هنگامه،به نشونه ها توجه کن.طوری نشه که پس فردا بیای بگی شوهرم نمی ذاره سرکار برم،از خونه بیام بیرون.
شکاکه،بدبینه.
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
هنگامه،به نشونه ها توجه کن.طوری نشه که پس فردا بیای بگی شوهرم نمی ذاره سرکار برم،از خونه بیام بیرون.
شکاکه،بدبینه.
فرهنگ 27 (دوشنبه 09 مرداد 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
خب تو این لحظه من باید چیکار کنم؟
چجوری میتونم کنترک اوضاع رو تو دستم بگیرم؟
تشکرشده 1,270 در 233 پست
هنگامه خانم گرامی، من خودم صاحب نظر نیستم و اتفاقا این سایت اومدم که در مورد مشکلی که برای زندگیم پیش اومده هم درد دلی کنم و هم راه حلی پیدا کنم.
اما شاید بتونم تجربه یک زندگی مشترک رو در اختیار بذارم.
البته زندگی مشترکی که فعلا به بن بست بدی خورده پس شاید تجربه من زیاد هم کارآمد نباشه :)
حرف و حدیث های قبل از ازدواج و دوران نامزدی و حتی دوران عقد با حرف و حدیث های بعد از ازدواج و زندگی زیر یک سقف خیلی تفاوت داره.
تا قبل از ازدواج هر دو طرف در حال سنجش میزان علاقه و ارزیابی تفاهم ها هستند و به دنبال این هستند که ببینند طرف مقابلشون چقدر در ابراز علاقه و آمادگی برای یک زندگی مشترک صادق هستش.
هنوز نقاط مبهمی در شخصیت و منش طرف مقابلشون هست که میخوان کشفش کنند تا مبادا بعد ها ایجاد دردسر کنه.
اگر این آقا طرز پوشش شما رو قبلا دیده و با شرایط شما آشناست پس حتما مشکل جدی با اون نداره اما شاید ته دلش راضی نبوده.
اما حالا که به علاقه شما پی برده و می دونه که برای ازدواج هدف گزاری کردید اون خواسته های درونیش رو علنی کرده تا میزان وفاداری و صداقت شما رو بسنجه.
طبعا شما باید از حالا برای خودتون حریم و باید ها و نباید هایی تعریف کنید تا شما هم بتونید میزان علاقه واقعی اون آقا رو بسنجید و همچنین نشون بدید که تا حدی در یک زندگی مشترک انعطاف پذیر هستید و اینطور نیست که کاملا تغییر خواهید کرد.
شما حاضر شدید به خاطر اون آقا از یک هدف مهم یعنی تحصیل در خارج صرف نظر کنید پس طبیعی هستش که از نظر ایشون جا برای تغییرات بیشتر دارید.
البته صرف نظر کردن شما از تحصیل در خارج نباید منتی بر روی آقا باشه چون تصمیم خودتون بوده.
من فکر میکنم اون آقا الان در مرحله ی سنجش میزان علاقه و وفاداری شماست و بهترین محک پوشش شماست که شما خیلی بهش حساسیت دارید.
arash1348 (جمعه 16 تیر 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
خوب من اگه پوشش و رفتارمو تغییر ندم یعنی نشون دادام کهعلاقه ای بش ندارم؟
خب اون چی؟ اون میدونه من سر این موضوع حساسم و امروزم بهش گفتم هیچی نمیخوام فقط به این موضوع گیر نده ولی خب عصبانی شد و نهایتا کار به اینجا کشید
الان حتی منتمم نمیکشه فقط میگه بچه بازی درنیار! واقعا عقده ای شدم از این رفتار که یه نفر که ادعای دوست داشتنش میشه هیچ تلاشی نمیکنه
تشکرشده 1,270 در 233 پست
ببینید بحث های زندگی صفر و یک نیست، تعامل و گفتگو اینجاها به کار میاد.
شما باید ببینید واقعا چرا بر روی نوع پوشش شما حساس شده، آیا حرفی شنیده؟رفتاری دیده؟یانه صرفا میخواد تسلط خودش رو اثبات کنه.
و شما هم باید ببینید چرا بر روی این موضوع انقدر حساس هستید، آیا از شما پوششی میخواد که با شان و فرهنگ خانوادگی شما جور نیست یا صرفا میخواد پوشیده تر باشید؟
اگر صرفا میخواد پوشیده تر باشید خب چه اشکالی داره؟این یک خواسته کاملا طبیعی هستش.
اجازه میخوام یه کم صریح باشم، مثلا شما در مهمانی لباسی با آستین باز می پوشید و اون میخواد که آستین شما بلند باشه؟
خب این خواسته به نظر من کاملا طبیعی هستش، هر چند هستند آقایانی که نسبت به این مسائل حساس نیستند اما اگر هم باشند کاملا قابل درک هستش.
