به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 46
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    واااااااایییییییی راماااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااا
    ول کن این حرفا رو!!!!
    همه حرفات اینه : اگه اینو بگم چی فکر میکنه؟!! یعنی قصدش چیه؟!! ممکنه که قصدش جدی باشه یا نه؟!!!!

    عزیزززززززززززززززززمممم باز داری همون اشتباه ها رو شروع میکنی. برخورد جدی گفتیم بکن منظورمون این نبود اخم و تخم بکن که.تو داری باز خودتو بازبچه میکنی ولی با اخم و تخم!!!! یه عروسک اخمو!!!
    قراره دیگه عروسک نباشیییییییی!!!!!
    اصلا هم مهم نیست چی فکر میکنه!!!! اگه واقعا می خوادت که خیلی هم خوشحال میشه از اینکه ببینه تو خانومی هستی که به هیچ مردی اجازه نمیده باهاش الکی وقت بگذرونن.اگه نخوادتم که حداقل خوشحال میشی که شخصیت خودتو حفظ کردی.
    بهش بگو در شان من نیست الکی با کسی وقت بگذرونم.تا الان هم فکر میکردم هدفمون اشنایی برای ازدواجه که از نظر من به اندازه کافی وقت گذاشتیم.تو هم وقت خواستی که فکراتو بکنی منم تماس نگرفتم که درست تصمیم بگیری.حالا اگه تصمیمتو گرفتی که با خانوادت اقدام کن اگه نه هم که موفق باشی. همییییییییییییییننننننننن نننن
    دیگه هم این جملات رو نگو که تو خواستی جدا شیم و این حرفا .... .
    تو روحیاتت شبیه منه راما جان.ناراحت میشم واقعا پست هاتو میخونم.احساس میکنم خودمم تو رو خدا فکر فشار خون منم باش

  2. 2 کاربر از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده اند .

    زیبا خانوم (یکشنبه 15 مرداد 91)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 بهمن 92 [ 22:19]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    599
    سطح
    11
    Points: 599, Level: 11
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    162

    تشکرشده 157 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    رامای عزیز این نکته رو هم در نظر بگیر که اگه نخواد رسما اقدامی بکنه و دوباره بخوای رابطه رو باهاش شروع کنی و وسط راه دوباره ولت کنه چی میشه
    شرایطو برا خودت سخت نکن

  4. کاربر روبرو از پست مفید monayi تشکرکرده است .

    monayi (یکشنبه 15 مرداد 91)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    سلام راما جان

    آفرین دختر خوب

    لازم نیست اینطوری بگی بهش! خیلی محکم فقط کافیه بهش بگی دیگه نمیخوای باهاش دوست باشی و دنبال روابط

    ناپایداری مثل این دوستی ها نیستی! بگو نمی خوای با کسی دوست باشی چون برای احساساتت ارزش قائلی و

    ترجیح میدی این احساسات رو خرج همسرت بکنی! بگو میخوای برای آینده ات و ازدواجت برنامه بریزی!

    خیلی مودبانه ازش عذر بخواه و آرزوی خوشبختی براش کن!

    یادمه همکارم که میخواست ازم خواستگاری کنه بهم گفت خانم .... من دارم برای کار به یک شرکت دیگه میرم. نظر

    شما چیه؟ منم بهش گفتم امیدوارم موقعیت شغلی خوبی براتون باشه. داشتم می مردم چون من هم ازش خیلی

    خوشم میومد اما عزت نفسم برام مهم بود. تا اینکه خودش بعد چند روز گفت به اتفاق خانوده میایم برای خواستگاری

    خونتون. یعنی فهمید من اهل قربون صدقه الکی رفتن و روابط دوستانه نیستم و چون منو میخواست ازم خواستگاری

    کرد. البته درسته که بهم خورد به خاطر مخالفت های بعدی مادرش اما میخوام بگم اگر پسری دختری رو برای ازدواج

    بخواد از اینکه این طور به پیشنهاد دوستیش جواب منفی بده خوشحال هم میشه و بهش پیشنهاد ازدواج میده و

    خودش خواستگاری رو مطرح می کنه. اگر هم نباشه که همون بهتر که بره.

    احتمالا فقط قصدش یک رابطه دوستانه است.

    پس شما با این قاطعیت کلام در واقع برای خودت ارزش قائل شدی نه اینکه خودتو کوچیک بکنی!

    پس اگر زنگ زدی همین رو بگو و اگر طرح کرد بگو بهتره رسما برای خواستگاری به خونه بیاد.

    ازدواج نقده نقده. نسیه نیست. یا میتونه یا نمیتونه.

