RE: سايه سياه يک مرد توي زندگيم
سلام دوست من . به نظرم همه چیز رو به شوهرت بگو. هیچ کس جز شما دو تا بیشتر به فکر آبروتون نیست . جز شوهرت به کس دیگه ای نگو و الکی پای یک نفر دیگه رو هم به این ماجرا باز نکن. اقایون رو این مسائل به شدت حساسند. اگه شوهرت بدونه که کس دیگه ای از ماجرا خبر نداره و فقط خودتون دوتا می دونید بهتر برخورد می کنه تا بدونه کس دیگه ای هم در جریان(اون وقت احساس خواری و شرم می کنه ). الان ماجرا رو بهش بگی فوقش با یک مدت اخم و قهر مواجه می شی ولی بالاخره حل میشه (اون موقع هم بستگی به سیاست و صداقت خودت داره. خیلی باید سعی کنی تا دوباره اعتمادشو بدست بیاری)، وگرنه هرچه بیشتر کشش بدی بدتره . ولی توی گفتن ماجرا به شوهرت هم خیلی دقت کن. سعی کن توی یک فضای مناشب و در نهایت صداقت و البته سیاست جریان رو براش تعریف کنی. اصلا از کجا معلوم اون اقا همین الان که داری باهاش حرف می زنی صدات رو ضبط نکنه ؟؟؟ تا دیر نشده سعی کن با توکل به خدا هر چه زودتر این ماجرا رو تموم کنی .
روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...
هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)