به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 بهمن 92 [ 22:19]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    599
    سطح
    11
    Points: 599, Level: 11
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    162

    تشکرشده 157 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    چقد خوبه این تاپیک
    وای خدایا خیلی بمن کمک میکنه مخصوصا گلنوش عزیز
    نمیدونین چقد بمن تو کنترل رفتارام کمک بزرگیه
    خیلی خوشحالم مشکلم به کمک این تاپیک حل میشه

  2. 6 کاربر از پست مفید monayi تشکرکرده اند .

    monayi (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 91 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    174
    سطح
    3
    Points: 174, Level: 3
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 25 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    به خودم قول داده بودم که هیچوقت حتی پیش خودمم تکرارش نکنم یا بهش فکرم نکنم
    من اول بخاطر خدای خودم بعد بخاطر عشق و علاقه ای که به خانوم گلم دارم هم تا الان و هم تا آخرین لحظه عمرم تحمل میکنم
    همسر من یه دختر خوش اخلاق و بسیار زیبا و مهربون و خوش صلیقه ست
    یه دختر همه چی تموم که همیشه آرزوش رو داشتم
    به حرفام گوش میده و رو حرفم حرف نمیزنه حتی اگه به ضررش باشه
    هیچ مشکلی باش ندارم جز . . .
    جز اینکه نسبت به من خیلی بی توجه هستش
    یه جورایی براش بی اهمیتم حتی میشه گفت بی ارزشم البته من اینطوری فک میکنم آ
    تو بحثامون من حتی بهش {تو} هم نمیگم ولی اون هرچی که دوست داره بم میگه ولی بعدش معذرت خواهی هم میکنه
    مشکل خونوادمو تو سرم میزنه و منو تحقیر میکنه(من هیچوقت پدر مادر نداشتم حتی یدونه فامیل هم ندارم )
    تو این 4 سالی که ازدواج کردیم حتی یه بارم بش بی توجهی نکردم یا حتی کاری نکردم که شک کنم از دستم ناراحت شده یا نه
    چیزی جز محبت و توجه ازم ندیده ولی من و درک نمیکنه
    من تا قبل ازدواج میشه گفت کاملا بی کس و کار بودم تنهای تنها واسه همینم ازش انتظار دارم بم عشقشو نشون بده و دوست داشتنشو ببینم میدونم شاید اون با تمیز و مرتب نگه داشتن خونه یا تهیه غذاهای خوب این کارو داره میکنه ولی من دوست ندارم عشقش رو غیر مستقیم نشون بده
    حتی نزدیکی هامونم که شاید ماهی یک بار باشه با اکراه شدید از طرف اون پذیرفته میشه و هیچ حسی هم توش نیست کاملا از رو رفتارش مشخصه که فقط از رو وظیفه تن به نزدیکی میده
    فداکاریمم(به نظرم فداکاری نیست من خودم اسمشو دوست داشتن میذارم) این بوده که تا حالا اعتراضی به این وضع نکردم حتی طوری هم رفتار نکردم که متوجه بشه من از این رفتاراش ناراحت میشم همیشه خودمو کنترل کردم و بهش لبخند زدم
    راستیتش یه جورایی هم میترسم که بش چیزی بگم آخه پیش خودم میگم نکنه اون فکر کنه من آدم زیاده خواهی هستم
    امیدم به خداست

  4. 9 کاربر از پست مفید مهرداد61 تشکرکرده اند .

    مهرداد61 (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 آذر 91 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    670
    سطح
    13
    Points: 670, Level: 13
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    391

    تشکرشده 409 در 124 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    ببخشيد كه موضوع تاپيك رو منحرف ميكنم
    اما آقاي مهرداد61 ميتونيد يه تاپيك واسه حل اين قضيه ايجاد كنيد
    حتما دوستان راهنمايي هاي خوبي دارند،موفق باشيد

  6. 4 کاربر از پست مفید Hamdardi2 تشکرکرده اند .

