به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 79
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 آبان 91 [ 04:09]
    تاریخ عضویت
    1391-3-02
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    665
    سطح
    13
    Points: 665, Level: 13
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 149 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    بدبخت جان
    داداش من

    خیلییییییییی سخته.میدونم
    قبول کن یه کم خام رفتار کردی.یه کم بچگی به خرج دادی
    آخه تو یه ماه..

    شاید خیلیا بیان اینجا به این پست من اعتراض کنن ولی واقعیت رو هم باید در نظر گرفت

    حالا دیگه هرچی بوده تموم شده
    نمیخوام بیشتر از این نمک رو زخمت بپاشم ولی...

    میگی اگه دیگه نامزدت رفتارشو تکرار هم نکنه، با این فکر و خیالات باطل نمیدونی چیکار کنی
    کینه به دل گرفتی داداش من
    و چون اونجوری که میگی،اصل رو بر صداقت گذاشتی و به اون دختر اعتماد کردی، وقتی دیدی اون با چند نفر ارتباط داشته و دروغ گفته بهت، داغون شدی
    شاید این مسئله رو کسی که خودش با صد تا دختر دوست بوده و خوابیده، بتونه هضم کنه ولی تو...

    ببین بیا روراست باشیم داداش
    بشین و فکر کن
    تنهای تنها

    ببین میتونی به نامزدت دوباره اعتماد کنی؟
    ببین میتونی در آینده، به خاطر شک و تردید، زندگی جفتتونو جهنم نکنی؟
    ببین تو وضعیتی هستی که بتونی فراموش کنی؟

    اگه نه...
    خودت و اون دختر رو بدبخت نکن
    مسیرت رو ازش جدا کن
    هر دوتون هنوز جوونین

    همین




  2. 4 کاربر از پست مفید گوشت تلخ تشکرکرده اند .

    گوشت تلخ (پنجشنبه 15 تیر 91)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    باید رو خودت کار کنی !
    2 تا حالت داره هر کدام بخش بخش می شه

    1 - تمام می کنی و ... !
    ولی این ذهنیت پیشت می مونه که اکثر دخترها اینجورن
    تو زندگی بعدیت این شک همیشه همراهت هست و ...
    2- می بخشی
    وقتی می بخشی چند تا مسئله پیش می یاد
    همیشه این فکر باهاته نکنه باز بره سراغ این کار ! شاید واقعا تا آخر عمر سالم باشه ، ولی کافی هست یه حرکت کوچیک ، مثلا پچ پچ کنه با گوشی موبایل ، نا خود آگاه ذهنت سریع می ره سمت اینکه ...
    کافی هست مثلا مسافرت رفته باشی و زنگ بزنی بهش و جواب نده یا دیر جواب بده
    سریع ذهنت می ره سمت ... !
    باهاش دعوات شده ( چیزی که پیش می یاد تو زندگی همه ) ، همش فکرت اینه نکنه الان ... !
    این 2 تا حالت حتما باید بری مشاوره یا خودت رو تقویت کنی

    بله همه اینها درسته. باید اول با خودم کنار بیام بعد تصمیم بگیرم. ولی اینها به اون خانوم هم بستگی داره که چجوری رفتار کنه. مشاور هم دو هفته دیگه وقت دارم. توکل به خدا ببینیم چی می شه.
    ممنون از راهنماییتون


    مطمئناً روزهای سختی را می گذرانی که هیچیک از ما نمی توانیم به سادگی درک کنیم.
    ولی حتماً شنیده ای که باید در سختیهای زندگی از صبر و نماز کمک گرفت پس از خداوند متعال کمک بخواه و صبور باش.
    727272
    وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
    شايد چيزی را، ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزی را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد خدا می داند و شما نمی دانيد
    بقره216
    لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ
    بر آنچه از دستتان می رود اندوهگين نباشيد
    ممنون از دلداریتون. بله من هم این آیات رو خوندم. ولی موندم که من کدوم ور قضیه ام؟! اونی که باید ناخوشایندو قبول کنم جون خیری توش هست یا اون که باید خوشایند خودم رو بزارم کنار و اندوهگین نباشم چون خیری توش نیست.
    من فکر می کنم همه چیز بستگی به خود ادما داره
    اگر من بتونم تا حدی فراموش کنم و اون خانوم هم مراقب رفتاراش باشه و کارای مشکوک نکنه می تونیم ادامه بدیم. ولی خوب اگر داره!
    به هر حال ممنون از راهنماییتون


    نقل قول نوشته اصلی توسط گوشت تلخ
    بدبخت جان
    داداش من

    خیلییییییییی سخته.میدونم
    قبول کن یه کم خام رفتار کردی.یه کم بچگی به خرج دادی
    آخه تو یه ماه..

