رابطه شما و اگر خواهر برادر دارید رابطه اونا با پدرت چطوره؟
پدرت توی همه محیطها همیجوریه(محیط کار فامیل اقوام و ...) یا فقط رفتارش با مادرت بد هست
تشکرشده 4,954 در 1,249 پست
رابطه شما و اگر خواهر برادر دارید رابطه اونا با پدرت چطوره؟
پدرت توی همه محیطها همیجوریه(محیط کار فامیل اقوام و ...) یا فقط رفتارش با مادرت بد هست
فکور (چهارشنبه 05 مهر 91)
تشکرشده 4,006 در 737 پست
سپیده عزیز من هم با نظر دختر ناشناس عزیزموافقم.
منم شاهد دعواهای پدر و مادرم بودم . ولی از دید من خشم و عصبانیت پدرم ناشی از کم توجه ایهای مادرم بود.نمیگم دلیل رفتار پدرتون هم اینه ولی حتما دلیلی داره.
یه کم از رفتارهای مادرتون هم بنویسید.
پ ن : دختر ناشناس عزیزم واژه عصبانیت یا عصبی بودن با مفهم عصبیت ، تفاوت دارد . عصبیت مفهومی جامعه شناختی است و مفهمی نظیر تعصب داشتن دارد.
پاییزان (چهارشنبه 05 مهر 91)
تشکرشده 496 در 107 پست
عزیزم خب شما اشتباه میکنی که تو کارشون به طور مستقیم دخالت میکنی
مامان من هر وقت با بابام دعواش میشد و ما دخالت میکردیم دعوامون میکرد میگفت که شما نباید تو زندگی ما دخالت کنین اینجوری پدرتون رو بیشتر عصبانی میکنین و این باعث میشه که بیشتر به آتیش دامن بزنید
شما سعی کن که وقتی اونا دعوا میکنن گوشتو بگیری
سعی کن اونجا نمونی
فکر نکن که این ظلمه در حق مادرت
نه، وقتی که این کار رو میکنی باعث میشه که دیدت به پدرت بد نشه و ازش متنفر نباشی
از هر صد نفر آدمی که مشکل اساسی شخصیتی دارن شاید ده نفرشون مستقیم و راحت بتونه مشکلشو بیان کنه و کمک بخواد و تازه از همونا هم شاید یه نفر بتونه جواب مناسب دریافت کنه و مشکلشو حل کنه ...
پس در درجۀ اول از یک آدم با اختلال عصبیت انتظارات نامعقول نداشته باش
سعی کن که براش دل بسوزونی
نمیدونم میتونی یه آدم عصبی رو درک کنی یا نه
اگه نمیتونی یه ماشین ترمز بریده رو تصور کن
آیا میتونی که انتظار داشته باشی که خرابی به بار نیاره؟؟
ایشون داره یه چیزی رو داد میزنه
شما به جای اینکه سعی کنی که مهارت حرف زدن رو بهش نشان بدی که تا خودش نخواد عمراً مخقق نخواهد شد، سعی کن که بهش محبت کنی و بذار که حس کنه که نیازی به داد زدن نداره تا تو متوجه حرفاش بشی و بدونی که خسته ست و بی حوصله ست و کم آورده
محبت آمیز نگاهش کن
پای حرفش بشین حتی اگه که فحش باشه، نیاز نیست که همه حرفاشو تأیید کنی، سعی کن بگی میدونم چته بابایی ... خسته ای ...
من بابام از سر کار میاد میدوم بوسش میکنم و بهش میگم که چی کار کردی عزیزم؟
خسته نباشی
به خدا بابای منم خیلی عصبانی میشد! ولی الان آروم شده
از وقتی که ماها همه مون چه من چه خواهرام سعی کردیم درکش کنیم و آرومش کردیم ...
بدون که با محبت به بابات به مادرت خیانت نکردی عزیزم ... برعکس داری لطف میکنی چون آرومش میکنی ... اونا زن و شوهرن و همدیگرو دوست دارن هر جور باشه. تو وقتی نیمۀ وجودشو آروم کنی اونم شاد میشه
داری انرژی مثبت میدی به مادرت و اجازه میدی که یه نفسی بکشه ...
بعد یه چیزی رو از یاد نبر
هیچ کس نباید بین زن و شوهر دخالت منفی کنه اینجوری از هم سرد میشن و ظلم بزرگیه ... حتی فرزندشون
من اینقدر که بینشون دخالت نکردم وقتی که یه دخالت در جهت مثبت و طرفداری میکنم پدرم خیلی با احترام گوش میدن و ترتیب اثر میدن ...