    Hamdardi2 (چهارشنبه 08 آذر 91)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1391-2-28
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    925

    تشکرشده 957 در 224 پست

    Rep Power
    43
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    پارسال بود که من و همسرم سر یه قضیه ای درگیر شدیم و یه هفته هیچ ارتباطی با هم نداشتیم ..
    کار به جایی رسیده بود که همسرم گفت طلاقت میدم و منم گفتم مهریه مو میذارم اجرا !!
    بعد یه هفته من به مادرشوهرم زنگ زدم و گله کردم که چرا همسر به من زنگ نمیزنه و مث بچه ها قهر کرده و ...
    شبش همسر زنگ زد و مثلا اشتی کردیم ..
    فرداش اومد دنبالم که بریم خونه شون .. تو راه باز هم سر یه مسئله ای با هم بحثمون شد و من گفتم منو برگردون خونه .. اونم لج کرد و گفت باید بیای خونه ی ما ..
    وقتی جلوی در خونه شون پیاده شدم راهمو کج کردم که برم سر خیابون و تاکسی بگیرم و برم خونه .. همسرمم سریع ماشینو پارک کرد و اومد جلومو گرفت و تو کوچه درگیر شدیم ..
    همه ی همسایه هاشون جمع شده بودن .. دستامو گرفته بود و به زور منو رو زمین میکشید و میگفت باید بیای خونه ی ما ..
    منو برد خونه و در رو قفل کرده بود و میگفت دیگه نمیذارم بری .. زنمی باید بمونی اینجا ..
    و تو دعوا جلوی مادرش هر چیزی که از من و خانواده م میدونست رو گفت و ابرومونو برد .. هیچ وقت انقدر احساس حقارت نکرده بودم .. جلوی مادرش خیلی تحقیرم کرد و ابرو برام نذاشت .. منم هیچی نگفتم و فقط گریه میکردم ..
    بعد که اروم شد منو برد تو اتاق و گریه کرد و معذرت خواست .. گفت دست خودم نبود ..
    با اینکه خیلی دلم شکسته بود و ابروم رفته بود و از غصه دلم میخواست بمیرم بخشیدمش ..
    از همه ی حرفها و تحقیرهایی که کرده بود گذشتم ...

  8. 8 کاربر از پست مفید الف-ح تشکرکرده اند .

    مریم85 (جمعه 30 فروردین 92), الف-ح (چهارشنبه 08 آذر 91)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    ما زنها خیلی راحتتر از مردها میبخشیم. راستی چرا اینجوریه؟! اگر یک صدم کارهایی که یک مرد بر سر همسرش میاره رو زن بر سر اون بیاره، حتی دیگه توی صورتش نگاه نمیکنه!! نمیدونم فقط توی جامعه ما اینجوریه و یا اینکه در همه دنیا همینه! فقط میتونم بگم که اگه کارهایی که همسرم بر سر من آورد و من بخشیدمش، اگر من همون کارا رو من انجام میدادم مطمئن بودم که الان از هم جدا شده بودیم و آبروی من رو هم پیش همه برده بود!! ولی من بخشیدمش و آبروش رو هم حفظ کردم ولی هیچوقت نمیتونم فراموش کنم!! میتونی گذشت کنی ولی زخمی که در دل به جا میمونه به سختی ترمیم میشه
    من سعی میکنم به اون گوشه زخمی دلم مراجعه نکنم و تا اونجایی که ممکنه شاد باشم. ولی گاهی وقتا به اونجا که سر میزنم، زخم رو احساس میکنم و یکهو تمام وجودم تیر میکشه!
    امیدوارم خداوند مهربانم به همه دل شکسته ها کمک کنه

  10. 6 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    مریم85 (جمعه 30 فروردین 92), زیبا کردستانی (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 17:49]
    تاریخ عضویت
    1391-5-05
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    3,571
    سطح
    37
    Points: 3,571, Level: 37
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    764

    تشکرشده 865 در 204 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط زیبا کردستانی
    ما زنها خیلی راحتتر از مردها میبخشیم. راستی چرا اینجوریه؟!
    زن‌ها راحت‌تر از مردها عفو مي‌کنند

    روانشناسان در بررسي‌هاي جديد خود دريافته‌اند که زنان بيشتر از مردان توانايي آن را دارند که افکار خود را از يک واقعه بد و ناگوار خلاص کرده و ديگران را عفو کنند.

    گروهي از متخصصان روانشناسي در اسپانيا با بررسي تفاوت‌هاي ميان دو جنس در نسل‌هاي مختلف در مورد موضوع بخشش نشان دادند که زنان آسان‌تر و بهتر از مردان مي‌توانند ديگران را ببخشند.

