موضوع: ازدواج دائم با زنی که هنوز در صیغه کس دیگری ست و از من پنهان کردند

با سلام و سپاس بسیار فراوان از همه دوستانی که بنده را راهنمایی فرمودند

من بسیار پوزش میطلبم از اینکه مشکل و شرح واقعه را درست و حسابی توضیح ندادم .......
================================================== ====
ببینید دوستان این خانم یک بار از سال 89/2 تا 2/90 به مدت یک سال صیغه اون شخص بوده

و پس از اون از تاریخ 90/2 تا 92/2 به مدت دوسال صیغه نامه را مجددا تمدید کردند

عقد دائم من با این خانم در تاریخ 91/02/15 جاری شده است

یعنی از لحاظ تاریخی ایشون هنوز مدت یک سال در صیغه اون اقا هستند
================================================== ====
طی عرایض اولیه بنده که عرض کردم این خانواده بسیار بسیار از خانواده های مذهبی و علما هستند

خانم فعلی بنده اینطور میگه که =

1- قرار صیغه من با این مرد این بوده که ، هر وقت که من بخوام این صیغه نامه باطل بشه - یعنی هر وقت من گفتم دیگه نمیخوام باهات باشم تو باید بقیه زمان را ببخشی

2- ایشون میگه من پنج روز قبل از اینکه به عقد دائم تو در بیام رفتم محل کارم و به اون مرد گفتم که من برام خواستگار اومده و قراره که تا پنج روز دیگه باهاش ازدواج کنم و برای همین من دیگه نمیتونم باهات باشم و ایشون ( مرد ) هم بقیه مدت را بخشید

3- خانمم دختر بوده و دست روی قران میزاره و قسم میخوره که من با این مرد هیچگونه همبستری - و رابطه جنسی از هیچ طریق و هیچ مدلی نداشتم
================================================== =========
و اما من رفتم سراغ اون مرد و باهاش بد صحبت کردم و ایشون اینجوری گفت =

من باید از تو شاکی باشم که زنی که هنوز در صیغه و مدت من هست را اومدی و عقد دائم کردی ...

من بهش گفتم که خانمم میگه ، ما باهم طی کردیم که قطع این ارتباط از طرف من باشه ، و شما مابقی مدت را بخشیدی !!!!!

بعد گفت که من بخشیدم ، ولی از روی شعف و راضی بودن قلبی نبوده
و ایشون از بس که اصرار کرد و جیغ و داد کرد من بهش گفتم باشه بخشیدم برو - فقط برو ......

و بعد به من گفت که چون من به رضایت کامل و شعف دل نبخشیدم ممکنه که صیغه شما حرام باشه ....
================================================== ==========
و اما مشکل اصلی من با همسر اول در این مورد بود که ایشون در زمانی که با بنده زندگی میکرد ، با یک مردی

ارتباط اس ام اس ی برقرار کرده بود و یک بار هم با ماشین بیرون رفتند - و من از یه کانالی خبردار شدم و خوب

با وجود اینکه ایشون را بخشیدم ولی نتونستم با خودم کنار بیام و نهایتا پس از چندین ماه که گذشت ما بلاخره از هم

جدا شدیم !!!!!
================================================== ==========
و در خواستگاری از این خانم من همه چیز را راست و حسینی به ایشون گفتم و حتی علت طلاق دادن همسر

اول م را هم بهش توضیح دادم !!!!