    شاید خیلیا بیان اینجا به این پست من اعتراض کنن ولی واقعیت رو هم باید در نظر گرفت

    حالا دیگه هرچی بوده تموم شده
    نمیخوام بیشتر از این نمک رو زخمت بپاشم ولی...

    میگی اگه دیگه نامزدت رفتارشو تکرار هم نکنه، با این فکر و خیالات باطل نمیدونی چیکار کنی
    کینه به دل گرفتی داداش من
    و چون اونجوری که میگی،اصل رو بر صداقت گذاشتی و به اون دختر اعتماد کردی، وقتی دیدی اون با چند نفر ارتباط داشته و دروغ گفته بهت، داغون شدی
    شاید این مسئله رو کسی که خودش با صد تا دختر دوست بوده و خوابیده، بتونه هضم کنه ولی تو...

    ببین بیا روراست باشیم داداش
    بشین و فکر کن
    تنهای تنها

    ببین میتونی به نامزدت دوباره اعتماد کنی؟
    ببین میتونی در آینده، به خاطر شک و تردید، زندگی جفتتونو جهنم نکنی؟
    ببین تو وضعیتی هستی که بتونی فراموش کنی؟

    اگه نه...
    خودت و اون دختر رو بدبخت نکن
    مسیرت رو ازش جدا کن
    هر دوتون هنوز جوونین

    همین
    من همه چیز رو گذاشتم رو پایه صداقت. گفتم این خانوم راست می گه مگه اینکه خلافش ثابت بشه همونطور که خدا گفته تو قرآن با مردم رفتار کنید. من یک ماه اشنا نبودم. 7 ماه قبلش با ایشون اولین دیدارم بود و قبل از اون چند سال قبلش توی دانشگاه. فکر نمی کردم یه آدم بتونه ابنقدر عوض شده باشه و از راه بدر بشه. الان یک ماهه که عقدیم.
    حالا هم تصمیم دارم یه مدت به خودم و اون فرصت بدم که فکر کنیم. می گه پشیمونم و می خوام خوب زندگی کنم ، توبه کردم.
    اگه واقعا توبه کرده باشه و بهواد خوب زندگی کنه مطمئنا خدا رو خوش نمیاد دلش رو بشکونم و امیدش رو نا امید کنم. درسته اون دل من رو بد شکونده ولی امید دارم به این که بتونه جبران کنه و راه درست رو ادامه بده تو زندگیش. من هم تمام سعیم رو می کنم.
    ولی خوب هنوز هم برای تصمیم گیری زوده. باید صبر کنم تا خودشو نشون بده و نشون بده که می خواد خوب زندگی کنه و توانایی این کار رو داره.
    به هر حال ممنون از راهنماییتون.

  4. کاربر روبرو از پست مفید badbakht تشکرکرده است .

    badbakht (پنجشنبه 15 تیر 91)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    سلام
    ممکنه حرفام تلخ باشه ولی از نظر خودم واقعیتی را که میبینم میگم

    شما به عنوان یه مرد باید بیشتر به واقعیات جامعه و رابط بین انسانها اگاه باشید
    وقتی مطالبتون را خوندم که شما پایه را صداقت گذاشتید و یه ذره هم فکر نکردید که چه معلوم کسی که نمیشناسیدش و تازه تصمیم به اشنایی گرفته اید هم ادم صادقی باشد
    کاش اول در مورد صداقتش امتحانش میکردید بعد به صداقتش اطمینان میکردید نمیدونم چرا حتی نخواستید یه تحقیق معمولی در مورد خانواده اش داشته باشید
    این که یه روال معمول و روتین هست (تحقیقات قبل از ازدواج) اما شما نخواستید اینقدر زحمت هم به خودتون بدهید و یا نخواستید یه ذره از کسی حرف بشنوید

    کاش وقتی در مور خواهر و برادرش حقیقت را دانستید یه ذره دست نگه میداشتید و صبر میکردید