    به گزارش روزنامه ديلي ميل، اين متخصصان معتقدند که والدين آسان‌تر از فرزندان مي‌توانند بار يک مصيبت را از روي شانه‌هاي خود بردارند و در ميان بزرگسالان، زنان بهتر از مردان مي‌توانند با آسيب‌هاي روحي کنار بيايند و کساني را که اين مصيبت را بر ايشان وارد کرده‌اند، ببخشند.

    بخشش يک صفت عالي و حتي يک توانايي شخصيتي است که در همه افراد به يک اندازه وجود ندارد و موضوع تربيت از سوي خانواده نقش مهمي در اين زمينه ايفا مي‌کند.

    مهمترين عامل براي بخشيدن، حس همدردي است. زنان بيش از مردان حس همدردي دارند و بنابراين از توانايي بالاتري در تشخيص افکار و احساسات ديگران برخوردار هستند و در اين گونه موارد واکنش مناسب‌تري از خود نشان مي‌دهند.

    نتايج اين تحقيقات بر اساس سنجش توانايي بخشيدن ديگران نشان مي‌دهد که عبور از احساسات منفي از قبيل نفرين کردن، خشم، عصبانيت و تنفر مستلزم يک عمل داوطلبانه است که بايد به انسان آموخته شود و اولين و موثرترين آموزگار در اين زمينه والدين و مناسب‌ترين محل ياد گرفتن اين صفت مثبت خانواده است.

    در اين بررسي‌ها، روانشناسان اسپانيايي روي 140 نفر شامل والدين بين 45 تا 60 ساله و فرزندان آنها تحقيق و آزمايش انجام دادند.

    دانش روانشناسي در سال‌هاي اخير به دنبال شناسايي روش‌هايي موثر براي يادگيري بخشش و توجه به آن به عنوان اصلي مهم در زندگي مثل خوردن غذاي سالم و مراقبت از خود بوده است.

    اين روانشناسان موفق شدند دريابند که محيط هاي خانوادگي نقش مهمي را در انتقال ارزش‌هاي اخلاقي ايفا مي‌کنند. همچنين فرزندان مي‌توانند اين ارزش‌هاي آموخته شده در خانواده را در مدرسه نيز به ديگران بياموزند.

    اين متخصصان همچنين فاکتورهايي را شناسايي کردند كه مي‌توانند بخشيدن را آسان‌تر کنند.

    مـــــــنــــــــــبـــــ ـع

  12. 4 کاربر از پست مفید Serok تشکرکرده اند .

    Serok (چهارشنبه 08 آذر 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 12:52]
    تاریخ عضویت
    1391-8-04
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    1,204
    سطح
    19
    Points: 1,204, Level: 19
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    328

    تشکرشده 332 در 115 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    زماني كه ميخواستيم جشن عروسي بگيريم همسرم وضع ماليش خوب نبود
    منم خواستم كه به جاي اينكه برام سرويس طلا بخره
    بريم و يه سرويس از يكي از آشناهامون كه طلافروش بود براي اون شب قرض بگيريم
    اولش راضي نميشد ولي با اصرار من قبول كرد
    هنوزم حتي خانواده خودش اين مساله رو نميدونن
    ولي حيف كه.....................

  14. 6 کاربر از پست مفید هاجس تشکرکرده اند .

    هاجس (چهارشنبه 08 آذر 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 آذر 91 [ 04:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    938
    سطح
    16
    Points: 938, Level: 16
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط گلنوش67
    نقل قول نوشته اصلی توسط pid='221554' dateline='1344243480'

    من يه كار اشتباهي رو به دليل عصابانيت زياد انجام دادم در رابطه با خانواده ي شوهر ولي متاسفانه ترسيدم كه راستشو بگم به انها و شوهرم كه هيچ تقصيري نداشت رو مقصر جلوه دادم چون با شناختي كه از خانواده ي شوهرم دارم و همچنين از نظر مالي وابسته هستيم به انها.اگر من ميگفتم كه مقصر من بودم تكه بزرگم گوشم بود و من گفتم مقصر شوهرمه.امروز بابت اين موضوع شوهرم بسيار شديد از طرف خانواده اش بهش توهين شد و حتي خانوادش پا رو فراتر نهادند و جلوي دوستان شوهرم اون رو كوچك كردندشوهرم اصلا نگفت كه خانومم مقصر بوده و
    تنها حسن اين اتفاق اين بود كه دونستم شوهر خيلي خوبي دارم و عذاب وجدانم بيشتره.٠

    شوهرم هم ميگه اشكالي نداره كه گفتي من انجام دادم و نميخواد بري راستشو بگي تا كار خراب تر بشه.