و ایشون با دانستن این مطلب که علت طلاق من و ایشون چی بوده ، به خواستگاری بنده جواب مثبت داد .....
================================================== ==========

حالا من میگم چرا ایشون از روز اول و در اولین ملاقات من با خودش این موضوع را که ایشون در حال حاضر و

هنوز در عقد موقت شخص دیگری است را به من نگفته

( این نکته بسیار مهم است =

توجه بفرمائید اولین دیدار من و به اصطلاح اولین اشنایی من و ایشون در تاریخ 91/1/05 بوده

و همچنین روز خواستگاری رسمی من از ایشون در تاریخ 91/01/15 بوده

و در این تاریخ ها ایشون هنوز در عقد موقت اون اقا بوده و طبق گفته خودش اون اقا توی اردیبهشت ماه و

چند روز قبل از جاری شدن صیغه من و این خانم این زمان را بخشیده ( صیغه دائم ما 91/02/15 می باشد )

================================================== ======
حالا با این تفاسیر ایا من این حق را ندارم که بگم چرا ایشون در اولین روز اشنایی با بنده

و حتی روز خواستگاری من از این خانم !!!!

ایشون دارای یک شوهر موقت و در حال صیغه موقت یک مرد دیگه بوده و از من این قضیه را پنهان کردند ، هم

خودش و هم پدر و مادرش ؟؟؟؟؟؟

خواهشن خودتون را بذارید جای من و راهنمایی بفرمائید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[size=large][b]
خوب برادر گرامی حالا سوالتون از بچه های تالار چی هست؟
قبلا هم گفته شد که درمورد مسائل شرعی و حقوقی اینجا نمیتونید راهنمایی درستی بگیرید و هر کس فقط در اینباره چیزایی که شنیده رو میتونه بگه که البته راهنمایی دقیقی نیست...ولی اگر در مورد بحث روانشناسی میخوای بپرسی خوب هرکسی میاد نظرات شخصی و یا تجربیاتشو در این ضمینه با شما به اشتراک میذاره و در نهایت تصمیم گیری با خود شماست.
نظر شخصی من: شما باید ببینی خودت میتونی با این قضیه کنار بیای یا نه؟ با توجه به اینکه فرمودید که با همسر قبلیتون سر اون مساله بحث داشتینو بعدش بخشیدینش ولی در نهایت نتونستین با این مساله کنار بیاین و منجر به جداییتون شد!!! (با وجود اینکه ایشون را بخشیدم ولی نتونستم با خودم کنار بیام و نهایتا پس از چندین ماه که گذشت ما بلاخره از هم

جدا شدیم !!!!!)
من احساس میکنم شما با اینجور قضایا نمیتونین کنار بییاین..ممکنه به صورت موقتی ببخشین ولی فراموش نمیکنین و دائم با خودتون در جنگید و مطمئنن اعتمادتون رو از اون خانوم از دست دادین و در زندگیتون دچار مشکل میشین باهم چون همش بهش شک دارین..من اون خانوم رو نمیشناسم و نمیدونم علت این کارشون هم چی بوده چون ایشون نیومدن تو تالار و علت رو بگن پس نمیتونم کسی رو متهم کنم...
ولی مثل اینکه شما تصمیمتون رو گرفتین و میخواین این عقد و بهم بزنید چون خودتون به این نکته اشاره کردین...باید با خودتون رو راست باشینو چند صبای دیگرو بیارین جلوی چشمتون که آیا من میتونم این قضیه رو برای همیشه فراموش کنم و هیچوقت تا آخر عمر به این خانوم کوچکترین شکی نکنم یا اینکه از توانم خارجه و ممکنه با کوچکترین مساله ای (مثلا خاموش بودن یا در دسترس نبودن گوشی خانوم) سریعا فکرم 100 جا بره؟؟؟
به هر این خانوم به شما اعتماد داشته و دوستتون داشته و به نظرم نمیخواسته شما رو از دست بده چراکه با توجه به اینکه میتونسته وقتی در صیغه کسی هست باهاش ارتباط داشته باشه این کارو نکرده و خودشو در اختیار شما قرار داده چون مطمئن بوده که شما شوهر دائم و همیشگیش هستین...و با توجه به اینکه خانوم مذهبی هستند و شما هم مذهبی و همدیگر رو دوست دارین بهتره بیشتر تامل کنین...من احساس میکنم این خانوم قصد فریبتون رو نداشته و چون این مساله براش مهم بوده قبلش رفته و با اون آقا راجع به بخشیدن بقیه مدت صیغه اوکی گرفته...به هر حال اون نمیخواد شما رو از دست بده به خاطر همین هم با شما ارتباط جنسی داشته .
عجله در بهم زدن و خراب کردن چیزی نکنید چون هر زمان میشه اینکارو کرد...بهتره با آرامش بیشتری این قضیه رو دنبال کنید...الان معلومه خیلی عصبانی و بهم ریخته هستید ولی خونسرد باشید..آرام باشید آرام آرام

