،
شما نوشتيد:
حدود 5-6 ماهه که در با آقایی آشنا شدم. آدم پاک، با ایمان، مهربان، متعهد و با شخصیتی هستند.
اين مدت براي شناخت مشخصاتي كه گفتيد كافي نيست!!

از لحاظ تحصیلات و کار و شغل فرد مقام داری هستند.ارتباط ما نزدیک شد و ایشون به من ابراز علاقه کردند. منم گفتم خوب اگه واقعا بهم علاقمندی خوب ارتباطمونو هدفدار کنیم.

اما گفتش که نه. من نمیتونم باهات ازدواج کنم مشکلی دارم که نمیشه و به درد تو نمی خورم اما همیشه به عنوان یک دوست می تونی روم حساب کنی


اين جمله يك جمله واقعي است! و تمام جملات بعدي رو زير سوال مي بره! ايشون همون موقع هم مي تونست به شما بگه كه چه مشكلي با همسرش داره و لازم نبود اين مدت شما رو اذيت كنه...

توصيه مي شه اين رابطه رو قطع كنيد حتي اگر ايشون از همسرش جدا شد!
اما در هر صورت شما تصميم گيرنده هستيد...در تعريفتون از شخصيت و تعهد تجديد نظر كنيد

جالب بود...
!الهام جان!حتما به توصیه ایشون عمل کن.قطعا بهترین راهنماییه که میشه به یه نفر کرد!

فکور چشم همین کارو میکنم. یه مدت از هم کناره میگیریم تا بعد ببینیم چی میشه. بازم ممنون
از همه دوستانی که امروز وقت برای پست من گذاشتن تشکر میکنم. مخصوصا شما جناب پدر بزرگ عزیز. بازم میام و گزارشهای لازمو بهتون میدم