    ضمنا راما این دفعه منتظر نباش ببینی اون چه می کنه و منفعلانه عمل نکن! این بار تو از موضع قدرت و با کلام قاطع نظرت رو بگو تا اون حساب کار دستش بیاد

    موفق باشی عزیزم.












  6. 3 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 15 مرداد 91)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,193
    سطح
    18
    Points: 1,193, Level: 18
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    372

    تشکرشده 373 در 113 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    وقتي باهاتون حرف ميزنم دلم قرص ميشه

    به خدا من اون موقع ها هم هميشه بهش ميگفتم اهل دوستي نيستم و فقط واسه آشناييه قبل ازدواج باهات رابطه دارم، اونم قبول داشت و ميگفت منم قصدم همينه.... تازه خوشحالم بود كه قصدمون صرفا شناخت و ازدواجه

    باشه... من خيلي قاطع بهش بگم با خانوادش بيان خواستگاريه رسمي.... ok ....

    من ميدونم كه اون تازه داره تو كارش خودش رو پيدا ميكنه.... پسر مستقليه و از باباش پول نميگيره... حتي خرج دانشگاهشم خودش ميده...و اگه بگه فعلا دست نگه دار دوباره من كوچيك ميشم (حتي اگه دليلش عدم علاقه به من نباشه و فقط به خاطر درامدش اين حرف رو بزنه)

    اون موقع ها هم كه من بهش ميگفتم بيا خواستگاريه رسمي، ميگفت: فكر نميكردم مرحله آشنايي اين قدر زود تموم بشه، من واسه چند وقت ديگه برنامه ريخته بودم، فقط ميخواستم تا اون موقع تو رو از دست ندم و باهام باشي

    حالا به فرضم كه اومد خواستگاري، بعد از خواستگاري يعني تا يك سال و نيم ديگه همين طوري بدون عقد بمونيم تا شرايط جور بشه؟؟؟.... قدم بعد از خواستگاري واسه ما عقده
    من قبلا بهش گفته بودم كه حتي تا 2،3 سال هم ميتونم عقد باشم(مامان بابام مخالفتي ندارن) ، اما خانواده اون مخالفن كه دختر رو عقد نگه دارن، و عقد و عروسي رو باهم ميگيرن... اون موقع ها درباره اين مساله با مامانش اينا حرف زده بود و مامانش گفته بود ما حداكثر 2 ماه دختر رو عقد نگه ميداريم

    اوايل آشناييمون هم كه من داشتم واسه كنكور ارشد ميخوندم اين حرف رو زد، كه اگه دانشگاه آزاد قبول بشي من چطوري شهريه 2 تاييمون رو جور كنم... كمرم ميشكنه زير باره 2 تا شهريه ((البته اون موقع ميگفت شوخي كردم، اما انگار شوخي شوخي حرفه دلش رو زده بود))

    اينم بگم كه مغز اين آقا در يك زمان فقط ميتونه يه مساله رو حلاجي كنه و واسش راه حل پيدا كنه ، وقتي زياد بهش فشار ميارم قاطي ميكنه... نميتونه روي كار و ازدواج و پول و درس و ... باهم تمركز كنه... صبرش تموم ميشه و زود كم مياره...... اون موقع ها به من ميگفت : يه كم دركم كن، آسته آسته .... ميگفت خيلي عجولي .... ميگفت بزار يه كم خودمو پيدا كنم و بيفتم رو غلتك
    نميگم اين حرفهاش درست بوده يا نه... اما فيزيولوژيش اين طوريه .... فقط جهت اطلاع


  8. کاربر روبرو از پست مفید rama25 تشکرکرده است .

    rama25 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    من نمی فهمم.شما که میگی کیس خیلی خوبیه واسه ازدواج!!! تعریفت از کیس خوب رو میشه بگی؟
    این اقا چند تا مشکل رو که با هم ببینه کم میاره!!! زندگی متاهلی پره از مسایلی که اتفاقا با هم هم پیش میاد. درامدشم که اونقدر نیست که بتونه هزینه تحصیل شما رو بده.یهو هم که تصمیم میگیره 5 ماه پیداش نشه ( تعهد اخلاقی به حرفاش نداره)....!!!
    حالا زیاد نگران از دست دادنش نباش!!!

  10. 4 کاربر از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده اند .

    زیبا خانوم (یکشنبه 15 مرداد 91)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    راما جان

    اگر گفت من الان شرایطش رو ندارم باز قاطعانه بگو برو هر وقت شرایطت درست شد بیا جلو. ازدواج نسیه نداریم!

    اگر خیلی خواهانی خانوادت رو راضی به عقد کن و یا اینکه برو هر وقت شرایطتت درست شد بیا!