    الان نمیدونم چی بگم پیشنهادم زیاد جالب نیست شاید هم درست نباشه چون اینجا یه طرفه به قاضی رفتنه و هنوز صحبتهای طرف را نشنیده ایم و نمیخواهم خدای ناکرده پیشنهادی بدهم که ابروی کسی بره شما سعی کنید رابطتون را با ایشون محدود کنید و فعلا دست به کمر راه برید تا یه مدتی و همه مدارکی که در مورد ایمیل ایشون و رابطشون با یه نفر دیگه هست را نگه دارید
    مثلا پسورد ایملشون را عوض کنید یا هر کار دیگه
    و یه برنامه که فکر میکنم اسمش spkرا رو کامپیوتر ایشون نصب کنید( نباید بدونه که اینکار را کرده اید ) و بعد از یه مدت دیگه پرینت موبایل ایشون را بگیرید
    به هر حال مشخص میشه چقدر رو حرفش مونده و به شما وفادار هست

    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  6. 3 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (جمعه 16 تیر 91)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 91 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    516
    سطح
    10
    Points: 516, Level: 10
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    شاید اون خانم واقعا توبه کرده و پشیمونه اما اونجور که گفتی نمیتونی این چیزا رو نادیده بگیری.به نظر من از هم جدا بشین شما با این شک بعدا دچار مشکل میشین. البته این نظر شخصی منه .باید به خودت نگاه کنی اگه میتونی با این موضوع کنار بیای ببخشش و به زندگیتون ادامه بدین.
    همسرتون خودش خواست ایمیلشو چک کنید؟

  8. 2 کاربر از پست مفید saher تشکرکرده اند .

    saher (جمعه 16 تیر 91)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین2010
    سلام
    ممکنه حرفام تلخ باشه ولی از نظر خودم واقعیتی را که میبینم میگم
    شما به عنوان یه مرد باید بیشتر به واقعیات جامعه و رابط بین انسانها اگاه باشید
    وقتی مطالبتون را خوندم که شما پایه را صداقت گذاشتید و یه ذره هم فکر نکردید که چه معلوم کسی که نمیشناسیدش و تازه تصمیم به اشنایی گرفته اید هم ادم صادقی باشد
    کاش اول در مورد صداقتش امتحانش میکردید بعد به صداقتش اطمینان میکردید نمیدونم چرا حتی نخواستید یه تحقیق معمولی در مورد خانواده اش داشته باشید
    این که یه روال معمول و روتین هست (تحقیقات قبل از ازدواج) اما شما نخواستید اینقدر زحمت هم به خودتون بدهید و یا نخواستید یه ذره از کسی حرف بشنوید
    کاش وقتی در مور خواهر و برادرش حقیقت را دانستید یه ذره دست نگه میداشتید و صبر میکردید
    الان نمیدونم چی بگم پیشنهادم زیاد جالب نیست شاید هم درست نباشه چون اینجا یه طرفه به قاضی رفتنه و هنوز صحبتهای طرف را نشنیده ایم و نمیخواهم خدای ناکرده پیشنهادی بدهم که ابروی کسی بره شما سعی کنید رابطتون را با ایشون محدود کنید و فعلا دست به کمر راه برید تا یه مدتی و همه مدارکی که در مورد ایمیل ایشون و رابطشون با یه نفر دیگه هست را نگه دارید
    مثلا پسورد ایملشون را عوض کنید یا هر کار دیگه
    و یه برنامه که فکر میکنم اسمش spkرا رو کامپیوتر ایشون نصب کنید( نباید بدونه که اینکار را کرده اید ) و بعد از یه مدت دیگه پرینت موبایل ایشون را بگیرید
    به هر حال مشخص میشه چقدر رو حرفش مونده و به شما وفادار هست
    بله شما تا حدی درست می فرمایید.
    من از اول زندگیم با همه صادق بودم. یا کاری نمی کردم یا اگر کاری می کردم و حرفی می زدم پاش وامیستادم. حتی اگر نتیجش خراب بود. دروغ برام هیچ معنایی نداشت.
    من ایشون رو قبلا توی دانشگاه می شناختم، دختر خیلی خوبی بود و ملاکهای مورد نظر من رو داشت ولی موقعیت ازدواج نداشتم.
    بعد از چند سال اتفاقی دیدمش و صحبت و روابط شروع شد. من پایه ارتباطم رو روی صداقت گذاشتم چون می خواستم یه رابطه سالم و خوب داشته باشم. ولی خوب ایشون صداقت نداشت. وحالا دلیل اون نداشتن صداقت رو ترس از آینده و از دست دادن موقعیت زندگی عنوان می کنه.
    من ابتدا مقداری در مورد خوانوادش تحقیق کردم ولی مساله ای مشخص نشد. بعد که خوانواده وارد شدند و تحقیقات ریزتر شد این مسایل معلوم شد.
    نمی گم من اشتباه نکردم. بله سادگی کردم. ولی فکر نمی کردم این دنیا اینقدر داغون شده باشه. همیشه افراد دور و برم افراد خوبی بودند یا حد اقل با من خوب برخورد می کردند. من فکر نمی کردم یه روزی این اتفاق برای من بیوفته و بخاطر همین هم خیلی اوضاعم بهم ریخت.
    الان هم ایشون هر روز زنگ میزنه میگه پشیمونم. همش ازش می خوام تنها باشیم تا فکر کنیم و درست تصمیم بگیریم. ولی دیروز ایشون اومدند اینجا و من نتونستم بخاطر حضور پدر و مادرم مانع ایشون بشم و الان هم خونه ماست و می خواد تا اخر هفته بمونه و همش می گه شرمندم و پشیمونم. امیدوارم همینطور باشه و مثل حرفای قبلش نباشه.
    خودم هم قصد دارم یه مدت با یه شرایطی کنترلش کنم اگر دیدم واقعا می خواد جبران کنه و پشیمونه. یه بار دیگه بش این فرصت رو بدم ببینم چطوریه اوضاعش.
    اگر واقعا پشیمون باشه و بخواد جبران کنه درست نیست نا امیدش کنم. تا حالا تو زندگیم کسی رو نا امید نکردم. گرچه هم آرزوها و امیدها و احساس من رو به باد داد. ولی بالاخره یه خدایی هم هست که هوای ماها رو داشته باشه و گفته ببخشید. بالاخره انسان و هزار راه خطا و هزار لغزش. امیدوارم خدا کمکمون کنه.
    اگر دیدم می خواد واقعا خوب زندگی کنه این فرصت رو بهش می دم. اگر نه.. دیگه من تمام تلاشم رو کردم ولی ادامه دادن بیهودست. امیدوارم به اونجاها نرسه.
    به هر حال ممنون از پاسختون

