موضوع: عشق به زن شوهر دار

نوشته اصلی توسط mahsa pirooz

بی خیال .حالا فرض کن که خانم شما این کارو انجام بده.اینا همش هوسه.ببخشید .اون خانم هم به شما ابراز علاقه میکنه؟

من باورم نمیشه که یه مادر از بچش بگذره واسه عشقش.

بله اون هم به من علاقه داره و ابراز کرده
این نخواستن بچه ماله اولش هست بعد براش سخت بود و الان داره اکراها ادامه میده تا ببینه چی میشه
[hr]

نوشته اصلی توسط mahsa pirooz

واقعا خانومتون در جریانه و مشکلی نداره؟شوهر اون خانوم چی؟فرزندش چی؟اونام در جریانن؟

بله در جریان عشق من هست البته نمیدونه که چه کسی اما همه اطرافش را بهش گفتم و مخیرش کردم بین ماندن و رفتن که گفت ادامه میده
نه شوهرش و هیچ کس دیگه نمیدونه
البته خواهرش در جریان هست

فرزندش کوچیکه
------
[hr]

نوشته اصلی توسط mahsa pirooz

اسم این هوس بازیتون رو عشق نذارین.متاسفم برای زنان جامعه ی خودم که همیشه مجبورن یا کوتاه بیان یا اگر طلاق بگیرن وضعشون بدتره.

یک صدم درصد هوس تو این ماجرا نیست و من آدمی هستم که برای تمام کارهایی که انجام میدم فکر میکنم
اتفاقا خودم از قبل تو این فکر بودم که نکنه هوس باشه اما به نتیجه رسیدم که اصلا هوس نیست چون دلیلی برای هوس بازی ندارم[hr]

نوشته اصلی توسط mahsa pirooz

فراموشش کنید

نوشته اصلی توسط amirtina

چرا یه زن متاهل عاشق شما میشه؟
شما چه چیزی دارین که یه زن متاهل عاشقتون شده؟ توهین نشه شما خوبین. فقط دلیلشو از نظر خودتون بگین.

حتما جواب بدین

خانوم من اجباری نداره که قبول کنه اصلا به خاطر خودش گفتم در حالی که من با تمام وجودم ازش خواستم تا آخر با هم باشیم و اون هم خودش را پایبند به این زندگی میدونه

-----
خیلی چیزا باید عاشق باشی تا بفهمی
به نظر من برای داشتن یک عشق لازم نیست حتما دلیل داشته باشی و قتی قلب تو مملو بشه از زیبایی های طرف مقابل دیگه مالکیت قلبت ماله اون میشه
من دوستش دارم چون ارزش دوست داشتن رو داره و قلب من اونو به هر ترتیب انتخاب کرد

يك سوال كه جوابشو ندادي؟

حاضري جاي خانمت و شوهر اون خانم با تو و اين خانم عوض بشه؟

سوال من مذهبي نيست

يه سوال وجدانيه, همين

[hr]

نوشته اصلی توسط شازده كوچولو

يك سوال كه جوابشو ندادي؟

حاضري جاي خانمت و شوهر اون خانم با تو و اين خانم عوض بشه؟

سوال من مذهبي نيست

يه سوال وجدانيه, همين

باز هم ميگم هر وقت تونستي جواب اين سوالو به خودت بدي اونوقت ميتوني بگي عشقه يا هوس

شما فقط اومدي تاييد بگيري اما لازمه راه تو اين نيست

صادق باش با خودت

چرا یه زن متاهل عاشق شما میشه؟
شما چه چیزی دارین که یه زن متاهل عاشقتون شده؟ توهین نشه شما خوبین. فقط دلیلشو از نظر خودتون بگین.

