آفرین پسر خوب.
معلومه پسر با اراده و مصممی هستی..خوشم میاد از اینجور پسراییکه کسی رو که میخوان همه جوره پاش وامیستن
آفرین
آفرین
نگران چیزی نباش..خدا کمکت میکنه
تشکرشده 5,821 در 1,048 پست
آفرین پسر خوب.
معلومه پسر با اراده و مصممی هستی..خوشم میاد از اینجور پسراییکه کسی رو که میخوان همه جوره پاش وامیستن
آفرین
آفرین
نگران چیزی نباش..خدا کمکت میکنه
نادیا-7777 (سه شنبه 10 مرداد 91)
تشکرشده 13 در 4 پست
در ضمن من نمی خوام کاری کنم با اون دختر که یه روزی اگه افتدم مردم اون دیگه نتونه ازدواج کنه
فقط پدرشو چجوری راضی کنم
hosein27 (پنجشنبه 19 مرداد 91)
تشکرشده 659 در 208 پست
شما الان 2 تا مشکل دارید:
1- ممکنه خانواده همسر قبلی تون باعث تغییر رای پدر خانم جدید تون بشه
2- راز ازدواج مجدد پدر شما برملا بشه
در مورد اولی همونطور که قبلا" گفتم اگه چنین چیزی اتفاق افتاد باید بتونید با صحبت های خودتون و در ادامه یکی از افراد مورد قبول و موجه در فامیل یا محل زندگی تون بهره ببرید و درخواست کنید با ایشان صحبت کنن
در مورد مشکل دومی فکر نمی کنم بروز ندانش کار درستی باشه چون به هر حال در یک زمانی خانواده همسر آینده تون متوجه میشند (ممکنه از طریق دوست و آشنا و یا فامیل های شما این قضیه اتفاق بیافته) اونوقت واقعا به شما بی اعتماد میشن و در زندگی شما اختلاف و اعصاب خوردکنی بوجود میاد و اصلا ممکنه خانواده ها با هم کدروت پیدا کنن سر این قضیه که ناخوادگاه به شما هم کشیده میشه
به نظرم یه روز حتما صادقانه با پدر خانم آینده تون صحبت کنید از وضعیت خانواده خودتون حرف بزنید و بهش بگید دوست دارید با صداقت کامل جلو بیاین و در ادامه از توانمندی های خودتون و برنامه های آینده تون که برای خوشبختی دخترشون در نظر دارین صحبت کنید با اعتماد به نفس حرف بزنید
بگید مورد ازدواج قبلی تون بخاطر بی تجربه بودن شما به ناکامی رسیده ولی اینبار با چشم باز و همچنین با شناخت کامل جلو اومدید و دختر تون رو از هر جهت پسندیده و ایشان هم همینطور و اینکه خواهان خوسبختی دخترش هستید
سعی کنید از مسوئلیت پذیری و قبول تعهد یک زندگی زناشویی صحبت کنید واینکه شما همیشه پایبند به اصول اخلاقی هستید و خانواده برای شما از جایگاه بالایی برخورداره و .......... خلاصه اینکه اعتماد شون رو علی رقم گذشته پدرتون جلب کنید.
به نظر من هیچی مثل صداقت گویی نیست اینطوری هم خیال شما و هم همسرت و هم خانواده ها برای همیشه راحت میشه و شما چیزی برای پنهان کاری نداری که دائم بخوای براش حرص بخوری و مواظب باشی قضیه لو نره که اگه بره خیلی سخت میتونی اعتماد از دست رفته رو برگردونی
سارا@ (سه شنبه 10 مرداد 91)
تشکرشده 174 در 86 پست
با سلام
من ميخواستم تجربه خودمو براتون بگم.وقتي من با همسرم آشنا شدم اون تازه از همسرش جدا شده بودو من ازدواج اولم بود.هر چند من از اينكه اون يه تجربه ناموفق داشت خيلي ناراحت شدم و دوست داشتم كه من تنها زن زندگيش باشم! ولي خيلي دوستش داشتم و با وجود مخالفتهاي شديد خانوادم بالاخره همسرم تونست با برخوردهاي موجه و سعه صدر اعتماد خونوادمو جلب كنه.( يك سال طول كشيد!)
شما هم با اعتماد به نفس و توكل به خدا با پدرشون صحبت كنين و اجازه بدين با همسر قبليتون هم ملاقات كنن.همه ميدونن كه ممكنه اون خانوم از شما بدگوئي كنه و حتي دروغ هايي هم بگه.
