به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آذر 91 [ 13:39]
    تاریخ عضویت
    1391-2-21
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    1,111
    سطح
    18
    Points: 1,111, Level: 18
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    502

    تشکرشده 522 در 149 پست

    Rep Power
    28
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    در مورد نامه میتونید با سیستم نامه همدردی بفرستین برای اعضایی که مایل هستید نظراتشون رو بدونید در مورد نامه. حتی برای کارشناسها.
    اما من فکر میکنم خیلی مهمه که حرفها حرف دل شما باشه. اینکه حرفها راست باشه. ممکنه یکی یک بگه تو نامه بنویسید من بخشیدمت. من مسؤولیت خودم رو پذیرفتم و ... اما اگر این احساس حقیقی شما نباشه اون نامه هیچ اثری نداره. دقت کنید اگر احساسی رو حقیقتا ندارید ننویسید.

  2. 2 کاربر از پست مفید JJ1234 تشکرکرده اند .

    JJ1234 (شنبه 07 مرداد 91)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    هنوز نامه رو ارسال نکردم، اما دو سه باری با اس ام اس حرفامونو زدیم.
    گفتم که به خاطر اون جدایی رو قبول میکنم و بچه رو هم می ذارم پیشش باشه، اس ام اس داد که این حرفاتو برو ثبت کن و سرپرستی بچه رو هم بده به من.
    گفتم سرپرستی بچه رو من هم بخوام نمیدن به تو، حضانت رو میشه داد.اما طلاق رو باید دادگاه بریم و تو خواسته ها تو بگی و من هم شرایطم رو میگم.
    گفت نه دادگاه زیاد حرف زدیم، تو اینارو برو ثبت کن، سند کن بعد بریم دادگاه.
    وکیلش هم هنوز تماسی نگرفته،
    هرچند قلبا تمایلی به جدایی ندارم اما حالا حرفی هست که زدم و طبعا تا آخرش هم پاش می ایستم.
    هنوز برای اینکه حضوری حرف بزنیم ازش چیزی نخواستم چون میدونم که فوری رد میکنه و میگه هر حرفی داری با وکیلم صحبت کن.
    احتمال می دم که خانم من فکر میکنه من به فکر ازدواج دیگه هستم، اینو از بعضی حرفایی که یکی دو ماه پیش تو دادگاه گفت متوجه شدم.
    خیلی آروم گفت دیگه دست یه خانم دیگه رو میگیری تو خیابون قدم میزنی؟!!
    البته من هم جواب دادم آره دیدی؟گفت چه عتیقه هایی هم بودن. من هم آروم گفتم دیدیشون؟میبینی چقدر عتیقن؟

    در حالیکه من در تمام این مدت با هیچ خانمی نبودم چه برسه به اینکه بیرون رفته باشم و چه برسه تر اینکه دستش رو گرفته باشم!!

    یکبار هم گفت اجازه نمیدم یک سکه از حق منو خرج خانمت کنی!

    نمیدونم کی داره این اطلاعات غلط رو بهش میده و یا اصلا چرا این فکر رو کرده،(شاید دچار شک بی مورد شده، یکی از دوستان میگفت شاید داشته یه دستی میزده، اما خانمم هیچ وقت اهل یه دستی زدن نبود در ضمن روزی هم که از پشت تلفن گفت نمیذارم یه سکه رو خرج خانمت کنی، ظاهرا خیلی عصبانی بود )
    شاید اینکه ارتباط بچه رو هم قطع کرده به همین خاطر باشه، شاید جریان کاملا برعکسه و اون افکاری که من در مورد اون داشتم حالا اون در مورد من داره.