نوشته اصلی توسط شازده كوچولو

يك سوال كه جوابشو ندادي؟

حاضري جاي خانمت و شوهر اون خانم با تو و اين خانم عوض بشه؟

سوال من مذهبي نيست

يه سوال وجدانيه, همين

نه قطعا
اما اگه من نتونم خانوم خودم را حفظ کنم پس بهتره به هر سرنوشتی دچار بشه
یعنی من راضی نیستم که خانومم عاشق کسی دیگه بشه چون شرایطی را ایجاد کردم که هیچ مشکلی به معنای کلمه توی زندگیم وجود نداشته باشه
[hr]

نوشته اصلی توسط mahsa pirooz

چرا یه زنه شوهر دار و یه مادر رو انتخاب کردین؟

من هیچ کاری برای عاشق شدن انجام ندادم اما به مرور قلب من از عشق اون سرشار شد
اصلا من دنبال همسر دوم نبودم که بخوام انتخاب کنم
بلکه این مورد خاص سر راه من قرار گرفت و من به او دل بستم و برام اهمیتی نداشت که اون شوهر داره یا نه بچه داره یا نه ، البته از قبل میشناختمش و شرایطش را میدونستم
خیلی جلوی خودمو گرفتم نشه اما شد
من هم وجدان دارم اتفاقا من بسیار هم مقید هستم اما در این مورد کاملا کم آوردم
و حتی برام اهمتی نداره که برام رسوایی در پی داشته باشه
اما اگه قابل حل باشه من از راه حل برای فراموشی استقبال میکنم

نوشته اصلی توسط شازده كوچولو

نوشته اصلی توسط شازده كوچولو

يك سوال كه جوابشو ندادي؟

حاضري جاي خانمت و شوهر اون خانم با تو و اين خانم عوض بشه؟

سوال من مذهبي نيست

يه سوال وجدانيه, همين

باز هم ميگم هر وقت تونستي جواب اين سوالو به خودت بدي اونوقت ميتوني بگي عشقه يا هوس

شما فقط اومدي تاييد بگيري اما لازمه راه تو اين نيست

صادق باش با خودت

این سوال شما را با پاسخ دادم
اما تاکید میکنم اگه به هر دلیلی که خانوم من منو نخواد و از زندگی با من سیر شده باشه حالا به هر دلیلی من اولین کاری که میکنم اینه که مشکلات را برطرف کنم اگه نشد و اون قانع نشد با امتیاز طلاقش میدم تا به زندگی آرمانیش برسه
من هیچ دلیلی برا گول زدن خودم ندارم
اتفاقا این سوال شما را خودم بارها برا خودم مطرح کردم و نتیجه این شد که گفتم
اما من برای زندگی هیچی کم نمیزارم از هر چیزی که شما به ذهنت بیاد
و خودم را تو این راه موفق میبینم

اما تاکید میکنم اگه به هر دلیلی که خانوم من منو نخواد و از زندگی با من سیر شده باشه حالا به هر دلیلی من اولین کاری که میکنم اینه که مشکلات را برطرف کنم اگه نشد و اون قانع نشد با امتیاز طلاقش میدم تا به زندگی آرمانیش برسه
من هیچ دلیلی برا گول زدن خودم ندارم

بس چي شمارو كشوند به سمت اين تالار

اينكه دنبال راهي هستيد اين خانمو از همسرش جدا كنيد؟يا يه چيزي كه ميگه راهتون اشتباست؟

ميدونيد من فقط يه چيزو قاطع ميتونم بگم.يه جاي كار شما ميلنگه, و يه جاي كار اون خانم,حالا حتا اگه اين دو ادم به جاي برطرف كردن نقصاي زندگيشون دنبال رسيدن به هم هستند نتيجه هم خواهد لنگيد

دوستان هم لطفا به جاي برخورد احساسي و پاسخهاي سريع درست راهنمايي كنن, اگه نميتونيد صبر كنيد كارشناسان بيان
اينجا جاي چت نيست, من اصلا نميرسم جوابهاي ايشونو بخونم

موفق باشيد

دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی

حالا از شما دوستان میخوام بهم کمک کنید چیکار کنم یا فراموش کنم یا به اون برسم.

اینو اخر پست اولت نوشتی،پس در مقابل نظرات بقیه گارد نگیر درصدد توجیه هم نباش،وقتی اینجا اومدی مشکلتو مطرح کردی یعنی خودت تنهایی توش مونده بودی،پس لطفاً نظرات رو که میخونی روشون خوب فکر کن و دنبال این نباش که زود جواب دی.