    شاید اون خانم واقعا توبه کرده و پشیمونه اما اونجور که گفتی نمیتونی این چیزا رو نادیده بگیری.به نظر من از هم جدا بشین شما با این شک بعدا دچار مشکل میشین. البته این نظر شخصی منه .باید به خودت نگاه کنی اگه میتونی با این موضوع کنار بیای ببخشش و به زندگیتون ادامه بدین.
    همسرتون خودش خواست ایمیلشو چک کنید؟
    نمی تونست ایمیلش رو چک کنه. پسش رو به من داد که چک کنم. توی inbox چیزی نبود ولی توی قسمتای دیگه mail یه چیزایی بود که من خیلی اتفاقی دیدم و این مسایل پیش اومد. نمی دونم خواست خدا بود چی بود! که اونروز ایشون نتونه میل رو چک کنه و منتظر یه ایمیل مهم باشه و این اتفاقا بیونفته. به هر حال گذشته!
    بله همش میگه پشیمونم و میخوام جبران کنم. من هم نمی تونم فراموش کنم ولی امیدم به خداست که بتونم بزارم کنار این افکارو کم کم. به هر حال گذشته رو نمیشه جبران کرد. ولی میشه آینده رو ساخت. چه بسا همین آدم آینده از صد نفر مثل من بهتر زندگی کنه و پیش خدا عزیزتر باشه.