شما در مقابل اين حركات احتمالي فقط صبور باشين و اصلا جبهه گيري نكنين. به خونواده خانوم جديدتون فرصت بدين كه شما را بشناسن. با عجله كردن و حساسيت نشون دان نسبت به ازدواج قبليتون و همينطور اوضاع خونوادگي خودتون فقط خونواده همسرتونو بدبين ميكنين.
موفق باشين.
khoshkhabar (پنجشنبه 12 مرداد 91)
تشکرشده 980 در 243 پست
سلام برادر عزیز
حق میدهم که کمی نگران باشین، من هم جدا شدم، خاستگاری داشتم که ایشون هم جدا شده بود، مادر من گفت حتما شماره همسر سابقش یا خانوادشون را برای تحقیق بگیر، من هم بی پرده گفتم خوب اگه از نظر اونها آدم تایید شده ای بود که جدا نمیشدن، قطعا حرفهای خوبی نمیزنن و قطعا از ایشون تعریف نمیکنن...
مادرم را متقاعد کردم که سلایق انسانها برای انتخاب جفت و زندگی متفاوته و من نگاهم مثل همسر سابقه ایشون شاید نباشه و دوست دارم صلاحیت یا عدم صلاحیت رفتاری ایشون را از یه کارشناس بپرسم و از نظر شخصیتی بررسیشون کنم، خلاصه یه یک ساعتی صحبت کردیم، و در نتیجه مامان متقاعد شدن،
من با اون آقا ازدواج نکردم دلایلش هم توی پستهام هست اما تجربمو گفتم تا شاید بدونین منطقی صحبت کردن با خانواده همسر آیندتون مخصوصا صحبت همسر آیندتون با پدرشون خیلی کمک میکنه،
این را به همسر آیندتون و خانوادشون بگین که سلایق آدمها متفاوته و هنجارها و نحوه زندگی آدمها به تعداد خود آدمها متفاوته، مثل اثر انگشتان دست و گاهی در زندگی مشترک ممکنه زوجین به شخصه انسانهای موجه و خوبی باشن اما کنار هم به دلیل تفاوت در نوع نگاه نتونن هم را تحمل کنن، و متاسفانه شما هم از شانس بد یا انتخاب غلط کنار فردی قرار گرفتین که درک مشترک نداشتین
از طرفی میتونین سریع برای تست ازدواج پیش یه مشاور برین، نتیجش که مثبت شد و به خانواده همسرتون اعلام شد خواه نا خواه نظرشون نسبت به شما عوض میشه، حتی میتونین از کمک مشاور هم در جهت صحبت منطقی با پدر خانم آیندتون بهره ببرین، یا پدر همسرتون را راضی کنین که مشاور به نیابت از ایشان صحبتی با همسر سابقتون داشته باشه چرا که اونها راحت تفاوت راست و دروغ را میفهمن و در عین حال احساسی برخورد نمیکنن، و در نهایت نتیجش به پدر همسر اعلام میگردد......
براتون آرزوی خوشبختی دارم، اما شما هم بپذیرین که سخت گیریهای پدر در جهت اطمینان حاصل کردن از خوشبختی دخترشون هست، این اطمینان باید براشون حاصل شه و مطمئن هستم شما با صبوری و آرامش و صداقت این منظور را حاصل مینایید.
elahe.a (سه شنبه 10 مرداد 91)
تشکرشده 4,547 در 875 پست
من دلیلی نمیبینم که خانواده دختر بخواهند از همسر سابق شما تحقیق کنند.
شما کاملا رابطه تون رو با همسر سابقتون قطع کردیدن پس لضومی نداره آدرس شو بدیدن که برن برای موشکافی
کردن که آیا علت از کدوم بوده که جدا شدن.
مسلمه که همسر سابقتون وخانوادشون نمیان از شما تعریف کنند.
هرچی باشه در این جدای حتی توافقی حرفها وبی احترامیهای ردو بدل شده.
خانواده دختر اگر به حرفهاتون ایمان ندارند و میخواهند برن از همسرتون سوال جواب کنند .
به احتمال زیاد در زندگی مشترک تقی به توقی بخوره میرن سراق همسر سابقت .
من نظرم اینه که دوست عزیزم برادر من .سعی کن یکی مثل خودت پیدا کنی .که در آینده به مشکل برنخوری
مرد طلاق داده اگر با یه دوشیزه ازدواج کنه در آینده با کوچکترین موضوعی یا بحثی حرف همسر اولش رومیترن وسط
که تو احل سازش نبودی تو اخلاقت فلانه بساره که زنت گذاشت رفت.