زیادی مذهبی بودن هم می شه گرفتاری. بابا بی خیال. واسه یه اس ام اس جدا شدین. حالا هم از اون وقت بیشتر گیج شدین چون نمیدونین الان عقد درسته یا نه. باید از کسی بپرسین که می دونه. وقتی انقدر مذهبی هستین حتما یه مرجعتقلیدی هم دارین. از اون نمی تونین بپرسین؟ یا از یکی که می دونه.
به هر حال هر کاری می کنین دلتونو صاف کنین و تصمیم بگیرین که بعدا رنج نکشین.
موفق باشید.

ممنونم از راهنمایی تون ..........

راستش من ازش سئوال میکنم که چرا روز اول به من نگفتی ؟؟؟؟؟

میگه من توی نگاه اول از بس که به دلم نشستی و دوست داشتم - بهت نگفتم !!!!!

خانمم میگه اون روز اول که دیدمت با خودم گفتم اگه بهش بگم صد در صد به هم میزنه و میره

منم که قصد ازدواج با این پیرمرد 52 ساله را نداشتم - و همچنین با توجه به این موضوع که قرار قطع این ارتباط

هم از سمت خود من بوده - گفتم خوب اول برم ببینم ازش خوشم میاد ----- بعدش اگه همونی بود که من میخاستم

میرم و با اون مرد به هم میزنم و میگم که طبق قول و قرارمون من میخام ازدواج کنم و تو باید مابقی زمان را ببخشی...

================================================== ==============
درضمن اینم بگم که تنها کسایی که از این موضوع خبر داشتند فقط و فقط خودش و پدر و مادرش بودند

خانم میگه علت اینکه من به یک چنین پیشنهاد زشتی تن دادم اینه که =

این مرد به این خانواده گفته که =

اگه این خانم را به عنوان اینکه زن من هست به عقد موقت خودم در بیارم من میتونم با نشون دادن

برگه صیغه نامه و اینکه ایشون زنم هست در همین ارگان دولتی دستش را بند کنم و . . .

و ایشون را این گونه گول زده !!!!!

البته با پیگیری های من و لو رفتن قضیه به دایی و برادر ایشون طی یک جلسه ای که با این مرد روبرو شدیم

و حرفها را روبرو کشی کردیم - و ایشون هم دست روی قران گذاشت

و گفت به این کلام الله من هیچ ارتباط جنسی از هیچ مدل و هیچ نوعی با این خانم نداشتم
================================================== ===========
درضمن سن این خانم 33 سال و اون مرد مسن هم 52 ساله است

درضمن این مرد خیلی مذهبی و مقید به دین است و جبهه رفته !!!!

و تعداد سکه های ذکر شده در صیغه نامه ایشون 5 عدد سکه است

************************************************** ****************************
خانمم قسم میخوره و میگه =

اولا -- اگه فکر میکنی که من برای پول این کارا کردم من باید بجای 5 تا سکه 50 تا یا 100 تا یا بلاخره بیشتر مهرم میکردم

دوما -- اگه فکر میکنی که من برای لذت جنسی این کارا کردم چرا با یه مرد 52 ساله !!!!

خوب میرفتم و با یه مرد 30 - 32- 33 ساله این کارا میکردم !!!!!!

