موضوع: امتحان تقدیر قسمت

سلامsamparsa
من تاپیک شما و نظرات دوستان خوندم برعکس نظر زیبا خانم یا بهار.زندگی من به شما حق میدهم(به هر حال خانمها خیلی حس مالکیت دارند و روی مسئله چند همسری حساسند. حتی دقت کنید می بینید خواهرها و مادر و همسرتان به خاطر توجه شما با هم رقابت میکنند ).
اتفاق مشابه شما برای من هم افتاده و من هم مثل شما نمی خواستم اشتباه کنم ، بعد از دو سال که از این اتفاق میگذره و یک سالی که آرامش پیدا کردم علت این اتفاق را فهمیدم ، علت مکان و بستر نامناسبی بود که رفته بودم. خلاصه بگم درسته انسان تاحدی نمی تواند جلوی خواسته ها یا عشق یا خیانت بگیره ولی می تونه از ابتدا در بستری نره که گرفتاری ایجاد کنه .(به نظر من دوری از همسرتون این ضمینه رو هم برای شما و هم همسرتون ایجاد کرده که زندگی مشترکتون در خطر باشه، همه شهرها الان دانشگاه و کار و... هست حالا یکم بالا ،پایین ولی ببین همسرتون کجاست برو اونجا زندگی کن)

بازم سلام من یی مطلب بگم خانم محترم دین و ایمان خدا میدونه نه شما و یی نصیحت بکنم سعی کنید خانومهای محترم به جای اینجوری قاطی بودن گیر دادن قور زدن گریه کردن به فکر مرده بدبخت باشید که دهنه همه مردها رو سرویس کردید حالا ما مردها هوس ران شماها بهشتی....تا حالا برشکست شدی بی پول یی زمانی همه برات سرو دست میشکنن وای چرا چون وعضت خوبه ولی برشکست میشی تو که زنی میری چرا شوهرت برشکست شد دیگه با صدای بلند حرف میزنی چرا چون دیگه از پول خبری نیست برا من همه رفتن رفیقام فامیل خانومم موند فقط گریه با نمی دونم 10میلیون قرض داده بودم پیچیدن چون وضعم خراب شد اره ما مردا هوس رانیم شما برای ارامش ما چیکار کردید جز غور زدن من مقصر بودم پولام رفت ولی توی خانوم وضیفت چی ....من فرحزاد دربند میرفتم 300 یا400 خرج میکردم روزگار برگشت تا حالا خجالت بی پولی کشیدی نه یا پشت اینترنت فقط خوندی من 27 سالگی ریشم سفید شد طرف پولمو برد پیداش کردم نشد پولمو بگیرم فراری بود مخم هنگ کرد رفتم بکشمش تو دادگاه گفتن میری زندان اعدام زنت بیاد ملاقات کلی نگاش میکنن رفتم زنمو طلاق بدم برم سراغ طرف ای بابا بی خیال ..همین بنده خدا کلی کمک کرد چرا همه چیو تو حال کردن هوس می بینی تو تنهای .بهم یی سری پول قرض داد گفت پول داشتی بهمون چند میلیون دادی یعنی یی نفر اینجوری باشه خرابه نه خواهر من مردی که به اون نیست خیلی از زنها هستن که مردن هستن خیلی از مردها مردی ندارن پس به جای خدا تصمیم نگیر اون جدا میشه منم میدونم عذابه وجدانم به خاطره این اون الان گرفتاره باید تنهاش بزارم برم من الان شرکت دارم باز وضعم خوب شد به کمک خدا ولی اون تو سختیه.....

بازم بگو ...بذار حرفات از درونت رها بشن..اینجوری سبک میشی و بهتر تصمیم میگیری.