اما اگر همسری که اختیار میکنی مشکلی مشابه خودت رو داشته باشه .جای برای حرف وحدیث باقی نمیماند.
من هم در این شرایت بودم .خوب شمارو درک میکنم.
بازهم خوب فکراتون رو بکنید بی گداربه آب نزنید .چون این شکست های طلاق کمر آدمو میشکنه .نباید کارت دوباره تکرار بشه .
موفق باشی برادر عزیز.
پدربزرگ (سه شنبه 10 مرداد 91)
تشکرشده 1,864 در 493 پست
خانواده دختر مورد نظر حق دارند که در مورد گذشته شما تحقیق کنند.
مطمئنا اینقدر هم درایت و تجربه دارند که حرفهایی را که می شنوند در بست قبول نکنند. اما به هر حال ممکنه از بین صحبتهای ایشون و دیگران نتیجه گیری های لازم را بکنند.
نگران نباشید. اون ها هم می دونند که به حرفهای کسی که از شما جدا شده، نمی شه صد در صد اعتماد کرد. ولی به هر حال براشون جای سواله که شما چرا یک ماه بعد از عروسی جدا شدید.
اگر کسی بیاد از شما در مورد همسر سابقتون بپرسه، به قصد تحقیق برای ازدواج. آیا شما دروغ می گید؟
به نظرم کارشون درست و جای نگرانی هم نداره. خودشون هم این مسایل را می دونند.
پیدا (پنجشنبه 12 مرداد 91)
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
hosein27 گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
حقیقت این است که اگر اکنون دختر خانمی که شما خواستگارش هستی مراجع ما بود و در خصوص شناخت شما و اینکه ازدواج قبلی داشتید راهنمایی میخواست ، راهنمایی ما این بود که : شما با همسر سابق وی نیز گفتگو داشته باشید اما انتظار شنیدن حقیقت محض و تعریف و تمجید نداشته باشید ، بلکه منتظر شنیدن حرفهایی نامناسب و دروغ هم باشید .
و به شما هم به عنوان مراجع ما با مسئله و نگرانی ای که مطرح کرده اید می گوییم :
نزد پدر این دختر خانم حساسیت نسبت به تمایل آنها به گفتگو با همسر سابق نشون ندهید بلکه بگویید حق شماست که در رابطه با بنده به شناخت کافی برسید و در رابطه با آینده دخترتون به اطمینان برسید اما طبیعی هم هست که از آنها راجع به من خوب نخواهید شنید چون طرفین دعوا معمولاً قضاوت مناسبی نسبت به هم ندارند در عین حال مانع شما نمیشم فقط تقاضایم اینه که به حرفهای آنها بسنده نکنید اگر می توانید در مورد آن خانواده و دخترشون هم تحقیق بفرمایید و بنده را هم از جهات مختلف و به شکلهای مختلف مورد شناسایی قرار دهید حتی پیشنهاد خودم این هست که با هم نزد مشاور برویم و از روانشناس هم کمک بگیریم تا بهتر مشخص شود من و دختر خانم شما از نظر یک متخصص رفتار و روح و روان چقدر با هم سنخیت داریم و مناسب هم هستیم یا خیر چون بنده هم توان یک تجربه تلخ دیگر را ندارم و مایلم مطمئن باشم که با همسر آینده به علت عدم سنخیت به مشکل برنمیخوریم .
این رویکرد و برخورد صادقانه شما مطمئناً به صلاح شما هست .
صادقانه پیش بروید و به خدا بسپارید و نگران نباشید .
.
فرشته مهربان (پنجشنبه 19 مرداد 91)
تشکرشده 13 در 4 پست
از راهنمایی همتون ممنونم راستش رو بخواین فعلا خبری از پدر این دختر خانوم نیست و با دخترشون سر سنگین هستن
دخترشون مخالف سر سخت این قضیه هستن که خانوادشون با همسر سابق من رو در رو نشن و هرچی از من اصرار که من ادرس بدم از ایشون انکار بعدشم ایشون نظرشون اینه که یکی دو سال به همین منوال پیش بره تا ببینیم چطور رضایت پدرشونو جلب کنیم منم الان تو 27 سال هستم راستش نمی خوام سنم بیشتر از این بشه
تشکرشده 1,636 در 313 پست
سلام حسین آقا...
دوست داری برای ما بگی که دلیل جدایی قبلیت چی بوده؟ از زبون خودت و همسر سابقت بگو...
این موضوع هیچ ترسی نداره... نگران نباش... به خدا بسپر و به تماشای عکس العمل خدایی بشین که دوستت داره
وقتی قرارمان پروانه شدن است ، بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)