به نظرت این علاقه بین تو و اون خانوم از کجا نشات گرفته؟از توجه.

این چیزیه که منم به تازگی تو تاپیکم متوجه شدم.وقتی از روز اول شما دو نفر دید و حس خوبی بهم نداشتین یعنی داشتین بهم توجه میکردین.اگه بهم توجه نمیکردین دلیلی نداشت از هم بدتون بیاد.همونطور که بالای سر گوری که مرده توش نیست کسی گریه نمیکنه.

وقتی ازش بدت میومد به رفتار و ظاهر و سکناتش توجه میکردی.ذهنت مرتب اونو بالا پایین میبرده و تجزیه و تحلیل میکرده اینطوری کم کم بهش عادت کردی و حالا خیال میکنی اونقدرها هم بد نیست،چون ذهنت به فکر کردن بهش عادت کرده و حالا بهت پیغام میده اون خوبه،تو بهش علاقمندی.ذهنت اینا رو بهت میگه تا قانعت کنه بازم بهش فکر کنی،چون به فکر کردن بهش عادت کرده.

در جواب سوال بالات بهت میگم فراموشش کن.دلایلش هم کاملاًواضح هستن..عمر همچین احساساتی کوتاهه..یعنی وقتی حتی به اون خانوم رسیدی هم اون عطش کاذبی که تو خودت ایجاد کردی فروکش میکنه و دیگه برات جذابیتی نخواد داشت،هر چند به احتمال زیاد ازش بدت خواهم اومد که چطور همسرش و بچش رو رها کرده و تن به عشقی ممنوعه داده.

..................................................

اما در مورد همسر فعلیت
اون که باید بگه ایا ازاین شرایط راضی هست یا نه؟همسرته..و کسی نمیتونه این موضوع رو ببینه و قلبش نشکنه و زندگیش ازهم نپاشه،هر چند که فعلا خانومت داره صبوری میکنه به این امید که بتونه زندگیش رو حفظ کنه،در واقع نمیخواد صحنه رو برای رقیبش خالی کنه.


و از اونجایی که هر عملی که انجام میدیم بازخوردی داره،حتما پیامدهای رفتارت درست ازنقطه ای که روش حساسی تو همین دنیا بهت بازخواهد گشت(قانون کارما)

اگه تصمیم گرفتی اون زن رو رها کنی.کاری کن که کمتر ببینیش حتی اگه شده شهرتونم تغییر بده و ازتمرکززدایی استفاده کن.

موفق باشی

نوشته اصلی توسط amirtina

این جا جنگل نیست هر کی زورش بیشتر بود به بقیه حمله کنه شما هم حیوان نیستید اگر شدید به اصلتون برگردید
اینم بدونید دست بالای دست بسیار است یکی دیگه میاد شرایطش ازشما بهتر اون زن شما هم ول میکنه اونوقت OM.ID می مونه و حوضش
اون زن 1 سال است عروس شده مطمن باشید هیچ مشکلی یک تازه عروس در زندگیش نداره غیر از یه کنه مانند شما که بتونه یه زندگی رو ویران کنه
مطمن هستم مدال های من بیشتر از شماست ادرس بدهید حتما برای خواستگاری از همسرتون مزاحم میشم

داداش عزیزم احساسی نشو
من و این خانوم زمان زیادی همو میخواستیم اما ابراز نمیکردیم
من خودم هیچ وقت به خودم اجازه ندادم پا پیش بزارم و اولین چیزی که این رابطه را از درون قلب به زبان کشاند خود اون خانوم بود
و من هیچ وقت کنه اون نشدم
و هیچ کاری که بخوام وارد قلب اون بشم
من هم تو همون زمان که اون توی قلبم بود ،توی قلبش بودم و این عشقی متقابل بود
بحث مدال نیست برادر بحث عشقه

نوشته اصلی توسط شازده كوچولو

اما تاکید میکنم اگه به هر دلیلی که خانوم من منو نخواد و از زندگی با من سیر شده باشه حالا به هر دلیلی من اولین کاری که میکنم اینه که مشکلات را برطرف کنم اگه نشد و اون قانع نشد با امتیاز طلاقش میدم تا به زندگی آرمانیش برسه
من هیچ دلیلی برا گول زدن خودم ندارم