موفق باشی

سلام. چرا فکر می کنید اگر اون خانم از زندگی شما بیرون بره در واقع به شما لطف کرده و داره زندگیش رو فدا می کنه؟؟؟ ایشون که دلشون واسه همسر شما می سوزه نباید از اول وارد زندگی شما می شد. این همه دختر تنها هست، تو این سایت یه چرخ بزنید، متوجه می شید. ولی درصد کمیشون راهی که ایشون انتخاب کردن رو می رن. مطمئن باشید همشون اگه از این خانم بهتر نباشن(!) بدتر نیستن . الان هم ایشون دلشون بیشتر از شما و همسرتون واسه خودشون سوخته، چون می دونه که این رابطه به جای خوبی ختم نمی شه و حتی اگه باعث جدایی شما و خانمتون بشن بازهم یه لکه ننگ واسشون می شه. مطمئن باشید اگر ایشون ازدواج کنن، هیچ وقت به همسرشون اجازه نمی دن مثل شما با خانم دیگه ای صمیمی بشن. مخصوصا الان که شمارو دیده دیگه چشمش ترسیده و بیشتر مراقب زندگی مشترکش خواهد بود. شما اگه واقعا خوشبختی ایشون رو می خواید باید زمینه خوشبختی رو براشون مهیا کنید. خب مسلمه که ایشون با شما خوشبخت نمی شن. اگه الان جدا شدن از شما واسش سخته و همینطور شما، دارید تاوان اشتباهتون رو میدید. خدا هیچ ضمانتی نکرده که تو دنیا هرکاری دوست داشتید بکنید و آخرش هم همه چیز به خوبی و خوشی تموم شه و آب از آب تکون نخوره. درسته! شما تنها شدید، نسبت بهتون بی معرفتی شده، ولی خب انگار از یه چاله خودتون رو درآوردید انداختید تو چاه! این راهی که شما رفتید صرفا یه راه حل (!) کوتاه مدت بوده و حالا دارید نتیجه اش رو می بینید. به نظر من که سعی کنید اصولی پیش برید و یه مقدار منطق رو تو این ماجرا دخیل کنید و سبک سنگین کنید. راهی که شما داشتید می رفتید خیلی ها رفتن و فهمیدن که کار اشتباهیه. سعی کنید عبرت بگیرید نه اینکه عبرتی برای دیگران بشید.

دوست عزیز متاسفانه درست متوجه داستان شما نشدم.

1- رفیقی داشتی که موقع گرفتاریش بهش کمک کردی

2- اون رفیق شما دو تا دختر داشت.

3- بعد شما گرفتار شدی و یکی از اون دختر خانم ها شد سنگ صبور شما و شما باهاش درد دل می کردید.

4- حالا احساس میکنید که بهش علاقه مندی و روش غیر ت داری

5- اون خانم مصمم هست که از شما جدا بشه چون شما متاهل هستید و اون خانم نمی خواد زندگی شما رو خراب کنه.

6- اگر از اون خانم جدا بشید اون خانم بدبخت میشه؟چون کسی رو نداره؟عذاب وجدا گرفتید که نباید ولش کنید؟با اینحال نمیخواید کسی هم شوهرش بشه؟

7- شما بابت آینده ی اون خانم نگرانید یا به اون خانم وابسته شدید و نمی خواهید جدا بشید؟
دقیقا دلیلی که دوست ندارید از هم جدا بشید چیه؟وجدانتون چرا داره شما رو عذاب میده؟

samparsa جان
ما منکر این نیستیم که شما سختی کشیدی .یا اصرار نداریم زن شما فرشته است. ما جزییات زندگی شما رو نمیدونیم.
اما برادر من شما 100 تا مثال دیگه هم از سختیها یی که کشیدی بزنی و دزدیهایی که ازت شده باز هم راهی که رفتی به هیچ عنوان توجیه نمیشه.
اون خانوم کمکت کرد از نظر مالی؟ دستش درد نکنه.شما هم مشکل مالی پیدا کرد کمکش کن.دوست خانوادگیتونن.
این چه ربطی داره بری صیغه کنی و ...؟!!!
زنتون همراه خوبی نیست؟ اوکی.برید مشاوره.یا یه تاپیک بزنید همین جا دوستان راهنماییتون میکنن زندگیتو درست کنی.خیلی هم همه خوشحال میشن راهنماییت کنن.
ولی اگه داری سعی میکنی که همه بگن کار خوبی کردی ادامه بده به همین راهی که پیش گرفتی .فکر نمی کنم اینو بشنوی.
شما مشکلت رو و داستانت رو گفتی.بحث و مقابله نکن.بدون موضع گیری راهنماییها رو گوش کن.مطمین باش همه خیرت رو میخوان