  4. 2 کاربر از پست مفید arash1348 تشکرکرده اند .

    arash1348 (شنبه 07 مرداد 91)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1391-4-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,048
    سطح
    17
    Points: 1,048, Level: 17
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 569 در 163 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    آقای آرش ، اینو بدونید که هیچ چیز تو دنیا غیممکن نیست. من فکر میکنم شما تلاش کافی رو نکردید
    درسته تقصیر با همسرتونه اما بدونید اون کمتر از شما زجر نکشیده ، چه بسا که بیشتر هم کشیده
    آبروریزی برای یک زن اونهم به این گستردگی واقعا کمرشکنه ، اونهم بخاطر چندتا ایمیل ، بهتره کمی هم حال همسرتون و ناراحتی غلیظی که از شما داره رو درک کنید
    به نظرم احتمال برگشتنشون کمه اما صفر نیست. سخت هست اما غیرممکن نیست
    فکر میکنم شما به حد کافی تلاش نکردید. فکر میکنم یکم بیش از حد مغرور هستید و حاضر نیستید احساستون رو به دور از غرورتون بهش ابراز کنید

    تابحال شده این حرفا و احساساتی که برای ما گفتید به خود همسرتون بگید؟؟
    تابحال شده یک روز برید راهشو سد کنید و ازش بخواید کمی باهم قدم بزنید و حرف بزنید
    شده تو اس ام اسهاتون حرف دلتون رو به دور از احتیاط ها و تردیدها بگید؟
    میدونید این حرف نزدن ها چه بلای وحشتناکی به سر شما میاره؟ چه سوتفاهم ها و برداشت های غلطی رو ایجاد میکنه؟
    ممکنه خانم شما فکر کنه الان با زنی هستید یا حرف اطرافیانش روش تاثیر بگذاره.
    مطمئنا حرف زدن شما با اون حتی شده با اصرار میتونه اوضاع رو به نفع شما تغییر بده.
    البته نه هر حرف زدنی!

    یک توصیه دوستانه: خیلی هم به حرف مشاورها اعتنا نکنید، اونها فقط میتونند کمی اوضاع رو برای شما تجزیه و تحلیل کنند همین! تازه اونهم نه حتما درست

    متاسفانه خود من دو تجربه تلخ از همین مثلا مشاورها دارم که اولیش 6 ماه تمام باعث شکنجه روحی و جسمیم شد و ضربه ای به من زذ که هنوز بعد از 6 سال جبران نشده.
    البته نمیگم همه اینطورند. اما مطمئن باشید بهترین تشخصی، تشخصی خودتونه

  6. 4 کاربر از پست مفید کبـود تشکرکرده اند .

    کبـود (شنبه 07 مرداد 91)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم


    اقا ارش پست اخرتون اميدوارم كرد :)

    كسي اطلاعات غلط به خانمتون نميده ,حتا اگه اطلاعات هم بده نبايد براش مهم باشه اما اينو مطمين باشيد كه اين حرفها بخاطر كشمكش دروني همسرتونه اونم فقط و فقط به يك دليل:
    هنوز دوستتون داره

    وگرنه دليلي براي حساسيت نسبت به شما نيست , نهايتا با خودش ميگفت من مهريه و نفقه مو ميگيرم و بقيه اش به من ربطي نداره

    باور كنيد از اين حرف همسرتون خيلي خوشحال شدم , اين يعني من بايد تنها زن زندگيت باشم , بهم ثابت كن!!!

    اين زندگي هنوز راه نجات داره و اگه نجات پيدا كنه خيلي قشنگ تر از قبلش ميشه اما به همت شما

    موفق باشيد

  8. 5 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (شنبه 07 مرداد 91)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1391-4-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,048
    سطح
    17
    Points: 1,048, Level: 17
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 569 در 163 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    نقل قول نوشته اصلی توسط z o h r e h

    اين يعني من بايد تنها زن زندگيت باشم , بهم ثابت كن!!!


  10. کاربر روبرو از پست مفید کبـود تشکرکرده است .

    کبـود (یکشنبه 08 مرداد 91)