  10. 4 کاربر از پست مفید badbakht تشکرکرده اند .

    badbakht (جمعه 16 تیر 91)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    دوستان من از ایشون خواستم همه حرفهایی مه با من داره ، هر چیزی رو که می خواد به من بگه و صحبتی اگر داره برام بنویسه تا من بخونم و ببینم چه تصمیمی می تونم بگیرم.
    یه سری مزیتها داره این کار اول اینکه خود فرد خالی می شه از لحاظ روانی دوم اینکه حرفی نا گفته نمی مونه و از یاد نمی ره و هم اینکه حرفهایی که رو در رو نمی شه زد رو تو نوشته می شه زد اگر لازم باشه
    می خوام نوشته ها رو بخونم بعد بشینم فکر کنم ببینم می شه دوباره به ایشون فرصت این که خودشو نشون بده رو داد. این امید آخرمه. امیدوارم که بتونه خودشو نشون بده.
    حالا نظرتون در مورد این کار چیه؟ فکر می کنید می تونه مفید باشه؟

  12. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    یه مدت دور باشید از ایشون ، که هم فرصت بهتر تصمیم گرفتن رو به خودتون بدید و البته جدیت تصمیم گیریتون به ایشون !
    فکر نکند که هر اشتباهی با یه عذر خواهی قابل جبران هست

  13. 3 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    داود.ت (چهارشنبه 21 تیر 91)

  14. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 تیر 95 [ 13:22]
    تاریخ عضویت
    1388-9-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    5,095
    سطح
    45
    Points: 5,095, Level: 45
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 57 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    برادر خوبم.
    با خوندن مشکل شما یاد داداش خودم افتادم. اون هم دختری رو می خواست انتخاب کنه که توی خانوادش سابقه اعتیاد بود و خود دختر هم چندان با اصول اخلاقی و شرعی ما همراه نبود. یادمه که چقدر خودمو به آب و آتیش زدم تا اینکارو نکنه آخه نمی خواستم بچه داداشم دایی معتاد داشته باشه، نمی خواستم وقتی داداشم می ره خونه خانواده خانمش مامانم فکرش هزار راه بره .... خلاصه که با هزار دردسر و به قیمت درگیر شدنش با خودم منصرفش کردم الان ازدواج کرده با یه دختر خوب و متین از یه خانواده خوب و تحصیلکرده و اصیل ... خیلی راضی هستیم که با خانواده خانمش رفت و آمد می کنه خیلی به خودش و خانمش افتخار می کنیم ... خدا رو شکر خیلی با هم خوشبختن..... اینه که می دونم توی دل خانوادتون چی می گذره.
    آخه چرا بعضی از آقا پسرا درگیر احساسات می شن و به تذکرات خانواده گوش نمی کنن.
    برادر معتاد اون قراره دایی بچه شما بشه..... می شه ازش فرار کرد؟
    فکر کردید چرا شوهر خواهرش هم معتاد بوده یا شده؟

    نمی خوام پالس منفی بدم ولی این ازدواج همه چیزش مشکله ... مشکلش فقط روابط قبل از ازدواج خانم شما نیست.
    سعی کن به خودت فرصت بدی ... مهرش رو از دلت کاملا بیرون کن .... بعد ببین می تونی با همچین شخصی زندگی کنی یا نه. انگار که همین الان می خوای به خواستگاری چنین دختری بری.... اگه تونستی که برو و ادامه بده و این مسائل رو برای خودت کم رنگ و شاید بی رنگ کن و اگه نتونستی جدا ادامه نده و با آینده خودت، بچه های احتمالیت و حتی اون دختر بازی نکن ...
    داداشم نترس... هیچ اتفاقی نیافتاده یه عقد سه هفته ای هست شما خیلی راه برای ادامه دادن دارید.... این رو هم یه مقطع بحرانی از زندگیت بدون .... اگه درست مدیریتش کنی فراموش میشه بهت قول می دم.
    فقط اصلا اصلا اصلا احساساتی نشو

  15. 4 کاربر از پست مفید lonely10 تشکرکرده اند .

    lonely10 (سه شنبه 20 تیر 91)

