دوست عزیز با این مسائلی که تعریف کردی به نظرم این آقا خیلی حق داره که به شما شک داشته باشه .
شما اصلا سعی نکردی که شک آقا رو به اعتماد تبدیل کنی .
دوباره برگشت یه بار اس یه اقایی رواشتباه براش فرستادم.که متنش این بود{نمیبخشمت به خاطریکدنده بودنت توروقران دست ازسرم بردار}
ببخشید ولی اگر من هم جای نامزدتون باشم با خودم فکر میکنم که این آقا کی بوده که همسرم میشناسه که یکدنده هست و نمیخواد ببخشه ، چرا نمیخواد ببخشه مگه بینشون چی بوده؟
اگر مطمئنی که کاری نکردی ، تا مزاحم سمجی میدیدی شمارش رو به نامزدت میدادی و میگفتی از این شماره یکی داره مزاحمم میشه .قبل از اینکه اون بفهمه که تو بهش اس هم میزنی .
.اون همیشه گوشیموچک میکرد.1بارداشت همین کارو میکرد که گوشیمو ازش گرفتم
اگر نسبت به این کاراش حساسیت نشون نمیدادی بعد یک مدت بی خیال میشد ولی شما با گرفتن گوشی بیشتر حساسش میکردی .من بهش حق میدم .شما هم اگر بودید حساس میشدید .
قبل اشنایی با این اقا یه پسری منودوستم داشت.وقتی مجیدسیم کارتموازم گرفت اون پسربعد1سال زنگ زد وگفت که باهام رابطه داشته.
باز هم بهش حق میدم .پیش خودش فکر کرده این آقا کی هست که شماره خانم رو داره ...تا سیم کارتو گرفته زنگ خورده .اگر ارتباطی نیست بعد یک سال شمارش رو از کجا آورده .یا چرا زنگ نزده بعد یک سال زنگ زده؟ اون آقا هم که کم نگفته ....اگر شما جای نامزدت بودی چه فکرایی میکردی؟
همه این مسائل باهم اتفاق افتاده ...چطور توقع داری الان اعتماد داشته باشه ؟هر کدوم از این مسائلی که تعریف کردی 10 جور فکرای جور واجور تو ذهن نامزدت ایجاد کرده .
بعضی هاش هم که اصلا جای شک کردن نداشته ، نتیجه و عواقب مسائل قبلی بوده .
این ها نظرات من بود .به نظرم قبل از اینکه بخوای ازدواج کنی باید تمام سعیت رو کنی ببینی میتونی اعتمادش رو جلب کنی ؟ آیا مثلا میتونی شمارتو عوض کنی و مطمئن باشی که دیگه از این مزاحم ها نداری؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)