بس چي شمارو كشوند به سمت اين تالار

اينكه دنبال راهي هستيد اين خانمو از همسرش جدا كنيد؟يا يه چيزي كه ميگه راهتون اشتباست؟

ميدونيد من فقط يه چيزو قاطع ميتونم بگم.يه جاي كار شما ميلنگه, و يه جاي كار اون خانم,حالا حتا اگه اين دو ادم به جاي برطرف كردن نقصاي زندگيشون دنبال رسيدن به هم هستند نتيجه هم خواهد لنگيد

دوستان هم لطفا به جاي برخورد احساسي و پاسخهاي سريع درست راهنمايي كنن, اگه نميتونيد صبر كنيد كارشناسان بيان
اينجا جاي چت نيست, من اصلا نميرسم جوابهاي ايشونو بخونم

موفق باشيد

حرفای شما درسته
دلیل اینکه من اینجام انتخاب یکی از این دو راه شماست یا قانع میشم دارم اشتباه میکنم یا هم نه
اگر قانع شدم فراموشی را برنامه خودم قرار میدم و گرنه شاید تلاش برای جدایی اونها و یا هم منتظر تقدیر
اکثر جوابای دوستان احساسی و خارج از هرگونه منطق هستش
به غیر از دو یا سه مورد
به هر حال ممنون از شما دوست عزیز

نوشته اصلی توسط بهار66

دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی

حالا از شما دوستان میخوام بهم کمک کنید چیکار کنم یا فراموش کنم یا به اون برسم.

اینو اخر پست اولت نوشتی،پس در مقابل نظرات بقیه گارد نگیر درصدد توجیه هم نباش،وقتی اینجا اومدی مشکلتو مطرح کردی یعنی خودت تنهایی توش مونده بودی،پس لطفاً نظرات رو که میخونی روشون خوب فکر کن و دنبال این نباش که زود جواب دی.

به نظرت این علاقه بین تو و اون خانوم از کجا نشات گرفته؟از توجه.

این چیزیه که منم به تازگی تو تاپیکم متوجه شدم.وقتی از روز اول شما دو نفر دید و حس خوبی بهم نداشتین یعنی داشتین بهم توجه میکردین.اگه بهم توجه نمیکردین دلیلی نداشت از هم بدتون بیاد.همونطور که بالای سر گوری که مرده توش نیست کسی گریه نمیکنه.

وقتی ازش بدت میومد به رفتار و ظاهر و سکناتش توجه میکردی.ذهنت مرتب اونو بالا پایین میبرده و تجزیه و تحلیل میکرده اینطوری کم کم بهش عادت کردی و حالا خیال میکنی اونقدرها هم بد نیست،چون ذهنت به فکر کردن بهش عادت کرده و حالا بهت پیغام میده اون خوبه،تو بهش علاقمندی.ذهنت اینا رو بهت میگه تا قانعت کنه بازم بهش فکر کنی،چون به فکر کردن بهش عادت کرده.

در جواب سوال بالات بهت میگم فراموشش کن.دلایلش هم کاملاًواضح هستن..عمر همچین احساساتی کوتاهه..یعنی وقتی حتی به اون خانوم رسیدی هم اون عطش کاذبی که تو خودت ایجاد کردی فروکش میکنه و دیگه برات جذابیتی نخواد داشت،هر چند به احتمال زیاد ازش بدت خواهم اومد که چطور همسرش و بچش رو رها کرده و تن به عشقی ممنوعه داده.

..................................................

اما در مورد همسر فعلیت
اون که باید بگه ایا ازاین شرایط راضی هست یا نه؟همسرته..و کسی نمیتونه این موضوع رو ببینه و قلبش نشکنه و زندگیش ازهم نپاشه،هر چند که فعلا خانومت داره صبوری میکنه به این امید که بتونه زندگیش رو حفظ کنه،در واقع نمیخواد صحنه رو برای رقیبش خالی کنه.


