موضوع: عاشق شدم (راهنمایی نیاز دارم)؟

نوشته اصلی توسط ali__3

منم تو 18 سالگی عاشق شدم و حدود 6 سال باهاش بودم، اصلا اشتباه نکن و سرت تولاک خودت باشه ، هنوز خیلی مجردی داری ، جوونی داری ، فکر نکنی عاشقی راحته کمی دستو پاتو میبنده !!!!!
الان 25 سالمه و بعنوان یه داداش بزرگتر حرفو گوش کن و خودت باشو خودت.

میدونم عاشقی راحت نیست منم اصلا برام مهم نیست که دستو پام بسته بشه (وقتی که دیدمش انگار دنیارو بهم دادن الان که نمیبینمش داغون داغون سعی میکنم با ورزش یکم خودمو رو به راه کنم ولی میام خونه دپرس جوری شدم که به فکرم زده اتاقمو دیواراشو ساه کنم

نوشته اصلی توسط ali__3

منم تو 18 سالگی عاشق شدم و حدود 6 سال باهاش بودم، اصلا اشتباه نکن و سرت تولاک خودت باشه ، هنوز خیلی مجردی داری ، جوونی داری ، فکر نکنی عاشقی راحته کمی دستو پاتو میبنده !!!!!
الان 25 سالمه و بعنوان یه داداش بزرگتر حرفو گوش کن و خودت باشو خودت.

میدونم عاشقی راحت نیست منم اصلا برام مهم نیست که دستو پام بسته بشه (وقتی که دیدمش انگار دنیارو بهم دادن الان که نمیبینمش داغون داغون سعی میکنم با ورزش یکم خودمو رو به راه کنم ولی میام خونه دپرس جوری شدم که به فکرم زده اتاقمو دیواراشو سیاه کنم

نوشته اصلی توسط meinoush

ببخشید که ناراحتت کردم. قصد ناراحت کردنتو نداشتم. من خودم تا 25 سالگی هم هنوز درک درستی از زندگی مشترک نداشتم. حالا شاید شما الان داری با سن کمت یا شاید نسبت به هم سن و سالات خیلی هم بیشتر درک از زندگی داشته باشی. من نمی دونم.
به نظرم بهترین راهنمایی همون پست 13 است.
به هر حال هر کاری که فکر می کنی درسته بکن. موفق باشی.

خواهش میکنم دل من که تاالان نابود شده اینم روش
من پست 13 رو قبول دارم انجام هم میدم ولی اخه نمیتونم به راحتی ازش بگذرم بابا جواب سوالات منم بدید
ممنون که که میگی موفق باشید

من بازم معذرت می خوام. نظر خواستی نظر گفتم. می گن عاشق زود ناراحت می شه :)
الافی که می گفتم از نظر وقت و احساس بود. چند سال با هم دوست بمونین و انتخابای بهترو از هم بگیرین و بعدم یا نتونین ازدواج کنین یا اینکه به این نتیجه برسین که دیگه نمی خواین همدیگه رو و اینا. یه سری تاپیک هست توی همین سایت در مورد دوستی دخترا و پسرا و ناراحتی های که ایجاد می شه براشون بعدش. نمی دونم تاپیکاش کجا بود بد نیست بخونی. اما به هر حال تو خودت بهتر می دونی شرایطتتو و خودت بهتر از همه می تونی تصمیم بگیری که چه کار کنی.
اخه نمی دونم چی بگم. یه بار می نویسی که سخت می بینیش و راحت نمی شه بری ازش معذرت بخوای و بعدش می پرسی بهش هدیه بخری بدی یا نه. خوب اگه می تونی ببینینش برو ازش عذرخواهی کن. عذرخواهی هم طولانی لازم نیست باشه که یکی دو جمله که برسونه نمی خوای ناراحت باشه از دستت.

میدونی مغز من یک دفعه خوب جواب میده یک دفعه هنگ میکنه(فکر کنم علایم عاشقی)
میدونی من هنوز قانع نشدم موندم کارام درسته یانه
تاپیک هم اگه پیدا کردم میخونم چشم
سخت دیدن که اصلا نمیبینمش(حالم گرفتست) ساعت های مدرسه هامون هم بهم نمیخوره یعنی نمیتونم ببینمش کلا دارم میترکم
دختر به خوبی اون ندیدم نه درواقع کم دیدم شاید دیگه نبینمش (اگه نبینمش باید به فکر کفنم باشم)

این حرفا رو نزن. کفن چیه این حرفا چیه؟
می دونم دل تو دلت نیست. تازه شایدم ببینیش همه ی حرفات یادت بره. اینا مال عاشقیو جوونیه.
خودتو جمع و جور کن. به این احساست به شکل یه تجربه نگاه کن. یه درک از زندگی. مگه نمی گی هیچوقت همچین احساسی نداشتی؟ پس از زندگی داری چیزای بیشتری می فهمی و بیشتر یاد می گیری.
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
فکر می کنم این باشه تاپیک دلایل منع دوستی دختر و پسر.

