نقل قول نوشته اصلی توسط hengameh777
سلام
من تازه با این سایت اشنا شدم راستش خیلی حرف دارم واسه گفتن
من ۲۳ سالمه و الان ۲ ساله که با یه نفر آشنا شدم و در ارتباطم اون ۶-۷ ماه از من بزرگتره ولی تو بعضی مسائل خیلی عقلش میرسه تو بعضی چیزا نه
رابطه ما تو دانشگاه شکل گرفت ایشون چند بار به من پیشنهاد دادن و من رد می کردم از اولم به قصد ازدواج جلو اومد ولی بعد یه سال من قبول کردم ولی بش گفتم چه شرایطی دارم بش گفته بودم با همکلاسیای پسرم راحتم با داداشای دوستام راحتم اهل حجاب نیستم روسری نمیزنم با هر کسیم که تشخیص بدم دست میدم اوایل ناراضی بود ولی چون منو میخواست قبول کرد این چیزارو
من قرار بود برای ادامه تحصیل از ایران برم و اینم بش گفته بودم و مخالفتی نشد از سمتش من حتی مدرک آیلتسمم گرفتم ولی دیگه عاشقش شده بودم با وجود مخالفت شدید خانوادم نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم همینجا واسه فوق بخونم و کنکور بدم. قبل از اینکه اون وارد زندگیم بشه همیشه آرزوم این بود که تو رشتم اول و بهترن بشم به خودشم اینارو گفتم و وقتی دیدم مخالفتی نمیکنه قبول کردم باهاش باشم
اینم بگم که یکی از شرایط من واسه ازدواج این بود که ادامه تحصیل بده و اونم به خاطر من واسه ارشد خوند و کنکور داد. الان احساس میکنم از وقتی که فهمیده منم دوسش دارم و بدون اون نمیتونم باهام بد شده و سر همه چی مخالفت می کنه
مثلا با اینکه میدونه من سر این قضیه حساسم ولی به پوششم گیر میده و چون منم از این رفتار خیلی بدم میاد و غیر قابل تحمله واسم همشه دعوا میشه
یا واسه ادامه تحصیل من چون میدونه نمیتونم تو شهر خودمون باشم بهانه میگیره و بعضی وقتا فکر میکنم بعدا شاید نذاره من به آرزوهام برسم
هروقت بحث کار و درس میشه بم میگه درسو کارت از من مهمتره انگار
در صورتی که اینجور نیست
من قبول کردم که بعدا زیاد کار نکنم و در واقع قید خیلی از آرزوهامو زدم ولی اون اینارو وظیفم میدونه و به نظرش کار خیلی مهمی نمیکنم
همیشه تو دعواها من متاسفانه چون از بحث خستم شروع میکنم به معذرت خواهی کردن فقط واسه اینکه بحث تموم شه و حتی کار به جایی میرسه که به خودم توهین میکنم
این قضیه خیلی اذیتم میکنه چون من یه دخترم دوست ندارم خورد بشم ولی همیشه این اتفاق میا فته و اونم تو دعواها هیچوقت منت کشی نمیکنه یا نازمو نمیکشه شاید مسخره باشه ولی این قضیه اذیتم میکنه
اینکه همیشه باید حرف اون باشه و من نباید از دستش ناراحت باشم خیلی آزار دهندس
اینکه به جام تصمیم میگیره وحشتناکه مثلا میگه چه جور لباس بپوشم با کی چجور رفتار کنم
با کی دوست باشم و رفت و آمد کنم
چند بار خواستم این رابطه روتموم کنم ولی نتونستم
نه من میتونم دیگه نه اون
من یه پیشنهاد دادم بش که بیایم تو این سایت و هر کدوم مشکلامونو بگیم جداگونه و کمکمون کنید
الان میخوام راهنماییم کنید که چجور میتونم با این مشکلا کنار بیام و حلشون کنم جوری که اذیت نشم تروخدا کمک کنید نمیخوام این رابطه خراب بشه
به نظر میاد این آقا از روی علاقه ای که به شما پیدا کرده بود و نمی خواست شما رو از دست به به خصوص اینکه شما گفتید من بعد از یک سال قبول کردم شرایط اول شما رو پذیرفته وقبول کرده همه چی رو ولی یه نکته اینجاست که زمان همه چی رو تغییر میده بعد مدت زمان ایشون کاری رو که اول باید انجام میداد رو یعنی با شناخت وارد میشد رو الان انجام داد و الانم چون نمی خواد شما رو از دست بده داره شما رو مجبور به تغییر میکنه که اونی بشین که با ملاک هاش سازگار باشین ..به نظر بنده این اقا فقط نقش آدمای اپن مایندو بازی کرد و در عمل داره یه چیزی دیگه از خودش بروز میده........