سلام دوست عزیز من همه پستها رو تقریبا خوندم. اولین نکته اینکه شما شدیدا دهن بین هستی و این برای آینده ات خیلی خطرناکه.شما اگر با خوش تیپ ترین مرد دنیا هم ازدواج کنی دخترخاله و دختر عمه و ...بیان بگن :نه این خوش تیپ نیست و .... مطمئنا شما نمیتونی زندگی خوبی داشته باشی. پس لازمه اول معیارهای خودت رو درست انتخاب کنی.این رو هم باید بدونی هرکسی نقصی داره و اگر شما میخوای بشینی و منتظر باشی کسی بیاد که هم مومن باشه هم اهل کار باشه هم مهربان و مسئولیت پذیر باشه هم به خاطر شما از خارج رفتنش منصرف شه هم .....و از اون طرف چاق نباشه و قدشم بلند باشه .نه.من راحت به شما میگم اصلا چنین مردی وجود خارجی نداره !
مریم جان مرسی نظر دادی. به نظر خودم حساسیتم رو نظر بقیه درباره این موضوع واسه اینه که خودم چاق بودن رو نمیپسندم و بخاطر خوبیاش قبولش دارم.. و واسه همین رو نظر بقیه درباره ظاهر حساس شدم[b]
من در تاپیک اون دوست قبلی که موضوعش مشابه شما بود گفتم این اقا داره شما رو بیش از حد لوس میکنه.که در مورد شما هم کاملا صدق میکنه اما یادت باشه این لوس کردنها همیشه گی نیست و کاسه صبر هرکسی حدی داره و ممکنه
لبریز بشه. شما میخوای از ایشون یه فردی بسازی که بابه میل خودته.شاید اوایل ایشون به خاطر دوست داشتن شما این کارها رو بکنه اما چون مرده و چون غرور داره مطمئن باش بعد از مدتی تغییر میکنه و از اینی که هست 100 درجه هم
بدتر میشه.اگر هم نشه میشه مردی دست و پا چلتفی که شما باید تا اخر عمر براش مادر ی کنی نه همسری . اگر میتونی ایشون رو همینطور که هست بپذیر و بعد از شروع زندگی مشترک با الفاظ مهربان و غیر مستقیم(برعکس کاری که شما میکنی) ازش بخواه یکسری کارها رو نکنه. . شما باید قبول کنی ایشون
حریم شخصی داره.باید بهش احترام بذاری.نه اینکه مدام مثل
بچه ها بهش بگی اینو بپوش اونو نپوش...اینو بگو..اونو نگو.... چرا میخوای عقیده خودت رو بهش
تحمیل کنی؟چرا میخوای اون به خاطر شما از دوست داشتن خودش(لباسای رنگ روشن )بگذره؟فکر نمیکنی کمی
خود خواه شدی؟ [/color] شما هنوز همسرش نشدی میخوای عوضش کنی...مثل کوزه گر..میخوای خودت شکلش بدی...اما غافل از اینکه ممکنه موقع شکل دادن باعث
شکستنش بشی. باید باعث خوشحالی و افتخارت باشه که ایشون مثلا با سر وضع کاری بیاد خونه.توقع داری هر روز بعد از 12 ساعت کار با کت و شلوار و موهای ژیگول کرده و بوی عطر بیاد خونه؟!
[
size=large]نه این انتظارو ندارم.. امتظار دارم که اون محیط رو رفتار و برخوردش تاثیر نذاره.. انتظار دارم اگه حرفای منو قبول کرد و واسش ارزش بود.. نره تو اون محیط و دوباره تحت تاثیرش قرار بگیره.. انتظار ندارم با عطر و ادکلن بیاد و موهای ژیگول شده. فقط انتظار دارم مرتب باشه و حواسش به مرتب بودن سر و وضعش باشه..[/size]
چرا به مسائل مالی ایشون حساسی؟الان که هیچ تعهدی بهم ندارید اینهمه حساسی.وای به حاله بعد از ازدواجت. (کاری که مردها خیلی بدشون میاد.دخالت زنها در امور مالی) اما همه چی برمیگرده به
لوس کردن شما. در واقع این اقا از روی ناپختگی به شما اجازه دخالت در همه چیز رو داده...حتی عوض کردن سلیقه اش توسط شما !
شاید حرفتون درست باشه.. و شاید یه بخشیش برمیگرده به اینکه بهم میگن خیلی از اخلاقات شبیه پسراست.. :( ایشونم به قول شما بخاطر مشورتاشون بهم اجازه دخالت تو کسائل کاریشونم داده..
دوست خوبم یه چیزی رو صادقانه بهت میگم.شاید لازم باشه برای ورود به یه زندگی موفق مهارتهای بیشتری رو کسب کنی.صحبتهای شما کاملا نشون میده که امادگی برا ورود به زندگی مشترک رو نداری.نامزدت هم نداره. اون اصلا فکر نمیکنه با رقصیدن با سازهایی که شما براش میزنی میتونه بعد از ازدواج کنار بیاد یا نه. یادت نره که خودت نقایص اخلاقی داری...ایشون نقایص ظاهری داره (از نظر شما).نقص اخلاق به مراتب ضربه اش سنگین تره و مشکل زاییش بیشتر. مثل: عدم پذیرش واقیعت...ایرادگیری از اطرافیان...خواستن عوض شدن دیگران به خاط خودت....نداشتن ثبات فکری...دهن بین بودن...دنبال شاهزاده رویایی بودن در ازدواج....حساسیت کاذب در انتخاب...عدم آگاهی های لازم برای ازدواج....عدم رعایت حریم شخصی دیگران.... من به شما توصیه میکنم فعلا کلا برای ازدواج دست نگه دار.و سعی کن مهارتهات رو در این زمینه زیاد کنی.
ایم حرفتونو قبول دارم که باید مهارتهای زیادی رو یاد بگیرم و خیلی از عیب های اخلاقی.. ولی خانوادم هیچ مدله راضی نمیشن که الان ازدواج نکنم.. هیچ مدله.. اصلا هم قبول نمیکنن که لازمه رو خودم کار کنم و نیاز به زمان داره.. ازم خیلی ناراحت میشن. شده مامانم جلوم اشکش در میاد. شاید بگین کهنباید واسه دیگران تصمیم بگیری ولی این دیگران عزیزترین آدمای زندگیم هستن و نمیتونم باعث همیشه تو فکر رفتن و ناراحتیشون بشم حتی به قیمت گذشتن از خودم
خلاصه:[/color] اگر میتونی ایشون رو با چاقیش بپسندی... اگر میتونی ایشون رو لباسهای خاکی کارش بپذیری... اگر میتونی محلی حرف زدن خانوادش رو بپذیری.... اگر میتونی علاقه ایشون به رنگهای روشن رو بپذیری.... اگر میتونی چشمت رو روو به حرفهای فامیل ببندی.... اگر میتونی همینطوری که هست بپذیریش..... بهش جواب مثبت بده.و اگر حتی یکمی شک داری و قصدت اینه که بعد از ازدواج همه فکر و ذکرت بشه عوض کردن ایشون وقت خودت و اونو تلف نکن.
نمیتونم نخوام اینارو تغییر بودم[color=#C71585]
یادت باشه برای ورود به این زندگی باید ایشون رو
همونطوری که هست بپذیری(دقیق و بدون ایراد گیری)
و این بدون طلاق وقتی اتفاق میفته که دو نفر میخوان یک چیز غیر قابل تغییر رو تغییر بدن. موفق باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)