شما مطمئن باش اگر به این خواسته بدون حساسیت و بدون اینکه منتی بذارید عمل کنید بعد ها اگر انشالله قسمت شد و به ازدواج رسیدید و ایشون وارد خانواده شما شد و شرایط رو کاملا از نزدیک دید حتما دیگه دخالتی نمی کنه.
من گفتم که برای خودتون حریم و باید نباید هایی تعریف کنید ولی این حریم رو انقدر گسترده نکنید که ایشون خودش رو از شما خیلی دور ببینه.
arash1348 (جمعه 16 تیر 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
نا از نظر اون بعضی وقتا من ظاهرم درست نیست
وقتی با خودش باشم کاری ندراه ولی وقتی با دوستام یا حتی مامانم بیرون باشم گیر میده
من روز اول باش شرط کردم که تو این مسائل با من کاری نداشته باشه چون من اینو توهین بشخصیتم میدونم که یه نفر بم بگه چی بپوشم چجور رفتار کنم و این چیزا انگار خوسم نمیتونم تصمیم بگیرم و خوب و بدو تشخیص بدم
من هنوز خونه بابامم اگه مشکلی تو پوششم باشه پدرم بم تذکر میده
من حتی مامانمم جلو خیلیا روسری نمیزنه و دست میده این فرهنگ خانواده منه
خیلیم معتقدیم به خیلی چیزا ولی تو مسئله حجاب نه اعتقاد نداریم من روز اول این شرایطو واسش توضیح دادم و به خاطر اینکه این شرایطو پذیرفت انتخابش کردم
متاسفانه اون همه چیزو تو دوست داشتن میبینه و انتظار داره این وسط من کامل مطابق میل اون بشم
تشکرشده 1,270 در 233 پست
مجددا تاکید کنم که من به عنوان یک نفر سوم و از بیرون دارم با شما صحبت میکنم نه به عنوان یک صاحب نظر، اینجا حتما استادانی هستند که بهتر راهنمایی کنند.
اما فکر میکنم که این آقا داره سعی می کنه اون حس مالکیتش رو به شما اثبات کنه.
وقتی به قول شما فقط وقتی گیر می ده که با اون نیستید یعنی می خواد به خودش و به شما ثابت بشه که عدم حضور اون به این معنی نیست که قدرت کنترل شما رو نداره.
حالا شما باید چه کار کنید؟ بستگی به میزان علاقه خودتون به ایشون داره، انسان در هر مرحله از زندگیش و در هر شرایطی مجبوره که دست به انتخاب بزنه و اگر بین علاقه مندی هاش تعارضی وجود داره درجه بندی کنه و الویت ها رو برای خودش مشخص کنه.
همچنین توجه کنید که ازدواج به هر حال تداخل دو فرهنگ و دو بینش مختلف است.
آدم در خانواده ی درجه اول خودش هم با سلایق مختلف و نگاه های مختلف مواجه میشه چه برسه به اختلاف نظر با آدم غریبه ایی که به عنوان همسر وارد زندگی میشه.
شما باید به عنوان یک طرف قضیه این سطوح اصطحکاکی رو کم کنید، اونهم در حد خودتون و طرف مقابل هم باید این مهم رو انجام بده.
پیشنهاد اول من در قدم اول اینه که حتما قضیه رو با مادرتون مطرح کنید.معمولا عدم اطلاع خانواده به نفع یک رابطه دوستانه نیست حتی اگر به ازدواج منجر بشه.
شما قبل از اینکه وارد این قضایا بشید و بخواید خود را مطابق خواسته اون آقا تغییر بدید یا ندید باید مطمئن بشید که اون آقا و خانوادش به تایید خانواده شما رسیده، اون موقع شاید خیلی مسائل راحت تر حل بشه.
arash1348 (شنبه 17 تیر 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
دوستان بعد کلی قهر واسه اولین بار و التماس ایشون بالاخره جوابشو دادم و بش گفتم میترسم بعدا تو زندگی هم اینجوری کنی و بزنی زیر همه حرفات
قرار شده با هم بریم پیش ی مشاور خانواده
به نظرتون کار درستیه؟
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
بهترین کارو می کنی به شرطی که وقتی از مرکز اومدی بیرون حرف های مشاور فراموشت نشه.حالا که انقدر به فکر
آیندتی به رابطه رسمیت بده که اگر مخالفتی از هر طرفی هست زودتر مشخص بشه تا وقتت تلف نشه.
فرهنگ 27 (شنبه 17 تیر 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
راستش منتظریم نتایج ارشد بیاد بعد بگیم یعنی شهریور ماه
چون خانواده من الان مخالفت میکنن و معتقدن که زوده واسه فکر کردن به ازدواج
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)