با سلام دوست عزیز
از حرفات کاملا مشخصه که خیلی با خودت و زندگیت درگیری.
اما مرد آنست که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیا باشد.
شما به مشکلات مالی برخوردین درست.از شرایط رفاه و آرامشی که در گذشته داشتین محروم شدین درست.اصلا کل زندگیتون کن فیکون شد اینم درست.
اما برادر من راه حل مشکلات اینه که ازشون فرار کنیم؟
ف برای هر درد و مرضی اگه از مسکن استفاده کنیم تا کی میتونیم اون دردو سرکوب کنیم بالاخره یه جایی یه وقتی اون مرض و ناخوشی یه جایی رو تخریب میکنه و یه عضوی رو از کار میندازه.
شما فکر کردی زندگی بقیه مردایی که به همسرشون و زندگیشون متعهد هستند و سراغ روابط خارج از ازدواج نمیرن گل و بلبله و همه چی بر وفق مراده.فکر کردین توی این اوضاع بی ثبات اقتصادی که هر روز خدا تومن رو قیمت هر چیزی میره و خیلیها از س برآوردن نیازهای اولیه زندگیشون هم برنمیان فقط زندگی شماست که دستخوش تغییر ناشی از بحران مالی شده.
اگه فشاری هست هم روی شماست هم روی همسرتون .
ممکنه خیلی از ما خانمها توی یه همچین شرایطی واکنش درستی نشون ندیم اما دلیل نمیشه که اینجور موقعها مارو متهم به این کنید که فقط به خاطر پول مرد زنگیمون رو میخواهیم.
دلیل اینکه زنی توی یه همچین شرایطی عکس العمل احساسی یا ناخوشایندی انجام میده اینه که امنیت ذهنی و عاطفیشو در معرض خطر میبینه.
پس برادر عزیز با پیش کشیدن این مسائل سهم خودتون رو در بروز این مشکل نادیده نگیرید.
شما در رابطتتون با اون خانم خط قرمزها رو رد کردین .بعد به از اون خانم برای خودتون یه تکیه گاه ساختین تا توی این بحران پشتتون به ایشون گرم باشه.
به نظر میاد وابستگیتون به این خانم بیشتر جنبه عاطفی داره. اما در هر صورت دیگه چگونگی این رابطه تاثیر چندانی در اصل موضوع نداره.
برادر من شما در کشاکش سختیهای زندگیت خودت رو خواستی در وجود این خانم گم کنی و فراموش کنی که در دنیای واقعی چی میگذره.
اما اینو بدون که بر خلاف تصورت این یه رویا نیست که تو رو با خودش به آرامش میرسونه.این ممکنه بدترین خواب زندگیت باشه.پس پیش از اینکه تلخی این خواب دنیای واقعیت رو از اینی هم که هست آشفته تر کنه بیدار شو.
ببخشید اگه طولانی شد.

حرفت منطقی هستش قبول دارم .ولی قبول داری اگه یی همسر یعنی یی زن خوب با معرفت باشه مرد نمیره جای دیگه .تو شرکت واحد تو اتوبوس نشسته بودیم 4 نفر یکی گفت زنم رو طلاق دادم کلی حرف اون یکی پیره مرد بود گفت انقدر زنم اذیتم کرد که با ماشین رفتم تو سد کرج که جفتمون بمیریم که مثل همیشه خانومه زنده موند مرده بدبخت جفت پاهاش ناقص بود یی پیر مرد دیگه گفت اریا شهر میشینیم خانومم یی فرشتس تا حالا با من با صدای بلند حرف نزده گفت جلوی من حتی پاشم دراز نکرده مگفت حر وقت میرم خونه به پام بلند میشه می خوام برم بیرون تا در خونه میاید بعد گریه کرد گفت از خدا خواستم اگه خواست مرگ رو بفرسته اول من بعد خانومم به نظر شما چند در صد از شما خانومها اینجوری هستید که می خواید مرد بیچاره فقط ماله تو باشه اگه با مرد خوب نباشی و رفیق نباید زیاد اتظار داشته باشی که هم داد بزنی هم فریاد گیر بدی قور بزنی زخم زبون بعد هم بگی خیانت وای شما مردها کافرید هوس بازید .

ببخشید اینو می گم ولی اگه همسرتون هم همین نظرو در مورد شما داشته باشن و از نظرشون شما اون مردی نباشین که ایشون می خوان به ایشون هم حق میدین که در حین رابطه باشما، با کس دیگه ای هم رابطه داشته باشن؟

مرسی.من می دونم نمیشه با هم باشیم قرار شد بعد ماه رمضون جدا شیم اون خواست منم فکر کردم گفتم منطق اینو میگه اونم اینده می خواد شاید من خیلی مغرورم ولی قبول کنید سخته من به این چیزها می خندیدم مگفتم عشق ماله بچه هاست که خودم گرفتار شدم اون دختری پاکیه من خیانتم نکردم .ولی باید جدا شیم کاش جایه من بودید می دونستید گه سخته جدا شدن اون حتی ازم پولم نمیگیره فکر نکنم که منو تیغ میزنه .ما جفتمون هم قبول داریم اشتبا ه کردیم ولی قبول دارید خانواده خیلی تاثیر داره اون تو یی خونهای زندگی میکنه که کاملان حر کی به فکره خودشه اگه پدر و مادر باهاش دوست بودن جو خونه صمیمی بود منو می خواست چیکار یا منم همین طور