همه روزی کفن میپوشن بعضی ها پیری بعضی هاجوانی حالا بستگی به ایشون داره که کفن من در پیری کفنو بپوم یا در جوانی
هیچ وقت همچین احساسی ندالشتم وفکر کنم نخواهم داشت
چشام پر از اشکه دلم پراز غمه
ولی بازم صبر میکنم انتظار انتظار چه واژه ی سختی

به خودت سخت نگیر. عشق هم یه احساسه که باید درکش کرد. نباید انقدر سخت بگیری به خودت. دنیا خیلی بزرگه. بزرگ بزرگ. خیلی بزرگتر از اینی که الان می بینی. همونطوری که الان داری احساس عشقو تجربه می کنی و تاحالا نکرده بودی خیلی چیزای دیگه هم هست که هنوزم نمی دونیشون و حسشون نکردی. پس نگو کفن و این چیزا. بی تابی نکن. یه مقدار به خودت زمان بدی از شدتش و این بی تابی کمتر می شه.

ممنون
خوشم میاد اصلا برای بقیه اعضا مهم نیست یکی از اعضا گفت منتظر تغییر عنوانتیم ومن وبچه ها کمکت میکنیم پس کجاایید؟؟؟
من هم به خودم سخت نمیگیرم ناخواسته گرم میگیره دنیا بزرگه ولی اگه عاشق بشین بنظرتون همه چیز کوچک دوپیش پا افتاده است

می دونم. منم عاشق شدم. همه عاشق می شن. اولین باری هم که عاشق شدم از تو سنم کمتر بود. می دونم دنیا می شه فقط همون کسی که دوست داری. اما بعد از یه مدت زمان شدت احساست کمتر می شه و معقول تر می شه. حداقل از قسمت رنج اور احساست خیلی کمتر می شه. حالا امیدوارم که ببینیش حداقل معذرت خواهی رو بکنی که خودت راحت تر بشی. البته فرق من با تو این بود که سنم کمتر بود و اون شخصو هم دیگه هیچوقت نمی تونستم ببینم واسه همینم قبول کرده بودم که هیچوقت قرار نیست بهش برسم. ولی تو یه خورده حالت بدتره چون هی داری دل دل می کنی که کی اونو ممکنه ببینی.
به هر حال یه کمی بگذره از الانت با لبخند یاد می کنی. از اون شخص هم همینطور. یه کمی به خودت وقت بده. نوشتی ورزش می کنی خیلی خوبه.
موفق باشی گلم.

اره ورزش میکنم (چه فایده اصلا مزه نمیده چون ناراحتم)ازشدتم عشقم کمی کاسته شده ولی بازم میخوامش
اگه دیگه نبینمش؟؟؟
بدترین تابستون عمرم فکر کنم همین امسال باشه مخصوصا این ماه
یک سوال شما چند بار عاشق شدی؟؟
تازه من موندم چه جوری از دوستاش معذرت بخوام ؟(خیلی سخته)
از اون معذرت خواستن سخت است ولی چون عاشقشم انجام میدم ولی دوستاش؟؟؟؟
یک سوال توی این انجمن فقط شما راهنمایی میکنین؟؟

یه کمی به خودت زمان بده حال و وضعت بهتر می شه.
نه بابا. منم مثله خودتم. کارشناس که نیستم. هر کی بخواد تو هر تاپیکی اگه نظری داشته باشه نظر می ده. تو هم روی ارسالهای امروز کلیک کن بالای صفحه هست اسم تاپیک ها میاد و هر نظری داشتی واسه تاپیک ها خواستی نظر بده یا تاپیکای محتلفو بخون و مشکلاتو ببین ببین خیلی هم خوبه حالت :)
حالا اگه دوست نداری از دوستاش معذرت نخواه. از خودش معذرت بخواه و اخرشم بگو که از طرف تو از دوستاشم معذرت بخواد.