  11. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    کبود گرامی، بله من این حرفا رو زدم، هنوز یکماه از رفتنش نگذشته بود که ازش خواستم با من و دخترم بریم بیرون ناهار تا بعد از سه چهار هفته دخترم باز ما رو با هم ببینه و همینطور حرافامونو بزنیم، اومدش ولی صحبت از شرایط طلاق می کرد و گفت امکان نداره دیگه به اون زندگی برگردم.
    یکی دو بار هم که تلفنی باهاش حرف زدم، همینو گفت یا اون شرط ها رو گذاشت.
    دو سه بار بعد هم بعد از جلسه دادگاه ازش خواستم بریم جایی تو کافی شاپی یا پارکی بشینیم حرف بزنیم نپذیرفت.
    البته من در هیچ موردی اصرار نمی کردم، یعنی اصراری نداشتم که حتما باید بیاد اما از دلتنگیم چند بار بهش گفتم، اون با من مشکل خاصی نداشت هیچ وقت نگفت تو چون فلان هستی یا بهمان هستی من نمیام، مشکلش جای دیگه ایی بود که من باید تاوانش رو میدادم.
    پارسال هم روز تولد دخترم ، به دخترم گفتم به مامانت بگو به مناسبت تولدت شام با هم بریم بیرون، مادرش قبول نکرد و گفت اگر میخواین خودتون دو تا برید.
    امسال که دیگه هیچی .
    __________________________________________________ _________________

    زهره گرامی، امیدوارم که اینو بخواد، اثباتش که مشکلی نداره، اما رفتاراش و روشش چیز دیگه ایی رو نشون میده،حتی دو سه ماه پیش که دخترم برای آخرین بار اومده بود پیشم بردمش خونه رو نشون دادم که ببینه هنوز خونه خالیه و من تنهام تا مادرش خیالش راحت باشه که هنوز به زندگیم وفادارم. حقیقتش من ممکنه قدم های خودم رو بردارم و سعی کنم آخرین حرفا رو هر طور شده بهش بزنم، چه از طریق اس ام اس و چه از طریق نامه، اون هم فقط برای اینکه بعد ها وجدانم راحت باشه که تا آخرین لحظه همه تلاشم رو کردم، اما زیاد به برگشتش امیدوارم نیستم البته نا امید هم نیستم و این حس تا زمانی که سند طلاق امضا بشه ادامه خواهد داشت.

  12. کاربر روبرو از پست مفید arash1348 تشکرکرده است .

    arash1348 (یکشنبه 08 مرداد 91)

  13. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    من به شما تبریک میگم آقا آرش
    واقعا مرد شریفی هستید که با توجه به طرز برخورد خانومتون( دلایل برخوردشونو نمیدونم شایدم حق داشته باشند) که در حال حاظر رفتار غلطی هست ولی بازم بهش وفادارید.

    شوهر سابق من دقیقا بعد طلاق با توجه به اینکه پسرم هم منزلش بود و هنوز عکسهای عروسیمون روی دیوار بود و مهر طلاقش هنوز خیس بود یکیو اورده بود خونه و خیلی هم صمیمی!!!!!
    اونم جلو چشم پسر 3 سالم.
    قلبم آتیش گرفت

  14. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 08 مرداد 91)

  15. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    ای کاش خانمم هم می اومد اینجا تا دلایلش رو بگه، بعد از این دو سال تنها دلیل بزرگی که اورده اینه که من روش دست بلند کردم، گفته تو این 12 سال سه بار روی من دست بلند کرده، البته آخرین بار رو قبول دارم، هرچند در دادگاه قبول نکردم اما خب زدمش، اما اون دوبار اصلا این چیزی که میگه نبود.
    من خیلی عصبانی بشم کنترل تلویزیون رو سمتی پرت میکنم.
    البته بیشتر از من از اطرافیان من دلخوره، به همین جهت اوایل، شرط برگشتش رو قطع کامل ارتباط من با خانوادم گذاشته بود.اگر با من مشکلی داشت که این شرط قاعدتا مطرح نمیشد.

    حالا هم دیگه به نظر من از این حرفا گذشته، اگر بخواد برگرده دیگه این صحبت ها نباید مطرح باشه، اگر هم نخواد، تکرار این صحبت ها فایده ایی نداره، مهم اینه که از حالا چه قدم هایی بر میداریم و اون آیا خودش اصلا به تصمیم قطعی رسیده یا هنوز مردد هست؟
    هنوز وکیلش برای فراهم کردن مقدمات طلاق توافقی با وکیل من تماس نگرفته، فردا هم باید دو سه تا سکه بهش بدم، یعنی تا دو سه ماه باز وضعش خوب میشه و احتمالا همه چیز رو فراموش می کنه.