تو یه مدت که با پدرت خوب باشی ایشون کم کم آروم میشه و دیگه خجالت میکشه که جلوی شما ها فحش بده
گاهی بگو بابایی من درک میکنم ولی خب مامانم ناراحت بوده شما بهش فکر نکن ببخشش
این تغییرات کم کم ایجاد میشه
ولی اول باید خودت رو آروم کنی و تحملت رو ببری بالا
من خیلی سعی کردم تا موفق شدم
ولی آخرش موفق شدم
ممنون پاییزان عزیز از نکته ای که مطرح کردید : )
unknownGirl (پنجشنبه 06 مهر 91)
تشکرشده 19 در 12 پست
مشکل من اینکه کلا پدرم نمیفهمه. دارم جدی میگم اون هرچقدر هم بهش محبت کنی نمیفهمه اصلا نمیدونه عشق یعنی چی؟ راستش فکر کنم چند سالی هست که با مادرم رابطه نداره. اصلا قلب نداره. باور کنید جدی میگم
تشکرشده 496 در 107 پست
سپیدۀ عزیز تا حالا چقدر سعی کردی به پدرت محبت کنی؟
چه کارایی کردی؟
و دقیقا بهم بگو از کجا فهمیدی نمیفهمه؟؟
آیا منتظر بودی که زود جواب کاراتو ببینی؟ اونم برای انسانی که بیماره؟
لطفا جواب این سوالا رو بده
unknownGirl (پنجشنبه 06 مهر 91)
تشکرشده 19 در 12 پست
آره سعی کردم روز پدر یا تولدش همیشه یه جیزی براش داریم ولی اون فقط میگه مرسی
تشکرشده 496 در 107 پست
سلام دوباره
سپیده جان این محبت نیست گلم
این هیجان زدگیه
یه روز هیجان زده میشی یه کاری میکنی، ولی تداوم نداره
اصولا فکر نمیکنم مردها با هدیه خیلی رابطه برقرار کنن
داداش منم همینجوریه و پدرم
محبت یعنی در طول زمان برای پدرت بردباری کنی ، در برابرش سکوت کنی و غم خوارش باشی
یعنی اینکه بتونی نفرت دلت رو با ترحم و علاقه جایگزین کنی اونم نه یه روز و دو روز
برای اینکه بدونی باید چی کار کنی خیلی ساده ست
ببین وقتی که خودت اعصابت به هم ریخته و کلافه و خسته ای چی کار دوست داری برات انجام بدن؟
همین که به حرفات گوش بدن
محکومت نکنن
کنارت باشن و موقع حرف زدن تو حرفت نپرن
همینکه بهت حق بدن و درکت کنن
در این جور مواقع اگه یکی فقط بیاد و یه هدیه بهت بده و بره برات کافیه؟!؟ اونم سال به سال؟ ولی در عوض تو کار زندگی شخصیت دخالت کنه ؟ در برابرت جبهه بگیره و تنهات بذاره؟
سعی کن از پدرت فقط اون حرفایی رو که میزنه نبینی
این نه تو زندگی حالا، برای آینده ت هم خیلی مهمه ، که بدونی آدما در پس حرفاشون چه منظوری دارن، یعنی پدرت هیچ خوبی نداره؟ خیانت میکنه؟ کتک میزنه؟ پولشو جای دیگه خرج میکنه؟
جداً دلم برای پدرت سوخت ...
و یه نکته ای که همیشه میگم:
اینجا برای مشاوره ست!
باید گوش کنی و حرف بزنی و فکـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــر کنی روی حرفای دیگران و ذره ذره تغییر ایجاد کنی
ولی من این نشانه ها رو در شما نمبینم
احتمالا شما میخوای یهو باباتو برداری و یکی دیگه بذاری جاش یا اینکه تا ابد بهش فحش بدی و دیگران بهت بگن آخی الهی بمیرم برات چقدر مظلوم واقع شدی....
باید بهت بگم که قدرت تغییر اون زندگی رو داری
اگه هیچ کاری نکنی خودت مسئولی ...
من حرفامو زدم نمیدونم روش فکر میکنی یا نه
ولی اگه خواستی بگو بیشتر این مسئله رو تحلیل کنیم
unknownGirl (جمعه 07 مهر 91)
تشکرشده 19 در 12 پست
نه خیانت میکنه و نه کتک میزنه فقط خیلی بد اخلاقه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)