================================================== ======
من از مرد سئوال کردم که چرا این کارا کردی ؟؟؟

میگه من با این خانم توی یک اتاق کار میکردیم و من احساس کردم که به این خانم علاقه مندم

و برای اینکه نگاهم به ایشون حلال باشه بهش پیشنهاد صیغه موقت را دادم و .....

حالا خانم بنده چرا این مورد را قبول کرده برای من سئوال است ؟؟؟؟؟

================================================== =======
درضمن بنده از خانواده مذهبی و معتقدی نیستم و یک فرد عادی هستم

ولی با توجه به مشگل اول خانمم تصمیم گرفتم که با یک خانم چادری و مذهبی ازدواج کنم

راستی اینم بگم که من به اینکه ایشون دختر بوده یکم شک دارم !!!!!!

ایشون زمانی که از شوهر اولش جدا میشه گواهی پزشکی قانونی میگیره و در گواهی اینگونه نوشته که =

خانم ....... غیر مدخوله و باکره هستند و پرده ایشون از

نوع ارتجاعی هست که در این نوع پرده احتمال اینکه با رابطه جنسی پاره نشه و

خونریزی هم نداشته باشه هست و ....
================================================== =========
درضمن ما قبل از عقدمون هم من خری یت کردم و چون به حرف ایشون اعتماد کردم که گفت من باکره هستم

نبردمش پزشکی قانونی برای صحت باکره گی ایشون ....
************************************************** *
به هر حال من اون شب در موقع نزدیکی با ایشون هیچگونه خونی مشاهده نکردم .... و وقتی که علت را پرسیدم

ایشون خیلی ریلکس و عادی به من گفت که من نوع پردم اینجوریه و گواهی پزشکی

قانونی ش را که مال سال 1386 بود را به من نشون داد ( قابل توجه که من تا اون شب که یه ده روز

بعد از عقدمون بود اون گواهی را هرگز ندیده بودم و نوع ایشون را هم ازش هیچ اطلاعی نداشتم )

================================================== ======

من به ایشون گفتم =
تو که از نوع پرده خودت خبر داشتی و میدونستی از چه نوعی هست ---

چرا زودتر به من نگفتی؟؟؟؟

که مثلا فلانی ببین = من نوع و فیزیک بدنم اینجوریه و اینم برگه گواهی پزشکی قانونی من -- ممکنه خونریزی

نشه - اگه یوقت میدونی که بعدا برات سئوال پیش میاد

فعلا دست نگه دار تا فردا بریم پزشکی قانونی و یه گواهی باکره گی مجدد به سال 1391 بگیریم ....

تا فردا برامون مشگلی پیش نیاد

اونوقت ایشون میگه من چون میدونستم که باکره هستم و به خودم مطمعن بودم بهت نگفتم !!!

به نظر شما این جواب درستیه که ایشون میده ؟؟؟؟
================================================== =======
حالا من موندم که با توجه به فیزیک این خانم و با توجه به اینکه ایشون تا 10 روز پیش صیغه این مرد

بوده ممکنه بینشون رابطه ای اتفاق افتاده باشه و حالا داره قسم دروغی میخوره و میخواد کارش را بندازه

گردن من بدبخت از همه جا بی خبر !!!!!!!!

عزیز جان منم که هیچ مذهبی نیستم درست سر درنمیارم که خانم چی می گن.

به هر حال ببینی الان مشکلت چیه و متناسب با مشکلت دنبال راه حل بگردی.

- اینه که رابطه داشتی باهاش و نمی دونی گناه بوده یا زنت بوده. باید بری از یکی که مسایل دینی و شرعی رو می دونه بپرسی.
- اینه که دروغ بهت گفته و همون اول بهت هیچی نگفته. اینو باید با خودت و دلت صحبت کنی که ببینی می تونی ببخشیش یا نه.
- یا اینه که اصلا سر درنمیاری چی می گه چرا عقد کرده و این توجیه ها چیه که می کنه. که منم نمی فهمم. احتمالا طرز فکر متفاوته علتش. ممکنه برای کسی که خونواده ی خیلی مذهبی در حد علماو اینا داشته باشه عادی باشه این طرز فکرا و خیلی فکرای دیگه. واسه این مشکل نمی دونم چی کار باید بکنی.

