به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    سلام خدمت دوستان


    ممنون از تو دوست خوبم tamanaye man

    ـاپیک خوبیه..انشالله که ادامه پیدا کنه....

    منم یاد موضوعی افتادم .

    یه مقدمه کوتاه بگم براتون:

    من خیلی حیوونا رو دوست دارم...حتی تو خونه ما سوسک هم نباید کشته بشه.باید بگیریم و بندازیشم بیرون !میدونم افراطیه..اما بحثم چیز دیگه ای هستش.
    خوب همه اطرافیانم هم از این موضوع با خبرن...

    حالا پدر همسر من هربار میخواد با من حرف بزنه یاد خاطرات بچه گیش میفته که ...ما روزی 100 تا گنجشک رو کله اشون رو میکندیم !
    ما غاز و اردک رو زنده زنده کباب میکردیم !!

    هیچ وقت جلوی همسرم نمیگفت.چند وقت پیش جلوی همسرم شروع کرد با اب و تاب گفتن:
    ما گنجشک میگرفتیم با تیغ سرشو میبریدیم ..خونش میپاشید بیرون ...!!!

    همسرم نگاه کرد به من دید من رنگم پریده اما مثل همیشه با نهایت احترام دارم به حرفای پدرشوهرم گوش میدم.
    چیزی گفت.وقتی امدیم خونه خودمون گفت مریم...نمیدونم چرا بابام با گفتن این حرفها میخواد تورو ناراحت کنه.

    راستش دوستان منم خیلی ناراحت بودم.اما همونجا گفتم اشکالی نداره...سنش رفته بالا(حدود 80 سالشه) یاد جوونیاش میکنه.

    هنوز که هنوزه این موضوع تکرار میشه ..اما من همون رفتار رو دارم .

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------

    بارها شده وقتی خونه پدر همسرم میریم مادر همسرم داره مثلا سبزی پاک میکنه...لوبیا پاک میکنه...من خواستم برم کمک کنم چاقو رو از دستم گرفته و پرت کرده اونور و با حالت داد گفته که من سبزی پاک کردن هیچکسو قبول ندارم...لازم نکرده تو به من کمک کنی

    تو این 4 سال زندگی یکبار هم به همسرم نگفتم که مادرت این رفتار رو با من کرده...

    حالا اگر جلوی شوهرم باشه....میاد خیلی مهربون و اروم میگه:

    مریم جان قربونت برم مادر.دستات خراب میشه ها.خودم پاک میکنم.تو مهمونی...نباید کار کنی که !

    هیچ وقت به همسرم نگفتم که ظاهر و باطن مادرت یکی نیست....چون میدونم کاری از دست همسرم برنمیاد جز اینکه حرص بخوره.

    موفق باشید دوستان




  2. 19 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-12-10
    نوشته ها
    251
    امتیاز
    2,517
    سطح
    30
    Points: 2,517, Level: 30
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,315

    تشکرشده 1,426 در 250 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    امشب خونواده همسرم دسته جمعی واسه افطار برنامه باغ داشتن یک ساعت مونده به افطار همسرم بهم زنگ زد که بیاد دنبالم منم اصلا امکان رفتن نداشتم ولی خیلی دوست داشتم برم.خیلی ناراحت شدم که چرا اینقد دیر مطلعم کردن. اونا رفتن همسرم هم رفت اما هیچ گله ای ازش نکردم مقصر اون نبود چون اونم بی خبر بود و خیلی اصرار کرد بیاد دنبالم اما نمیشد.منم گله ای نکردم

  4. 10 کاربر از پست مفید فائزه_م تشکرکرده اند .

    فائزه_م (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 93 [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1390-4-05
    نوشته ها
    144
    امتیاز
    2,677
    سطح
    31
    Points: 2,677, Level: 31
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    680

    تشکرشده 721 در 128 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    راستشو بخواين واسه خودم نگران شدم آخه اصلا يادم نمياد كه گذشت كرده باشم
    مرسي منو بيدار كرديد از اين خواب غفلت

  6. 11 کاربر از پست مفید single تشکرکرده اند .

    single (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 23:03]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    1,252
    سطح
    19
    Points: 1,252, Level: 19
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    457

    تشکرشده 463 در 95 پست

    Rep Power
    24
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    همسرم پايان مرداد بايد پايان نامشو تحويل بده . براي اون كه بچه درس خونه ، خيلي مهم بود كه يه كار حرفه اي انجام بده . توي اين چند ماه خيلي به من سخت گذشت . نديدنهاي طولاني ، ترجمه متوني كه داشت خلاصه به تنها چيزي كه نميخورديم آدمهاي تازه عقد كرده بود .
    اين چند روز رو مرخصي گرفته ، شبانه روز تو كتابخونه داره روش كار ميكنه .ديروز مريض شدم . از اداره رفتم درمانگاه بهم سرم وصل كردن . راستش نه به همسرم گفتم نه به خانوادم . اگه به اون بنده خدا ميگفتم ، دهن روزه توي اين ترافيك ميومد ميرفت چند ساعت ميشد . (ميدونم الان ثانيه هم براش مهمه ) تازه ذهنش هم درگير من ميشد . خانوادمم هر چقدر كه درك كنن ، بازم از تازه دامادشون انتظار دارن عيادت دخترشون بياد . شايد اگه ميدونستن ، ته دلشون از همسرم ناراحت ميشدن . امروز هم اداره نرفتم و خونه موندم . يه كمي دلتنگ هستم ، اما خودم خواستم كه به درسش برسه .
    به قول خودش هر كدوممون كه پيشرفت كنيم ، خير و بركتش توي زندگي جفتمون مياد . ميدونم از پايان نامه اي كه نوشته بي نهايت راضيه و اين رضايت خوشحالش كرده . همين خوشحاليش برام يك دنيا ميرزه .