    ضمنا بهش بگو که ممکنه برات خواستگار بیاد و تا یک زمان مشخص میتونی صبر کنی که فکر نکنه تا ابد منتظر

    می مونی! بگو در غیر اینصورت دوست نداری پا در هوا بمونی!

    ضمنا مگه اون احساس شما رو 5 ماه درک کرد که شما درکش کنی؟

    سعی کن با احساساتت سعی در توجیه ایشون نداشته باشی.

    اما یک سوال

    کسی که به خاطر مسائل کاری و اینکه با توجیه اینکه اخلاقش این طوره میذاره و میره قابل اعتماد هست؟؟

    به سوالم خوب امشب فکر کن و بگذار منطقت فردا به سوالم جواب بده!

    ضمنا این اخلاقش که جهت اطلاع ما گفتی کمی خطرناکه! یهو وسط زندگی ول نکنه چند هفته بره بی خبر که چون

    مشکل دارم باید درکم کنی.

    و بعد هم به قول زیبای عزیز ، کیس خوب ازدواج یعنی کیسی که از همه لحاظ آماده ازدواج باشه نقد نقد نه نسیه!

    پس خودت رو دست کم نگیر و همین رفتار رو نشون بده و وارد بازی جدید این آقا نشو!

    بهش نشون بده اونی که ضرر می کنه اونه نه شما!

    موفق باشی.



  12. 6 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 15 مرداد 91)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    رامای عزیز این تاپیک رو بخون..
    http://www.hamdardi.net/thread-23863.html

  14. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 16 مرداد 91)

  15. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    به قول بهار،راما جان،اگر یه پسر دختری رو بخواد حتی یک هفته م حاضر نیست ترکش کنه که مبادا یه نفر دیگه ...

    ولی این پسر 5ماه ازت سراغی نگرفته.ینی بود و نبود تو براش مهم نبوده یه مدتی باهات خوش گذرونده ازت سیر شده

    پیش خودش گفته برم به کارام برسم یا برم سراغ یکی دیگه.الآنم حوست زده به سرش اومده سراغت.حالا برای اینکه

    خیالت راحت بشه بهش بگو در اولین فرصت تا آخر همین ماه همراه خانوادش افطار منتظرشونید.قبلش با خانواده هماهنگ کن.

    اگر بهونه اُورد فعلن با هم باشیم من ال کنم بل کنم خودت می دونی چه کار کنی.

  16. 4 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 16 مرداد 91)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط rama25

    من ميدونم كه اون تازه داره تو كارش خودش رو پيدا ميكنه.... پسر مستقليه و از باباش پول نميگيره... حتي خرج دانشگاهشم خودش ميده...و اگه بگه فعلا دست نگه دار دوباره من كوچيك ميشم (حتي اگه دليلش عدم علاقه به من نباشه و فقط به خاطر درامدش اين حرف رو بزنه)

    حالا به فرضم كه اومد خواستگاري، بعد از خواستگاري يعني تا يك سال و نيم ديگه همين طوري بدون عقد بمونيم تا شرايط جور بشه؟؟؟.... قدم بعد از خواستگاري واسه ما عقده
    من قبلا بهش گفته بودم كه حتي تا 2،3 سال هم ميتونم عقد باشم(مامان بابام مخالفتي ندارن) ، اما خانواده اون مخالفن كه دختر رو عقد نگه دارن، و عقد و عروسي رو باهم ميگيرن... اون موقع ها درباره اين مساله با مامانش اينا حرف زده بود و مامانش گفته بود ما حداكثر 2 ماه دختر رو عقد نگه ميداريم

    اوايل آشناييمون هم كه من داشتم واسه كنكور ارشد ميخوندم اين حرف رو زد، كه اگه دانشگاه آزاد قبول بشي من چطوري شهريه 2 تاييمون رو جور كنم... كمرم ميشكنه زير باره 2 تا شهريه ((البته اون موقع ميگفت شوخي كردم، اما انگار شوخي شوخي حرفه دلش رو زده بود))

    اينم بگم كه مغز اين آقا در يك زمان فقط ميتونه يه مساله رو حلاجي كنه و واسش راه حل پيدا كنه ، وقتي زياد بهش فشار ميارم قاطي ميكنه... نميتونه روي كار و ازدواج و پول و درس و ... باهم تمركز كنه... صبرش تموم ميشه و زود كم مياره...... اون موقع ها به من ميگفت : يه كم دركم كن، آسته آسته .... ميگفت خيلي عجولي .... ميگفت بزار يه كم خودمو پيدا كنم و بيفتم رو غلتك
    نميگم اين حرفهاش درست بوده يا نه... اما فيزيولوژيش اين طوريه .... فقط جهت اطلاع