زود عقد کردین؟ چرا یه مدت با هم اشنا نبودین که اخلاقای هم دستتون بیاد. واسه این می گم مذهبی. بیشتر مذهبیا اول می گن به هم محرم بشیم و عقد می کنن. یعنی اول ازدواج می کنن بعدش اسمشو می ذارن دوران اشنایی یا نامزدی. توی اون دوران هم خوب محرمن با هم رابطه هم ممکنه داشته باشن. بعدش فکرشو بکن اخلاقاشون به هم نخوره. بعدش غصه می خورن می گن باید طلاق بگیریم. تازه اگه یکی اخلاقاش خاص هم باشه و با خیلیا نتونه هماهنگ باشه لابد به تعداد خواستگاراش باید عقد کنه و محرم بشه و بعدش هم جدا شه! اینا چیزایین که من نمی تونم بفهمم. اینا می شه اختلاف طرز فکر.

چرا از زن اولت جدا شدی؟ با اون بهتر نبود کنار میومدی؟

این چیزا رو از متخصصش باید بپرسی. پرده بکارت هم توی این تالار خوندم این مدلی هم می شه که تا موقع زایمان هم سالم می مونه. با هم یه دکتری جایی برین که خانمت هم از قبل ندونه کجا و برین بپرسین. ولی دیگه اینکه خانم چی راست می گه چی دروغ فقط خودش می دونه.

مهریه اش چقدره الان؟
چند سالته؟
مراسمو اینا گرفتین و همه می دونن با هم ازدواج کردین؟

خاک بر سرم کنند ، به خاطر لج بازی با زن اول م که میخاستم بر نگرده ، من ایشون را که یعنی چادری هم

هست را عقد کردم که اونو بسوزونم و راه برگشت را بروش ببندم ..... چون میدونستم که بر میگرده

البته اون زن اول من خیلی خیلی مسر بود برای طلاق گرفتن و همه اصرار و پافشاری از طرف ایشون بود و خیلی هم

فحاشی کرد که بیا طلاق منو بده و من برای همین که ازش کینه به دل گرفتم ازدواج مجدد کردم ....

البته حالا به قول خودش مثل سگ پشیمونه و میخاد برگرده و میگه حتی حاضرم با اونی که جدید گرفتی هم

سر کنم و زندگی کنم ...

بچه مم خیلی خیلی داره بی تابی میکنه - و بهونه میگیره

بهم میگه بابا چرا زن گرفتی ؟؟؟؟ مامان که خوبه !!!!

میگه بابا تورو خدا این زنت را طلاق بده و بیا تا دوباره سه تایی با هم باشیم

================================================== =======

درضمن داستان این زن جدید را یکی از دایی هاش و 2 تا از خاله های خانمم فهمیدند و میگند که فقط میتونیم بگیم

شرمنده هستیم و شما مختاری که هر کاری میخوای بکنی .... هر تصمیمی که گرفتی ما تابعیم - میتونی

طلاقش بدی !!!!!!!!!!!

میگند مقصر صد در صد این خانم و پدر و مادرش هستند و شما را گول زندند و تو با ندانستن حقیقت تن به این

ازدواج دادی !!!!!!!!!

و من تصمیم دارم که ایشون را هم طلاقش را بدم چون حقیقت را از من پنهان کرد و از روز اول با صداقت جلو نیومد ...
================================================== ========
چند روز پیش برای من اس ام اس داده که اگه میخای طلاق منو بدی عیبی نداره

فقط یادت باشه که ما با هم عروسی هم کردیم و .....
================================================
از همین اس ام اس من تازه دارم بیشتر بهش شک میکنم که چه لزومی داره این مورد را داره تایپ میکنه و

سند سازی میکنه .....