  16. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم

    آقا آرش سلام

    امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه.

    به نظر من الان فرصت خوبی هست که با خانمتون قرار بذارید و حضوری صحبت کنید. زمان دادن سکه ها رسیده بهشون پیامک بدید که برای گرفتن سکه ها و صحبت و توافق جایی قرار بذارن و بیان.ایشان برای گرفتن سکه ها هم که شده میان.بگید این دفعه باید به خودت تحویل بدم صحبت هام رو هم بشنو و بعد تصمیم میگیریم.

    نامه ای که قراره بنویسید رو هم حاضر کنید. قبل از شروع صحبت ازشون بخواین فقط گوش کنن ضمنا تمام دلایلشون رو برای این رفتارها توضیح بدن(که اگر سوئ تفاهم بوده با توضیح شما حل بشه) ولی تصمیم نهایی رو بذارن بعد فکر روی صحبتها و خواندن نامه.

    لطفا از این وضعیت استخوان در زخم خودتون رو نجات بدید.

    موفق باشید

  17. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    فکور (یکشنبه 08 مرداد 91)

  18. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: چه کنم تا زندگیم رو دوباره بسازم


    اقا ارش من جدا ارزو ميكنم كه چيزيكه شما بهش فكر ميكنيد و حدس ميزنيد اشتباه باشه كه احتمالش زياده, من از جايگاه يك زن فقط اينو ميتونم بگم اكه زماني قيد كسيو بزنم بودن يا نبودنش با كسي براي من كوچكترين اهميتي نخواهد داشت, شايد فرضيه من در مورد خانمتون درست نباشه اما غيرممكن هم نيست

    شما گاهي يادتون ميره خودتون هم داريد با ذهن خودتون بازي ميكنيد و ممكنه ذهنتون فريبتون بده, الان زماني نيست كه شما به اين فكر كنيد نظر همسرتون در مورد خانواده و... چيه, وقتي شما بهش فكر كنيد مطمينا براي ايشون هم دغدغه است

    نظر من هم با شما يكيه تمام تلاشتون رو بكنيد كه جاي پشيموني نباشه, اما ازديد ادمي كه بيرون ماجراست و شايد خيلي از مسايل شمارو نميدونم فقط ميتونم بگم از معجزه محبت غافل نشيد

    نشون دادن خونه خالي به دخترتون دليل نميشه خانمتون قبول كنه شما با كسي نيستيد در واقع ايشون داره اين حقو به شما ميده اما از تجسمش هم ازار ميبينه و اگه كاملا از شما بريده بود حتا درهمين حد هم ازار نميديد

    ثابت كردن اينكه زنتون تنها زن زندگيتونه اينجور نيست كه شما با كسي نباشيد و اون يه طرف و شما يه طرف!!!

    نميدونم و در جريان ريز مشكلات شما نيستم اما در جايگاه شما بودم به اب و اتيش ميزدم زندگي مو بسازم و گفتم از در راهم نميداد از پنجره ميرفتم, شايد اين همون تصورات بچه گانه است اما تيري هست توي تاريكي دل زني كه الان با همه وجود تنهاست و داره تنهاييش زجرش ميده

    شايد نگاه ما تو اين مشكل امروزتون خيلي رمانتيكه اما حقيقت اينه با طبع زن ميخونه, يه وقتايي منتظر كاري هستيم كه يه مرد تا به امروز انجام نداده

    مرور گذشته دردي از درهاي كسي باز نميكنه

    خانمتون دست پيش شايد گرفته شايد هم نه, ما نميدونيم شايد درد ايشون از شما بيشتره و اينم بدونيد اگه اينجا بود و هر دو حرفهاتونو ميزديد مشكلات بيشتر ميشد

    فقط يك چيز اقا ارش:

    هان مشو نوميد چون واقف نه اي از سر غيب

    باشد اندر پرده بازيهاي پنهان غم مخور

    http://www.hamdardi.net/imgup/42110/...91a849fe87.gifترجیح میدهم حقیقتی مرا آزار دهد تا اینکه دروغی آرامم کند...

  19. 4 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (یکشنبه 08 مرداد 91)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.