    اگه بگه همین جوری با من بمون تا خوش باشم و بعد از درسم و پیدا کردن کار خوب، در مورد تو تصمیم می گیرم، خوبه؟ کوچیک نمی شی؟ الان داره این را بهت می گه دیگه. بعد از درسش هم اگر مورد بهتری گیرش اومد یا دلش را زدی، یک بهانه ای پیدا می کنه می ره.
    این تالار بودن دخترهایی که به همین بهانه ها و امیدها با کسی سه چهار سال سرکردند و حتی ارتباط جنسی و ... دختر خودش را همسر آقا می دونه و آقا زندگیش که رو به راه می شه یا می گه مامانم مخالفه یا می گه اشتباه کردم یا می گه اصلا حرف حسابت چیه؟ ول می کنه و می ره.
    5 ماه پیش که رفت، برای چی رفت؟ با چه بهانه ای؟ 5 ماه درد کشیدی تا بتونی برگردی به زندگی قبلیت کم بود؟ می خوای یه بار دیگه؟

    محکم و قاطع بگو که من قصدم شناخت بود و به اندازه کافی با شما آشنا شدم، از این بیشترش را صلاح نمی دونم بدون اطلاع خانواده ها باشه. خواستی بیا خواستگاری تا به کمک والدینم تصمیم بگیرم.
    اصلا هم لازم نیست بگی حالا تو بیا، من سه سال عقد می مونم. حالا تو بیا من مامان بابام را راضی می کنم مهریه کم بگیرم حالا تو بیا ...
    بعدها همین ها می شه معضل زندگیت.

    عزیز من اینهایی که شما می گی ( عقد و کار و شهریه و ... ) مشکلات اون آقاست، نه شما. زمانی که در اوج احساست و وابستگیت تو را ول کرد و رفت ذره ای به این فکر کرد که تو چی می کشی؟ ذره ای درکت کرد؟ چه لزومی داره که شما پسر غریبه را درک کنی؟ این درک کردن ها را بذار توی زندگی زناشوییت خرج کن.

    امیدوارم باز گولش را نخوری.
    موفق باشی.

    راستی افطار دعوتشون نکن. فرهنگ این چه مدل خواستگاریه؟ جلسه اول و افطار؟

  18. 6 کاربر از پست مفید پیدا تشکرکرده اند .

    پیدا (یکشنبه 15 مرداد 91)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 20:53]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    566
    سطح
    11
    Points: 566, Level: 11
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 37 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازگشت دوباره... اگه جاي من بودين چي كار ميكردين؟

    راما جان بهت پیشنهاد میکنم با یک مشاور صحبت کنی.صحبت با یک مشاور خیلی میتونه کمک کنه.من با 15 دقیقه صحبت با یک مشاور خیلی مسائل رو فهمیدم و آرامشی پیدا کردم که تو این مشاوره های اینترنتی به هیچ وجه بدست نیاوردم.البته تو انتخاب مشاور هم خیلی دقت کن.
    من چون دسترسی به مشاوره حضوری نداشتم با مرکز مشاوره تلفنی دانشگاه تهران تماس گرفتم و با یک خانم مشاور که خیلی تعریفشون رو شنیده بودم صحبت کردم که خیلی بهم کمک کردم و صحبت هاشون خیلی مفید بود.
    من هم تقریبا داستانم مثل شماست و بعد از یک ماه جدایی،دوباره اومد.برای ادامه رابطه،نمی دونستم چه تصمیمی بگیرم و یه جورایی دیگه از تایپ کردن و مطرح کردن حرفام تو اینترنت خسته شده بودم.دوست داشتم در مورد مشکلم با کسی حرف بزنم و مطمئن باشم می تونه بهترین راه رو نشونم بده.
    اگر مایل بودی با مرکز مشاوره دانشگاه تهران تماس بگیر.هر روز از ساعت 4 بعد از ظهر تا 9 شب.
    این خانم مشاور که من باهاش صحبت کردم چهارشنبه ها هستن و کدشون هم 202 هست.

    این هم شماره مرکز: 66962377

  20. کاربر روبرو از پست مفید bahar_N تشکرکرده است .

    bahar_N (یکشنبه 15 مرداد 91)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بدهكاري همسرم و قرض كردن چيكار كنم؟
    توسط Maleka در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 15:01
  2. شما جاي من بودين چي كار ميكردين
    توسط sepide2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 04 خرداد 92, 15:23
  3. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  4. با مامانم چيكار كنم ؟
    توسط حنان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 فروردین 88, 19:55
  5. نميدونم چيكار كنم؟
    توسط ساقی جان در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 فروردین 87, 07:40

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.