میخواد به من چی را بفهمونه ؟؟؟؟؟

من فکر میکنم که میخواد با قاطعیت بهم بگه که تو این کارا کردی ؟؟؟؟؟؟ و داره توی گوشیش هم سند سازی

میکنه !!!!!

تا جلوی خانوادش و بقیه فامیل که بلاخره میفهمند - بگه که من با این اقا که صیغه م کرده ارتباط جنسی نداشتم و

شوهرم منو از باکره گی خارج کرد .....
===============================================

به نظر شما کار به جدایی بکشه من میتونم بدونه مهریه طلاقش بدم و شکایت کنم که منو گول زده ....

[b]تنهایی عزیز ،دیگه الان مطمئن شدم که با هم به مشکل بر میخورین..(باز هم نظر شخصیم) چون خیلیییی این مسائل براتون مهمه و حسابی روش قفل کردین(منظورم مصر هستین که بدونین رابطه جنسی داشتن یا نه) و به نظرم اونقدر که این مساله براتون مهمه مساله صیغه مهم نباشه...الان ممکنه ببخشین ولی دو-سه روز دیگه همین آش و همین کاسه هست و دوباره برمیگردین سر خونه اولتون که نکنه رابطه جنسی داشته؟؟؟؟
کاش اول با هم نامزدی ساده داشتین به جای عقد و صیغه و اینجور چیزا!!! بعد که شناخت پیدا میکردین عقد می کردین...

اخه قربونت برم نادیا جان اگه به تاریخ هایی که من نوشتم دقت کنی متوجه میشی که ما یک ماه نامزد بودیم

ببین من 91/01/15 رفتم خاستگاری ایشون

و ایشون 91/01/18 به من جواب مثبت داد

و ما 91/02/15 جشن عقد گرفتیم و عقد کردیم و صیغه محرمیت بینمون خونده شد

و من گفتم که میخوام یه چمد ماهی را باهات برم و بیام تا همدیگه را بهتر بشناسیم - و ایشون هم قبول کرد

و دقیقا حدود بیست و چهار- پنج روز از این یک ماه را ما هر شب با هم بیرون بودیم .....

ولی این نامرد توی همین یک ماه هم این مورد را از من پنهان کرد و الا من صد سال تن به چنین ازدواجی نمیدادم ....

================================================== ============
حالا هم راه میذاره جلوب پای من ---- خانم پیشنهاد میده .....

میگه مگه نمیگی من باید با خودم کنار بیام ----- بهش میگم خوب اره

میگه باشه = بیا با هم عروسی کنیم من جهازم را بخرم و بیارم توی خونه ای که تو میگی و بعدش اگه

نتونستی با خودت کنار بیای از هم جدا میشیم ....
===============================================
یه جورایی بدجور اویزون من شده و هیچ جوری عقب نشینی نمیکنه

میگه من میمرم برات - من اگه تو نباشی خودم را میکشم - من خیلی تو را دوست دارم

تورا خدا از من بگذر - میگه اصلا فرض که همه چیز بین ما بوده - تو بگذر - تو گذشت کن .....

************************************************** ********************
منم بهش میگم که اگه بخام بگذرم و گذشت کنم به زن اولم میرسه که اونا به خاطر چندتا اس ام اس

با یه بچه طلاقش را دادم ....
========================================
میگه ببین اون موقعه ای که توی زندگی بوده به تو خیانت کرده ....

ولی من قبل از ازدواج با این بودم .....
*********************************************
گفتم اون شرف داره به تو --- لااقل اون دیگه صیغه یه مرد 52 ساله نبوده

یه اشتباهی کرد و گول یه نامردی را خورد ولی من با یه بچه شش ساله طلاقش را دادم
************************************************** *********
نمیدونم هدفش از این پافشاری برای اینکه عروسی کنیم چیه ؟؟؟؟؟

البته من که این کارا نمیکنم ولی خوب اون خیلی پر رو هست و پافشاری میکنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!