  8. 16 کاربر از پست مفید بهار رهنورد تشکرکرده اند .

    مریم85 (جمعه 30 فروردین 92), بهار رهنورد (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    منم اين تاپيكو كردم يه جايي واسه خال كردن عقده هام.
    خب آخه يكي نيست بگه مادرشوهر عزيز چته تيكه ميندازي الكي؟
    چرا بايد حرفاتو يه جوري بزني كه ما رو ببري زير سوال.
    خودش كه روزه نيست من بيچاره بايد با زبون روزه هم اين حرفا رو بشنوم.

    منم فقط مات و مبهوت نگاهش كردم و چيزي نگفتم.
    به شوهرمم نگفتم تا ناراحت نشه.بازم به خاطر روي گل شوهرم گذشت كردم
    اومدم اينجا حداقل به شما بگم تو دلم نمونه.

  10. 8 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    چهار سال از زندگیم (زندگی متاهلی) رو فقط فداکاری و از خودگذشتگی کردم و فقط جفا و نامهربانی و نامردی دیدم.
    خوش باشید عزیزانم

  12. 8 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    بچه ها من یک چیزی بگم ناراحت نمی شید؟

    امامن فکر می کنم این تاپیک رو اگر اینطوری ادامه ندید بهتره. شاید بهتر باشه از گذشتهایی که همسرمانمون برامون کردن بگیم.
    خوب همیشه خوندیم که ادم باید خوبیهای خودش به دیگران رو فراموش کنه و خوبیهای دیگران رو بادش بمونه. اینجوری هم مدام کار خودمون در نظرمون بزرگ جلوه می کنه هم ممکنه خدای نکرده توقعاتی هم در ما ایجاد بشه.

    این فقط یک نظر شخصی بود.

  14. 10 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  15. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    دلجو جان خيلي ايده قشنگي دادي
    ولي اونوقت با عنوان تاپيك جور در نمياد

    اين پستو فقط به خاطر دلجو ميذارم

    10دقيقه پيش من و همسرم يه بحث كوچولو 30 ثانيه اي كرديم .از همينا كه نمك زندگيه.
    منم مثلا ! قهر كردم اومدم تو اتاقم پاي همدردي. به 5 دقيقه نكشيد كه اومد دنبالم .از دلم در آورد كلي هم سر به سرم گذاشت و منو خندوند.انگار اصلا يادش نبود كه من عصباني بودم و باهاش بلند حرف زدم(يعني داد زدم)

  16. 7 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  17. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 93 [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1390-4-05
    نوشته ها
    144
    امتیاز
    2,677
    سطح
    31
    Points: 2,677, Level: 31
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    680

    تشکرشده 721 در 128 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    مرسی دلجو جان حداقل اینجا من میتونم یه حرفی بزنم
    شوهر من تو این دوسال خیلی گذشت کرده همین کاراشو کرده که منو دیونه خودش کرده بزرگترین گذشت شوهر من :
    زمانی که خانوادش با کارا و حرفاشون دنیا رو رو سرم خراب میکردن پای درددلام میشست به حرفام گوش میداد حتی به فحشا وناسزاهام در موردشون وحتی کوچک ترین ناراحتیشو بروز نمیداد و اصلا بروم نیورده
    و زمانی هم که از سمت خانوادش در فشار بود (مثه خرید هدایا مسافرتا و...) اون فشارو تنهایی تحمل میکرد و صداش در نمیومد انقد که حتی من احساس نمیکردم چیزی شده

  18. 6 کاربر از پست مفید single تشکرکرده اند .

    single (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  19. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: گذشت هایی که در زندگی مشترک با همسرمان کردیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط pid='221554' dateline='1344243480'

    من يه كار اشتباهي رو به دليل عصابانيت زياد انجام دادم در رابطه با خانواده ي شوهر ولي متاسفانه ترسيدم كه راستشو بگم به انها و شوهرم كه هيچ تقصيري نداشت رو مقصر جلوه دادم چون با شناختي كه از خانواده ي شوهرم دارم و همچنين از نظر مالي وابسته هستيم به انها.اگر من ميگفتم كه مقصر من بودم تكه بزرگم گوشم بود و من گفتم مقصر شوهرمه.امروز بابت اين موضوع شوهرم بسيار شديد از طرف خانواده اش بهش توهين شد و حتي خانوادش پا رو فراتر نهادند و جلوي دوستان شوهرم اون رو كوچك كردندشوهرم اصلا نگفت كه خانومم مقصر بوده و
    تنها حسن اين اتفاق اين بود كه دونستم شوهر خيلي خوبي دارم و عذاب وجدانم بيشتره.٠

    شوهرم هم ميگه اشكالي نداره كه گفتي من انجام دادم و نميخواد بري راستشو بگي تا كار خراب تر بشه.


    یک نمونه از گذشت های شوهر این دوست خوبمون.
    خدا حفظش کنه همچین مردی رو ایشالا خدا مشکلاتشونو حل کنه.


  20. 8 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.