و از اونجایی که هر عملی که انجام میدیم بازخوردی داره،حتما پیامدهای رفتارت درست ازنقطه ای که روش حساسی تو همین دنیا بهت بازخواهد گشت(قانون کارما)

اگه تصمیم گرفتی اون زن رو رها کنی.کاری کن که کمتر ببینیش حتی اگه شده شهرتونم تغییر بده و ازتمرکززدایی استفاده کن.

موفق باشی

هدف من از ورود به این انجمن همین هست یا فراموش کنم یا بهش برسم و جوابایی که دارم میدم رفع برداشتهای نادرست دوستان از این موضوع هست
درسته که عشق در اینجا بعد از خط قرمز هست اما برا من ارزش داره
-------
اینکه من گفتم حس خوبی به هم نداشتیم نه یعنی اینکه از هم فراری بودیم بلکه تلاشی برای دلربایی انجام نمیدادیم بله قبول دارم که به مرور در دل من و اون زمزمه های دوست داشتن سر داده می شد اما ما حرکتی برای این کار نمیکردیم
من ساعتها نشستم به بعدش فکر کردم و تمام جوانب را مد نظر گرفتم و خود اون هم براش سوال بود که آیا بعدا من او را نکوهش خواهم کرد یا نه به خاطر خیانت به شوهر و امثال این که تمام جواب منفیه
و حداقل خال الان من بهم میگه که من توبیخش نمیکنم چون تصمیم گرفتم که گذشتشو قیچی کنم و اونو اصلاح و قطعا اینکار رو میتونم بکنم که اگه روش کار بشه میشه اونو اصلاح کرد
---------------
کلا همسرم تصمصم با خودشه
حتی حاضرم بچمونو هم بهش بدم اگه خواست طلاق بگیره
اگه هم خواست بمونه باز با تمام جوانب اونو میخوامش و به پیوندمون ارزش قائل خواهم شد.

سلام دوست عزیز وقتتون بخیر
من کارشناس نیستم ولی میخوام به حرفام عمیقا توجه کنین.
هیچ حسی نیست که با توکل به خدا نشه از قلب بیرونش کرد.چیزی که واضحه و همه میگن اشتباه بودن این احساسات و رابطه س.
اینکه همسر شما راضی به ادامه س فقط راضیه نه خوشحال.دقت کنین فقط راضی اونم مطمئنن به خاطر بچه نازتون.
حالا فکر کنین این رابطه رو ادامه دادین و با اون خانوم ازدواج کردین اینده بچه تون چی میشه؟شما همیشه باعث شرمساری اون خواهید بود.شما الان اینارئ درک نمیکنین.با مرور زمان مشکلاتی خیلی بیشتر از این دامن گیرتون میشه.
خیلیا عاشق همسرشون نیستن ولی از زندگیشون راضین و به هم علاقه مندن.یکیش من که عاشقانه ازدواج نکردم ولی به هیچ قیمتی حاضر نیستم زندگیمو از دست بدم.

دوست عزیز شما اول بفرمایید چه منطقی در این عشق و علاقه می بینید تا بشه منطقی هم جواب داد.
موضوع مشکل شما کاملا احساسی هستش، در هیچ کجای دنیا عشق به زن شوهر دار تعریف شده و منطقی نیست.

امید ، نمی دونم بپرسم یا نه ؟ آخه سوالهای بهار شادی رو در پست شماره 6 جواب ندادی ، خیلی از سوالهای بالا رو جواب ندادی ، می ترسم منم سوال بپرسم ، سوال منم جواب ندی .
بگذریم ، می پرسم دیگه.
روابط زناشویی تون چطوره ؟
خانم شما چی نداره که ایشون دارند؟(تحصیلات. ظاهر. )
برای یه لحظه فکر کردی که زنی که شوهر داره ، داره این کار رو با زندگی خودش می کنه ، فردا که همسر شما شد( بعد از طلاق و خفت و خواری) بهش شک نمی کنی که نکنه از شما خسته بشه ، بیفته دنبال یه مرد دیگه؟
اتفاق خاصی توی بچه گی تون نیفتاده ؟ که الان می خواین نقش فرشته نجات رو برای ایشون بازی کنین ؟