  16. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    حال خوشی ندارم. هر جا میرم که خاطرات خوبی باهم اونجا داشتیم دلم آتیش می گیره. هم دلم براش تنگ می شه هم وقتی پیشمه نمی تونم اصلا نگاهش کنم. فکر اون کارا و گذشته بک لحظه هم آرومم نمیذاره. هر کاری میام بکنم و هرچی می بینم ناخود آگاه به یه چیزی مربوط به اون دختر ختم میشه، هم کارای خوبش هم بدش. نمی دونم چیکار کنم. هرچی سعی می کنم فراموش کنم نمی شه انگار. تو بد وضعیتم به خدا. هیچکس از درون منو دردی که تمام وجودم رو گرفته خبر نداره.
    از طرفی دوستش دارم و ته دلم یه چیزی بهم میگه می تونه آینده خوبی داشته باشه و زندگی خوبی داشته باشه. از طرفی عقلم بهم میگه ریسک این کارت خیلی بالاست و هر اتفاقی ممکنه.
    امکان این هست دوروز دیگه یکی بیاد با عکس زنم تو هر وضعیتی. ممکنه هزارتا خطر برای زندگیم وجود بیاد. آخه من مسئول امنیت این زندگیم. چطوری باید این امنیت رو فراهم کنم.
    چطوری باید یه عمر با اینهمه فکر کنار بیام. چطوری باید فراموششون کنم و انگار نه انگار اتفاقی افتاده زندگیمو بکنم.
    نوشته هاش رو دیروز به من داد و گفت همه چیزو نوشتم. می ترسم حتی برم طرفشون. می ترسم وضعم ازین بدتر بشه.
    از طرفی همش یه فکر تو ذهنمه. اون هم اینکه خدا یک بار این فرصت رو بهم داده تا یک نفر رو ببخشم و بتونم اونو تو مسیر درست زندگی قرار بدم. به هر کسی این فرصت داده نمی شه. شاید این یه فرصته واسه من.
    برام دعا کنید...

  17. کاربر روبرو از پست مفید badbakht تشکرکرده است .

    badbakht (سه شنبه 20 تیر 91)

  18. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    سلام آقای عزیز

    من تمام نوشته های شما و جواب دیگر دوستان رو تا به اینجا خوندم

    چیزی که میخواستم اضافه کنم اینکه همه میدونیم هر کسی ممکنه در زندگیش اشتباه بکنه

    بحث خیانت برای همه سخت و سنگینه و این اتفاق ممکنه در هر لحظه ای از زندگی انسان ها رخ بده مثلا در

    دوران دوستی و قبل از ازدواج ، نامزدی ، و حتی در دوران متاهلی پس فکر نکنید وضع شما خیلی داغون و بد

    هست حداقل اینکه سالها با کسی زندگی نکردین که بعدش متوجه بشین تموم این مدت به شما خیانت میشده

    و روح شما خبردار نبوده مثل خیلی از افرادی که به این وضع دچار شدن!

    چیزی که الان مهمه وضعیت روحی شما در این شرایط هست

    شما هم دوستش دارید و هم ازش متنفری این طبیعی هست بخاطر احساس خشم و عصابنیت و دل

    شکسته شما و از طرفی هنوز آمادگی اینو ندارید که کاملا بخوای ازش قطع امید کنید و ترکش کنید

    بنابراین به نظر من شما بهتره یه فرصت دیگه به ایشان بدهی که هم از لحاظ احساسی خودتون در وضعیت بهتری

    قرار بگیرید و از این بلاتکلیفی در بیای و هم اینکه در این مدت با کنترل کردن ایشان از راه هایی که خودتون صلاح

    میدونید ایشان رو محک بزنید البته شاید این کنترل کردن زمان بیشتری ببره ولی ارزش داره چون میخوای با اطمینان

    زندگیت رو شروع کنی

    هر وقت یه خورده استرس رو از خودت دور کردی نوشته های همسرت رو بخون روی نوشته هاش تأمل کن و هر

    چی که بود به خودت بگو میخوای فقط برای یکبار هم شده یه فرصت دیگه بهش بدی

    هر چی که هست اگه ایشان باز دروغ گفته و کماکان به روش قبلی زندگی خودش هست شما دیگه عذاب

    وجدان از بابت خودتون نخواهی داشت که چرا همیشه در مقام موعظه دیگران بودی ولی نوبت خودت که شد عمل

    نکردی و درآینده پشیمون بشی! حداقل میدونی همه سعی خودت رو برای نجات یک انسان از انحراف و به دنباله

    اون حفظ زندگی خودت کردی

    و اگر هم واقعا پشیمون شده باشه و توبه کرده باشه که به مرور زمان هم شما میتونید احساس آرامش رو بدست

    بیارید و برای ساختن زندگیتون تلاش کنید.







  19. کاربر روبرو از پست مفید سارا@ تشکرکرده است .

    سارا@ (چهارشنبه 21 تیر 91)


 
صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.