    یک نمونه از گذشت های شوهر این دوست خوبمون.
    خدا حفظش کنه همچین مردی رو ایشالا خدا مشکلاتشونو حل کنه.

    داشتم با خودم فکر میکردم که کدوم گذشتی که در زندگی مشترک داشتم رو بنویسم که چشمم افتاد

    به نقل قول گلنوش 67 عزیز.

    خیلی خوشحال شدم.

    یاد اوری خیلی خوبی بود

    خیلی خیلی سپاسگزارم گلنوش عزیز

    و خدا رو شکر میکنم بابت داشتن همچین فرشته ای.


  16. کاربر روبرو از پست مفید mahsa pirooz تشکرکرده است .

    mahsa pirooz (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  17. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-12-10
    نوشته ها
    251
    امتیاز
    2,517
    سطح
    30
    Points: 2,517, Level: 30
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,315

    تشکرشده 1,426 در 250 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    امشب اولین مهمونیه خونه مشترک تو خونمون برپا میشه
    منم حسابی مضطرب و در تکاپو دیشب وسط همه کارا بهم گفت تو با این تجمل گرایی تو مهمونی دادن کاری میکنی که نه مهمونی رفتن بهمون خوش بگذره نه مهمونی دادن
    تو اوج خستگی بدجور حالمو گرفت رفتم به بهونه نماز تو اتاق یه کمی گریه کردم وقتی اومدم بیرون اصلا به رو خودم نیاوردم و باز نشستم کنارشو گفتم و خندیدم
    اما خیلی دلم شکست

  18. 5 کاربر از پست مفید فائزه_م تشکرکرده اند .

    فائزه_م (شنبه 11 آذر 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  19. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1391-10-09
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    230
    سطح
    4
    Points: 230, Level: 4
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار رهنورد
    همسرم پايان مرداد بايد پايان نامشو تحويل بده . براي اون كه بچه درس خونه ، خيلي مهم بود كه يه كار حرفه اي انجام بده . توي اين چند ماه خيلي به من سخت گذشت . نديدنهاي طولاني ، ترجمه متوني كه داشت خلاصه به تنها چيزي كه نميخورديم آدمهاي تازه عقد كرده بود .
    اين چند روز رو مرخصي گرفته ، شبانه روز تو كتابخونه داره روش كار ميكنه .ديروز مريض شدم . از اداره رفتم درمانگاه بهم سرم وصل كردن . راستش نه به همسرم گفتم نه به خانوادم . اگه به اون بنده خدا ميگفتم ، دهن روزه توي اين ترافيك ميومد ميرفت چند ساعت ميشد . (ميدونم الان ثانيه هم براش مهمه ) تازه ذهنش هم درگير من ميشد . خانوادمم هر چقدر كه درك كنن ، بازم از تازه دامادشون انتظار دارن عيادت دخترشون بياد . شايد اگه ميدونستن ، ته دلشون از همسرم ناراحت ميشدن . امروز هم اداره نرفتم و خونه موندم . يه كمي دلتنگ هستم ، اما خودم خواستم كه به درسش برسه .
    به قول خودش هر كدوممون كه پيشرفت كنيم ، خير و بركتش توي زندگي جفتمون مياد . ميدونم از پايان نامه اي كه نوشته بي نهايت راضيه و اين رضايت خوشحالش كرده . همين خوشحاليش برام يك دنيا ميرزه .
    ---------------
    چقدر روح و دل بزرگی داری. خیلی تحت تاثیر حرفا و برخوردت با ناراحتیات قرار گرفتم.
    دعا کن منم صبر و دیدگاه تو رو نسبت به کم ملاحظه ای هایه همسرم داشته باشم و حرفامو بتونم تو دلیم نگه دارم مث تو..

  20. 3 کاربر از پست مفید sadaf60 تشکرکرده اند .



 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.